روزنامه کیهان
روزنامه سراسری
ادعای اینکه پسرخاله مهسا امینی او را کشته است.
شاخدار
روزنامه کیهان مدعی شده است که «مرگ مهسا امینی برنامهریزی شده، با دارو، بهدست حزب کومله و با عاملیت پسرخالهاش عرفان مرتضایی انجام شده». کیهان در مقالهای با عنوان «وقایعنگاری یک مرگ از پیش طراحیشده» که در تاریخ ۲۳ شهریور ۱۴۰۴ با امضای «دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان» منتشر شده مینویسد:
«یک گروه سایبری اسنادی انتشار داد که با هک کردن اکانتهای مجازی عرفان مرتضایی و همچنین برخی منابع گروهک کومهله به دست آورده بود. در اسناد حزب کومهله آمده که فرستنده کومهله در اربیل عراق، دارویی را از فردی با نام حداد تحویل گرفته است، یکی از این اسناد نامهای است از سوی «سامان ریشه صاحب» جانشین دبیر اول کمیته مرکزی حزب کومهله به «اردلان فرجی» عضو کمیته مرکزی این حزب با تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ که در آن نوشته شده است:«... ئاکو غفاری در اربیل با حداد دیدار کرده و بسته (دارو) را از او گرفت. حداد تاکید کرد دارو آسیبی به فرد مصرفکننده نمیرساند و طریقه مصرف آن را در بسته قرار داده است. بسته تحویل دفتر سیاسی شد. لطفا بسته را تحویل عرفان مرتضایی دهید. سند مهم دیگری از عرفان مرتضایی درباره ماموریتش از سوی حزب کومهله، انتشار یافت، مکالمات پیامکی او را به زبان کردی با فردی با شناسه Akooo نشان میداد (به احتمال زیاد همان ئاکو غفاری که در نامه «سامان ریشه صاحب» به «اردلان فرجی» آمده بود) و تاریخ ۱۹ شهریور ۱۴۰۱ (سه روز قبل از حادثهای که برای مهسا امینی اتفاق افتاد) بر روی آنها ثبت شده است.اینکه این دارو چه بوده و چه کسی آن را تامین کرده، مشخص نیست! در سند فوق نام مهسا امینی ذکر نشده ولی از جانب عرفان مرتضایی به دخترخالهاش اشاره شده که با توجه به تاریخ مکاتبات و همچنین موقعیت عرفان مرتضایی به علاوه صحبتهای صریح ابراهیم علیزاده (سرکرده حزب کومه له)، آن شخص میتواند مهسا امینی باشد.»
کیهان مدعیست یک گروه هکری، اکانت عرفان مرتضایی، پسرخاله مهسا امینی، را هک کرده و اسنادی بهدست آوردهاند که نشان میدهد مرگ مهسا امینی برنامهریزی حزب کوموله بود و با خوراندن دارو به او بهدست پسرخالهاش رخ داده است.» عرفان مرتضایی، یکی از اولین اعضای خانواده امینی بود که پس از کشته شدن مهسا امینی با رسانهها سخن گفت.
بررسی شواهد، اظهارات خانواده امینی، گزارشهای رسمی و فقدان هرگونه سند معتبر نشان میدهد که ادعای روزنامه کیهان کاملاً بیاساس، نادرست و در تضاد با روایتهای موجود، حتی روایت رسمی جمهوری اسلامی ایران، است. این ادعا فاقد هرگونه مدرک و شاهد بوده و به نظر میرسد با اهداف سیاسی برای انحراف افکار عمومی از مسئولیت اصلی گشت ارشاد و نیروهای انتظامی در مرگ مهسا امینی مطرح شده است.
در متن منتشرشده در کیهان به اسناد یا گزارشهای پزشکی مستقل یا مدارک قضایی قابل ارائه اشاره مشخص، مشروح و قابلاستنادی نشده است؛ بخشهایی از یادداشت بر استناد به سخنان یک «منبع» و همچنین ارجاع به نوشتهها و پیامکهایی که امکان تایید مستقل آن وجود ندارد، متکی است. در گزارش کیهان نه تنها اسناد پزشکی و نتیجه کالبدشکافی و سمشناسی منتشر نشده بلکه با همه ادعایهای پیشین رسمی جمهوری اسلامی ایران درباره کشته شدن مهسا امینی در ساختمان پلیس هم منافات دارد.امجد امینی، پدر مهسا، در مصاحبههای متعدد این گزارش را «دروغ محض» و «بیشرمانه» خواند. همچنین ادعا شده که پدر مهسا در اینستاگرام اساس وجود فردی با نسبت «پسرخاله» را برای دخترش زیر سوال برد. صرف نظر از نسبت دقیق فامیلی عرفان مرتضایی، موضع خانواده صریح و روشن بود: هیچ فردی از بستگان آنها در مرگ فرزندشان نقشی نداشته و این ادعا یک سناریوی ساختگی برای فریب افکار عمومی است.عرفان مرتضایی، یکی از بستگان مهسا امینی، یک پیشمرگه و عضو حزب کومله کردستان ایران است. او پس از مرگ مهسا، مصاحبههای متعددی با رسانههای خارج از کشور انجام داد و به یکی از صداهای خانواده در عرصه بینالمللی تبدیل شد. با اینحال او در همه مصاحبه ها به عنوان پسرخاله یاد شدهاست.
کیهان ادعا میکند که یک «گروه سایبری» این اسناد را منتشر کرده است اما هیچ نام مشخص یا هویت قابل ردیابی برای این «گروه سایبری» ارائه نشده است. گروههای هکری شناختهشده معمولاً مسئولیت اقدامات خود را بر عهده میگیرند و اسناد را در پلتفرمهای مشخصی (مانند کانالهای تلگرام، وبسایتهای افشاگر یا فایلهای تورنت) منتشر میکنند تا قابل بررسی باشند. در این مورد، چنین اتفاقی رخ نداده است.هیچ رسانه معتبر، روزنامهنگار مستقل یا حتی خود رسانههای حکومتی، هرگز تصویری از این اسناد ادعایی را منتشر نکردهاند. اگر چنین اسنادی (هرچند جعلی) وجود میداشتند بودند، بدون شک به طور گسترده برای اثبات این ادعای بزرگ پخش میشدند. اما در عمل، ما فقط با «ادعای وجود سند» روبرو هستیم، نه حتی خود سند که بشود اصالت آن را بررسی کرد.حتی در خود گزارش کیهان نیز به محتوای دقیق این اسناد (مانند تصویر یک پیام رد و بدل شده، یک رسید خرید دارو، یا یک فایل صوتی) اشارهای نمیشود. تنها به صورت کلی گفته شده که این اسناد از «هک کردن اکانتهای مجازی» به دست آمدهاند. این کلیگویی نشاندهنده نبود محتوای واقعی است.
نقطه ضعف بزرگ دیگر در ادعای کیهان، تضاد کامل آن با روایت رسمی خود حکومت است. سازمان پزشکی قانونی ایران در گزارش نهایی خود علت مرگ مهسا امینی را «اصابت ضربه به سر و اعضا و عناصر حیاتی بدن» ندانست، بلکه آن را به «بیماری زمینهای» و جراحی تومور مغزی در هشت سالگی مرتبط کرد. بر اساس این گزارش، مهسا امینی به دلیل استرس ناشی از موقعیت، دچار حمله قلبی و نارسایی چند ارگانی شده است.اگرچه خانواده امینی و بسیاری از پزشکان مستقل این گزارش را نیز رد کرده و آن را غیرعلمی دانستند، اما نکته مهم این است که حتی در این گزارش رسمی که تلاش دارد پلیس را تبرئه کند، هیچ اشارهای به مسمومیت دارویی، اوردوز، یا دخالت فردی دیگر در مرگ او نشده است. این بدان معناست که ادعای کیهان نه تنها با روایت خانواده و معترضان، بلکه با سناریوی رسمی خود حکومت نیز در تضاد کامل است.سازمانها و گزارشهای بینالمللی (از جمله برنامه ویژهای که به موضوع مرگ مهسا رسیدگی کرد) گزارش کردهاند که شواهدی از «آسیب و ضرب و جرح» در بدن مهسا وجود دارد و نهادهای بینالمللی حکومت جمهوری اسلامی ایران را مسئول مرگ او دانستهاند؛ خلاصه این موضعگیریها با روایت «دارو دادن یک خویشاوند» ناسازگار است.بنابراین ادعای «دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان» که «مرگ مهسا امینی برنامهریزی شده، با دارو، بهدست حزب کومله و با عاملیت پسرخالهاش عرفان مرتضایی انجام شده» از فکتنامه نشان شاخدار می گیرد.
شاخدار
گفته یا آمار، به قدری نادرست و مضحک است که حتی مرغ پخته هم به خنده میافتد!
درباره نشانهای میرزاروش کار ما