
عباس عراقچی
وزیر امور خارجه
ما فناوری انرژی هستهای را وارد نکردیم و محصول دانش داخلی است.

نادرست

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، در مصاحبهای با شبکه الجزیره که روز ۲۶ آذر ۱۴۰۴ از این شبکه منتشر شد، مدعی شد: «ما فناوری انرژی هستهای را وارد نکردیم و محصول دانش داخلی است.» او در این مصاحبه گفت (دقیقه ۶ به بعد):
«تاسیسات ما در حمله هوایی آسیب جدی دیدهاست و بسیاری از تجهیزات ما در این جمله از بین رفته است، ولی دانش و تکنولوژی از بین نرفته اراده مردم ایران از بین نرفته، آنچه رهبری گفته، کاملا درست است. تکنولوژی هستهای در ایران یک تکنولوژی وارداتی نیست. ما برنامه هستهای خودمان را و تجهیزات هستهای خودمان را از هیچجا وارد نکردیم که وقتی با بمباران از بین میرود، دستمان خالی باشد. اینها محصول دانش ایرانی است. محصول دانشمندان ایرانی است و مجددا هم میتواند تولید شود. بنابراین برنامه هستهای ایران از بین نرفته.»
میخواهیم این ادعای وزیر خارجه را راستی آزمای کنیم: «ما فناوری انرژی هستهای را وارد نکردیم و محصول دانش داخلی است.» آیا جمهوری اسلامی ایران توانایی بازتولید تمام اجزای چرخه سوخت را بدون نیاز به کمک خارجی دارد؟ راستیآزمایی این ادعا نیازمند کالبدشکافی دقیق تاریخچه برنامه هستهای ایران از بدو تولد تا لحظه برخورد بمبهاست. آیا جمهوری اسلامی ایران واقعا فناوری را وارد نکرده است؟
در حالی که زیرساختهای فیزیکی ازبین رفتهاند، عباس عراقچی استدلال میکند که «نرمافزار» برنامه (دانش فنی) دستنخورده باقی مانده است. او میگوید: «اینها محصول دانش ایرانی است... و مجددا هم میتواند تولید شود.»
نکتهای که عراقچی عامدانه نادیده میگیرد، شکاف میان «دانش» و «صنعت» است. دانش ساخت سانتریفیوژ در ذهن مهندسان ایرانی وجود دارد، اما ماده اولیه آن (فولاد ماریجینگ و فیبر کربن) و ماشینآلات ساخت آن در داخل ایران با کیفیت مطلوب تولید نمیشوند.
بنابراین، بازسازی برنامه هستهای پس از جنگ ۲۰۲۵، برخلاف ادعای استقلال کامل، نیازمند فعالسازی مجدد و گسترده شبکههای قاچاق برای واردات مواد و تجهیزات کلیدی خواهد بود و بازسازی آن بدون مصالح وارداتی ممکن نخواهد بود.
برنامه هستهای صلحآمیز ایران از ابتدا وارداتی بوده است. برنامه هستهای ایران در دهه ۱۹۵۰ و در چارچوب طرح آمریکایی Atoms for Peace آغاز شد. ایالات متحده در سال ۱۹۶۷ یک راکتور تحقیقاتی ۵ مگاواتی (TRR) را به ایران تحویل داد و سوخت آن نیز از آمریکا تأمین میشد. در دهه ۱۹۷۰، ایران با شرکتهای آلمانی (Siemens/KWU) و فرانسوی (Framatome) برای ساخت نیروگاه بوشهر قرارداد امضا کرد. بنابراین، برخلاف ادعای عراقچی، پایههای اولیه فناوری هستهای ایران کاملا وارداتی و خارجی بودهاند. اصلا در این زمینه مفهومی به اسم «دانش ایرانی» وجود ندارد.
مهمترین بخش برنامه هستهای ایران که ابعاد مشکوک نظامی دارد یعنی غنیسازی اورانیوم هم نهتنها بومی نبوده، بلکه بهطور مستند از طریق انتقال غیرقانونی فناوری خارجی شکل گرفته است.
مدلهای اولیه سانتریفیوژ ایران (IR-1) نسخهای از سانتریفویژهای نسل اول پاکستان (P1) هستند که مستقیما یا به واسطه لیبی از شبکه عبدالقدیر خان به ایران منتقل شدند. اسناد نشان میدهد که نقشهها، قطعات کلیدی و حتی آموزش فنی همگی از خارج از ایران تامین شدهاند.
جمهوری اسلامی ایران سالها این موضوع را انکار کرد اما در نهایت در سال ۲۰۰۴، در تعامل با آژانس، به دریافت این فناوریها از شبکه خان اعتراف کرد. مواد، قطعات و ماشینابزار (حتی در دهه ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰) از جمله بخش بزرگی از روتورها، بلبرینگهای خاص، آلیاژهای مقاوم و سیستمهای کنترل و خلا از طریق قاچاق، واسطهها و شرکتهای پوششی از اروپا و شرق آسیا تامین شدند.
آن بخش از ادعای عراقچی که «مجددا هم میتواند تولید شود» تا حدی درست اما گمراهکننده است. در دو دهه اخیر، جمهوری اسلامی ایران توانسته است، بخشی از تولید سانتریفیوژها را داخلیسازی کند، برخی نسلهای پیشرفتهتر (IR-2m، IR-4، IR-6) را بر پایه مهندسی معکوس و توسعه تدریجی طراحی کند و نیروی انسانی متخصص در حوزههای فیزیک هستهای، متالورژی و مهندسی مکانیک تربیت کند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی و گزارشهای مستقل هم تایید میکنند که جمهوری اسلامی ایران امروز توان بازتولید بخشی از زیرساخت غنیسازی را دارد، حتی اگر تاسیسات تخریب شوند.
مسیر پلوتونیوم ایران، که بر پایه راکتور آب سنگین اراک استوار بود، شاید بومیترین بخش برنامه باشد. جمهوری اسلامی ایران کارخانه تولید آب سنگین اراک را در سال ۲۰۰۶ عملیاتی کرد که با بهرهگیری از مشاوره متخصصان کره شمالی و روسیه در مراحل طراحی ساخته شد. این بخش نشاندهنده توانایی در ساخت تجهیزات فرایندی پیچیده است، هرچند که طراحی خود راکتور همچنان متاثر از نقشههای خارجی بود.
اما آنچه نادرست یا اغراقآمیز است این است که توان تولید مجدد به معنی «کاملا بومی بودن فناوری هستهای» نیست، زیرا علاوه بر اینکه «دانش پایه و طراحی اولیه وارداتی بوده و برنامه هستهای ایران بدون انتقال فناوری خارجی اساسا شکل نمیگرفت» باید به این نکات نیز عمیقا توجه کرد که «بسیاری از فناوریهای کلیدی، وابسته به زنجیره تامین جهانی هستند و بدون دسترسی به قطعات خاص، بازتولید با کیفیت و سرعت بالا ممکن نیست.» حتی گزارشهای اطلاعاتی آمریکا تاکید میکنند که توان ایران در بازسازی برنامه هستهای واقعی است، اما سریع، ارزان یا مستقل از خارج نیست.
حمله سایبری استاکسنت در سال ۲۰۱۰ که کنترلکنندههای منطقی برنامهپذیر (PLC) شرکت زیمنس را در نطنز هدف قرار داد، پرده از وابستگی عمیق جمهوری اسلامی ایران به سختافزارهای کنترلی غربی برداشت. با وجود گذشت ۱۵ سال و ادعای ساخت سیستمهای کنترل بومی، گزارشهای فنی نشان میدهد که تاسیسات کلیدی همچنان از ترکیبی از PLCهای قاچاق شده استفاده میکردند، زیرا نمونههای داخلی فاقد قابلیت اطمینان لازم برای همگامسازی هزاران سانتریفیوژ در سرعتهای مافوق صوت بودند.
ادعای وزیر امور خارجه عباس عراقچی مبنی بر اینکه «تکنولوژی هستهای در ایران وارداتی نیست» و «محصول دانش داخلی است»، یک حقیقت گزینشی (Selective Truth) با اهداف سیاسی است.
۱) رد ادعای «عدم واردات»: این ادعا از نظر تاریخی نادرست است. تمام ارکان برنامه هستهای ایران، از راکتور تهران (آمریکا) و نیروگاه بوشهر (آلمان و روسیه)، نیروگاه اراک (کرهشمالی و روسیه)، تاسیسات اصفهان (چین) و سانتریفیوژها (پاکستان و هلند)، ریشه خارجی دارند. ایران هیچگاه مبدع این فناوریها نبوده، بلکه واردکننده و کپیکننده آنها بوده است.
۲) تایید نسبی ادعای «دانش بومیشده»: این بخش از ادعا تا حدی صحیح است. جمهوری اسلامی ایران طی سه دهه موفق شده دانش بهرهبرداری، نگهداری و مهندسی معکوس تجهیزات هستهای را بومیسازی کند. توسعه نیروی انسانی متخصص در زمینههای طراحی، محاسبات پیچیده کنترل هستهای و آزمایشهای شبیهسازی مهندسی هستهای، سرمایهای است که با بمباران از بین نمیرود.
۳) چالش بازسازی: نکتهای که عراقچی نادیده گرفته است، شکاف میان «دانش» و «صنعت» است. دانش ساخت سانتریفیوژ در ذهن دانشمندان ایرانی وجود دارد، اما ماده اولیه آن (فولاد ماریجینگ و فیبر کربن) و ماشینآلات ساخت آن در داخل ایران با کیفیت مطلوب تولید نمیشوند. بنابراین، بازسازی برنامه هستهای پس از جنگ ۲۰۲۵، برخلاف ادعای استقلال کامل، نیازمند فعالسازی مجدد و گسترده شبکههای قاچاق برای واردات مواد و تجهیزات کلیدی خواهد بود بازسازی آن بدون مصالح وارداتی ممکن نخواهد بود.
بازسازی برنامه هستهای پس از آسیبهای جنگ ۱۲روزه، برخلاف ادعای وزیر خارجه، نیازمند دسترسی مجدد به بازارهای سیاه بینالمللی و واردات تجهیزات کلیدی خواهد بود و مستقل از دنیا نیست.
بنابراین ادعای عباس عراقچی که «فناوری هستهای ایران وارداتی نیست و کاملا محصول دانش داخلی است» نادرست است.