برو به محتوای اصلی
  • فکت‌نامه چیست؟
  • روش کار ما
English
پادکست
جستجو
خانهفکت‌خانهدرستی‌سنجی
شبکه‌های اجتماعی

شبکه‌های اجتماعی

تلگرام، توییتر، اینستاگرام، فیسبوک،...

فیزیکدانان منشا کوانتومی روح را کشف کردند

درستی‌سنجی

زمان خواندن: ۹ دقیقه

نادرست

آیا شواهد کوانتومی از وجود روح کشف شده‌است؟

اگر وقت ندارید …

  • در شبکه‌های اجتماعی و برخی رسانه‌ها گفته شده «محققان فیزیک انجمن ماکس پلانک در کشور آلمان می‌گویند به شواهدی از روح انسان دست یافته‌اند!»
  • منبع این شایعات مقالاتی است که در روزنامه‌های عامه‌پسند بریتانیایی مانند سان و اکسپرس منتشر شده که در آن به نظریات جدلی راجر پنروز، فیزیک‌دان و ریاضی‌دان برجسته بریتانیایی درباره ماهیت کوانتومی «آگاهی» اشاره شده است.
  • پنروز برای تبیین این نظریه از ایده ریزلوله‌ها استفاده کرده‌است. این ایده از استوارت همروف است. او درباره مفهومی به‌نام «روح کوانتمی» با دیپاک چوپرا مقاله‌ای دارد.
  • فرضیه پنروز و همروف، ارک-ار (Orch-Or)، نه تنها هیچ شاهد و آزمون تجربی برایش وجود ندارد، بلکه نقدهای جدی از سوی فیزیک‌دانان، عصب‌شناسان و فلاسفه ذهن به آن وارد شده و آن را در رده شبه‌علم قرار داده‌است.
  • در مقاله رزونامه‌های سان و اکسپرس و به تحقیقات موسسه ماکس پلانک اشاره شده. منبع این ادعا مقاله‌ای دیگری که سال ۲۰۱۴ در وب‌سایت Outer Places منتشر شده‌است. 
  • در این مقاله به گفته‌های هانس-پیتر دور، معاون بخش فیزیک موسسه ماکس اشاره شده است. آقای دور در سال ۱۹۹۷ بازنشسته شده و در زمان نگارش این مقاله، از دنیا رفته‌بود. صحبت‌های نقل شده از دکتر دور در این مقاله کلی است و اشاره‌ای به کشف شواهد روح نمی‌کند.
  • در این گزارش‌ها همچنین به تحقیقات کریستین هلویگ از موسسه بیوفیزیک و شیمی ماکس پلانک اشاره شده، در حالی که نه در موسسه ماکس پلانک و نه در پایگاه‌های علمی مانند گوگل اسکولار و اسکوپوس، اثری از چنین فردی دیده نمی‌شود.

در شبکه‌های اجتماعی شایعه شده: «محققان فیزیک انجمن ماکس پلانک در کشور آلمان می‌گویند به شواهدی از روح انسان دست یافته‌اند!» این خبر به برخی رسانه‌ها هم راه یافته از جمله سحام‌نیوز به نقل از رویداد خبر، این پست را در تلگرام منتشر کرده‌است:

فیزیکدانان این انجمن اعلام کردند فلسفه روح انسان با فیزیک کوانتوم قابل توجیه است به این صورت که روح انسان درست مانند نور، یک وضعیت دوگانهٔ کوانتومیِ موج ذره دارد.
آنها می‌گویند چیزی که ما هم اکنون از این جهان تصور می‌کنیم، در حقیقت یک سطح ماده است و به راحتی قابل درک است، ولی در ورای این ماده، حقیقتی بی‌انتها وجود دارد که بسیار بزرگتر است.
ما اطلاعات این جهان را مانند یک هارد دیسک، در مغز خود ذخیره کرده‌ایم، این اطلاعات علاوه بر مغز، به بُعد کوانتومی نیز منتقل شده‌اند بنابراین بعد از نابودی بدن، اطلاعات سطح کوانتومی نمی‌توانند از بین بروند. به این ترتیب ما جاودانه خواهیم بود.

ما در سایت رویداد خبر، این خبر را پیدا نکردیم، جستجوی متن خبر در گوگل، نشان‌دهنده انتشار گسترده آن در فضای مجازی فارسی‌زبان است. سابقه این شایعه هم قدیمی است مثلا این توییت در اردیبهشت ۱۳۹۸ نوشته شده‌است.

جستجوی منبع اصلی خبر

اخباری با این مضمون در رسانه‌های انگلیسی‌زبان در پاییز ۲۰۱۶ منتشر شده‌است. ترجمه‌های فارسی از این خبر هم نخستین‌بار از رسانه‌های بریتانیایی در سایت‌های فارسی‌زبان منتشر شده‌است. دیلی اکسپرس که منبع ترجمه در رسانه‌های فارسی‌زبان قرار گرفته، در ۷ نوامبر ۲۰۱۶ (۱۷ آبان ۱۳۹۵) خبری با این عنوان منتشر کرد:

زندگی پس از مرگ: ادعای شوک‌آوری کشف شواهدی که نشان می‌دهد آگاهی ممکن است به‌صورت روح [پس از مرگ] ادامه داشته‌باشد.

دو روز قبل، هفته‌نامه سان هم مطلب مشابهی با این عنوان منتشر کرده‌بود:

جستجوی روح: محققان ادعا می کنند که انسان روح دارد و می‌تواند پس از مرگ به حیاتش ادامه دهد.

هر دو گزارش، ساختار مشابهی دارند. ابتدا فرضیه‌ای شبه‌علمی را مطرح می‌کنند. سپس به سخنان سر راجر پنروز، فیزیک‌دان و ریاضی‌دان سرشناس انگلیسی اشاره کرده و در ادامه نقل قول‌هایی از پژوهشگرانی از دانشگاه‌های آلمان (شعبات مختلف موسسه ماکس پلانک) ارائه می‌دهند.

آیا راجر پنروز وجود روح در سطح کوانتومی را تایید می‌کند؟

در ابتدای هر دو خبر، ویدیویی از سر راجر پنروز پخش می‌شود. این ویدئو یک برش یک دقیقه و ۵۳ ثانیه‌ای از یک گفتگوی طولانی‌تر از برنامه Closer to Truth است که بخش‌هایی از آن (با توجه فضا و صحنه) از سال ۲۰۱۶ (۱۳۹۵) به بعد، پیاپی توسط حساب این برنامه در توییتر و در وب‌سایت‌شان منتشر شده‌است. بخش کامل‌تر آن قسمت از گفتگو که درباره «آگاهی» (Consciousness) است را اکانت این برنامه پس از اعلام نام پنروز به عنوان برنده نوبل فیزیک ۲۰۲۰ به‌خاطر پژوهش‌هایش درباره سیاه‌چاله‌ها، منتشر کرد. عنوان این ویدیو این است: «فیزیک کوانتومی آگاهی».

مجری برنامه رابرت کون، بانکدار و سرمایه‌گذار آمریکایی است که خودش از UCLA دکترای فیزیولوژی عصبی دارد. او به این اشاره می‌کند که دیدگاه رایج در آکادمی این است که برای توضیح مفهوم «آگاهی» باید فعالیت‌های فیزیکی در سطح عصبی را بررسی کنیم و «آگاهی» پدیده‌ایست که در سطح سیناپس (Synapse - اتصالات سلول‌های عصبی) اتفاق می‌افتد. 

در پاسخ پنروز ابتدا مبانی نظری فرضیه‌اش درباره نقش مکانیک کوانتومی در تبیین پدیده «آگاهی» را بیان می‌کند. او در سال ۱۹۸۹ این ادعا را در کتاب مشهوری با نام «ذهن جدید امپراتور» منتشر کرده‌بود. او استدلال می‌کند پدیده کوانتومی «فروریزش تابع موج» نقش مهمی در «آگاهی» انسان دارد.

بررسی این نظریه از چهارچوب این متن خارج است اما اینجا این مساله مطرح می‌شود که اگر آگاهی، که پدیده‌ایست که در مغز انسان اتفاق می‌افتد، با پدیده‌های کوانتومی در ارتباط است، پس در مغز انسان، در سطح کوانتومی، باید سیستم فیزیکی پایداری باشد که بتواند حامل آگاهی باشد.

اینجاست که نام استوارت همروف (Stuart Hameroff) مطرح می‌شود. کسی که ایده ریزلوله‌ها (Microtubules) را برای پنروز مطرح کرده‌است. ایده‌ای که می‌تواند از لحاظ نظری، محلی برای آزمون نظریه او باشد.

ریزلوله‌ها، لوله‌هایی توخالی از جنس پروتئین هستند که در استحکام سلول‌ها نقش دارند و به‌نوعی اسکلت سلول هستند. استوارت همروف، مدعی است این ریزلوله‌ها به دلیل شکل و اندازه‌شان، می‌توانند حامل حالت کوانتومی برای «آگاهی» باشند. (اصطلاحا: مشکل ناهمدوسی را حل کرده و شرایط لازم برای فروپاشی تابع موج به یک ویژه‌حالت خاص را دارند.) توضیحات همروف در این‌باره:

یکی از مهم‌ترین مسائل فلسفی که از قدیم تا امروز موضوع بحث به‌خصوص در شاخه فلسفه ذهن بوده، مسئله ذهن-بدن (Mind–Body Problem) است؛ «ارتباط فکر و آگاهی در ذهن انسان با مغز به عنوان عضو فیزیکی بدن چیست؟» به زبان عامیانه‌تر و کمتر دقیق‌تر، آیا روح وجود دارد؟

تا اینجا به‌نظر می‌رسد صحبت درباره مفهوم «آگاهی» است، اما این استوارت همروف است که پای «روح» را به‌میان می‌کشد.

استوارت همروف کیست و نظریه اُرک-اُر چیست؟

استوارت همروف (Stuart Hameroff) متخصص بیهوشی، استاد بازنشسته دانشکده بیهوشی و  دانشکده روان‌شناسی دانشگاه آریزونا و هم‌بنیانگذار «مرکز مطالعات آگاهی» در همان دانشگاه است. او به همراه پنروز، در حوزه آگاهی کوانتومی، نظریه‌ای را توسعه دادند که نامش Orch-OR است.

نظریه ارک-ار (Orchestrated Objective Reduction - تقلیل عینی هماهنگ) وقتی شکل گرفت که همروف کتاب «ذهن جدید امپراتور» پنروز را خواند و به او پیشنهاد کرد که ساختارهای مناسبی در نورون‌ها وجود دارد که می‌توانند کاندید مناسبی برای پردازش کوانتومی و در نتیجه تبیین آگاهی براساس آنچه پنروز مدعی شده، باشند.

نظریه ارک-ار نتیجه همکاری این دو پژوهشگر بوده که در کتاب دوم پنروز در مورد آگاهی که آنهم یک اثر انقلابی در تکمیل کار قبلی است (سایه‌های ذهن؛ در جستجویی برای دانش گم‌شده آگاهی) مطرح شد. آن دو این کارشان را که در اواسط دهه ۱۹۹۰ انجام شد را در دهه گذشته بارها به‌روز کردند. (۱، ۲)

در مقابل نظریه ارک-ار منتقدان بسیاری در جامعه علمی دارد و پژوهشگرانی در حوزه‌های مختلف تلاش کردند تا نشان دهند که این نظریه برای توضیح کوانتومی پدیده‌های ذهنی نمی‌تواند اعتبار لازم را داشته‌باشد. انتقادات در این زمینه هم از سوی فیزیک‌دانان (۱، ۲، ۳، ۴، ۵) مطرح شده‌است و هم از سوی عصب‌شناسان (۱، ۲، ۳) و هم از سوی فلاسفه ذهن (۱). پنروز و همروف هم تلاش کردند به برخی از انتقادات پاسخ دهند (۱).

تا اینجا با یک موضوع جدلی (Controversial) علمی مواجه هستیم که ناگهان، از اواسط دهه ۲۰۰۰ لغت «روح» (Soul) که به ذهن عموم مردم در فرهنگ‌های اروپایی و خاورمیانه‌ای، مفهومی برگرفته از کتاب‌های مقدس ادیان ابراهیمی را متبادر می‌کند، در سخنرانی‌های همروف شنیده می‌شود.

همروف همچنین مقالاتی با دیپاک چوپرا (از مروجین شبه‌علم طب جایگزین) در این زمینه منتشر کرده‌است که مشهورترین‌شان «روح کوانتومی: فرضیه‌ای علمی» در مجموعه Mindfulness in Behavioral Health توسط انتشارات اشپرینگر منتشر شده‌است.

همروف در مصاحبه‌ای با همان برنامه که در فوریه ۲۰۲۲ (بهمن ۱۴۰۰) روی یوتیوب قرار گرفته، صراحتا ادعای شبه‌علمی مطرح می‌کند و مدعی می‌شود که پدیده‌های شبه‌علمی ردشده‌ای مانند هم‌زمانی، ادراک فراحسی (شهود، تله‌پاتی، روان‌سنجی) و فراروانشناسی، در محدوده دنیای کوانتومی، مکانیزم قانونی (علمی) پیدا می‌کنند که آنها را تبیین کند.

تحقیقات محققان ماکس پلانک چه بوده‌است؟

در ادامه هر دو مقاله در سان و اکسپرس، از پژوهشگرانی از موسسه ماکس پلانک در آلمان یاد می‌شود. به نظر می‌رسد این بخش از مقاله در حقیقت کپی از مطلب دیگری باشد که حدود دو سال قبل‌تر در وب‌سایت Outer Places منتشر شده‌است.

این وب‌سایت، یک استارتاپ رسانه‌ای با شعار «جایی که علم با علمی-تخیلی روبرو می‌شود» بود. حدود ۴ سال (آخرین‌به روز رسانی در یوتیوب) است که این رسانه شکست خورده و جمع شده‌است. اما اصل مطلب به قلم نویسنده‌ای به‌نام Janey Tracey در ژوئن ۲۰۱۴ (خرداد ۱۳۹۳)، در وبلاگ دیگری در ژانویه ۲۰۱۶ کپی شده‌بود. عنوان این مطلب «روح و فیزیک کوانتوم» است.

بخش اول این مطلب به توضیحاتی از دکتر هانس-پیتر دور اختصاص دارد. او در سه دوره ۴ساله از ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۵ معاون اجرایی بخش فیزیک موسسه ماکس پلانک (موسسه ورنر هایزنبرگ) بود (در مقاله به اشتباه رییس پیشین موسسه درج شده). او در سال ۱۹۹۷ به‌عنوان استاد تمام از دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان در مونیخ بازنشسته شد. با این حال همان طور که در متن دیده می‌شود صحبت‌های دکتر دور در این مقاله هم بیانات نظری و کلی است و اشاره‌ای به کشف شواهد روح نمی‌کند.

همچنین در زمان نگارش نخستین مقاله، دکتر دور از دنیا رفته‌بود. زمان مرگ او ۱۸ مه ۲۰۱۴ یعنی ۳۰ روز پیش از درج اولین مقاله در سایت Outer Places است. دو نویسنده بعدی که دو سال بعد این مطلب را برای روزنامه‌های بریتانیایی نوشته‌اند هم به این موضوع دقت نکرده‌اند که در زمان نگارش گزارش‌شان، ۲۰ سال از بازنشستگی دکتر دور و ۲ سال از مرگ او می‌گذرد.

اما بخش دیگر این مقاله، مدعیست:

دکتر کریستین هلویگ (Christian Hellwig) از موسسه بیوفیزیک و شیمی ماکس پلانک در گوتینگن، شواهدی پیدا کرد که نشان می‌دهد اطلاعات در سیستم عصبی مرکزی ما به صورت فازی رمزگذاری شده‌است، نوعی کدگذاری که به چندین قطعه داده اجازه می‌دهد تا زمان را اشغال کنند.

هرچند این پاراگراف در متن دیلی اسپرس تکرار نشده، اما در وب‌سایت‌ها و فروم‌های زیادی از بعد از درج این مطلب، این پاراگراف دیده می‌شود. در ادامه صحبت‌هایی از قول دکتر کریستین هلویگ نقل می‌شود که تقریبا در اکثر مطالبی که با جستجوی «روح کوانتومی» در گوگل نمایش داده می‌شود، دیده می‌شود.

با این وجود نه در فهرست اعضای هیات علمی موسسه ماکس پلانک گوتینگن (بیوفیزیک) چنین اسمی دیده می‌شود، نه در جستجوگرهای مقالاتی مانند «گوگل اسکولار» و «اسکوپوس» چنین پژوهشگری وجود دارد. افراد هم‌اسم هستند اما هیچکدام در زمینه نزدیک به زیست‌شناسی فعالیت نمی‌کنند. این بخش از داستان که اتفاقا در بسیاری منابع ذکر شده، کاملا جعلی است.

جمع‌بندی

در شبکه‌های اجتماعی خبری شایعه شده: «محققان فیزیک انجمن ماکس پلانک در کشور آلمان می‌گویند به شواهدی از روح انسان دست یافته‌اند!»

انتشار شایعاتی به این مضمون پیش‌تر نیز در شبکه‌های اجتماعی سابقه دارد اما این بار منبع خبر، مقالاتی است که در روزنامه‌های عامه‌پسند بریتانیایی مانند سان و اکسپرس است. در بخش‌هایی از این مقالات به نظریات جدلی راجر پنروز، فیزیک‌دان و ریاضی‌دان سرشناس انگلیسی درباره ماهیت کوانتومی «آگاهی» اشاره شده است. 

پنروز برای تبیین این نظریه از ایده ریزلوله‌ها استفاده کرده‌است. این ایده از استوارت همروف است. او درباره مفهومی به‌نام «روح کوانتمی» با دیپاک چوپرا مقاله‌ای دارد.

با این‌حال این فرضیه که ارک-ار (Orch-Or) نام دارد، نه تنها هیچ شاهد و آزمون تجربی برای آن وجود ندارد، بلکه نقدهای جدی از سوی فیزیک‌دانان، عصب‌شناسان و فلاسفه ذهن به آن وارد شده و آن را در رده شبه‌علم قرار داده‌است.

در مقاله روزنامه‌های سان و اکسپرس و به تحقیقات موسسه ماکس پلانک اشاره شده‌است. منبع این ادعا هم از مطلب دیگری است که ۲ سال قبل‌ در وب‌سایت Outer Places منتشر شده‌‌است اما این سایت حذف شده و احتمالا مطلب از یک وبلاگ کپی شده‌است. 

در مطلب اصلی به گفته‌های هانس-پیتر دور، معاون بخش فیزیک موسسه ماکس اشاره شده است. آقای دور در سال ۱۹۹۷ بازنشسته شده و در زمان نگارش این مقاله، از دنیا رفته‌بود. صحبت‌های نقل شده از دکتر دور در این مقاله کلی است و اشاره‌ای به کشف شواهد روح نمی‌کند.

در این گزارش‌ها همچنین به تحقیقات کریستین هلویگ از موسسه بیوفیزیک و شیمی ماکس پلانک اشاره شده، در حالی که نه در موسسه ماکس پلانک و نه در پایگاه‌های علمی مانند گوگل اسکولار و اسکوپوس، اثری از چنین فردی دیده نمی‌شود.

به‌این ترتیب ادعای اینکه «فیزیکدانان منشا کوانتومی روح را کشف کردند» نادرست است.

نادرست

گفته یا آمار، نادرست است یا دست‌کم سندی معتبر آن را رد می‌کند.

درباره نشان‌های میرزاروش کار ما
پرش به فهرست

گزارش‌های مرتبط

فکت‌نامه

فکت‌نامه اولین سایت درستی‌سنجی (فکت‌چکینگ) سیاسی درباره ایران است.

درباره ما

  • فکت‌نامه چیست؟
  • روش کار ما
  • نشان‌های میرزا
  • تیم ما

پروژه‌ای از

حریم خصوصی

این وبسایت تحت پروانه کریتیو کامنز اختیار-غیرتجاری اشتراک همانند 4.0 بین المللی است.