انتشار اطلاعات گمراهکننده در هر زمینهای آسیبرسان است، اما در حوزه سلامت، میتواند به قیمت جان انسانها تمام شود.
به عنوان نمونه میدانیم که از زمان تولید واکسن کرونا، مخالفان آن در فضای مجازی خیلیها را از واکسن زدن منصرف کردهاند. آن هم در حالی که طبق آمار، میزان مرگ و میر کرونا، با نرخ واکسیناسیون رابطه معکوس داشته است. فرضا در آمریکا نسبت مرگ و میر به جمعیت، در میان کسانی که دو دوز واکسن معتبر زدهاند به مراتب کمتر از کسانی بوده که واکسن نزدهاند. این نسبت در میان کسانی که دوز سوم را زدهاند، باز هم کمتر بوده.
به همین صورت در میان کشورهای اتحادیه اروپا، عمدتا هرچه میزان نسبی جمعیتی که واکسن زدهاند بیشتر بوده، مرگ و میر در سطح پایینتری قرار داشته.
معنی آماری از این قبیل، واضح است: شایعات جلوگیری کننده از واکسن زدن، درعمل زندگی مردم را به خطر انداختهاند.
این در شرایطی است که همواره در فضای مجازی، حسابهایی بیشمار علیه واکسیناسیون بیماریهای مختلف، اطلاعات دروغ منتشر کردهاند. تعداد این حسابها، البته قبل از همهگیری کرونا هم رو به افزایش بوده، ولی پس از آن رشد بیشتری داشته. مثلا در اینستاگرام، در فاصله ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۱ حدودا چهار برابر شده.
جالب است بدانید بر اساس گزارش «مرکز مقابله با نفرت دیجیتالی»، در دو سال منتهی به ۲۰۲۱، دو سوم مطالب ضد واکسن در شبکههای اجتماعی را تنها دوازده نفر منتشر کردهاند. افرادی که در همین مدت، از فعالیت رسانهای خبرسازشان حدود ۳۶ میلیون دلار درآمد داشتهاند؛ از جمله، از طریق فروش مکملهای رژیمی یا دریافت پول از حامیان مالی مختلف.
در فضای رسانهای فارسیزبان هم، در سالهای اخیر طیف وسیعی از اخبار ساختگی و نظریههای توطئه در مورد کرونا و واکسن منتشر شده و از قضا، بسیاری از آنها را مسئولان حکومتی مطرح کردهاند.
به عنوان نمونه، شخص آیتالله خامنهای در ۳ فروردین ۹۹ آمریکا را متهم به «تولید» ویروس کرونا کرده و احتمال داده محصولات ضد کرونای آن کشور، به دنبال «گسترش بیماری» باشند. او حتی به انتشار این نظریه توطئه پرداخته که آمریکاییها «با استفاده از آشناییهای ژنتیک ایرانی»، بخشی از ویروس کرونا را برای بیمار کردن ایرانیها درست کرده باشند. رهبر جمهوری اسلامی، همچنین در ۱۹ دی ۹۹ اساسا امکان تولید واکسن کرونا در آمریکا را زیر سوال برده، با استدلالهایی در این حد که: «اینها اگر بلدند واکسن درست کنند… چرا میخواهند به ما بدهند؟»
بیان اظهاراتی از این نوع، تلاش عظیم نهادهای حکومتی برای ترویج دیدگاههای رهبر را به دنبال داشته که طبیعتا بخش مهمی از آن، در فضای مجازی بوده. البته با گسترش مرگ و میر کرونا در ایران، آقای خامنهای در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰ از ادعاهای قبلی عقبنشینی کرده و از لزوم واردات واکسن از هر راه ممکن سخن گفته.
اما قبل یا بعد از عقب نشینی او، گروهی قابل توجه از شهروندان تحت تاثیر نظریههای توطئه مرتبط با کرونا و واکسن قرار داشتهاند و دیدگاههای خود را در فضای مجازی ترویج کردهاند. دیدگاههایی که چه بسا در صورت جدی گرفته شدن از سوی دیگران، با جانشان بازی کردهاند.
نهایتا، شاید تجربه همهگیری کرونا، کلاس درسی بیسابقه در مورد تبعات انتشار مطالب بیمبنا در فضای مجازی باشد: این درس که اگرچه انتشار مطالب در فضای مجازی، حق مسلّم ماست، ولی نباید فراموش کنیم بعضی از مطالبی که از سر تعصب یا تفنن به اشتراک میگذاریم، ممکن است واقعا دیگران را به خطر بیندازند.