انتشار اطلاعات گمراهکننده یا موضوعات جنجالی در فضای مجازی، همیشه با انگیزههای سیاسی صورت نمیگیرد. بسیاری اوقات، منتشرکنندگان این مطالب از فریب خوردن کاربران پول در میآورند.
پنهان نیست که شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک و گوگل، از طریق تبلیغات درآمد کسب میکنند. هزینه «تولید تبلیغات» را البته شرکتها و موسسات تجاری میدهند. ولی «دیده شدن تبلیغات»، وابسته به فعالیت کاربرانی است که در شبکههای اجتماعی محتوا تولید میکنند.
حتما متوجه شدهاید که هنگام نمایش ویدیو در یوتیوب، یک یا چند آگهی روی صفحه ظاهر میشوند. آگهیهایی که یوتیوب روی ویدیو میاندازد و امیدوار است شما آنها را تماشا کنید. یوتیوب درصدی از درآمد تبلیغات را به عنوان کمیسیون به کاربری منتقل میکند که آگهی روی ویدیوی او پخش شده.
مشخصا، گوگل به عنوان مالک یوتیوب، بیش از ۵۰ درصد عایدی خود از بابت تبلیغات مختلف را به کاربرانی میدهد که آن تبلیغات، در کانال یوتیوبشان به نمایش در آمده. معمولا صاحبان کانالهای یوتیوبی، از هر ۱۰۰۰ بار مشاهده شدن ویدیویی که تولید کردهاند، بین حدود ۲ دلار تا ۱۲ دلار کمیسیون دریافت میکنند. مبلغ دقیق کمیسیون بستگی به عوامل مختلفی دارد؛ از جمله پولی که آگهیدهنده به یوتیوب داده و واکنش کاربران به آگهی. مثلا اگر بیننده، ویدیویی تبلیغاتی را تا انتها تماشا نکند، کمیسیونی به صاحب کانال تعلق نمیگیرد.
همین گردش مالی، برای بسیاری از کاربران انگیزه تولید ویدیوهای جنجالی و ساختگی را فراهم کرده است. به ویژه چون تجربه ثابت کرده چنین ویدیوهایی، برای طیف وسیعی از بینندگانِ کم دقت، جذاب هستند.
شرکت کوچک فیلمسازی Woodshed در استرالیا، چند سال پیش اعتراف کرد که مبتکر و سازنده هشت ویدیوی جعلی بوده است که در ۱۸۰ کشور دنیا بیش از ۲۰۵ میلیون بار دیده شدند. یک حساب سرانگشتی نشان میدهد که همین هشت ویدیوی کوتاه، صدها هزار دلار درآمد سریع و آسان نصیب سازنده آن کرده باشند.
نمونههای فارسی زبان این ویدیوها هم فراوانند. مثلا این ویدیو مدعی است ایران بشقابپرندههایی ساخته که سریعتر از نور حرکت میکنند: یعنی بیش از ۳۰۰ هزار کیلومتر در ثانیه یا حدود یک میلیارد کیلومتر در ساعت. آن هم در شرایطی که به لحاظ علم فیزیک، اساسا رسیدن به سرعتی بیشتر از سرعت نور غیرممکن است.
اما همین ویدیوی بیمبنا، تاکنون بیش از ۷۰۰ هزار بازدیدکننده داشته و قاعدتا، مبلغی چهار رقمی -به دلار- نصیب سازندهاش کرده است.
فیسبوک هم از روشهایی تقریبا مشابه برای تبلیغات استفاده میکند. به همین علت، کاربران بیشماری با انگیزه مالی به تولید محتوای دروغ در آن میپردازند.
به عنوان نمونه چند سال پیش، ویدیویی جنجالی در فضای مجازی دست به دست شد که ظاهرا، هواپیمایی را نشان میداد که در هوای طوفانی پس از یک چرخش ۳۶۰ درجهای تعادلش را حفظ میکند. این ویدیوی کوتاه، البته ساختگی بود، ولی حدود ۱۴ میلیون بار دیده شد و بیش از ۵۰ هزار بار به اشتراک گذاشته شد.
درنتیجه انتشار آن در فیسبوک، از بابت کمیسیون تبلیغات مبلغی شش رقمی درآمد نصیب سازنده آن کرده است.
از سوی دیگر، کسب درآمد از مطالب «کلیکخور»، همیشه مانند یوتیوب و فیسبوک از طریق تبلیغات خودکار نیست: این فرایند، در پلتفرمهایی مانند اینستاگرام یا تلگرام، نیازمند پذیرش آگهی از طرف صفحات یا کانالهای پرمخاطب است.
به عنوان مثال اینفلوئنسرها یا کاربران پرطرفداری که مشغول تولید محتوا در اینستاگرام هستند، میتوانند از راههایی چون معرفی کالاها و خدمات مختلف کسب درآمد کنند.
درآمد اینفلوئنسرها رابطه مستقیم با تعداد کاربرانی دارد که آنها را دنبال میکنند. فرضا در ایران، اینفلوئنسری که حدود نیم میلیون نفر دنبالکننده دارد، ممکن است به ازای هر پست تبلیغاتی ۳ میلیون تومان مطالبه کند. یا اینفلوئنسر دیگری با ۴ میلیون دنبالکننده، میتواند ۱۲ میلیون برای هر تبلیغ اینستاگرامی درآمد داشته باشد.
چنین شیوهای از کسب درآمد، البته به خودی خود مشکلی ندارد و طبیعی است که مثلا اینستاگرام با بیش از یک میلیارد مخاطب، منبع درآمد هزاران اینفلوئنسر باشد. ولی مشکل آنجاست که خیلی ها برای جذب مخاطب در چنین فضاهایی، به طور حرفهای در حال تولید محتوای دروغ هستند.
همه اینها یعنی باید مواظب باشیم هیجان ما در دنبال کردن مطالب جنجالی، باعث سوءاستفاده کسانی که در فریب دادنمان نفع مالی دارند نشود.