ایرج حسابی
رئیس هیات امنای موسسه دکتر محمود حسابی
ایرانیان در گذشته قالیچه پرنده از جنس فولاد و پشم داشتند که با آن بر فراز قلعه بابک پرواز کرده و بر آن فرود میآمدند.
شاخدار
این روزها ویدیویی از گفتههای ایرج حسابی در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود که او در آن ادعا میکند ایرانیان در گذشته قالیچه پرنده داشتند که با آن بر فراز قلعه بابک پرواز کرده، به دشمنانشان تیر میزدند و دوباره در قلعه فرود میآمدند. به گفته او به همین دلیل این قلعه غیرقابل نفوذ بود. به ادعای ایرج حسابی وقتی ایران به وسیله «دشمنان» فتح میشود همه این به گفته او «ایکاتکاران» را از بین بردند و اثری از آن نماند چرا که از نظر دشمنان انسان روی زمین راه میرود و شیطان روی هوا و این عنصری شیطانی بود.
به گفته او ایرانیانیان دار قالیای به صورت مثلث یا لوزی درست میکردند و قالی را با فولاد یا به گفته او ایکات و پشم میبافتند و با تسمهای به پشت خود میبستند و پرواز میکردند.
این اظهارات قدیمی است و نسخه کامل آن لااقل چهار سال پیش هم پخش شده این روزها بار دیگر در شبکههای اجتماعی پربازدید شده است. او این ادعاها را در «گردهمایی بزرگ مدیران تشکلهای جوانان و جوانان فرهیخته» در خراسان رضوی که سازمان ملی جوانان آن را برگزار میکرد، مطرح کرد.
به نظر میرسد انتشار ویدیوی یک چترباز که با چیزی شبیه به یک قالیچه که به پشت او بسته شده از بلندیای میپرد، در هوا سر میخورد و در نهایت در نزدیکی زمین چتر خود را باز میکند و فرود میآید، موجب وایرال شدن مجدد حرفهای ایرج حسابی شد.
افسانهی قالی پرنده یکی از داستانهای مشهور و قدیمی در فرهنگهای مختلف، بهویژه در خاورمیانه و ایران است. یکی از معروفترین داستانها به «سلیمان نبی» نسبت داده شده که گفته میشود فرشی داشت که او و همراهانش را میان سرزمینها حمل میکرد، یا افسانه شاهزاده حسین در هند که چنین قالیای را کشف کرد. در کتاب «هزار و یک شب» (افسانههای عربی)، قالیهای پرنده نمادی از جادو و سفر سریع هستند.
در خارج از خاورمیانه نیز روایتهای متفاوتی از قالی پرنده دیده میشود؛ مانند فولکلور روسی، که در آن شخصیتهایی مانند بابا یاگا فرشهای جادویی را به قهرمانانی مثل ایوان تساریویچ میدهند تا در سفرهای خود از آنها استفاده کنند.
با وجود این اثری از این داستان، به شکلی که ایرج حسابی آن را روایت میکند؛ که ایکاترانان سوار بر قالیچههای بافته از فولاد و پشم از قلعه بابک پرواز کنند با خود سلاحهایی حمل میکنند که با آنها تیراندازی میکنند و مهمتر از همه دوباره بر روی قلعه فرود میآیند در این افسانههای باستان دیده نمیشود.
جستجو کلید واژههای قالی پرنده و اساطیر و قلعههای ایران ما را به متنی در مجله وبگردی ویستا میرساند که در دو دهه اخیر در منابع دیگر هم عینا به زبان انگلیسی منتشر شده. این متن ادعا میکند:
« اکنون مدارک واقعی در ایران برای آنچه که مدتها افسانه بود، به دست یک کاوشگر فرانسوی، Henri Baq یافت شده است.
Baq، طومارهای نسخههای خطی خوب حفظ شدهای را در سردابهای زیرزمینی یک قلعه قدیمی در الموت در ایران و نزدیک دریای خزر کشف کرده است. این نسخههای خطی که در اوایل قرن سیزدهم توسط یک محقق یهودی به نام Isaac Ben Sherira نوشته شدند، داستان واقعی پشت فرش پرنده هزار و یکشب را روشن میکنند.
کشف این آثار جامعه علمی را درگیر کشاکش کرده است. به دنبال آن، برگردان آنها از فارسی به انگلیسی توسط پروفسور G.D.Septimus، زبانشناس مشهور و کنفرانس سازماندهی شده محققان مشهور سراسر دنیا در دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی فراخوانی شد. کشف Baq از سوی بسیاری از تاریخنگاران که اصرار بر جعلی بودن نسخهها داشتند، مورد انتقاد شدید قرار گرفت. Baq که به دلیل به دنیا آمدن فرزندش نتوانست در کنفرانس شرکت کند، از طرف پروفسور Septimus حمایت شد و مورد دفاع قرار گرفت. پروفسور استدلال میکرد که یافتههای جدید باید به خوبی بررسی شوند. نسخهها اکنون در Trieste, Istituto Leonardo de vinci تاریخگذاری میشوند.
به گفته Ben Sherira، فرمانروایان وقت فرشهای پرنده را تدابیر اهریمنی میپنداشتند. وجود آنها انکار میشد، علم آنها سرکوب میشد و سازندگان آنها مورد آزار قرار میگرفتند. و هرگونه نشان درباره رویدادهای در بردارنده آنها با روشی معین پاک میشد.»
جستجوهای بیشتر نشان میدهد که این متن در واقع بخشی از مقاله «تاریخچه مخفی فرش پرنده» نوشته یک نویسنده و مترجم اهل پاکستان به نام ازهر عبیدی است که در سال ۲۰۰۴ در مجله ادبی Meanjin منتشر شدهاست.
او در این نوشته با ارجاعات متعدد و پانوشتها به فرشهای بافته شده با «خاک رس مغناطیسی» در ایران اشاره میکند (که در روایت حسابی به فولاد بدل شده) و داستانی تمام و کمال میآفریند.
در گزارش-گفتگویی که The sunday morning Herald در سال ۲۰۰۶ درباره این نوشته منتشر کرد، نویسنده گزارش با ازهر عبیدی در این باره گفتگو میکند. او تاکید میکند:
«من داستان را نوشتم چون میخواستم داستانهایی بنویسم که مردم بخواهند بخوانند، میدانی، مثل داستانهایی که من در دوران کودکی خیلی دوست داشتم بخوانم».
در این گزارش تاکید میشود که این نوشته عبیدی به نوعی غلطانداز است چرا که از یک سو در آن با استناد به پاورقیها و ارجاعات دقیق ظاهرا نشان میداد که فرش پرنده یک افسانه نبود، بلکه زمانی واقعاً وجود داشته است و از سوی دیگر ما میدانستیم که این یک داستان تخیلی است.
او در داستانش نوشته بود که باستان شناسان اخیراً چندین طومار ایرانی متعلق به قرن سیزدهم را پیدا کردهاند که یک فرآیند شیمیایی را در گلی که بافندگان ایرانی در فرش های خود وارد کرده بودند، مستند کردهاند، فرآیندی که به فرشها اجازه میدهد تا بالای زمین شناور شوند. در ادامه هم تاریخ شگفتانگیز فرش پرنده و نقش آن در دربار پادشاهان و ملکهها، در جنگها، در عشق و بازارهای ایران قدیم را بازگو میکند. این داستان در سراسر شرق باستان از سمرقند تا حبشه، از دربار نبوکدنصر تا پادشاه سلیمان کشیده میشود. او سپس به حمله چنگیزخان در سال ۱۲۲۶ و از دست رفتن اسرار شیمیایی قالیبافان در ویرانیهای بعدی و نابودی فرش پرنده میرسد. عبیدی میگوید:
«در دوران کودکی من عاشق آن داستانهای ماجراجویی شگفتانگیز مثل جزیره گنج و ربودهشدگان و داستانهای ژول ورن و اچجی ولز بودم؛ تمام آن نخهای ماجراجویی قرن نوزدهمی، فقط خواندن آنها را دوست داشتم. من واقعاً دوست داشتم چنین داستان هایی بنویسم.»
از این رو به وضوح پیداست که این نوشته داستانی ساختگی در قالب یک مقاله به ظاهر علمی است. با توجه به ارجاعات ایرج حسابی هم به نظر میرسد منبع احتمالی او برای اظهاراتش احتمالا همین داستان است.
انسان از دوران باستان رویای پرواز داشت، با وجود این اولین پرواز به معنای واقعی و موفقیتآمیز کلمه در دوران مدرن رخ داد نه آنگونه که حسابی ادعا میکند چهار هزار سال پیش و در ایران. در بازنشر اخیر این ویدیو به غلط از حسابی نقل شده که این ادعاها مربوط به ۹۰۰ سال پیش است، اما او در ویدیو میگوید که این اتفاق چهار هزار سال پیش در ایران روی دادهاست.
بر اساس تاریخچهای که در وبسایت کالج هوانوردی و فناوری Spartan آمده اولین ایدههای مهندسی پرواز به قرن پنجم و اختراع بادبادک ها در چین باز میگردد. در قرن ۱۵ و ۱۶ هم هنرمند مشهور لئوناردو داوینچی اولین طرحوارههای یک هواپیمای منطقی را در نقاشیهای خود در قرن پانزدهم خلق کرد. در سال ۱۶۴۷ میلادی، تیتو لیویو بوراتینی، دانشمند ایتالیایی یک مدل طراحی کرد که دارای چهار جفت بال گلایدر بود. اما این هواپیما نتوانست وزن یک نفر را تحمل کند. بعدها، در سال ۱۶۷۰، فرانچسکو ترزی، نظریهای را منتشر کرد که امکان ساخت هواپیماهای سبکتر از هوا را با استفاده از سیلندرهای فویل مسی نشان میداد.
در ادامه کشف هیدروژن در قرن هفدهم منجر به ساخت اولین بالون هیدروژنی شد. در سال ۱۷۸۳، برادران مونگلفیه، از جمله ژاک اتین و ژوزف میشل، اولین بالون بدون سرنشین را در فرانسه به پرواز در آوردند. بعداً آنها اولین پرواز بالن هوای گرم خود را انجام دادند که ۹ کیلومتر را در حدود ۲۵ دقیقه طی کرد. بالون هوای گرم در اواخر قرن هجدهم بسیار محبوب و منجر به کشف رابطه بین ارتفاع و جو شد. با این حال، نقطه ضعف اصلی بالونهای هوای گرم، این بود که قابلیت مانور نداشتند.
در ادامه کشتیهای هوایی برای رفع این مشکل اختراع شد. کشتیهای هوایی برای بلند کردن از گاز هیدروژن یا هلیوم استفاده میکردند و میتوانستند مسافران را در مسافتهای طولانی حمل کنند. آلبرتو سانتوس-دومونت اولین کسی بود که با یک کشتی یا سفینه هوایی بدون اتصال طراحی شده با موتور احتراق داخلی پرواز کرد. در این دوران کشتیهای هوایی محبوبیت زیادی داشت تا آنکه سقوط مرگبار در لیکهورست، نیوجرسی، در سال ۱۹۳۷ پایان دوره کشتیهای هوایی را رقم زد.
پیش از آن در سال ۱۸۶۹ ساموئل پیرپونت لانگلی اولین کسی بود که یک هواپیمای بدون سرنشین سنگین تر از هوا را با موفقیت به پرواز درآورد. لانگلی بعداً توسط دولت ایالات متحده تأمین مالی شد تا یک نسخه خدمه دار از هواپیمای سنگین تر از هوا خود را به منظور جاسوسی از دشمن بسازد. با این حال، طراحی او موفق نبود.
بین سالهای ۱۹۰۰ و ۱۹۰۲، برادران رایت، ویلبر و اورویل رایت از دیتون اوهایو، مدلهای زیادی از گلایدر و بادبادک را طراحی و آزمایش کردند. در نهایت، سومین گلایدر آنها با پیشی گرفتن از پیشینیان خود موفق شد. در تاریخ ۱۷ دسامبر ۱۹۰۳، دو برادر موفق شدند اولین پرواز سرنشیندار با وسیلهای سنگینتر از هوا را بسازند و به پرواز درآورند. این تاریخ حالا به عنوان آغاز هوانوردی مدرن شناخته میشود. در آن روز، آنها مجموعاً چهار پرواز با هواپیمای ساده خود انجام دادند که طولانیترین پرواز به خلبانی ویلبر مسافتی برابر با ۸۵۲ فوت (حدود ۲۶۰ متر) را در مدت ۴۹ ثانیه پوشش داد.
پس از موفقیت برادران رایت، هواپیماها به سرعت پیشرفت کردند. در دهههای بعد، هواپیماهای بیشتری ساخته شدند که قادر به پروازهای طولانیتر و پایدارتر بودند. این پیشرفتها زمینهساز توسعهی هوانوردی تجاری و نظامی در قرن بیستم شدند.
در سالهای اخیر و با پیشرفتهای فناوری بهخصوص در زمینه ساخت الیاف محکم، رشته ورزشی جدیدی در سطح حرفهای باب شده که «پرواز با لباس بالدار» (Wingsuit flying) نام دارد و تعدادی از ورزشکاران این حرفه، با تسلط بر آیرودینامیک پرواز در موقع سقوط حرکات آکروباتیک انجام میدهند. از جمله این افراد فردی مونتیگنی (Freddy Montigny) است که باشگاه «علاالدین اسکایلب» را راه انداخته و ورزش «پرواز با لباس بالدار» با لباسی شبیه قالیچه انجام میدهد.
از این رو با توجه به اطلاعات موجود فکتنامه به این ادعای ایرج حسابی که «ایرانیان در گذشته قالیچه پرنده از جنس فولاد و پشم داشتند که با آن بر فراز قلعه بابک پرواز کرده و بر آن فرود میآمدند»، نشان شاخدار میدهد.
شاخدار
گفته یا آمار، به قدری نادرست و مضحک است که حتی مرغ پخته هم به خنده میافتد!
درباره نشانهای میرزاروش کار ما