این گزارش، بررسی و تحلیل مقدماتی الگوهای رایج اطلاعات نادرست و اخبار جعلی در جریان جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل است. تمرکز این گزارش عمدتا روی اخباری است که در فضای عمومی و رسانهای داخل ایران منتشر شدهاند و رسانهها و شخصیتهای سیاسی، در تولید یا پخش آنها مشارکت فعال داشتهاند.
یکی از ویژگیهای قابل توجه در فضای عمومی و رسانهای مرتبط با جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، انتشار هماهنگ اخبار جعلی در شبکه گستردهای از رسانهها و شبکههای اجتماعی است. این پدیده نشانه فعالیت یک ستاد فرماندهی رسانهای است که در جریان تولید و پخش اخبار جعلی در رسانهها و شبکههای اجتماعی نقش هماهنگکننده دارد. این روش البته در کارزارهای دیساینفورمیشن حکومت ایران بیسابقه نیست.
اما آنچه از زمان حمله اسرائیل و آغاز جنگ در ایران اتفاق میافتد، به مراتب گستردهتر از کارزارهای قبلی و از جهاتی متفاوت است.
به طور مشخص باید به پخش هماهنگشده اخبار جعلی در شبکههای متشکل از
۱- رسانههای حکومتی مانند صدا و سیما، خبرگزاریهای وابسته به سپاه و روزنامه کیهان
۲- پایگاههای خبری نیمهرسمی وابسته به گروههای سیاسی داخل حکومت مانند مشرقنیوز، رجانیوز، قطره
۳- گروههای سازماندهیشده در شبکههای اجتماعی (موسوم به ارزشی)
۴- رسانهها و خبرگزاریهای رسمی با رویکرد نسبتا حرفهایتر مانند خبرگزاریهای ایسنا و ایرنا
۵- رسانههای نسبتا نیمهمستقل و معتدلتر، مانند روزنامههای شرق و هممیهن
اشاره کرد. از این پنج گره، سه گروه اول در کارزارهای دیساینفورمیشن کرونا یا حجاب اجباری مسبوق به سابقهاند. اما در کارزار کنونی علاوه بر صدا و سیما و رسانههای تندروی ارزشی، رسانههای نسبتا حرفهایتر و روزنامههای نزدیک به گروههای اصلاحطلب نیز اخبار جعلی را بازنشر کردهاند.
به عنوان نمونه میتوان به این دو مورد اشاره کرد که یک خبر جعلی با تصاویر و متن مشابه همزمان در این رسانهها منتشر شدهاند.
این خبر نادرست، همزمان در شبکههای اجتماعی و طیف وسیع و متنوعی از رسانهها در ایران، مانند روزنامه شرق، هممیهن و اطلاعات، پایگاههای خبری مثل اقتصادنیوز، مشرقنیوز، قطره و دهها سایت خبری دیگر منتشر شد. خبری که ادعا میکرد روزنامه معتبر فرانسوی لوموند گزارش داده که در پی هک سایتی در اسرائیل «آمار واقعی» تلفات نظامی در اسرائیل فاش شده است.
نمونه دوم ویدئوی جعلی است که با هوش مصنوعی ساخته شده است. این ویدئو با عنوان «تلآویو قبل و بعد از جنگ با ایران» منتشر شده و در پی القای این است که بعد از حملات ایران بخش زیادی از مرکز شهر تلآویو تخریب شده است. این ویدئو به طور همزمان در شبکههای اجتماعی و بسیاری از رسانهها در ایران، از خبرگزاری فارس و صدا و سیما گرفته تا سایت و حسابهای کاربری روزنامههای شرق و هممیهن در شبکههای اجتماعی، اطلاعات گرفته تا پایگاههای خبری مثل اقتصادنیوز، مشرقنیوز، قطره و دهها سایت خبری دیگر منتشر شد.
در این دو خبر میتوان الگوهای مشترکی را ردیابی کرد که در سایر اخبار جعلی مشابه هم قابل پیگیری است. از جمله میتوان به این دو الگو اشاره کرد.
۱- هدف، بزرگنمایی حملات موشکی ایران به اسرائیل جاانداختن این تصور است که تلفات و خسارات این حملات بیش از آن چیزی است که در واقعیت اتفاق افتاده است.
۲- هر دو این اخبار به طور همزمان و با متن و تصاویر یکسان در شبکههای اجتماعی و رسانهها منتشر شدهاند. تقدم و تاخر انتشار این اخبار جعلی دقیقا معلوم نیست، اما انتشار همزمان متن و تصاویر جعلی در پلتفرمهای متنوع، نشانهای بالقوه از وجود یک جریان سازماندهی شده برای تولید و پخش اخبار جعلی است.
دقیقا مشخص نیست نحوه عملکرد این جریان سازماندهیشده چیست، اما شواهد و قرائن نشان از آن دارد که نهادهای حکومتی از همان ابتدا تلاش کردند با رسانهها و جریانهای تولید محتوا را تحت فشار قرار دهند. دادستانی کل کشور در تاریخ ۲۳ خرداد به رسانهها هشدار داد «از پرداختن به موضوعاتی که امنیت روانی جامعه را مخدوش میکند، پرهیز کنند».
در همین حین روز دوم تیر ۱۴۰۴ سایت انتخاب به این دلیل ادعایی مسدود شد: «عدم توجه و تمکین سایت انتخاب از تذکرهای متعدد مبنی بر عدم درج اخباری که امنیت روانی مردم را هدف قرار میدهد.» گفته نشد دقیقا این پایگاه خبری به چه دلیل توقیف شده و کدام مطالب آن مصداق به هم زدن «امنیت روانی» مردم بوده است، با توجه به سوابق مدیریت رسانهای در ایران بعید نیست دلیل توقیف این سایت خودداری از انتشار اخبار جعلی بوده باشد. در گذشته نیز سابقه داشته نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی رسانهها را برای انتشار محتوای مورد نظر خود تحت فشار بگذارند.
یک روز پیش از آغاز جنگ نیز برخی منابع خبر دادند دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، با ارسال نامهای به رسانههای داخل ایران از آنان خواسته با توجه به تصویب قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای جمهوری اسلامی، نسبت به آرام کردن جامعه و توجیه سیاستهای هستهای حکومت اقدام کنند و تنها مواضع رسمی ایران در این باره را منتشر کنند.
چنین پدیدهای در ایران بیسابقه نیست. در زمان سرنگونی هواپیمای اوکراینی نیز رسانهها بر اساس دستور نهادهای امنیتی رسانهها موظف شدند فقط اخبار خاصی را که از منابع مشخصی به آنها ابلاغ میشد منتشر کنند.
یکی از پربسامدترین اخبار جعلی، ماجرای سرنگونی جنگندههای اف-۳۵ اسرائیلی در ایران بود. کارزاری که تلاش داشت با تکرار یک رشته اخبار جعلی و استناد به تصاویر ساختگی این چنین وانمود کند که پدافند هوایی ایران موفق شده یکی از پیشرفتهترین جنگندههای رادارگریز جهان را سرنگون کند.
از همان ابتدای جنگ، انواع اقسام اخبار جعلی زیادی درباره سقوط این نوع از هواپیماهای جنگی پیشرفته در شبکههای اجتماعی و رسانه منتشر میشدند. رسانههای رسمی، مانند صدا و سیما، خبرگزاری فارس و بسیاری دیگر از رسانهها با خاستگاهها و گرایشهای گوناگون با آب و تاب از سرنگونی اف۳۵ و اسارت خلبان آن صحبت میکردند.
کار تا آنجا بالا گرفت که حتی در رسانههایی مانند خبرگزاری تلویزیون ایران حتی در صدا و سیما و گفته شد، بعد از سرنگونی اف-۳۵، سهام شرکت سازنده جنگافزارهای پیشرفته سقوط کرده است.
البته نه جنگندهای در ایران سرنگون شد، نه خلبان اسرائیلی اسیر شد و نوسانهای ارزش سهام شرکت لاکهید مارتین، ارتباطی با جنگ ایران و اسرائیل داشت.
فکتنامه در گزارش مفصلی به ویژگیهای فنی جنگندههای F35 پرداخته است که عملا هدف قرار گرفتن آن را با تجهیزاتی در حد پدافند ایران غیرممکن میکند.، اما واقعیت تاثیری در این کارزار اخبار جعلی ندارد. تکرار اخبار جعلی در مقیاس گسترده، یکی از قدیمیترین و شناختهشدهترین الگوهای دیساینفورمیشن است که فکتنامه در کارزارهای پیشین مرتبط با حکومت ایران، مثل اخبار جعلی عینالاسد، کرونا یا حتی موضوع حجاب اجباری به آنها پرداخته است.
یکی دیگر از پربسامدترین انواع اخبار جعلی در دوران جنگ ۱۲ روزه، انتشار اخبار بیاساس درباره فرار مقامهای نظام بود. این اولین بار نیست که در وقایعی مانند جنگ یا اعتراضات گسترده مردمی، چنین ادعاهایی در شبکههای اجتماعی و برخی رسانهها منتشر میشود.
در همان روزهای آغازین جنگ بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل اعلام کرد: «نشانههایی در دست دارد که حاکی است «رهبران ارشد رژیم ایران در حال بستن چمدانهای خود هستند.» او اما هیچ توضیحی درباره ادعای خود مطرح نکرد. ممکن است این گفته نخستوزیر اسرائیل بخشی از جنگ روانی باشد یا نباشد، اما طرح همین مساله کافی است تا جریان تولید و پخش این گونه اخبار جعلی، جان تازهای بگیرد و برای القای آن حتی محتوای تصویری تولید کند.
به عنوان نمونه میتوان به این دو ویدئو اشاره کرد که با عنوان «فرار مقامهای نظام» منتشر شدند. یکی از این دو ویدئو قدیمی و یکی دیگر با هوش مصنوعی ساخته شده بود.
در جریان این جنگ، ما همچنین شاهد فعالیت گسترده حسابهایی با منشأ پاکستانی و هندی هستیم. ما نشانهای از وجود ارتباط سازمانیافته میان حسابهای کاربری هندی و پاکستانی با حکومت ایران پیدا نکردیم، با توجه به زمینه درگیریهای میان پاکستان و هند که در زمینه تولید و انتشار اخبار جعلی هم در جریان است، ممکن است جنگ اسرائیل با ایران به عنوان یک کشور مسلمان به عرصه تقابل دو گروه کشیده شده باشد. اما از آن سو احتمال ارتباط سازمانیافته هم منتفی نیست.
بهعنوان مثال، حسابی پاکستانی که وانمود میکرد متعلق به «سحر امامی» ـ گویندهای که بهواسطه حضور زنده در زمان بمباران ساختمان صداوسیما مشهور شد ـ دنبالکنندگان زیادی پیدا کرد و بسیاری آن را واقعی تصور کردند. اغلب پستهای این اکانت علیه اسرائیل و در حمایت از جمهوری اسلامی است، اما در میان پستهای آن، تعداد قابل توجهی پست علیه هند وجود دارد که نشان میدهد این اکانت از سوی شخص یا اشخاصی در پاکستان اداره میشود.
Propaganda C:
— DisInfo Lab (@DisinfoLab) July 3, 2025
A fake account (@iamsaharemami) of Iranian journalist Sahar Emami (who grew popular due to her live coverage of Israeli strikes) is created, to impersonate her and spread disinformation and fake news under the veil of a “credible source”.
12/n pic.twitter.com/0oIauLLJmA
در یک مورد دیگر میتوان به حجم انبوه اخبار جعلی اشاره کرد که حکایت از ورود پاکستان به جنگ در حمایت از ایران حکایت داشت. به عنوان نمونه در همان روزهای اول جنگ ویدئویی با عنوان «ارسال موشک بالستیک غیر هستهای از پاکستان به ایران» در شبکههای اجتماعی و برخی رسانهها خبرساز شده بود، در حالی که اصل خبر بیاساس و ویدئوی پخش شده با هوش مصنوعی ساخته شده بود.
این مساله حتی در صحبتهای مقامهای رسمی هم نمود داشت، تا آنجا که محسن رضایی، فرمانده پیشین سپاه و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در یک برنامه تلویزیونی گفت: «پاکستان اعلام کرده اگر اسرائیل بخواهد به ایران بمب اتم بزند، ما به اسرائیل بمب اتم خواهیم زد.» دقیقا مشخص نیست محسن رضایی خود جزئی از جریان پخش اخبار جعلی بوده و آگاهانه این ادعا را مطرح کرده یا اینکه او هم تحت تاثیر اخبار جعلی قرار گرفته و به اشتباه تصور کرده که چنین چیزی واقعیت دارد.
اما ارتباط اخبار جعلی جنگ با هند و پاکستان فراتر از این است. مشاهدات فکتنامه نشان میدهد اکثر قریب به اتفاق ویدیوهای قدیمی یا ساختگی و اخبار نادرستی که در رابطه با این جنگ در ایران تولید و منتشر میشود به شبکههای اجتماعی هندی و پاکستانی راه یافته و در سطحی وسیع بازنشر میشود. از این فراتر در رسانهها و شبکههای اجتماعی هندی و پاکستانی بعدا محتواهایی جعل و پخش شدهاند که لزوما به فضاهای خبری ایران راه پیدا نکردهاند.
در عین حال بحث ارتباط کانالهای تولید اخبار جعلی با منابع روسی هم مطرح است. به عنوان نمونه پیگیریهای فکتنامه در زمینه خبر جعلی «هک سایت اسرائیلی و گزارش لوموند درباره تلفات واقعی حملات ایران در اسرائیل» به برخی حسابهای کاربری روسزبان رسید.
روند دیگری که در روزهای اخیر مشاهده میکنیم، «کانالیزه کردن» اطلاعات است، بر خلاف «قطع» اطلاعات که در اعتراضات ۱۳۹۸-۱۳۹۹ شاهدش بودیم؛ زمانی که جمهوری اسلامی ایران تلاش کرد ارتباط اطلاعاتی داخل و خارج کشور را قطع کند. اینبار، پلتفرمهای اصلی این روند شامل صداوسیما و پیامرسانهای داخلی مانند ایتا و بله هستند.
یکی از روندهای مشهود در کمپینهای اطلاعرسانی جمهوری اسلامی تمرکز شدید بر کوچکنمایی تلفات و خساراتی است که خود در جنگ ۱۲روزه متحمل شده، و بزرگنمایی و در مواردی جعل کامل آسیبهایی است که به اسرائیل وارد شده. برای نمونه، در جریان قطع اینترنت، صداوسیما در میان بسیاری از اخبار جعلی، تا آنجا پیش رفت که تصاویر حمله اسرائیل به خاک ایران را بهعنوان حمله ایران به اسرائیل نمایش داد.
در گزارشهای اخیر، به دهها حساب کاربری اسکاتلندی اشاره شده که بهمحض قطع اینترنت در ایران ناپدید شدند. اگر کشورهای دیگر نیز فعالیت حسابهایی مشابه را بررسی کنند، مانند حسابهای فعال جداییطلبان باسک و کاتالان در اسپانیا یا جلیقهزردهای فرانسه، ممکن است نشانههای مشابهی از فعالیتهای مداخلهجویانه حکومت ایران پدیدار شود.
از همان روز نخست جنگ گزارشهایی زیادی درباره تعقیب و گریز و دستگیری جاسوسان و شبکههای وابسته به اسرائیل، کشف انبارهای پهپاد و… منتشر شده است. درستیسنجی این اخبار به دلیل محدودیت اطلاعات بسیار دشوار است، اما بعضی شواهد نشان از جریانسازی برای این مساله دارد.
به عنوان نمونه میتوان به انتشار گسترده خبری در رسانهها و شبکههای اجتماعی اشاره کرد که از درگیری مسلحانه و دستگیری جاسوسان اسرائیلی حکایت داشت. برای جا انداختن این اخبار حتی ویدیویی از تعقیب و گریز پلیس با یک وانتبار منتشر شد که ادعا میکرد در حال حمل پهپادهای اسرائیلی در خاک ایران است. بعد از بررسی مشخص شد، ویدئو قدیمی و مربوط به بازداشت متهم قاچاق مواد مخدر بوده است.
در این میان گزارشهایی هم برخورد با اقلیتها در ایران منتشر شده است؛ اقلیتهای مذهبی و مهاجران افغانستانی که پیش از جنگ هم به بهانههای مختلف در معرض کارزارهای دیساینفورمیشن قرار داشتهاند.
بهطور مشخص میتوان به دستگیری و بازداشت و بازگشت اجباری مهاجران افغانستانی اشاره کرد که تاکنون هیچ سند یا دلیل مشخصی در اثبات مشارکت آنها در جنگ علیه ایران منتشر نشده است. اما در عوض بازار خبرهای جعلی درباره بازداشت تعداد زیادی مهاجر افغانستانی با اتهام «جاسوسی برای موساد» و «ساخت پهپاد» داغ بوده است. به عنوان نمونه میتوان به اخبار جعلی مانند «بازداشت ۱۸ افغانستانی جاسوس در مشهد» یا «کشف پایگاه موساد در اسلامشهر» اشاره کرد با سر و صدا در شبکههای اجتماعی و برخی رسانههاو سایتهای خبری منتشر شدند. برخی سایتها پس از اثبات جعلی بودن خبر، بدون توضیح این اخبار را از روی سایت خود حذف کردند، اما همچنان آثار این اخبار را میتوان در پایگاههای خبری و شبکههای اجتماعی مشاهده کرد.
طبق بررسیهای فکتنامه، بر اساس تجمیع آمار منتشر شده در رسانههای رسمی داخلی، از ابتدای جنگ تاکنون ۱۶ مهاجر افغانستانی با اتهامهای نظیر جاسوسی بازداشت شدند که حدود ۲ درصد کل جمعیت افراد بازداشتشده است. با توجه به سابقه جمهوری اسلامی، فکتنامه نمیتواند صحت اتهامهای افراد متهم به جاسوسی را تایید یا رد کند.
۶- حمله به رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی هستهای
یکی از الگوهای تکراری ، از زمان آغاز جنگ تا کنون حمله به رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بهدلیل اظهارنظر او مبنی بر اینکه ایران همکاری کافی با آژانس ندارد، یکی دیگر از تحولات قابلتوجه است؛ مقامها حکومت او را به دروغگویی، جاسوسی و زمینهسازی برای حمله اسرائیل به ایران متهم و به تسویهحساب تهدید میکنند. شاید یکی از نمونههای خبرساز آن اظهارات علی لاریجانی، مشاور رهبر جمهوری اسلامی است که به صراحت گفت: «جنگ که تمام شود با گروسی تسویهحساب خواهیم کرد.»
در تریبونهای رسمی حکومت ایران گفته میشود، گزارشها و اظهارات «خلاف واقع» گروسی، چراغ سبزی برای حمله اسرائیل به ایران بوده است، اما گفته نمیشود کدام بخش از کدام گزارش آژانس بر اساس چه سندی خلاف واقعیت است.
در آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی که در اواخر اردیبهشت منتشر شد آمده بود که حجم ذخایر اورانیوم ۶۰ درصد غنیشده در ایران به نسبت سه ماه قبل یک و نیم برابر افزایش پیدا کرده و به ۴۰۸/۶ کیلوگرم رسیده که مسالهای نگرانکننده است. اورانیوم ۶۰درصد طی یک فرایند «فنی کوچک» میتواند به غنای ۹۰ درصد برسد که برای ساخت بمب اتمی از آن استفاده میشود. در این گزارش همچنین به محدودیتهای ایجاد شده برای بازرسان، خودداری از نصب دوباره دوربینهای نظارتی آنلاین، تاخیر در پاسخدهی و ارائه اطلاعات و کاهش شدید شفافیت اشاره شده است. تاکنون دولت ایران توضیح مستند و شفافی ارائه نکرده که نشان دهد، در گزارش آژانس مطلبی خلاف واقعیت بیان شده باشد.
تا اینجای کار حملات به رافائل گروسی در ایران کارکرد رسانهای و تبلیغاتی داشته است. معلوم نیست آیا این تهدیدها جنبه عملی پیدا خواهد کرد یا نه، اما با توجه به ادامهدار بودن بحث نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی از ایران، انتظار میرود کلیدواژه «گروسی» در ادبیات رسانهای و تبلیغاتی ایران، همچنان کاربرد زیادی داشته باشد.
به موازات جنگ نظامی ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، جنگ تبلیغاتی و رسانهای نیز جریان داشت؛ جنگی که هنوز در آن آتشبس برقرار نشده است. مشاهدات فکتنامه، با تمرکز بر اخبار جعلی تولید و منتشر شده در ایران حکایت از وجود جریانهای سازمانیافته، برای تولید و پخش اخبار جعلی دارد؛ بهخصوص جریانی در داخل ایران که با استفاده از ابزار قطع اینترنت کانالیزه کردن اطلاعات تلاش میکرد از جمهوری اسلامی تصویر یک برنده بسازد.
یکی از پدیدههای برجسته این کارزار، شکلگیری یک جریان رسانهای هماهنگ و چندلایه بود که در آن طیف متنوعی از رسانهها و شبکههای اجتماعی مشارکت داشتند. الگوی اصلی این کارزار، انتشار همزمان اخبار جعلی در رسانههای حکومتی، نیمهرسمی، و حتی برخی رسانههای نسبتاً مستقل بود. برخلاف کمپینهای پیشین، تولید و پخش اخبار جعلی محدود به صدا و سیما و رسانههایی مانند کیهان و فارس و تسنیم و… نبود، در این دوره حتی رسانههای نسبتا حرفهای اصلاحطلب نیز، به طور همزمان اخبار جعلی را متن و تصاویر مشابه منتشر میکردند. مشخص نیست انگیزه و هدف انتشار این اخبار در این رسانهها چیست، اما این پدیده میتواند نشانهای از فعالیت یک مرکز فرماندهی رسانهای برای اعمال فشار بر رسانهها برای تولید و پخش اخبار مطلوب حکومت، از جمله اخبار جعلی باشد؛ پدیدهای که در ایران سابقهای طولانی دارد.
از جمله الگوهای تکراری در اخبار جعلی میتوان به کارزار اخبار جعلی سرنگونی جنگندههای اف۳۵ اسرائیل در ایران اشاره کرد؛ کارزاری که تلاش داشت با تکرار یک رشته اخبار جعلی و استناد به تصاویر ساختگی این چنین وانمود کند که پدافند هوایی ایران موفق شده یکی از پیشرفتهترین جنگندههای رادارگریز جهان را سرنگون کند.
یکی دیگر از الگوهای مشاهده شده فعالیت گسترده حسابهای مرتبط با هند و پاکستان اشاره کرد. انتشار اخبار بیپایه و اساس درباره دستگیری جاسوسان اسرائیلی یکی دیگر از نمونههای پرتکرار بود. اخباری که زمینهساز برخورد با اقلیتها از جمله مهاجران افغانستانی و بهاییان شد.
انتشار اخبار جعلی درباره فرار مسئولان که بیشتر از سوی مخالفان حکومت منتشر میشد، نمونهای از تلاش برای جا انداختن تصویری فروپاشیده از حکومت ایران بود.
در کنار این عملیات هماهنگ، حمله رسانهای به رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم پدیدهای جالب توجه بود. مقامهای جمهوری اسلامی، گروسی را به دروغگویی و حتی زمینهسازی برای حمله اسرائیل متهم کردند و تهدید به «تسویهحساب» با او کردند. این در حالی است که در آخرین گزارش آژانس، بهروشنی از افزایش ذخایر اورانیوم ۶۰ درصدی ایران، کاهش شفافیت، و محدودیتهای گسترده برای بازرسی سخن رفته است. با وجود این، دولت ایران هنوز سند یا توضیحی ارائه نکرده که نشان دهد این گزارشها نادرست بودهاند. تا اینجا، حملات به گروسی بیشتر کارکرد تبلیغاتی داشته، اما روشن است که نام او در هفتهها و ماههای آینده همچنان در کانون رویکرد رسانهای جمهوری اسلامی باقی خواهد ماند.
بهطور کلی، آنچه در این جنگ رسانهای دیده شد، تنها محدود به جعل چند خبر یا تصویر نبود، بلکه بیانگر ساختار چندلایه و هدفمند بود: بزرگنمایی خسارات به دشمن، پنهانسازی واقعیتها در داخل، بهرهگیری از فناوریهای جدید مانند هوش مصنوعی، و در عین حال، مدیریت همزمان رسانهها با فشار نهادهای امنیتی. این الگو، نهتنها خطرآفرین برای فهم عمومی، بلکه تهدیدی جدی برای جریان آزاد اطلاعات در فضای بحرانزده ایران است.