در قرن بیستو یکم با رواج سیستمهای ناوبری ماهوارهای، تقریبا شایعهای از گمشدن هواپیما یا کشتی در ناحیه مشهور «مثلث برمودا» شنیده نمیشد. آرام آرام این منطقه نیز وجهه اسرار آمیز خود را از دست میداد و بیشتر تبدیل به محلی برای استراحت توریستها میشد تا اینکه بار دیگر گمشدن اسرارآمیز هواپیمای MH370 خطوط هواپیمایی مالزی در نزدیکی ویتنام، در جای دیگری از دنیا، یاد و خاطره مثلث برمودا را در اذهان زنده کرد. در روزهای پس از گم شدن هواپیما، هشامالدین حسین، وزیر وقت حمل و نقل مالزی (وزیر دفاع فعلی)، در یک نشست خبری در پاسخ به سؤالات درباره احتمال وقوع اتفاقات غیرعادی برای این پرواز، اینطور گفت:
«ما باید به تمام احتمالات را در نظر داشتهباشیم. حتی به نظریههایی که شاید غیرقابل تصور به نظر برسند، مانند ناپدید شدن در یک منطقه خاص، مشابه مثلث برمودا.»
این اظهار نظر باعث شد که برخی رسانهها و علاقهمندان به تئوریهای توطئه، موضوع مثلث برمودا را به پرواز MH370 ارتباط دهند. البته، آقای حسین، این جمله را نه به عنوان یک ادعای رسمی، بلکه بهطور کلی در مورد باز بودن تحقیقات بیان کرد.
مثلث برمودا، منطقهای در اقیانوس اطلس است اما پرواز مالزیایی در اقیانوس هند گم شدهبود، که هیچ ارتباط جغرافیایی با مثلث برمودا ندارد. با این حال، شباهتهای کلی در ناپدید شدن اسرارآمیز هواپیماها، موجب شد برخی افراد به دنبال مقایسه این دو موضوع باشند این ادعا هرچند علمی نبود، اما توجهات را به معماهای مربوط به پروازهای گمشده جلب کرد و بر دامن زدن به تئوریهای توطئه افزود.
یکی از نقاط اسرارآمیز و مشهور دنیا «مثلث برمودا» است؛ منطقهای در غرب اقیانوس آتلانتیک شمالی و همجوار سواحل توریستی جنوب شرق کشور آمریکا در فلوریدا و شمال دریای کارائیب.
شهرت این منطقه، بهخاطر گزارشهای عجیب از ناپدید شدن هواپیماها و کشتیهایی در آن محدوده جغرافیایی است که برای افکار عمومی، در مقایسه با سایر حوادث مشابه در نقاط دیگر دنیا، نسبتا بیشتر «غیرعادی» بهنظر میرسد.
این غیرعادی بودن، در نیمه دوم قرن بیستم، ابعاد فراطبیعی (Paranormal) هم پیدا کرد. یعنی برای توجیه حوادثی در این منطقه که بهظاهر غیرعادی بهنظر میرسد، گروهی دست به دامن نظریههایی شدهاند که بعضا خارقالعاده هستند. چند نمونه: لینک۱، لینک۲، لینک۳.
مثلث برمودا مرزهای دقیق جغرافیایی یا قراردادی ندارد. این مثلث، در شرق ایالات متحده آمریکا، بهطور تقریبی ناحیهای در غرب اقیانوس آتلانتیک شمالی است که بین شهر میامی در سواحل فلوریدا و مجمعالجزایر برمودا در شمال شرق فلوریدا و در امتداد مجمعالجزایر آنتیل (کارائیب) در جنوب شرق فلوریدا قرار دارد.
مجمعالجزایر برمودا با حدود ۱۸۰ جزیره، تحت حکومت انگلستان (BOTs) در شمال آن قرار دارد. در ضلع جنوبی مثلث هم مجمع الجزایر طولانی در دریای کارائیب از غرب به شرق کشیده شده که خود شامل چند کشور است از جمله چهار حکومت تابعه انگلستان (BOT: باهاما، تورک و کوکوس - کانادا، جزایر ویرجین و آنگویلا)، همچنین حوزه خودمختار پورتوریکو، تحت حکومت آمریکا و کشورهای جمهوری دومینیکن، هائیتی، جامائیکا و کوبا. تخمین مساحت مثلث برمودا بین ۱,۳۰۰,۰۰۰ تا ۳,۹۰۰,۰۰۰ کیلومتر مربع است.
این منطقه از نقاط بسیار مهم در جریان «گلف استریم» است. گلفاستریم یک جریان آب گرم و قدرتمند در اقیانوس آتلانتیک شمالی است که از سواحل شرقی ایالات متحده شروع شده و به سمت دریای شمال و اسکاندیناوی حرکت میکند. این جریان نقش بسیار مهمی در تنظیم آبوهوای جهان دارد. گلف استریم با سرعت بالا، آبهای گرم را از ناحیه مثلث برمودا به سمت شمال حرکت میدهد.
منطقه مثلث برمودا، به دلیل همین شرایط جغرافیای، مستعد شرایط ناپایدار جوی است و در مسیر معمول بسیاری از توفانهای گرمسیری (Hurricane) قرار دارد که با بادهای شدید، بارانهای سنگین و امواج بزرگ همراه هستند (تاریخ Hurricane، توفند اقیانوس آتلانتیک).
برای اطلاعات بیشتر: ماهیت چرخندهای حارهای (Tropical Cyclone) تقریبا مشابه است و تفاوت نامگذاری آنها در منشا جغرافیایی آن است. توفانهای اقیانوس آتلانتیک را توفند (Hurricane) و توفانهای اقیانوس هند و آرام را تایفون (Typhoon) مینامند.
شروع گزارشهای مربوط به اتفاقات غیرقابل توضیح در این منطقه به اواسط قرن نوزدهم بازمیگردد. در این گزارشها ادعا شده برخی کشتیها بدون دلیل مشخصی گم شده و پس از مدتی بهطور کامل بدون سرنشین و رهاشده پیدا شدهاند؛ برخی دیگر بدون ارسال هیچ سیگنال اضطراری گمشده و دیگر هرگز بقایایشان دیده و شنیده نشدهاند. سپس در قرن بیستم گزارشهایی از هواپیماهایی که پس از پرواز ناپدید شدهاند به فهرست حوادث مشکوک این منطقه اضافه شد.
در مجموع حدود ۵۰ حادثه دریایی و ۲۰ حادثه هوایی در این ناحیه در دو قرن گذشته ثبت شده که بهعنوان شواهد «مثلث اسرارآمیز برمودا» از آنها یاد میشود. با این حال وقتی این ناحیه مورد توجه افراد کنجکاو قرار گرفت، در گزارشهای قدیمی شواهدی یافت شد که قدمت «اسرار مثلث برمودا» را بسیار قبلتر هم میبرد.
قدمت ثبت گزارشهای دقیق از وقوع پدیدههای اسرارآمیز در مثلث برمودا در اسناد معاصر، به اندازه کشف قاره آمریکا است. رودریگو دوتریانا (Rodrigo de Triana) ملوان دیدهبان کشتی پینتا (Pinta)، کشتی پیشتاز ناوگروه مریم مقدس (Santa Maria)، به فرماندهی کریستوفر کلمبوس که به منظور گشایش راهی برای تبلیغ مسیحیت و تجارت ادویه، به فرمان پادشاه کاستیل (اسپانیا) از راه غرب به هندوستان روانه شدهبود، در شب ۱۱ اکتبر ۱۴۹۲ (۲۰ مهر ۸۷۱ خورشیدی) در نزدیکی جایی که اکنون با نام مثلث برمودا شناخته میشود، از چراغهای عجیب و نورهای درخشان در دوردست گزارش داد که به سمت بالا حرکت کرده و شبیه اشیا پرنده ناشناختهای بودند.
براساس اسناد بایگانی اولین سفر اکتشافی کملب، این نورها به شکل یک «شعله کوچک» توصیف شده که از افق بالا آمده و دوباره ناپدید شده است. کریستوف کلمب در دفتر خاطرات خود اشاره کرده که این نورها غیرعادی به نظر میرسیدند و پیش از مشاهده خشکی دیده شدند. او همچنین در همین محل گزارش داده که عقربه قطبنما به درستی شمال را نشان نمیداد که باعث نگرانی خدمه شدهبود.
ساعاتی بعد، حدود ۲ صبح روز ۱۲ اکتبر، بار دیگر تریانا فریاد زد که «خشکی میبیند» و به اینترتیب، بر جدید کشف شد. در این روز، کریستف کلمب و خدمهاش پس از عبور از اقیانوس آتلانتیک و از وسط منطقهای که امروز مثلث برمودا نامیده میشود، به جزیرهای در کارائیب رسیدند که امروزه بخشی از باهاما است. به این ترتیب قدمت گزارشهای اسرارآمیز از منطقه مثلث برمودا یک روز بیشتر از تاریخ آمریکا است!
(ناسا نام رصدخانه فضایی آبوهوای عمیق DSCOVR را به افتخار او تریانا گذاشتهاست.)
در قرن بیستم چندین حادثه مشهور در منطقه مثلث برمودا رخ داد که جنجال زیادی به پا کرده و مقامات رسمی را وادار به واکنش کردهاست. این حوادث بود که مثلث برمودا را بهخصوص در دهه ۱۹۵۰ در افکار عمومی برجسته کرد. در ادامه چند مورد را بررسی میکنیم:
کشتی سوخترسان (زغالسنگ) USS Cyclops، یک کشتی بزرگ نیروی دریایی آمریکا، در سال ۱۹۱۸ با ۳۰۹ نفر خدمه و سرنشین در مسیر بازگشت از برزیل به بالتیمور آمریکا، پس از عبور از منطقه مثلث برمودا، ناپدید شد دیگر حتی هیچ سیگنالی از آن دریافت نشد. نیروی دریایی آمریکا جستجوهای گستردهای را انجام داد، اما هیچ اثری از کشتی یا سرنشینان آن پیدا نشد.
از مشهورترین حوادث مثلث برمودا، ناپدیدشدن پرواز شماره ۱۹ است. در دسامبر ۱۹۴۵، پنج بمبافکن TBF Avengers نیروی دریایی آمریکا از پایگاهی در فلوریدا به پرواز درآمدند. اما ساعتی بعد ناپدید شدند. این هواپیماها در ماموریتی آموزشی بودند که قبلا ۱۲ بار مسیرش را تمرین کردهبودند. ۱۲ ساعت بعد یعنی زمانی که باید حداقل ۲ ساعت از اتمام سوخت آنها گذشته باشد، پیامهای اضطراری به برج مراقبت رسید که خلبانان جهتیابی خود را از دست دادهاند. اما سرانجام هیچیک از هواپیماها و ۱۴ خدمه آنها هرگز پیدا نشدند.
ساعاتی بعد یک هواپیمای کشت و نجات دریایی PBY Catalina برای جستجوی پرواز ۱۹ حرکت کرد. آن هواپیما نیز گم شد و هرگز پیدا نشد. چند کشتی که در زمان گمشدن هواپیمای گشت، نزدیکی محل بودند، انفجارهایی را در آسمان مشاهده کردهاند اما در مراجعه به محل هیچ اثری پیدا نشد.
در ۳۰ ژانویه ۱۹۴۸، پرواز هواپیمای Star Tiger خطوط هوایی BSAA که یک هواپیمای ملخی مسافری از نوع Avro 688 Tudor Mark IV بود با شش خدمه و ۲۷ مسافر از لیسبون حرکت کرده بود و در فرودگاه سانتا ماریا در آزور (مجمعالجزایر متعلق به پرتغال در اقیانوس آتلانتیک) توقف کردهبود در ادامه مسیر به سمت برمودا گم شد.
در دسامبر ۱۹۴۸ یک هواپیمای مسافری داگلاس DC-3 به شماره NC-16002 که با ۳۲ سرنشین از پورتوریکو به مقصد فلوریدا به پرواز درآمدهبود در حوالی منطقه مثلث برمودا ارتباط رادیویی خود را از دست داد و هرگز به مقصد نرسید. هیچگاه بقایای هواپیما یا سرنشینان آن یافت نشد.
کشتی SS Marine Sulphur Queen یک تانکر حمل گوگرد مذاب تجاری متعلق به شرکت Esso بود که در فوریه ۱۹۶۳ از بندر تگزاس به مقصد ویرجینیا حرکت کرد و پس از ورود به منطقه مثلث برمودا ناپدید شد. ۳۹ خدمه این کشتی نیز هرگز پیدا نشدند. در تحقیقات، گارد ساحلی ایالات متحده تشخیص داد که کشتی ناامن بوده و قابل دریانوردی نبودهاست.
گزارش نهایی چهار علت فاجعه را مطرح کرد که همگی به دلیل طراحی و نگهداری ضعیف کشتی است. گمشدن این کشتی موضوع دعوای حقوقی طولانی مدت بین مالک و خانواده گمشدگان بود و این موضوعات به نظریههای توطئه در مثلث برمودا دامن زد.
تقریبا همه فکتهای قابل بررسی از بیشتر از ۷۰ حادثه فوق، یعنی هر آنچه شاهد قابل راستیآزمایی با توجه به فناوریهای زمانه میتوانسته جمعآوری و آرشیو شود، از منابع مختلف برای بررسی، موجود است و در لینکهای بالا هم آمدهاست. در ادامه نظریههای مختلف برای توجیه این پدیدههای «اسرارآمیز» را که در یک قرن گذشته مطرح شدهاند و هنوز گاه و بیگاه هم شنیده میشوند را بیان کرده و شواهد و مدارک هر ادعا را بررسی میکنیم:
یکی از رایجترین نظریهها درباره مثلث برمودا این است که در این منطقه آثار و فناوریهای گمشده از تمدنهای باستانی، مانند آتلانتیس وجود دارد. طرفداران این نظریه باور دارند که این تکنولوژیهای فراموششده، میتوانند موجب اختلالات در وسایل نقلیه و ناپدید شدن هواپیماها و کشتیها شوند.
ادعا و نظریهپردازان:
یکی از شناختهشدهترین نظریهپردازان این حوزه چارلز برلیتز، نویسنده کتاب بسیار مشهور و پرفروش «مثلث برمودا» است که اعتقاد دارد آتلانتیس، تمدن گمشده، در این منطقه از جزاير کارائیب قرار داشته است. آنها معتقدند که بقایای یک فناوری فراموششده از تمدن گمشده آتلانتیس که آن را «هرم کریستالی» (Crystal Pyramid) و در ترجمههای فارسی «کریستال آتلانتیس» مینامند، در اعماق دریا در آن منطقه، عامل حوادث برمودا است.
چارلز برلیتز (Charles Berlitz) نویسنده و محقق مشهور آمریکایی بود که بیشتر به خاطر نوشتههایش در زمینه معماها و نظریههای توطئه و شبهتاریخی (شبهباستانشناسی) شناخته میشود. او در هاروارد زبانشناسی و تاریخ خوانده بود.
اصلیترن انتقاد به آثار برلیتز، استفاده از شواهد ضعیف و رویکرد غیر آکادمیک و بعضا افسانهای به موضوعات است، اما او توانایی بالایی در جذب مخاطب با این روشها داشت. او غیر از مثلث برمودا، چندین کتاب عامهپسند دیگر درباره آتلانتیس قاره گمشده، حادثه رازول، مثلث اژدها و کشتی نوح نوشتهاست.
استدلال اصلی او که بعدا پیروانش در قرن بیست و یکم نیز با پرداختی بهتر آن را تکرار کردند، بر پایه مفهوم تخیلی منبع انرژی کریستالی به شکل هرم است که باقیمانده از فناوریهای تمدن آتلانتیس است. آنها مدعیاند در منطقه مثلث برمودا، آثار باقیمانده از کریستال آتلانتیس موجب اختلال و گمشدن کشتیها و ناپدیدشدن هواپیماها میشود.
با این، حال هرچند در متون یونانی باستان، از جمله آثار افلاطون، به آتلانتیس به عنوان یک تمدن پیشرفته و قدرتمند اشاره شده است که در نهایت به دلیل فساد و انحطاط خود، به زیر آب رفت، اما هیچکجا اشارهای به «کریستال آتلانتیس» نشدهاست. افلاطون در دو رساله «کریتیاس» و «تیمائوس» از آتلانتیس به عنوان یک جزیره عظیم و تمدن پیشرفته یاد کرده که در نزدیکی اقیانوس آتلانتیک قرار داشت. او به توصیف ویژگیهای فنی و معماری این تمدن پرداخته و به ساختارهای پیچیده و تکنولوژیهای پیشرفتهای که در این تمدن وجود داشت، اشاره کردهاست، اما هرگز چیزی درباره کریستال نمیگوید.
نوافلاطونیان، به ویژه در آثار فیلسوفانی مانند پروکلس و یامبلیخوس، از تمدنهای باستانی و گمشده صحبت کردهاند، اما آنها هم به طور خاص به فناوریهای پیشرفته آتلانتیس اشارهای نکردهاند. هرچند نوافلاطونیان اعتقاد داشتند که تمدنهای قدیمی دارای دانش و معرفتی والا بودهاند، تأکیدشان بیشتر بر جنبههای فلسفی و معنوی جهان بود، نه فناوریهای مادی.
برخلاف تصور عامه «هرم کریستالی» ادعایی شبهعلمی (شبهتاریخی) است که در اوایل قرن بیستم، یک عارف آمریکایی و مدعی قدرتهای فراطبیعی بهنام ادوارد کیس (Edgar Cayce) آن را ابداع کرد. او ادعا کرد که تمدن گمشده آتلانتیس از کریستالهای قدرتمند به عنوان منبع انرژی استفاده میکردهاست. این کریستالها به باور او تواناییهایی مانند تولید برق، کنترل آبوهوا و ارتباطات دوردست داشتند.
شواهد و فکتها:
در دهه ۱۹۷۰ فردی بهنام ری براون ادعا کرد که در حین غواصی در باهاما به چنین ساختاری برخورد کرده است. او مدعی شد از آن ساختارها عکاسی کرده ولی «تجهیزات عکاسیش در توفان از بین رفتند» و البته هرگز مناسب ندید که با دوربینهای اضافی برای ثبت دوباره این کشف عظیم یعنی بقایای تمدن گمشده آتلانتیس، به آن مکان بازگردد. تاکنون با وجود چندین ادعای مختلف، با وجود جستجوهای دقیق هیچ هرم کریستالی را در آن نقطه پیدا نکرده است.
مهمترین مدرک برای طرفداران این نظریه، سازهای مشهور به «جاده بیمینی» (Bimini Road) در نزدیکی باهاما است. جاده بیمینی یک ساختار زیردریایی در نزدیکی جزایر بیمینی در باهاما است که به دلیل شباهتهایش به یک جاده سنگی، مورد توجه قرار گرفته است. این ساختار، شبیه بلوکهای سنگی منظم و خطکشیهای مستطیلی است که برخی از مدعیان نظریه تمدنهای باستانی فراموششده، معتقدند که بقایای جادههای زیرآبرفته آن تمدنها است.
تحقیقات و اعتبار: پژوهشها در حوزههای زمینشناسی و باستانشناسی توضیح میدهند که این ساختارها و سازدههای زیر آبی که ممکن است از چشم غواصان، از دور و براساس منابع نوری گمراهکننده مانند چراغ قوه دستی، منظم و دقیق (بشرساز) به نظر برسد، چطور به دلیل فرسایش طبیعی یا تغییرات جغرافیایی در بستر دریا ایجاد میشوند و سازههای کاملا طبیعی هستند که جریانهای آب در کف اقیانوس ایجاد می کنند.
مشابه همین سازهها، برای جاده بیمینی هم بلوکهای سنگی و ساختارهای مشابه در دیگر نقاط دنیا به دلیل فرآیندهای طبیعی مانند تغییرات زمینشناسی و فعالیتهای آبی ایجاد شدهاند و نیاز به تفسیرهای شبهباستانشناسی پیچیده ندارند. جاده بیمینی یک ساختار طبیعی است و نتیجه فعالیتهای انسانی نیست.
موارد مشابه دیگر هم اعتبار کمی دارند. بیشتر تحقیقات معتبر نشان میدهد که سازههای زیر آب ممکن است پدیدههای طبیعی یا شکلگیریهای جغرافیایی معمولی باشند و هیچ شواهدی قانعکننده برای وجود تکنولوژیهای گمشده در این منطقه وجود ندارد.
یکی از حیطههای فراطبیعی (پارانرمال) «نهانجاندارشناسی» (Cryptozoology) است که شبه علمی در تقابل با علم جانورشناسی است و به مطالعه موجودات عجیب و غریب میپردازد، موجوداتی که نظریه تکامل نمیتواند وجودشان را توضیح دهد مانند اژدها، هیولای نسی، پاگنده، مردمان مارمولکی (Reptilian humanoid) و …
کریپتوزولوژی هم با اسرار مثلث برمودا گره خورده و یکی از ادعاها این است که ممکن است موجودات دریایی ناشناخته و عظیمالجثه در اعماق دریاهای این منطقه زندگی کنند. برخی معتقدند که این موجودات میتوانند به سوالات درباره طوفانهای غیرعادی و ناپدیدشدنهای مرموز کمک کنند.
ادعای نظریهپردازان:
طرفداران نظریههای موجودات عظیمالجثه دریایی در مثلث برمودا معتقدند که موجودات بزرگی مانند «کراکن» یا دیگر هیولاهای افسانهای زیرآبی ممکن است مسئول ناپدید شدن کشتیها و هواپیماها در این منطقه باشند.
در افسانههای محلی اسکاندیناوی، کراکن (Kraken) هشتپای غولپیکر یا اختاپوس دریایی عظیم است که در آبهای سرد آتلانتیک شمالی، بهویژه در نزدیکی نروژ و گرینلند زندگی میکرده و با بازوهایش، کشتیهای بزرگ را غرق میکردهاست. کراکن در طول قرنها الهامبخش افسانهها، داستانها و نظریههای توطئه درباره موجودات دریایی غولپیکر بوده و در فرهنگ عامه همچنان حضوری پررنگ دارد.
شواهد و مدارک:
بیشتر شواهد مربوط به نظریههای کریپتوزولوژی در قالب گزارشهای غیررسمی، داستانهای افسانهای، و مشاهدات غیرمستند در قرن ۱۹ و ۲۰ ارائه میشود که ملوانان کشتیهای توفان زده در شرایط جوی ناآرام اقیانوس، با چشم مشاهده کردهاند. این خود نشان میدهد این ادعاها چقدر ممکن است بیدقت باشند. این گزارشها معمولاً به موجودات عجیب و ناپدید شدنهای غیرعادی اشاره دارند.
اعتبار:
نظریههای کریپتوزولوژی درباره مثلث برمودا عمدتاً از اعتبار علمی در حوزه زیستشناسی هم برخوردار نیستند. این نظریهها بیشتر بر اساس حدس و گمان، شایعات و تفسیرهای آزاد از مشاهدات ناپایدار شکل گرفتهاند. در اکثر موارد، شواهد ارائه شده برای پشتیبانی از این نظریهها ضعیف، غیرمستند و قابل ردشدن هستند. اما ممکن است آنچه این ملوانان در این شرایط سخت دیدهاند، ریشه در واقعیت هم داشته باشد.
دریای کارائیب زیستگاه برخی از بزرگترین موجودات دریایی جهان است. از جمله نهنگهای گوژپشت و نهنگهای قاتل که به دلیل اندازه عظیمشان شناخته شدهاند. همچنین هشتپای غولپیکر و کالاماری یا سرپاور عظیم (Colossal Squid) که بهطور طبیعی در اعماق اقیانوسها زندگی میکنند، در برخی مناطق کارائیب مشاهده شدهاند. علاوه بر این، گزارشهایی از مشاهده کوسه نهنگ، بزرگترین ماهی جهان، در این آبها وجود دارد. این موجودات الهامبخش بسیاری از افسانهها درباره هیولاهای دریایی در این منطقه شدهاند.
پژوهشگران جانورشناس و کارشناسان هوانوردی و دریانوردی معمولاً این نظریهها را به دلیل نداشتن شواهد علمی قوی و عدم تأیید علمی رد میکنند.
برخی معتقدند که مثلث برمودا پایگاه فعالیتهای فرازمینیها (فرودگاه UFOها) است. طبق این نظریهها، ناپدیدشدن هواپیماها و کشتیها به دلیل ربایش به دست موجودات فضایی یا به دام افتادن در یک منطقه پدافند پنهانی است.
ادعا و نظریهپردازان:
در راس همه مدعیان مداخله موجودات فرازمینی در تاریخ، اریک فون دنیکن نویسنده کتاب «ارابه خدایان» (Chariots of the Gods) قرار دارد. او از اسرار مثلث برمودا هم برای تایید ادعای خود در مورد فعالیت فرازمینیها در دوره باستان روی زمین استفاده کرده و هم از این ادعا برای توضیح اسرار مثلث برمودا استفاده میکند.
اریک فون دنیکن (Erich von Däniken) نویسنده و محقق سوئیسی است که به خاطر ادعاهایش درباره مداخله موجودات فضایی در تاریخ بشر و شبهعلم «باستانشناسی فضایی» (Paleo-Astronautics) شناخته میشود. او مطالعه آکادمیک تاریخ را در دانشگاه شروع کرد اما به دلیل مشکلات مالی نتوانست به تحصیلات خود ادامه دهد. فون دنیکن به عنوان یک کارآفرین و تاجر فعالیت کرد، اما بیشتر شهرتش را مدیون کتابهایش در زمینه «باستانشناسی فضایی» است.
فکتنامه پیش از این سه ادعای شاخدار در این حوزه را بررسی کردهبود:
فون دنیکن ادعا میکند که بیگانگان فضایی در بازدیدهایی که در دوره تمدنهای باستانی از زمین داشتهاند و آثار آن را میتوان در برخی از سازهها و نقوش باستانی مانند اهرام مصر، خطوط نازکا و مجسمههای جزیره ایستر، هم دید به انسانها فناوری و دانش پیشرفتهای ارائه کردهاند. کتاب فوندنیکن نقطه عطفی در تاریخ باستانشناسی فضایی و ورود آن به جریان اصلی نظریههای توطئه و شبهعلم بود.
شواهد و مدارک:
دسته اول، تفسیری بدیع از متن تعدادی روایت قدیمی ثبتشده در منابع نهچندان دقیق قدیمی است که قابل راستیآزمایی نیست.
دسته دوم مدارک نظریه فضانوردان باستانی مدعی است که شواهدی در آثار و معماری تمدنهای باستانی وجود دارد که نشاندهنده تماس انسانها با موجودات فضایی است. برخی از این شواهد ادعایی به نقوش و حکاکیهای باستانی اشاره دارد که در تمدنهای مختلف یافت شدهاند و برخی از نظریهپردازان فضانوردان باستانی معتقدند که این نقوش، تصویری از موجوداتی هستند که لباسهای فضایی بر تن دارند. در مناطق باستانی مانند مصر، سومر و آمریکای مرکزی، نقوشی وجود دارد که شباهت به انسانهایی با کلاههای بزرگ یا وسایلی شبیه به ماسک دارند. طرفداران این نظریه ادعا میکنند که این تصاویر، شواهدی از تماس تمدنهای باستانی با موجودات فضایی است.
اما فقط این ظواهر نیست. براساس این ادعاها (بهخصوص آنچه فوندنیکن مینویسد)، به طور خاص سه اثر تمدنی قابل توجه از جمله تنها باقیمانده از فهرست هفتگانه هرودوت از «عجایب دنیای باستان» یعنی اهرام مصر نشاندهنده ارتباط با بیگانگان فضایی است. زیرا آنها مدعی هستند که راهی نیست که بتوان با فناوریهای آن روز، بشر بتوان چنین سازههایی را برپا کند. این سه یازه عبارتند از:
اعتبار:
مجسمههای ایستر (موآی) را مردم «راپا نیویی» (Rapa Nui) ساختهاند. این ساکنان اولیه جزیره برای تجلیل از اجداد و نیاکان خود و همچنین به عنوان نماد قدرت و جایگاه اجتماعی، این مجسمهها را خلق کردند. هر مجسمه نمایانگر یک رئیس یا شخصیت مهم است و به عقیده آنان، وجود این مجسمهها برکت و حفاظت را برای جزیره به ارمغان میآورد.
در مورد خطوط نازکا هم میتوان گفت خلق چنین آثاری نه چیز غیرقابل تصوری از مردمان باستانی این ناحیه از آمریکای جنوبی بوده و نه از توانایی فنی آنها خارج بودهاست و با عده کمی کارگر و مقداری طناب و چند تکه چوب امکانپذیر است.
در مورد ساخت و دقت اهرام مصر هم عموما راویان، تاریخ را از ته روایت میکنند و به جای نشان دادن تاریخ قرنها تحول معماری مصری در توسعه تکنیکهایی برای ساخت هرمهایی با سایز بزرگتر و دقت بیشتر، یکراست به سراغ اهرام ثلاثه خیرهکننده گیزه میروند تا خواننده ناآشنا به این سیر تحول چندصد ساله را متحیر کرده و وجود فناوریهای فضایی برای ساخت این سازه را القا کنند.
مجسمهها و نقش برجستههای منسوب به فضانوردان باستانی، سالهاست که کشف و مشاهده شده و قرنهاست که در مکان خود قرار داشتهاند. اما تفسیر اینکه اینها فضانورد هستند، بعد از این به وجود آمد که آمریکا و شوروی در رقابت فضایی، تلاش کردند انسان به فضا بفرستند و برای این کار نیازمند طراحی پوششی برای فضانوردان بودند. تصاویری را که فون دنیکن به عنوان فضانوردی با آنتن رادیویی تشخیص داده است، میتواند نقش یک شمن و کاهن با سرپوشی از تک شاخ گوزن باشد.
نظریههای شبهعلمی درباره آنومالیهای گرانش و میدان الکترومغناطیسی و کوانتمی و ارتباط با ابعاد دیگر، تونل زمان، کرمچاله، جهانهای موازی و … هم برای توجیه مثلث برمودا بهکار رفتهاند.
این ادعا بیان میکنند که پدیدههای غیرعادی در این منطقه ممکن است به دلیل تغییرات یا اختلالات در نیروهای بنیادی طبیعت باشد و ما با پدیدهای مواجه هستیم که دانش امروزی ما قادر به توضیح آن نیست.
نظریهپردازان
چند نظریه مختلف در این باره وجود دارد:
شواهد و مدارک:
ناپدید شدن ناگهانی و بدون اثر وسایل نقلیه دریایی و هوایی از جمله شواهدی است که بهعنوان دلیل این نظریهها تلقی میشود. این افراد معتقدند که چنین ناپدید شدنهایی نمیتواند با دلایل علمی توضیح داده شود.
اعتبار:
نظریههای مربوط به آنومالیهای گرانش و الکترومغناطیسی در مثلث برمودا عمدتاً از نظر علمی معتبر نیستند. این نظریهها بیشتر بر اساس شواهد غیرمستند و تفسیرهای غیرعلمی شکل گرفتهاند و از معیارهای علمی دقیق پیروی نمیکنند.
شواهد تجربی و دادههای علمی نشان دادهاند که میدان گرانش در سطح زمین بسیار یکنواخت است و تغییرات قابل توجهی در مقیاس کوچک نمیتوانند به طور معناداری بر عملکرد تجهیزات تاثیر بگذارند. همچنین، میدان الکترومغناطیسی در محیطهای طبیعی معمولاً به اندازهای ضعیف است که نمیتواند باعث اختلالات عمده در تجهیزات ناوبری شود. نمایش زنده و در لحظه مقدار میدان مغناطیسی زمین را میتوانید در سایت مرکز پیشبینی آب و هوای فضایی آمریکا ببینید.
بررسیهای علمی و تحقیقاتی در زمینه میدانهای گرانشی و الکترومغناطیسی نشان دادهاند که تغییرات در این میدانها نمیتوانند توضیحدهنده حوادث ناپدید شدنها و پدیدههای غیرعادی در مثلث برمودا باشند. اکثر تحقیقات به عواملی مانند شرایط جوی، خطاهای انسانی، و مشکلات فنی اشاره دارند. همچنین پدیدههای کوانتومی مورد ادعایی نیز با وجود اینکه از لحاظ نظری مطرح شدهاند اما تاکنون نه تنها مشاهده نشدهاند بلکه برای جستجوی آنها باید شرایطی با انرژیهای بسیار بسیار زیادی ایجاد کرد (مانند شتابگرهای عظیم) که عملا وقوع آنها را غیرممکن میکند.
این نظریهها میگویند که دولتها یا ارتشها بهطور خاص ایالات متحده آمریکا، در این منطقه آزمایشهای مخفیانه انجام میدهند که منجر به ناپدید شدن وسایل نقلیه میشود. برخی این وقایع را به پروژههای مخفی و آزمایش سلاحهای جدید نسبت میدهند. هم ایالات متحده هم بریتانیا و هم در دوران جنگ سرد، شوروی (به واسطه رابطه با کوبا) در این منطقه، حضور نظامی داشتهاند. حتی در خرداد ۱۴۰۳ عبور یک زیردریایی اتمی روسی از این منطقه جنجالی شدهبود.
ادعا و نظریهپردازان:
این نظریهها را اغلب افرادی که به نظریههای توطئه باور دارند، مطرح کردهاند. برخی از این افراد معتقدند که دولتها و نیروهای نظامی در این منطقه آزمایشهای مخفی انجام میدهند که میتواند به ناپدید شدنها مرتبط باشد.
شواهد و مدارک:
برخی از حوادث مشکوک، مانند ناپدید شدن پرواز شماره ۱۹ و ادعاهایی در مورد آزمایشهای محرمانه ارتش آمریکا (مانند آزمایش فیلادلفیا)، به عنوان شواهد ارائه میشوند.
اعتبار:
این نظریهها از اعتبار کمتری برخوردارند، زیرا اکثر این ادعاها مستندات معتبری ندارند. بسیاری از این موارد نیز از سوی دولتها و محققان بهعنوان نادرست یا بزرگنمایی شده رد شدهاند.
برخی محققان این ناحیه را به دلیل موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی خاص، مستعد بروز طوفانها و امواج شدید میدانند. همچنین، آزاد شدن گاز متان از کف دریا میتواند باعث کاهش لحظهای چگالی آب با ایجاد حبابهای بزرگ و غرق شدن ناگهانی کشتیها شود. وجود جریان شدید گلفاستریم در این منطقه میتواند بقایای کشتی یا هواپیما را به سرعت، از محدوده قابل انتظار برای جستجو دور کرده و به سمت دیگر اقیانوس ببرد.
نظریهپردازان:
بسیاری از دانشمندان و محققان در زمینههای هواشناسی، جغرافیا، و اقیانوسشناسی مانند لری کوش و دکتر سایمون کوپف این نظریهها را بررسی کردهاند. لری کوش در کتابی که برای توصیف علت حوادث منطقه مثلث برمودا نوشته، نه تنها به این مسايل پرداخت، بلکه یک فصل اختصاصا به توضیح این میپردازد که چرا پرواز شماره ۱۹ بهخاطر اشتباه فرمانده اسکادران در کانیابی، ناپدید شد.
شواهد و مدارک:
پدیدههای جغرافیایی و جوی مثل طوفانهای شدید، جریانهای قوی، و پدیدههای طبیعی مانند آزاد شدن گاز متان از کف اقیانوس از جمله شواهدی هستند که این محققان مطرح کردهاند. به عنوان مثال، در منطقه مثلث برمودا، انتشار گاز متان میتواند چگالی آب را کاهش دهد و باعث غرق شدن کشتیها شود.
یکی دیگر از پدیدههای طبیعی، که میتواند کاندیدایی برای عامل غرقشدن ناگهانی کشتیها باشد، گودال آبی (Blue Holes) است که میتوانند تأثیر قابل توجهی بر حوادث دریایی داشته باشند و در این منطقه نیز زیاد است.
گودال آبی، غارهای عمودی و زیرآبی در بستر دریا هستند که به طور طبیعی در نتیجه فرسایش و سایر فرآیندهای جغرافیایی به وجود میآیند. این گودالها میتوانند به عمقهای بسیار زیاد برسند و معمولاً به شکل دایرهای یا بیضیشکل هستند.
بههرحال گودالهای آبی نمیتوانند به طور کامل توضیحدهنده تمام حوادث ناپدید شدنها و پدیدههای غیرعادی در مثلث برمودا بهخصوص حوادث هوایی باشند.
این ناحیه بسیار مستعد موجهای بزرگ (Rogue Waves) و غیرقابل پیشبینی است که میتوانند علت ناپدید شدن کشتیها باشند. این امواج عظیم ممکن است در نتیجه عوامل جوی، تغییرات در فشار جوی، و یا دیگر پدیدههای طبیعی به وجود بیایند.این امواج میتوانند به سرعت به ارتفاعهای چند ده متری برسند و برای کشتیها بسیار خطرناک باشند.
عوامل جوی و تغییرات در فشار جوی میتوانند باعث ایجاد امواج بزرگ و ناگهانی شوند. برای مثال، طوفانهای شدید، گردبادها، و تغییرات سریع در فشار جوی میتوانند منجر به ایجاد امواج غولآسا شوند که قادرند کشتیهای بزرگ را به زیر آب ببرند و یا بر روی هواپیماها تأثیر بگذارند.
امواج بزرگ ناشی از تغییر فشار با امواج معمولی دریا متفاوت هستند و میتوانند به طور غیرمنتظره و بدون هشدار ظاهر شوند و به سرعت شرایط خطرناکی را ایجاد کنند.
اعتبار:
مجموعه این ادعاها که بر مبنای شرایط فیزیکی و جغرافیایی محل تلاش میکنند پدیدههای نادر طبیعی مانند انتشار گاز متان، گودالهای آبی یا موجهای عظیم را عامل حوادث مختلف در منطقه مثلث برمودا معرفی کنند از بالاترین اعتبار برخوردارند زیرا بر اساس شواهد علمی و مطالعات تجربی شکل گرفتهاند. بسیاری از ناپدید شدنها در این منطقه با این دلایل توضیحپذیرند.
این نظریهها به عنوان معتبرترین توضیحات برای پدیدههای مثلث برمودا در نظر گرفته میشود. محققان با اشاره به شرایط طبیعی مانند طوفانهای دریایی، جریانهای آبی شدید، و تغییرات اقلیمی، توضیح میدهند که بسیاری از ناپدید شدنها در این منطقه میتواند ناشی از عوامل طبیعی باشد. همچنین، پدیدههای دیگری مانند انتشار گاز متان از بستر دریا، که موجب کاهش چگالی آب و غرق شدن کشتیها میشود، به عنوان دلایل علمی معتبر بررسی میشوند.
در ژاپن، منطقه مشابهی به مثلث برمودا وجود دارد که به نام «مثلث اژدها» شناخته میشود. این منطقه به خاطر ناپدید شدنهای مرموز و حوادث عجیب دریایی به شهرت رسیده است. یکی از داستانهای معروف در این منطقه به گوبلایخان، امپراتور مغول مرتبط میشود که به ادعای برخی منابع، در مسیر حمله به ژاپن با طوفانهای غیرعادی مواجه شد و نیروهایش ناپدید شدند و ژاپن از حمله مغول در امان ماند.
چارلز برلیتز، داستانهای این منطقه را در کتابهایش گنجاند و با جلب توجه به مشابهتهای بین مثلث برمودا و مثلث شیما، موجب شد تا افسانهها و نظریههای مشابهی درباره ناپدید شدنها و پدیدههای مرموز در این منطقه ژاپنی رواج پیدا کند.
در ونزوئلا هم منطقه مشابهی به مثلث برمودا وجود دارد. این منطقه، واقع در نزدیکی سواحل ونزوئلا، به خاطر ناپدید شدنهای مرموز و حوادث عجیب دریایی به شهرت رسیده است.
چارلز برلیتز، با استفاده از روشهای مشابه به کار رفته در کتابهایش درباره مثلث برمودا، به رواج افسانه مثلث برمودای ونزوئلا پرداخت. او در آثار خود به بررسی و مقایسه این منطقه با مثلث برمودا پرداخت و با افزودن جنبههای هیجانانگیز و توطئهآمیز، موجب شد تا افسانههای مربوط به این منطقه به محبوبیت و توجه بیشتری دست یابد.
تحلیلهای آماری نشان دادهاند که تعداد حوادث در مثلث برمودا مشابه با سایر مناطق پرتردد دریایی است و اختلافات چشمگیری در میزان حوادث در این منطقه مشاهده نشده است.
بسیاری از نظریههای مرتبط با مثلث برمودا، از جمله اختلالات گرانشی، وجود موجودات فرازمینی، و تکنولوژیهای باستانی، فاقد شواهد علمی معتبر هستند. تحقیقات علمی و بررسیهای دقیق نشان دادهاند که بسیاری از حوادث در این منطقه به دلایل طبیعی و انسانی، مانند شرایط جوی شدید و مشکلات فنی، نسبت داده میشوند.
بیشتر حوادث در مثلث برمودا میتوانند با توضیحات علمی و منطقی، مانند امواج بزرگ، تغییرات جوی، و خطاهای انسانی، توضیح داده شوند. نظریههای ماوراءالطبیعه و توطئهآمیز عموماً فاقد شواهد معتبر هستند و به تفسیرهای تخیلی وابستهاند.
رسانهها و داستانهای خیالی برخی شبهتاریخ نویسان و باستانشناسان فضایی (شبه علم) مانند چارلز برلیتز و اریک فون دنیکن که ادبیان جذابی داشتند به شکل قابل توجهی به ایجاد و حفظ افسانهها و نظریههای توطئهای کمک کردهاند، که بسیاری از آنها در حقیقت شواهد علمی قابل توجهی ندارند.
در نهایت، بسیاری از ادعاها درباره اسرارآمیز بودن پیرامون مثلث برمودا بر پایه شواهد ناکافی و اطلاعات نادرست شکل گرفتهاند، در حالی که توضیحات علمی و طبیعی میتوانند بسیاری از ناپدید شدنها را توجیه کنند.