برو به محتوای اصلی
  • فکت‌نامه چیست؟
  • روش کار ما
English
پادکست
جستجو
خانهفکت‌خانهدرستی‌سنجی
شبکه‌های اجتماعی

شبکه‌های اجتماعی

تلگرام، توییتر، اینستاگرام، فیسبوک،...

ماشین انرژی رایگان قبلا ساخته شده اما توطئه‌گران آن را مخفی کرده و سازندگانش را سرکوب کرده‌اند.

درستی‌سنجی

زمان خواندن: ۲۲ دقیقه

شاخ‌دار

ادعای شاخ‌دار درباره تسلا و کشف منبع انرژی رایگان

اگر وقت ندارید …

  • یک ویدیو در اینستاگرام منتشر شده که مدعی است: «چند سکانس از یک مستند علمی که در مورد دانشمندانی است که اختراع آنها دنیای ما را تغییر می‌داد ولی جلوی آنها را گرفتند و تحقیقات‌شان به نفع دولت ضبط شد.»
  • ماشین انرژی رایگان وجود ندارد. چنین ایده‌ای با اصول طبیعت در تناقض است. جهان ما طوری ساخته شده که انرژی (و ماده) در آن پایسته است.
  • هیچ مدرکی مبنی بر دسیسه بانک‌ها، شرکت‌های نفتی فرامیلتی و دولت ایالات متحده برای سرکوب کسانی که مدعی ساخت این دستگاه‌ها هستند، ارائه نشده‌است. بلکه برعکس، روزبه‌روز دولت‌ها و شرکت‌های فعال در حوزه انرژی تلاش می‌کنند با سرمایه‌گذاری روی پژوهش و فناوری های نوین به روش‌های ارزان‌تر و پاک‌تر تولید انرژی دست پیدا کنند.
  • این ویدئو پر از اطلاعات غلط و ناقص است. آنچه در مورد «نیکولا تسلا» می‌دهد تحریف‌ شده است. ادعایش درباره دینام «آدام ترامبلی» بی‌پایه و اساس است، اختراع «بدینی» صرفا یک ادعای غیرعلمی بر خلاف قوانین فیزیک و اثر «هاچیسون» یک حقه سینمایی است و...

اخیرا یک ویدئو در شبکه‌های اجتماعی به خصوص اینستاگرام دست به دست می‌شود که در شرح آن گفته شده: «چند سکانس از یک مستند علمی که در مورد دانشمندانی است که اختراع آنها دنیای ما را تغییر می‌داد ولی جلوی آنها را گرفتند و تحقیقات‌شان به نفع دولت ضبط شد.»

ویدیو با این جمله شروع می‌شود: «به نظر می‌رسد دانشمندان مدت‌ها پیش از قرن هجدهم به‌فکر دستیابی به الکتریسیته بدون احتراق بودند.»

در ادامه این ویدیو، گوینده روی تصاویر، روایتی از تلاش‌های پژوهشگرانی را ارايه می‌دهد که می‌خواستند ژنراتوری را اختراع کنند که انرژی تولیدی آن بیشتر از انرژی مصرفی آن است و به‌این‌ترتیب به منبع انرژی بی‌پایان رایگان دست پیدا کنند، اما توطئه‌هایی علیه آنها در طول تاریخ از سوی بانک‌داران و غول‌های نفتی فراملیتی و دولت آمریکا انجام شده و آنها سرکوب شده‌اند.

این روایت پر از ایراد و نقص، ترجمه‌های غلط و استدلال‌هایی است که نقض غرض هستند. ضمن اینکه همه مثال‌هایی که می‌زند از اواخر قرن نوزدهم به بعد بوده و هیچ اشاره‌ای به قبل از قرن هجدهم نمی‌کند. در ادامه هر کدام از افرادی را که در این  ویدیو ۹دقیقه‌ای از آنها نام برده‌می‌شود و فعالیت‌هایشان را بررسی می‌کنیم.

این ویدیو، بخش‌هایی از یک مستند شبه‌علمی و تئوری توطئه معروف به‌نام Thrive است که سال ۲۰۱۱ منتشر شد. در آن زمان افراد زیادی ادعاهای عجیب و غریب این فیلم را بررسی و راستی آزمایی کردند که بررسی مفصل آنها را می‌توانید در وبسایت Thrive Debunked بخوانید.

بخش اول، آیا نیکولا تسلا منبع انرژی بی‌پایان را کشف کرده‌بود؟

در بخش اول ویدیو ادعاهای درباره نیکولا تسلا، دانشمند قرن نوزدهم و بیستم میلادی مطرح می‌شود. 

«نیکولا تسلا معتقد بود پدیده‌ای به‌نام انرژی رادیان را کشف کرده‌است. بسیاری از دانشمندان معتقدند او به چیزی دست‌یافته بود که امروزه آن را انرژی رایگان می‌نامیم اما پیش از آنکه تسلا بتواند پروژه را به پایان برساند، سرمایه‌گذار او، بانکداری به‌نام  جان پیرپونت مورگان، که انحصار سیم‌های مسی برای انتقال برق را در اختیار داشت دریافت که اختراع تسلا ممکن است به انتقال الکتریسیته بدون استفاده از سیم منجر شود، بنابراین او طرح تسلا را تعطیل کرد. او را اخراج کردند و آزمایشگاهش را سوزاندند زیرا او می خواست انرژی را رایگان و نامحدود در اختیار همه بگذارد.»

انرژی تابشی یا رادیان (Radiant Energy) پدیده بسیار شناخته‌شده‌ای است طوری که به کودکان در مدارس ابتدایی تدریس می‌شود. تقریبا در همه دنیا، کودکان می‌آموزند که انرژی از سه راه، رسانش، هم‌رفت و تابش منتقل می‌شود. این نه پدیده غریبی است و نه حتی زمان تسلا (۱۸۵۶ - ۱۹۴۲) ناشناخته بوده‌است.

پژوهشگران زیادی از قرن نوزدهم تا کنون روی مباحث مربوط به تابش الکترومغناطیسی (Radiation) کار کرده‌اند که یکی از معروف‌ترین آنها نیکولا تسلا است. مهم‌ترین تاثیر تسلا، تلاش او برای استفاده از سیستم جریان متناوب (AC) برای شبکه انتقال قدرت بود. داستان رقابت او با ادیسون از همینجا شروع می‌شود (رقابت یا جنگ جریان‌ها). ادیسون تلاش می‌کرد شبکه انتقال قدرت براساس جریان ثابت (DC) بسازد.

تسلا صرب تبار بود که آن زمان تحت قیمومیت امپراتوری اتریش-مجار بود. او در اوایل دهه ۱۸۸۰ کارمند یکی از شرکت‌های ادیسون (Continental Edison Company) در پاریس شد. مدیر آمریکاییش او را ترغیب کرد که به‌خاطر تاسیس یک شرکت جدید در نیویورک، به آمریکا مهاجرت کند. در نیویورک او کارمند Edison Machine Works شد. اما مدتی بعد بر سر پاداش با مدیرش دچار مشکل شد و استعفا داد تا استارت‌آپ خودش را (در زمینه لامپ قوس الکتریکی)‌ راه‌اندازی کند. این اتفاق تقریبا شش سال قبل از آن بود که ادیسون همه شرکت‌هایش را تحت نام «جنرال الکتریک» تجمیع کند و جی‌پی‌ مورگان، بانکدار فقید، سرمایه‌گذار آن شود.

این درست است که جنرال الکتریک در بخش‌های وسیعی از ایالات متحده، انحصار سیم مسی (بستر شبکه انتقال قدرت) را برعهده داشت، اما در آن زمان تسلا برای شرکت رقیب یعنی وستینگ‌هاوس کار می‌کرد. آنها توانستند نشان دهند که مدل AC برای انتقال قدرت بسیار بر DC برتری دارد. در آن زمان (۱۸۹۰) تسلا با استفاده از ولتاژهای متناوب بالا که با سیم پیچ تسلا تولید می شد، انتقال قدرت را با کوپلینگ القایی و خازنی آزمایش کرد و یک شبکه مستقل لامپ رشته‌ای را به صورت بی‌سیم روشن کرد. این در حقیقت نسل اول از همان فناوری است که در دهه‌های اخیر برای شارژ وسایل کوچکی مثل مسواک برقی و اخیرا در شارژر موبایل استفاده می‌شود. این توان از ژنراتورهای معمولی برق می‌آمد، نه انرژی رایگان بود و نه با دستگاه‌های تسلا تولید می‌شد و پدیده‌ای کاملا شناخته‌شده در الکترومغناطیس است (فصل چهارم کتاب فیزیک پایه یازدهم دبیرستان).

آیا جی‌پی مورگان تحقیقات تسلا را متوقف کرد؟

تسلا، در سال ۱۹۰۰ جی‌پی مورگان را که مشتاق سرمایه گذاری روی فناوری‌های نوین بود، متقاعد کرد که می‌تواند سیستم ارتباطی بی‌سیم بین دو سوی اقیانوس آتلانتیک (بین آمریکا در غرب و بریتانیا و فرانسه در شرق) ایجاد کند. مورگان ۱۵۰هزاردلار آن زمان که حدود ۵ میلیون دلار امروز ارزش دارد، به تسلا داد و در مقابل ۵۱ درصد سهم پتنت را از او خرید. بنابراین مورگان صاحب این فناوری شده‌بود. در آن زمان، مارکونی و براون در اروپا در حال کار روی سیستمی مشابه بودند. اما تسلا تاخیر زیادی در پروژه داشت. در همین‌زمان، سیستم مارکونی به نتیجه رسیده‌بود.

در روزهایی که تسلا برای خبرنگاران نمایش رعدوبرق‌های ۳۰ متری انجام می‌داد، مارکونی، توانست مسابقات قایق‌رانی کاپ ایالات متحده را به طور زنده گزارش کند. مورگان که عضو باشگاه قایق‌رانی نیویورک بود از جزییات این اختراع باخبر شد. نیویورک‌تایمز هم اختراع مارکونی را در تیتر اول خود جا داد. این بود که سرمایه‌گذاران دیگر به سرمایه‌گذاری روی فناوری نیکلا تسلا رغبتی نشان ندادند و سراغ سرمایه‌گذاری روی مارکونی رفتند که نتیجه داده‌بود. در سال ۱۹۰۶ سرمایه تسلا برای این پروژه تمام شد و با وجود ارسال ۵۰ نامه برای مورگان، او و هیچ سرمایه‌گذار دیگری حاضر نشدند روی پروژه‌ای که رقابت را به رقیبش باخته، سرمایه‌گذاری کنند.

مارکونی برای اختراع رادیو، سه سال بعد برنده جایزه نوبل فیزیک شد. البته ۲۰ سال دیگر طول کشید تا مارکونی توانست رویای ترنس آتلانتیک را محقق کند و خطوط ارتباط بیسیم امپراتوری از لندن به استرالیا، هند، آفریقای جنوبی، کانادا و مصر را راه‌اندازی کند. زندگی‌نامه‌نویس تسلا معتقد است این اتفاق باعث فروپاشی روانی تسلا شد. اما برخلاف آنچه در این ویدیو گفته می‌شود، تسلا همواره یک دانشمند محترم در محیط آکادمیک باقی ماند و چندین اختراع را تا زمان مرگش در سال ۱۹۴۳ ثبت کرد. سهم او در علم قابل احترام است و برای همین واحد شار مغناطیسی در سیستم SI را در سال ۱۹۶۰ به نام تسلا نام‌گذاری کردند. همچنین آتش‌سوزی آزمایشگاه تسلا بسیار قبل‌تر از این زمان بود و یک حادثه بود. در زمانی که آزمایشگاه تسلا سوخت، او در حال کار روی ژنراتور تسلا خود و مایع‌سازی هوا بود.

آنچه در این قسمت ویدیو گفته می‌شود، روایتی معوج و بدون سند از واقعیت است و در بهترین حالت می‌توان به آن برچسب «گمراه‌کننده» زد.

بخش دوم، آیا آدام ترامبلی انرژی رایگان را ابداع کرده‌است؟

در بخش دوم ویدیو صحبت درباره دینام «آدام ترامبلی» (Adam Trombly)، یکی از مدعیان شبه‌علم است. 

«آدام ترامبلی، یکی از مخترعین معاصر تحت تاثیر ایده تسلا قرار گرفت. ترامبلی یک دینام ساخت که جریان برق مستقیم را تولید می‌کرد که دسترسی به الکتریسیته آن از راه هوا ممکن بود.
ترامبلی: ما معتقدیم با استفاده از الگوی میدان مغناطیسی زمین و سیم‌پیچی که می‌چرخد می‌توانیم الکتریسیته تولید کنیم. در واقع این کار عملی بود و عملی است. بنابراین ما می‌توانیم از طبیعت، از مشتری، از زمین به عنوان آهنربای بزرگی استفاده کنیم که در فضا می‌چرخد و خطوط انرژی آن همراه با جریان تورس پیرامون این میدان در جریان هستند. این میدان منبسط و منقبض می‌شود، انگار دارد نفس می‌کشد. انرژی درون فضا را می‌گیرد و تبدیل می‌کند. ما درون این میدان آن‌قدر انرژی داریم که برای تمام دنیا کافی است. این یک فرضیه نیست بلکه یک نظریه کاملا کاربردی است. این‌طوری ما می توانیم بگوییم در هر نقطه از زمین انرژی وجود دارد. هر فردی که در زمین زندگی می‌کند انرژی دارد. انرژی در دنیا فراوان است، حتی در کل کهکشان.
از ترامبلی دعوت کردند که یک نمونه از ژنراتورش را در سازمان ملل و سنای آمریکا به نمایش بگذارد. اما دولت بوش پدر این تلاش‌ها را ناکام‌گذاشت. سپس دولت این دستگاه را مصادره کرد.»

اساس این ویدیو بر گفته‌های آدام ترامبلی سوار است. مولد هم‌قطب یا مولد هوموپلار (Homopolar generator) یک ایده جدید نیست که آدام ترامبلی آن را ابداع کرده‌باشد. این دستگاه که به آن دیسک فارادی هم می‌گویند یک مولد الکتریکی جریان مستقیم DC است. با چرخاندن یک دیسک یا استوانه رسانای الکتریکی در محیطی که میدان مغناطیسی وجود دارد (بهینه‌ترین حالت، چرخش در جهت عمود بر شار میدان است) بین مرکز و حاشیه دیسک اختلاف پتانسیل الکتریکی به‌وجود آمده و در صورت اتصال آنها با یک سیم، مدار برقرار شده و جریان الکتریکی تولید می‌شود. فارادی با ابداع این دستگاه در سال ۱۸۳۱، قانون القای الکترومغناطیسی را کشف کرد. همه ژنراتورها و دینام‌ها چه آنهایی که ده‌ها متر طول دارند و در سدها و نیروگاه‌های سیکل ترکیبی یا هسته‌ای استفاده می‌شوند، چه دینام‌های کوچکی که به چرخ دوچرخه وصل شده و لامپ آن را روشن می‌کنند، از قانون القای الکترومغناطیسی استفاده می‌کنند. 

آدام ترامبلی در مستند Thrive به عنوان کارشناس ظاهر می‌شود و این ادعاهایی که در پست اینستاگرام دیدیم را مطرح می‌کند. ترامبلی مدعی است که یک مولد هوموپولار ساخته که انرژی الکتریکی که تولید می‌کند، از انرژی لازم برای چرخش آن بیشتر است. به عبارت بهتر او با نقض قوانین فیزیک، ماشینی ساخته که بازده آن بیشتر از ۱۰۰دصد است. فاستر گمبل، سازنده و راوی Thrive، برای نتیجه‌گیری‌هایش که ماشین‌های انرژی رایگان وجود دارند و از سوی نیروهای توطئه‌گر سرکوب شده‌اند در جای‌جای مستند به او و حرف‌هایش اشاره می‌کند.

آدام ترامبلی کیست؟

ترامبلی خودش را در سایتش این‌طور معرفی می‌کند: «یک متخصص بین‌المللی شناخته‌شده در زمینه‌های فیزیک، دینامیک جو، ژئوفیزیک، سیستم‌های الکترومغناطیسی چرخشی و تشدیدشونده و مدل‌سازی جهانی محیط زیست». اما او هیچ مدرک دانشگاهی از هیچ موسسه معتبر ندارد.

آیا ماشین ترامبلی کار می‌کند؟

ماشینی که او مدعی است انرژی رایگان را با آن به‌دست می‌آورد دستگاهی است که به شماره PCT/US1981/001588 در «سازمان جهانی مالکیت معنوی» زیر نظر سازمان ملل متحد پتنت شده‌است و اطلاعات کامل آن را می‌توانید در این لینک ببینید. یعنی در حقیقت همه آنچه برای ساخت [به ادعای ترامبلی] ماشین انرژی رایگان لازم است را می‌توانید از اینجا دانلود کرده و یک نمونه بسازید!

ترامبلی مدعی است که یک دانشمند هندی به نام پارامهامسا تیواری این کار را انجام داده، یعنی ماشین او را ساخته و دارد از انرژی رایگان بهره می‌برد. گری پوزنر (Gary P. Posner)، پژوهشگر علاقه‌مند به مسائل پارانرمال در وب‌سایتش شرح مفصلی از تلاش برای پیداکردن اثری از تیواری در هند یا دستگاه او داده‌است. در نهایت همه تلاش‌های او دراین‌باره با شکست مواجه شده و ماشینی که خروجی‌اش از ورودی‌اش بیشتر باشد، پیدا نشد!

خلاصه تلاش‌های پوزنر:

در برنامه رادیویی For The People شنیدم که یک ماشین انرژی رایگان مولد هوموپلار در هند ساخته شده‌است. بنابراین، در ۲۱ سپتامبر ۱۹۹۰ به بی. پرماناند، بنیانگذار «کمیته هندی بررسی علمی ادعاهای پارانرمال» نامه‌ای به این مضمون نوشتم: «می‌خواهم بدانم که آیا دولت هند یک ژنراتور برق دارد که بیش از مصرفش، انرژی تولید می کند (یعنی یک ماشین انرژی دائمی). این ادعا بارها در برنامه رادیویی For The People مطرح شده‌است. ظاهراً این دستگاه یک ژیروسکوپ مغناطیسی است که در ساحل غربی هند در جنوب یک مستعمره قدیمی پرتغال است که یک شرکت آلمانی آن را ساخته است.»
اگرچه هرگز پاسخی از پرماناند دریافت نکردم، اما نامه من به او رسید. چون او یک مقاله ۹ صفحه‌ای را در شماره آوریل ۱۹۹۵ نشریه «شکاک هندی» درباره این موضوع نوشت که در آن تصویر نامه من هم بود. پریماناند در مورد تلاش‌های خود برای ردیابی دکتر تیواری نوشت که طبق گزارش یک روزنامه هندی در سال ۱۹۸۷، او دستگاهش را در هانوفر آلمان، در برابر ۱۵۰۰ دانشمند از سراسر جهان به نمایش گذاشته‌است. ژنراتور نیروی فضایی او (SPG)، یکی از بیست و پنج ماشین مشابه ارائه شده در آن کنفرانس، ظاهراً انرژی را از خلاء استخراج می‌کند. اگرچه گفته می‌شود که نمونه اولیه در نیروگاه اتمی تاراپور در هند ساخته شده‌است. پریماناند نتوانست کسی را در وزارت علوم و فناوری دولت هند پیدا کند که از دکتر تیواری یا SPG او اطلاع داشته‌باشد.
در نامه‌ای که در ۲۱ ژوئن ۱۹۹۴ در نشریه «شکاک هندی» منتشر شده، فردی به‌نام جاناردان رائو، معاون تحقیق و توسعه شرکت برق کرلوسکار در بنگلور، مدعی شده که «سال‌ها پیش با دکتر تیواری مکاتبه کرده بودم و ایشان کتاب کوچکی در این زمینه برای من فرستاد. براساس آن اقدام به طراحی و ساخت یک ماشین انرژی آزاد کردم. ما بیش از صد هزار روپیه و ۸ ماه وقت برای ساخت این دستگاه منحصر به فرد متحمل شدیم. اما آزمایش‌ها نشان داد که هیچ انرژی رایگان آن‌طور که ادعا می‌شود وجود ندارد. تنها یک خروجی الکتریکی بینهایت کوچک که اثر قانون القای فارادی بود دیده شد».

بنابراین برخلاف ادعای آدام ترامبلی، دستگاه دانشمند هندی پارامهامسا تیواری که بر اساس طرح اوست، کار نمی‌کند.

آیا دولت آمریکا ترامبلی را سرکوب کرده است؟

هیچ مدرکی مبنی بر سرکوب اختراعات ترامبلی از سوی دولت ایالات متحده وجود ندارد. اولا هیچ مدرکی دال بر کارکرد آنها وجود ندارد. چرا یک دولت یا یک شرکت برق برای سرکوب  اختراعی که بی‌فایده است، تلاش کند؟ ثانیا ترامبلی هرگز نه در این فیلم و نه در سایتش هیچ مدرکی دال بر سرکوب ارائه نمی‌دهد. در ویدیو در حالی که راوی صحبت می‌کند، تصویر رئیس جمهوری اسبق آمریکا جورج بوش (پدر) در دفتر بیضی روی صفحه دیده می‌شود. با این حال، هیچ ادعایی مبنی‌بر دست‌داشتن بوش در سرکوب کار ترامبلی وجود ندارد.

آیا منطقی است که سازمان ملل ارائه ترامبلی را برگزار کرده‌باشد و دستگاه او کار کرده باشد اما با این حال این همه تلاش کند تا جهانیان را متقاعد کند که مصرف سوخت‌های فسیلی را کاهش دهند تا افزایش دمای زمین را به زیر ۲ درجه برساند؟ کافی است دستگاه ترامبلی اگر واقعا آزمایش را در سازمان ملل با موفقیت پس داده، به جهانیان عرضه شود تا جلوی بزرگ‌ترین معضل قرن بیست‌ویکم یعنی تغییرات اقلیمی گرفته شود. این ادعای ترامبلی به هیچ وجه با واقعیت‌های جهان امروز سازگار نیست. همچنین مخترع دیگری به‌نام دیوید فارنزورت (David Farnsworth) مدعی شده که اصلا دستگاهی که در سنای آمریکا ارائه شده ماشین انرژی رایگان ترامبلی نبوده و دستگاه دیگری است که او خودش ابداع کرده‌است.

به‌این ترتیب آنچه در این قسمت ویدیو گفته می‌شود، ادعایی «شاخ‌دار» است.

بخش سوم؛‌ آیا ماشین «جان بدینی» کار می‌کند؟

در بخش سوم ویدیو، ماشین جان بدینی (John Bedini) معرفی می‌شود. 

«مخترعی به‌نام جان بدینی چند دهه پیش با روشی بهتر از تسلا به فکر تامین انرژی رایگان افتاد، او اکنون مجموعه‌ای از باتری‌هایی را تولید کرده که برون‌ده انرژی آنها بیشتر از انرژی است که دریافت می‌کنند. او اعلام کرد که این باتری‌ها را به قیمت ارزان عرضه خواهد کرد. اندکی بعد او را درون آزمایشگاهش مورد حمله قرار دادند و او دیگر این باتری‌ها را تولید نمی‌کند. او به‌خاطر حفظ جانش از خیر تولید آنها گذشت.»

این که برون‌ده یک ماشین بیشتر از ورودی آن باشد، به این معنی است که قانون بقای انرژی نقض می‌شود. قانون بقای انرژی یکی از اصول اساسی طبیعت است. امی نوتر ریاضی‌دان آلمانی در سال ۱۹۱۵ قضیه‌ای (Noether's theorem) را ثابت کرد که نشان می‌دهد که هر قانون بقا در طبیعت، معادل ناوردا بودن یک کمیت فیزیکی است. قانون بقای انرژی، با ناوردایی «زمان» هم‌ارز است. یعنی اگر قانون پایستگی انرژی نقض شود، قوانین طبیعت در زمان‌های مختلف، نتایج مختلفی می‌دهند. طبیعت، چنین تناقضی را به‌هیچ‌وجه از هیچ نظریه علمی نمی‌پذیرد. بنابراین هر ادعایی که با قانون پایستگی انرژی در تناقض باشد، باطل است. به‌عبارت بهتر، قانون پایستگی انرژی سنگ محک مهمی در تایید یا رد هر نظریه‌ای است که تلاش می‌کند طبیعت را توضیح دهد. انرژی (و ماده) را نه می‌توان ایجاد کرد و نه از بین برد، فقط می‌توان آن را از شکلی به شکل دیگر تغییر داد. آنچه اینجا به عنوان ماشین بدینی نامیده شد، قانون دوم ترمودینامیک را هم نقض می‌کند.

اگر ماشین بدینی واقعا کار می‌کرد، بزرگترین اختراع در تاریخ بشر بود؛ حتی بزرگتر از چرخ. اگر چنین دستگاهی واقعا کار می‌کند، چرا نمونه‌های انگشت‌شماری از آن وجود دارد؟ برخلاف آنچه در این ویدیو گفته‌شد، بدینی هنوز مدل‌ها و طرح‌های اولیه دستگاه‌های خود را آنلاین می‌فروشد و هنوز هم شرکتی دارد که اختراعاتش را عرضه می‌کند. همچنین هیچ مدرکی وجود ندارد که جان بدینی مرعوب شده‌باشد که از کار روی انرژی رایگان دست بردارد.

راوی مدعی است به این آزمایشگاه رفته و کارکرد دستگاه رو از نزدیک دیده‌است. اما توضیح نمی‌دهد که چرا یک نمونه را برای خودش تهیه نکرده و در این برنامه نشان دهد و به یک ویدیو کم کیفیت اکتفا کرده‌است. آنچه در این قسمت ویدیو گفته می‌شود، ادعایی «شاخ‌دار» است.

بخش چهارم، آیا اثر هاچیسون واقعی است؟

و در بخش چهارم، به ادعاهای عجیب و غریب جان هاچیسون (John Hutchinson) می‌رسد.

«جان هاچیسون کانادایی نه‌تنها چند باتری با انرژی رایگان تولید کرده بلکه با استفاده از تئوری تسلا به جنگ نیروی جاذبه رفته تا اجسام را شناور کند. این می‌تواند علم تولید موتورهای فضایی را دگرگون کند. در سال ۱۹۷۸ پلیس به آزمایشگاه او هجوم برد و تجهیزاتش را مصادره کرد. این حمله در سال‌های ۱۹۸۹ و ۲۰۰۰ هم تکرار شد.»

هاچیسون ادعا می‌کند که چیزهای عجیبی مانند شناور شدن اجسام سنگین و همجوشی فلز و چوب را کشف کرده است. او این چیزهای عجیب را «اثر هاچیسون» می‌نامد. برخی از چیزهایی که او آنها را عجیب می‌نامد در حقیقت آثار ساده‌ای است که براساس اصول پایه الکترومغناطیس و سایر نظریه‌های فیزیکی قابل توضیح هستند. اما هاچیسون تلاش می‌کند توضیحات مرموزتری بدهد مانند انرژی نقطه صفر و میدان‌های الکترومغناطیسی که گرانش را خنثی می‌کنند. متاسفانه، به نظر می‌رسد که او تنها کسی است که می‌تواند تاثیراتی مثل غلبه بر نیروی گرانش را ایجاد کند. اما هیچکدام از این ادعاها حداقل در حضور ناظران بی‌طرف تکرار نمی‌شود. شواهد هاچیسون عمدتا تنها به ویدیوهای او محدود شده‌است.

اثر هاچیسون جلوه‌های ویژه تصویربرداری است

یکی از ایده‌های کسانی که ویدیوهای هاچیسون را دقیقا بررسی کرده‌اند این است که هاچیسون از آهنربای الکتریکی روی سقف استفاده می‌کند و قطعات فلزی پنهانی را در داخل اجسام قرار می‌دهد تا جذب آهنربا شوند. او می‌تواند با یک دوربین وارونه از اجسام فیلمبرداری می‌کند و باعث می‌شود که اشیا درحالی که در واقعیت به سمت زمین حرکت می‌کنند (می‌افتند)، شناور در فضا دیده شوند. او یک آهنربای الکتریکی را بالای چوب گذاشته تا جسم را در جای خود نگه دارد و جاروبرقی را در آنجا (سقف) چسبانده است تا این توهم را ایجاد کند که کف زمین است. سپس به آرامی جریان ورودی به آهنربای الکتریکی را کاهش می‌دهد و به آرامی پایین می‌آید. اما چون دوربین برعکس شده، به نظر می‌رسد که جسم دارد به سمت بالا می‌رود!

در مورد جان هاچیسون هم هیچ منبعی در مورد حمله به آزمایشگاهش و سرکوب ارائه نمی‌شود. اگر نخواهیم به این قسمت از ویدیو که عمدا قصد گمراهی مخاطب را دارد برچسب «شیادی» بزنیم، می‌توان به ادعایش عنوان «شاخ‌دار» را داد.

بخش پنجم، یوجین مالو، مروج گداخت سرد، چطور کشته شد؟

بخش پنجم، درباره سرکوب یوجین مالو (Eugene Mallove) است:

«دکتر یوجین مالو، یکی از استادان MIT و هاروارد و سردبیر مجله «انرژی بی‌پایان» که در زمینه‌های تئوریک و عملی به موضوع کشف منابع تازه انرژی‌های جدید می‌پردازد. دکتر مالو در سال ۲۰۰۴ به شکل مرموزی تا پای مرگ کتک خورد. اگر این مخترعین افرادی شیاد و شارلاتان هستند چرا آنها را به این شکل سرکوب می‌کنند؟»

مالوو به خاطر حمایت از همجوشی سرد (در دمای اتاق) شناخته می‌شود. همجوشی سرد یک مثال رایج برای آسیب‌شناسی ساختارهای آکادمیک است. ادعایی که از سوی دانشمندان برجسته‌ای مطرح شد اما هیچ‌گاه تکرار نشد. مارتین فلیشمن به‌خاطر ادعای همجوشی سرد، سرانجام با اتهام فریب دادن افراد برای باور نتایج نادرست از محیط آکادمیک اخراج شد. تاکنون هیچ دستگاهی وجود نداشته است که بتواند همجوشی سرد را ایجاد کند درحالی‌که دانشگاه‌ها و موسسات تحقیقاتی بزرگ پول و زمان بسیار زیادی را صرف تحقیق در این مورد کردند.

راوی در ادامه می‌گوید که مالوو در سال ۲۰۰۴ به شکل مرموزی تا پای مرگ کتک خورد و لحن او نشان می‌دهد که انگار او قربانی سرکوب توسعه و ترویج انرژی‌های رایگان شده‌است. درحالی که مالو در حقیقت در اثر این ضرب و شتم کشته شد اما علت حمله به او ربطی به این موضوع نداشت. در ۱۴ مه ۲۰۰۴ او که در حال وارسی و مرتب‌کردن کردن خانه پدریش در نورویچ، کانکتیکات بود که تازه مستاجرش آن را تخلیه کرده بود، کشته شد. پلیس ابتدا به سرقت به عنوان انگیزه قتل مشکوک شد. در یک سری تحقیقات طولانی که حدود ۱۰ سال طول کشید، سرانجام مشخص شد که چاد شافر، مستاجر مالو به‌خاطر اینکه او بخشی از وسایلش را دور انداخته‌بود، از دست او شاکی شده‌بود و همراه با همکارش موزل براون (که سابقه جنایی داشت) با او درگیر شده و مالو در اثر ضرب و شتم وارده کشته شد.

این موضوع هیچ ربطی به کارهای مالو در زمینه انرژی نداشت. بنابراین آنچه در این قسمت ویدیو گفته می‌شود، ادعایی «نادرست» است.

بخش ششم، آیا یوفو و ماشین انرژی رایگان به هم ربط دارند؟

در ادامه ویدیو دوباره آدام ترامبلی دوباره ظاهر می‌شود و ادعا می‌کند که که سرکوب کسانی که با یوفوها مواجه شده‌اند و کسانی که معتقدند انرژی رایگان را کشف کرده‌اند، یک هم‌زمانی اتفاقی نیست و این دو موضوع به هم ربط دارند.

بخش پنجم، یوفوهای استیون گریر (Steven M. Greer):

«ما انرژی را از فضای پیرامون‌مان می‌گیریم یعنی اندازه‌گیری آن امکان‌پذیر نیست. این تهدیدی بزرگ علیه بزرگ‌ترین صنعت جهان یعنی صنعت انرژی است. شرکت‌هایی مانند اگزون‌موبیل، شرکت‌های نفت و ذغال سنگ و تولید‌کنندگان سیم‌های انتقال نیرو همگی باید از بین بروند. متاسفانه صحبت ۲۰۰ هزار میلیارد دلار پول است. تنها صنعت نفت و گاز و ذغال‌سنگ حدود ۲۰۰ میلیارد دلار می‌ارزد. اگر این فناوری راه به جایی پیدا کند همه اینها خانه خراب می‌شوند و ساختار ژئوپلیتیک جهان بیش از هر زمان دیگری از تاریخ دچار دگرگونی می‌شود.»

شرکت‌های فعال در صنعت انرژی همواره در تلاش هستند که به ارزان‌ترین منابع انرژی دسترسی پیدا کنند تا بیشترین سود را داشته باشند. در جهان امروز ما هم سوخت‌های فسیلی فعلا ارزان‌ترین روش تولید انرژی است. در حقیقت همان‌طور که در نمودار زیر می‌بینید، در دهه گذشته میلادی که این مستند تهیه شده‌است، سوخت‌های فسیلی ارزان‌ترین منبع انرژی بوده‌اند.

اما متاسفانه سوخت‌های فسیلی، بسیار به محیط‌زیست آسیب می‌زند. زیرا با رها‌کردن کربن موجود در پوسته زمین به صورت دی اکسید کربن در جو، باعث ایجاد اثر گلخانه‌ای و گرمایش زمین‌شده که در نهایت آثار بزرگ مقیاس در تغییر اقلیم دارد. برای همین کشورهای مختلف با پذیرش معاهده‌های زیست‌محیطی، با عمال سیاست‌گذاری‌های داخلی در زمینه انرژی این شرکت‌ها را مجبور به سرمایه‌گذاری در زمینه انرژی‌های پاک کرده‌اند. به همین دلیل در نمودار بالا می‌بینید که یک دهه بعد، تحقیق و توسعه برای فناوری‌های نوین تولید انرژی پاک از یک سو و گسترش استفاده از آنها با کاهش هزینه حاشیه‌ای از سوی دیگر، باعث کاهش قیمت آنها شده و انرژی‌های پاک را رقابتی کرده‌است.

استیون گریر که در این قسمت ویدیو صحبت می‌کند، پزشک، یوفوشناس، پدر چهار دختر و یک سگ شکاری طلایی دورگه است. او تلاش می‌کند وجود موجودات هوشمند فرازمینی روی زمین (آنچه که به پدیده یوفو مشهور شده) را با موضوع ماشین انرژی رایگان ترکیب کند. گریر در سال ۱۹۹۰ مرکز مطالعه هوش فرازمینی (CSETI) را برای ایجاد روابط دیپلماتیک برای تماس با تمدن‌های فرازمینی را تاسیس کرد. او در مقاله‌ای که در ژورنال یوگا منتشر شده به شرح فعالیت‌های خود پرداخته‌است. او مبدع واژه «برخورد نزدیک از نوع پنجم» است و برای تماس با تمدن‌های فرازمینی که به زمین سفر می‌کنند پروتکل‌هایی دارد و از همه مردم دنیا می‌خواهد آنها را مطالعه کرده و هرجا که یوفوها فرود آمدند، طبق این پروتکل‌ها با آنها تماس بگیرند.

او معتقد است که دولت آمریکا، با جلوگیری از انتشار اخبار ارتباط با یوفوها تلاش می‌کند که شناخت خود از دستاوردهای منابع انرژی آنها را پنهان کند. البته که استیون گریر توجیهی ندارد که چرا با وجود اینکه دولت آمریکا در ارتباط با آدم فضایی‌ها به چنین منبع انرژی پاکی دسترسی دارد اما می‌خواهد ۵۵۰ میلیارد دلار در انرژی‌های نو سرمایه‌گذاری کند. شرکت‌هایی مانند اگزون‌موبیل، در مواجهه با این سیاست‌گذاری‌ها که اساسا ناشی از تغییرات اقلیمی است، تلاش می‌کنند خود را با آن سازگار کنند. نه اینکه این ادعاها را سرکوب کرده و مروجان آنها را تهدید به مرگ و … کنند. برای همین است که این شرکت (و سایر غول‌های نفتی) برای تضمین بقا در آینده، سرمایه‌گذاری در انرژی‌های پاک را آغاز کرده‌است.

در این ویدیو برای ادعاهای گریر هیچ سند و مدرکی ارائه داده نمی‌شود. در مجموع آنچه در این قسمت ویدیو گفته می‌شود، ادعایی بیش از «شاخ‌دار» است.

در ادامه ویدیو، برش‌های دیگری از مستند بی‌اساس Thrive پخش می‌شود و اسامی دیگری از افرادی آورده می‌شود که در زمینه انرژی رایگان فعالیت کرده‌اند و به دست حکومت‌ها سرکوب شده‌اند. اما به جزییات کارهای آنها نمی‌پردازد.

جمع‌بندی

یک ویدیو در اینستاگرام منتشر شده که مدعی است: «چند سکانس از یک مستند علمی که در مورد دانشمندانی است که اختراع آنها دنیای ما را تغییر می‌داد ولی جلوی آنها را گرفتند و تحقیقات‌شان به نفع دولت ضبط شد.»

ماشین انرژی رایگان وجود ندارد. چنین ایده‌ای با اصول طبیعت در تناقض است. جهان ما طوری ساخته شده که انرژی (و ماده) در آن پایسته است. هیچ مدرکی مبنی بر دسیسه بانک‌ها، شرکت‌های نفتی فرامیلتی و دولت ایالات متحده برای سرکوب کسانی که مدعی ساخت این دستگاه‌ها هستند، ارائه نشده‌است. بلکه برعکس، روزبه‌روز دولت‌ها و شرکت‌های فعال در حوزه انرژی تلاش می‌کنند با سرمایه‌گذاری روی پژوهش و فناوری های نوین به روش‌های ارزان‌تر و پاک‌تر تولید انرژی دست پیدا کنند.

این ویدئو پر از اطلاعات غلط و ناقص است. آنچه در مورد «نیکولا تسلا» می‌دهد تحریف‌ شده است. ادعایش درباره دینام «آدام ترامبلی» بی‌پایه و اساس است، اختراع «بدینی» صرفا یک ادعای غیرعلمی بر خلاف قوانین فیزیک و اثر «هاچیسون» یک حقه سینمایی است و...

براین اساس فکت‌نامه روی این ادعا که «ماشین انرژی رایگان قبلا ساخته شده اما گروهی از توطئه‌گران و دولت‌ها قصد سرکوب آن را دارند» برچسب «شاخ‌دار» می‌زند.

شاخ‌دار

گفته یا آمار، به قدری نادرست و مضحک است که حتی مرغ پخته هم به خنده می‌افتد!

درباره نشان‌های میرزاروش کار ما
پرش به فهرست

گزارش‌های مرتبط

فکت‌نامه اولین سایت درستی‌سنجی (فکت‌چکینگ) سیاسی درباره ایران است.پیشنهاد سوژه
فکت‌نامه اولین سایت درستی‌سنجی (فکت‌چکینگ) سیاسی درباره ایران است.پیشنهاد سوژه

فکت‌نامه

فکت‌نامه اولین سایت درستی‌سنجی (فکت‌چکینگ) سیاسی درباره ایران است.

درباره ما

  • فکت‌نامه چیست؟
  • روش کار ما
  • نشان‌های میرزا
  • تیم ما

پروژه‌ای از

حریم خصوصی

این وبسایت تحت پروانه کریتیو کامنز اختیار-غیرتجاری اشتراک همانند 4.0 بین المللی است.