علی خامنهای
رهبر جمهوری اسلامی ایران
بدعهدی آمریکا در تامین سوخت ۲۰درصد به واسطه دو کشور دوست
گمراهکننده
khamenei.ir
سید علیخامنهای، رهبری جمهوری اسلامی ایران، روز چهارده خرداد ۱۴۰۴، در سخنرانی سالانهاش در سیوششمین سالروز مرگ روحاله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، در دفاع از «بهدردنخور بودن صنعت هستهای بدون داشتن غنیسازی» با اشاره به یک مثال تاریخی گفت (دقیقه ۴۹:۵۰):
اگر صنعت هستهای داشتهباشیم ولی غنیسازی نداشته باشیم، بهدردمان نمیخورد. برای اینکه نیروگاه هستهای احتیاج به سوخت دارد، اگر این سوخت را نتوانیم در داخل کشور تولید کنیم، باید دست دراز کنیم طرف آمریکا و آنها برای دادن سوخت هستهای ممکن است دهها شرط بگذارند.ما این را امتحان کردهایم، در دهه هشتاد، سر سوخت ۲۰درصد، رییس جمهور آمریکا، دو نفر از روسای جمهوری دوست ما را خودش واسطه کرد که به ایران بگویید یک مقداری از غنیسازیهای ۳/۵درصد را به ما بدهد و ما ۲۰درصد را که احتیاج دارد، بهش میدهیم. ما به ۲۰درصد احتیاج داشتیم.مسئولین قبول کردند. قرار شد که مبادله بشود، بنده گفتم که این مبادله باید اینجوری باشد که آنها ۲۰درصد را بیاورند بندرعباس، ما آزمایش کنیم ببینیم درست است. بعد آن را میگیریم و ۳/۵درصد را بهشان میدهیم. وقتی دیدند ما روی گرفتن ۲۰درصد دقت داریم و اصرار داریم، زیر قول خودشان زدند و ندادند.
او در شرایطی این ادعا را مطرح میکند که ساعاتی قبل دونالد ترامپ، ریاست جمهوری ایالات متحده، پست زیر را بر مبنای توقف کامل فعالیتهای غنیسازی، در شبکه اجتماعی تروت سوشال منتشر کردهبود (بایگانی):
«[بایدن] باید مدتها پیش جلوی غنیسازی ایران را میگرفت. براساس توافق احتمالی، ما اجازه هیچگونه غنیسازی اورانیوم را نخواهیم داد!»
این پست واکنشی به اظهارات چاک شومر، رهبر اقلیت سنا آمریکا (دارای دسترسی قانونی به اطلاعات طبقهبندیشده) بود که مدعی شد ایالات متحده، بهدنبال توقف کامل غنیسازی نیست. همچنین رسانههایی (احتمالا براساس منابع مستقل اسراییلی) نیز به عدم توقف کامل غنیسازی (حفظ غنیسازی ۳/۶۷ درصد) اشاره کردهبودند. با این حال این اولین بار نیست که رهبری جمهوری اسلامی، از مذاکرات سال ۱۳۸۹ برای دفاع از غنیسازی در داخل خاک ایران، یاد میکند. او در همینباره ۵ آذر ۱۴۰۳ در سخنرانی در «دیدار بسیجیان» هم گفتهبود:
«ما اورانیوم غنیسازیشده ۲۰ درصد را برای رادیوداروها احتیاج داشتیم؛ نیاز مبرم کشور بود. یک مقدار داشتیم که از سابق تهیّه شده بود، داشت تمام میشد؛ باید میخریدیم. از چه کسی؟ از آمریکا. آمریکاییها گفتند که شما هر چه تولید ۳/۵ درصد دارید به ما بدهید، ما در مقابل به شما ۲۰ درصد میدهیم. دو رئیسجمهور معروف آن روز دنیا را ــ که من نمیخواهم اسم بیاورم و با ما هم روابط خوبی داشتند ــ واسطه قرار دادند که این اتّفاق و این معامله انجام بگیرد، مسئولین کشور ما هم قبول کردند؛ مال نیمه دوم دههی هشتاد است. وسط مذاکرات، دیده شد که آمریکاییها دارند کلک میزنند، فهمیدیم که آنها دارند کلک میزنند، جلویش گرفته شد. در همان حینی که اینها خیال می کردند به خاطر نیاز کشور به ۲۰ درصد، ایران تسلیم خواهد شد، در همان زمان، اساتید بسیجی ما در داخل، خودشان [اورانیومِ] ۲۰ درصد را تولید کردند! آمریکاییها باورشان نمیآمد که این اتفاق بیفتد».
پشتوانه فنی حرفهای خامنهای در دفاع از غنیسازی، بیشتر براساس تحلیل است و وارد آن نمیشویم. هرچند باز هم نقض غرض است زیرا راکتور تهران به ۲۰درصد غنیسازی احتیاج دارد و الان جمهوری اسلامی ایران در حال گسترش ذخیره اورانیم ۶۰ درصد غنیشده است. با اینحال پایههای فنی این ادعا هم دقیق نیست و گمراهکننده است و فکتنامه قبلا آنها را بررسی کردهاست:
اما این ادعا درباره «بدعهدی آمریکا در تامین سوخت ۲۰درصد به واسطه دو کشور دوست» چقدر صحیح است و از مذاکرات مربوط به خرید سوخت برای راکتور تحقیقاتی تهران در نیمه دوم دهه ۱۳۸۰ چه میدانیم؟
در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۹ (۱۷ مه ۲۰۱۰) روسای جمهوری ایران، برزیل و ترکیه یک «بیانیه مشترک» هستهای صادر کردند (لینک۱، لینک۲). براین اساس قرار شد جمهوری اسلامی ایران ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم کمتر غنیشده (LEU) را تحت نظارت آژانس نزد ترکیه به امانت بگذارد و در صورت پذیرش این توافق از سوی گروه وین، پس از یک سال ۱۲۰ کیلوگرم اورانیوم ۲۰درصد غنیشده مورد نیاز راکتور تحقیقاتی تهران را دریافت کند. در متن بیانیه مشترک تهران تصریح شده در صورتی که طرف مقابل به تعهدات خود عمل نکند، «ترکیه بدون هیچ شرطی و به سرعت ذخایر اورانیوم را به ایران برمیگرداند». بر اساس بندهای ۶ و ۷ این توافق:
«۶ - ایران موافقت خود را با موارد فوق ظرف هفت روز از تاریخ این بیانیه به آژانس بین المللی انرژی اتمی اعلام خواهد کرد. پس از دریافت پاسخ مثبت گروه وین (ایالات متحده، روسیه، فرانسه و آژانس) جزییات بیشتر تبادل سوخت از طریق توافقنامه کتبی و ترتیبات مناسب بین ایران و گروه وین که به طور مشخص خود را به تحویل ۱۲۰ کیلوگرم سوخت لازم برای راکتور تحقیقاتی تهران متعهد نمودهاند، به تفصیل بیان میشود.
۷– هنگامی که گروه وین تعهد خود را به این موضوع اعلام نماید، هر دو طرف خود را به اجرای توافق ذکر شده در بند ۶ ملزم خواهند کرد. جمهوری اسلامی ایران آمادگی خود را برای به امانت گذاشتن اورانیوم با غنای کم (۱۲۰۰ کیلوگرم)، در ظرف یک ماه اعلام کرد. بر اساس این توافق، گروه وین نیز باید ظرف حداکثر یک سال، ۱۲۰ کیلوگرم سوخت مورد نیاز راکتور تحقیقاتی تهران را تحویل دهد.»
آقای خامنهای در سخنرانی اخیر خود میگوید: «بنده گفتم که این مبادله باید اینجوری باشد که آنها ۲۰درصد را بیاورند بندرعباس، ما آزمایش کنیم ببینیم درست است. بعد آن را میگیریم و ۳/۵درصد را بهشان میدهیم». در حالی که در متن صراحتا ذکر شده که «ایران یک ماه بعد از موافقت، ۳/۵درصد را به ترکیه میدهد و حداکثر ظرف یک سال، ۲۰درصد را تحویل میگیرد».
شرایط این بیانیه تقریباً مشابه پیشنهادی بود گروه وین، در اکتبر ۲۰۰۹ با ایران بر سر اصول آن به توافق رسیده بودند. در آن پیشنهاد، روسیه واسطه بوده و درباره زمانبندی و مکان تبادل اورانیوم، از جمله پیشنهاد تبادل همزمان در خاک ایران هم بحثهایی صورت گرفت، با وجود این جمهوری اسلامی ایران به دنبال تغییر شرایط آن پیشنهاد بود که منجر به فروپاشی آن شد.
سید علی خامنهای، رهبری جمهوری اسلامی ایران در سخنرانی آذر ۱۴۰۳ خود میگوید: «وسط مذاکرات، دیده شد که آمریکاییها دارند کلک میزنند، فهمیدیم که آنها دارند کلک میزنند، جلویش گرفته شد». برای این منظور بد نیست روند اتفاقات را مرور کنیم.
اول از همه اینکه از نظر حقوقی، بیانیه تهران، یک «بیانیه مشترک مقدماتی تبادل سوخت در جهت ایجاد اعتماد بین گروه وین (فرانسه، روسیه، ایالات متحده و آژانس بینالمللی انرژی اتمی) با ایران» بود، تا به عنوان یک گام برای گسترش مذاکرات تا رسیدن به یک راه حل بلندمدت برای برنامه هستهای ایران عمل کند. یک «توافقنامه» یا «معاهده» نبود.
این مبادله هیچوقت صورت نگرفت. همانطور که در بند ۷ بیانیه ذکر شد فقط در صورتی که گروه وین تعهد خود را به این موضوع اعلام میکردند، توافق ذکر شده در بند ۶ لازمالاجرا میشد. این اتفاق اما رخ نداد.
علی اکبر صالحی رئیس وقت سازمان انرژی اتمی هم در همان ۱۷ مه (۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۹ ) به رویترز گفته بود: «هیچ ارتباطی بین توافق مبادله و فعالیتهای غنیسازی ما وجود ندارد.» او تاکید کرد که ما به کار غنیسازی ۲۰ درصدی اورانیوم خود ادامه خواهیم داد.
در ادامه، ایالات متحده و متحدانش واکنش سردی به بیانیه ۱۷ مه نشان دادند. هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده، در یک کنفرانس مطبوعاتی در ۲۵ مه در پکن طرح جمهوری اسلامی ایران را برای مبادله بخشی از اورانیوم غنیشده خود در ازای سوخت رآکتور ناکافی دانست. او این پیشنهاد را «ترفندی آشکار» برای تلاش جهت جلوگیری از تحریمهای جدید شورای امنیت سازمان ملل بر سر برنامه هستهای مشکوک این کشور خواند و به اعلام جمهوری اسلامی ایران مبنی بر ادامه غنیسازی تا ۲۰درصد حتی در صورت پیشرفت مبادله سوخت اشاره کرد.
دولتهای غربی اعلام کردند که ذخایر اورانیوم با غنای پایین جمهوری اسلامی ایران از پاییز ۱۳۸۸ (که تلاشها برای بستن چنین قراردادی آغاز شده بود) افزایش یافته است و حذف ۱۲۰۰ کیلوگرم درصد کمتری از کل ذخایر جمهوری اسلامی ایران را تشکیل میدهد و از ارزش آن به عنوان یک اقدام اعتمادسازی میکاهد. برنار والرو، سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه، در یک نشست خبری در ۲۵ مه گفت که ذخایر جمهوری اسلامی ایران اکنون «باید» حدود ۲۰۰۰ تا ۲۴۰۰ کیلوگرم باشد، در حالی که در اکتبر حدود ۱۶۰۰ کیلوگرم بوده است.
در نهایت ایالات متحده پیشنهاد مشترک برزیل، ایران و ترکیه را رد کرد و بهجای آن، پیشنویس قطعنامه ۱۹۲۹ را در شورای امنیت سازمان ملل برای اعمال دور جدیدی از تحریمها علیه ایران اعلام کرد.
بعد از صدور این قطعنامه، رئیسجمهور برزیل، لولا داسیلوا، متن کامل نامهای از باراک اوباما، رئیس جمهوری وقت ایالات متحده را که پیش از مذاکرات با جمهوری اسلامی ایران برای او فرستاده شده بود، منتشر کرد. در این نامه، بهنظر میرسد که موضع وساطت برزیل و ترکیه در پرونده تامین سوخت برای راکتور تحقیقاتی تهران مورد حمایت اوباما قرار گرفته هر چند هیچ تضمین و تعهدی داده نشد. در نامه آمده است که توافق جمهوری اسلامی ایران برای انتقال حدود ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم کمغنای (LEU) به خارج از کشور «میتواند اعتمادسازی کند و تنشهای منطقهای را با کاهش قابلتوجه ذخیره LEU ایران کاهش دهد». اوباما همچنین در این نامه مینویسد:
«از برزیل میخواهم که این فرصت را به ایران گوشزد کند تا اورانیوم خود را در زمانی که سوخت هستهای در حال تولید است، بهصورت امانی در ترکیه نگهداری کند».
یکی از مقامهای دولت آمریکا در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره اینکه چرا هیچیک از این مخالفتهایی که ایالات متحده در ادامه مطرح کرده در این نامه نیست گفت:
«ما از برزیل و ترکیه نخواستیم که بهجای ما وارد مذاکره شوند. اگر چنین قصدی داشتیم، بهطور مشخص تمام عناصر لازم برای اینکه یک توافق از دید ما قابل قبول باشد را تعیین میکردیم. ما صرفاً به برخی ایدههایی که آنها مطرح کرده بودند واکنش نشان دادیم و به برخی مواضع ایران که از ماه اکتبر تاکنون اتخاذ کرده بود، پاسخ دادیم. بنابراین احساس نمیکردیم که لازم است فهرستی جامع از شروط قابلقبول برای یک توافق ارائه کنیم.اما ما بهروشنی و بهطور جداگانه در گفتگوها با مقامات هر دو کشور (برزیل و ترکیه) اعلام کردیم که نسبت به غنیسازی ۲۰ درصدی نگران هستیم، چرا که هیچ توجیهی برای آن وجود ندارد، بهویژه اگر قرار بود توافق راکتور تحقیقاتی تهران (TRR) اجرا شود.و در ضمن، هر سطحی از غنیسازی، چه ۳/۵ درصد و چه ۲۰ درصد، نقض قطعنامههای شورای امنیت محسوب میشود. بنابراین ما احساس نکردیم که لازم باشد مجموعهای جامع از شروط پذیرش توافق را ارائه کنیم، و در آن نامه نیز چنین نکردیم».
بنابراین آنچه از متن این سخنان مشخص است، اصرار آمریکا بر توقف غنیسازی در آن زمان است. در حالی که تامین سوخت راکتور تحقیقاتی تهران در آن مذاکرات، در برابر تعلیق غنیسازی نبوده و حتی به علت اصرار ایران بر غنیسازی با وجود پیشنهاد تامین سوخت ۲۰درصدی از سوی گروه وین، مبادلهای انجام نشد.
بنابراین فکتنامه به ادعای سید علی خامنهای، رهبری جمهوری اسلامی ایران درباره «بدعهدی آمریکا در تامین سوخت ۲۰درصد به واسطه دو کشور دوست» نشان گمراهکننده میدهد.
گمراهکننده
گفته یا آمار، نادرست نیست اما به گونهای بیان شده تا بر فکت مهمی سرپوش بگذارد یا واقعیت را منحرف کند.
درباره نشانهای میرزاروش کار ما