محمدجواد ظریف
وزیر پیشین امور خارجه
ما بدون هیچ پدافند هوایی یا سلاحی علیه عراق جنگیدیم.
نادرست
محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رئیسجمهوری ایران که برای شرکت در پنجاهوپنجمین مجمع جهانی اقتصاد به داووس سوییس رفته در آنجا گفت: «ما بدون هیچ پدافند هوایی یا سلاحی علیه عراق جنگیدیم.» او روز دوشنبه، اول بهمن ۱۴۰۳ در مصاحبه با فرید زکریا در پاسخ به پرسشی درباره «موقعیت ضعیف ایران پس از سقوط بشار اسد و ضعف حزبالله و از بین رفتن پدافند هوایی ایران» گفت (دقیقه ۰۷:۴۳):
«ما با عراق جنگیدیم در حالی که هیچ پدافند هوایی نداشتیم، هیچ سلاحی نداشتیم. وقتی ایالات متحده به عراق، آواکس میداد، فرانسه به عراق [موشک ضدکشتی] اگزوسه و جنگنده میراژ میداد، آلمان [غربی] به عراق سلاحهای شیمیایی میداد، بریتانیا به عراق تانک چیفتن میداد، روسیه - اتحاد شوروی وقت - به عراق [جنگنده] میگ و [موشک] اسکاد میداد، چین به عراق موشک کرم ابریشم میداد. ما هیچی نداشتیم و هشتسال در برابر عراق ایستادیم و حتی یک اینچ از خاکمان را هم از دست ندادیم.»
در ادامه این ادعاها را بررسی میکنیم.
در گزارش عملکرد نیروهای مسلح ایران از نخستین روز جنگ ایران و عراق که نماینده روحالله خمینی در شورای عالی دفاع و رهبر فعلی جمهوری اسلامی ایران، یعنی سیدعلی خامنهای، آن را در روز اول مهر ۱۳۵۹ در صحن علنی مجلس شورای اسلامی ارائه داد، دو بار از عملکرد «پدافند هوایی» در سرنگون کردن هواپیماهای عراق و اسیر شدن خلبان عراقی یاد شدهاست (بایگانی).
ارتش جمهوری اسلامی ایران، سال ۱۳۹۴ در گزارش مفصلی که خود خلاصه چند گزارش نظامی «منتشر شده توسط قرارگاه پدافند هوایی خاتمالانبیا» است به بررسی آماری پدافند هوایی ایران در جنگ پرداخته است. چند مورد قابل ذکر از این گزارشهای قرارگاه پدافند هوایی را بهطور خلاصه در اینجا ذکر میکنیم:
هرچند اعداد ذکر شده در این گزارشها نیازمند راستیآزمایی دقیقتر و مطابقت با گزارشهای عراقی یا بینالمللی است اما بههرحال این روایت اصلی ارتش جمهوری اسلامی و قرارگاه پدافند هوایی خاتمالانبیا از عملکرد «افتخارآمیز» پدافند هوایی است؛ گزارشی رسمی که ادعای محمدجواد ظریف را زیر سوال میبرد.
اما نکته قابل توجه اینکه بر اساس گزارشهای منابع مختلف در قرارگاه پدافند هوایی و ارتش جمهوری اسلامی ایران (و این فکت تاریخی که) مهمترین سامانه پدافند هوایی ایران «هاوک» ساخت آمریکا و در کنار آن «راپیر» ساخت بریتانیا و سامانههای راداری و ضدهوایی اسکایگارد سوئیس بودهاست (همین گزارش). سامانه راپیر هماکنون علاوه بر ایران، در دفاع از بریتانیا، ترکیه، سوئیس، امارات و چند کشور دیگر در حال استفاده است.
اما از همه مهمتر همان سامانه هاوک (MIM-23 HAWK) است. این سامانه، از دهه ۱۹۶۰ به مدت سه دهه از بهترین و دقیقترین پدافندهای هوایی میانبرد دنیا بوده و اصلیترین مدافع آسمان ناتو در برابر اتحاد شوروی بود تا در ۱۹۹۴ پاتریوت جایگزین آن شد. در جنگ ایران و عراق نیز سامانه هاوک بود که بسیاری از آمارهای بالا را رقم زد. هرچند هاوک ایران، فاز (مدل) یک این سامانه بود، اما این سامانه آمریکایی مستقر در ایران در زمان خود بهترین سامانه پدافندی دنیا بود.
مهمترین عملیاتی که سامانه هاوک در آن نقش محوری داشت، والفجر ۸ (فتح جزیره فاو در سال ۱۳۶۴) بود. رسانههای نزدیک به حکومت جمهوری اسلامی ایران، از جمله مشرقنیوز در گزارشی از این عملیات با تیتر «کولاک پدافند هوایی» یاد کرده و تسنیم در گفتگو با سرهنگ احمد قدیمی، اپراتور هاوک از پدافند پایگاه هشتم شکاری مصاحبه کرده که مدعی است خودش ۴ جنگنده عراقی را ساقط کردهاست. او در این مصاحبه میگوید در عملیات فاو در مجموع ۷۴ هواگرد عراقی را سامانه پدافند هاوک ایران، سرنگون کرد. خبرگزاری دفاع مقدس آمار سامانه هاوک در فتح فاو را ۵۲ هواپیمای عراقی عنوان کردهاست. در هر صورت این آمار کمنظیر است.
بنابراین ادعای محمدجواد ظریف که «ما با عراق جنگیدیم در حالی که هیچ پدافند هوایی نداشتیم» شاخدار است.
بدیهی است منظور محمدجواد ظریف از «هیچ سلاح»، «هر سلاح» نیست. بلکه منطقی است فکر کنیم منظور او تسلیحات خاصی است که در آن زمان در دهه ۱۹۸۰، فناوری روز محسوب شده و دست بالا را برای دارنده آن رقم میزد. برای رد این ادعا به ذکر چند نمونه زیر اکتفا میکنیم (از سامانه هاوک که در بالا ذکر شد، میگذریم):
علاقهمندان به جزییات بیشتر میتوانند به مجموعه مقالات و کتابهای «تام کوپر» محقق جنگ ایران و عراق و به خصوص کتابهای «F14های ایران در نبرد»، «F4های ایرانی در نبرد»، «جنگ ایران و عراق» مراجعه کنند.
همه این تسلیحات غربی است و از روزهای نخست جنگ در عملیاتهای مختلف بهکار گرفته میشد و حتی هنوز هم بخشی از آنها از داراییهای مهم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران است.
بنابراین این ادعای جواد ظریف که «ما با عراق جنگیدیم در حالی که هیچ سلاح [خاص یا برتری] نداشتیم» نادرست است.
ممکن است گفتهشود که منظور جواد ظریف این است که کسی در طول جنگ به ایران سلاح نفروختهاست. البته چنین چیزی هم با وجود صدها سند و مدرک از ابعاد مختلف ماجرای «مکفارلین» یا «ایران کنترا» بعید است. در این قرارداد، دولت ایالات متحده آمریکا، صدها تیر موشک ضد تانک تاو (BGM-71 TOW) و موشک پدافند هاوک ایران را تامین کرد. یکی از دلالان این قرارداد، عدنان خاشقچی بود که براساس خاطرات هاشمی رفسنجانی مامور بود که برای اف۱۴های ایران موشک فونیکس (AIM-54 Phoenix) از بازار سیاه تهیه کند. خاشقچی به دلیل روابطی که داشت (فرزند پزشک پادشاه عربستان، دایی دودی فاید، معشوق پرنسس دایانا و مادر ولیعهد فعلی بریتانیا و …) از ثروتمندان مشهور در آن زمان بود که با وجود اعتبار بالا و توان باز کردن خط اعتباری ویژه برای خرید تسلیحات را به جمهوری اسلامی میداد.
غیر از بازار سیاه، شرکای شرقی جمهوری اسلامی نیز تا حدی که شوروی به آنها اجازه میداد، به ایران اسلحه میفروختند. لیبی علاوه بر فروش دهها تانک سبک مانند تی۵۵ به سپاه که بعدها زمینه ساز تشکیل نیروی زرهی سپاه شد، نخستین کشوری بود که لانچر موشک اسکاد به ایران فروخت. جمهوری اسلامی ایران همچنین اقدام به تهیه موشکهای هواسانگ از کرهشمالی کرد. تعدادی موشکهای کرمابریشم ایران که در جنگ نفتکشها استفاده شد هم از کره شمالی آمدهبود. غیر از این، کرهشمالی و سوریه، در فروش راکتانداز به ایران نیز نقش داشتند. اما مهمترین شریک نظامی ایران که با هر دو طرف جنگ هم تجارت میکرد، چین بود که در ادامه در بخش چین توضیح خواهیم داد (منبع این پاراگراف: مقاله سایت جنگاوران با عنوان: خریدهای نظامی ایران در جنگ با عراق).
بنابراین این ادعای جواد ظریف که «ما با عراق جنگیدیم در حالی که هیچ سلاح نداشتیم» اگر منظور عدم دسترسی به تسلیحات جدید و صرفا جنگیدن با تجهیزات پیش از انقلاب باشد هم نادرست است.
هواپیماهای آواکس (AWACS - سیستم هشدار زودهنگام و کنترل هوایی) مراکز راداری هستند که روی یک هواپیما سوار شدهاند و برای هدایت و فرماندهی میدانی و پشتیبانی اطلاعاتی صحنه نبرد بهکار میآیند. با آغاز جنگ ایران عراق، ایالات متحده یک گردان آواکس شامل ۴ فروند آواکس ای۳ (Boeing E-3 Sentry) را برای نظارت بر منطقه، در پایگاههایش در عربستان سعودی، مستقر کرد. رونالد ریگان در نامهای به رئیس مجلس نمایندگان و رئیس سنا، بر اهمیت استقرار آواکس در عربستان سعودی تاکید و به سهم آن در ثبات و امنیت عربستان سعودی و در کل منطقه اشاره کرد.
ایالات متحده در طول جنگ ایران و عراق نه سفارشی برای ساخت هواپیمای آواکس از عراق دریافت کرد و نه اصلا سیستمهای عراقی که بر مبنای فناوریهای شوروی بودند، چندان قابلیت تطبیق سریع در طول جنگ با فناوری آمریکایی را داشتند. به طور کلی بعید است که آمریکا با هیچ کشوری که شریک راهبردی شوروی باشد، چنین تبادلات فناوری انجام دهد.
هرچند شواهد انکارناپذیری (به ویژه پس از فتح فاو) وجود دارد که آمریکا از طریق «شخص ثالث» از عراق پشتیبانی اطلاعاتی کرده، اما به نقش مستقیم آواکسها اشاره نشدهاست. با این حال برای پشتیبانی به صورت زنده (Real-time) ممکن است نقش چنین هواپیماهایی جدی باشد. (مقالهای از باب وودوارد در آرشیو CIA، گزارش اختصاصی فارن پالیسی از اسناد CIA، گزارشی از سیمور هرش در نیویورک تایمز، , منابعی دیگر اینجا و اینجا).
بنابراین این ادعای جواد ظریف که «ایالات متحده به عراق، [هواپیمای] آواکس میداد» نادرست است.
فرانسه از پیش از وقوع انقلاب در ایران، قرارداد فروش بیش از ۱۰۰ فروند جنگنده میراژ اف۱ (Dassault Mirage F1) را با عراق بسته بود. همچنین در طول جنگ با عراق قراردادی به ارزش ۲ میلیارد دلار برای توسعه جنگنده میراژ ۲۰۰۰ (Dassault Mirage 2000) امضا کرد (که بعد از جنگ خلیج فارس دیگر عملی نشد).
اما از همه مهمتر این بود که در سالهای پایانی جنگ که هنوز میراژهای جدید عراق آماده نشده بودند، فرانسه پنج فرونده جنگنده سوپر اتاندارد (Dassault Super Étendard) پیشرفتهترین جنگنده آن زمان خود مجهز به موشک هوا به دریای اگزوسه (Exocet - به معنی ماهی پرنده) را به عراق اجاره داد. اجاره کردن جنگنده دستدوم در حال عملیات با موشک، اولینبار بود که در تاریخ اتفاق میافتاد. موشک اگزوسه، ابزار مهم عراق در جنگ نفتکشها و بازپسگیری فاو بود.
بنابراین ادعای جواد ظریف که «فرانسه به عراق [موشک ضدکشتی] اگزوسه و جنگنده میراژ میداد» درست است.
هر چند تاکنون اسنادی به دست نیامده که نشان دهد «دولت» آلمان غربی، به صورت مستقیم و آگاهانه به عراق تسلیحات شیمیایی «فروخته» باشد اما گزارشهای مختلفی به نقش شرکتهای آلمانی در تامین سلاحهای شیمیایی صدام منتشر شدهاست.
شواهد انکار ناپذیری وجود دارد که دهها شرکت خصوصی آلمانی یا شعبههای بریتانیایی آنها، طرف قرارداد برنامه شیمیایی صدام (پروژه ۹۲۲) بودهاند (لینک۱، لینک۲، لینک۳، لینک۴، لینک۵).
گزارشها تاکید میکند این پیمانکاران آلمانی در ساخت و ساز تجهیزات و بنای مجتمعهای شیمیایی و تهیه مواد اولیه برنامه تسلیحات شیمیایی صدام حسین نقش داشتند. این برنامهها را حکومت عراق تحت عنوان کارخانه کود شیمیایی و … پیش میبرد. شرکتهای آلمانی پیشسازهای سلاحهای شیمیایی مانند آنهایی که برای تولید گاز خردل، سارین و تابون و عامل اعصاب استفاده میشد، به عراق دادند. عراق مدعی بود این مواد شیمیایی را برای تولید آفتکشها میخواهد، اما برای تولید سلاحهای شیمیایی استفاده شدند.
پس از جنگ، کمیسیون ویژه سازمان ملل متحد (UNSCOM) و سایر نهادها، برنامه تسلیحات شیمیایی عراق را بررسی کردند. یافتههای آنها شرکتهای آلمانی را بهعنوان تامینکنندگان کلیدی تجهیزات و مواد معرفی کرد. معلوم نیست آیا واقعا حکومت آلمان [غربی] از جزئیات همکاری بخش خصوصی و این شرکتها با پروژه تسلیحات شیمیایی و میکروبی صدام حسین آگاه بوده یا نه اما پس از افشای این گزارشها، این شرکتها را مورد پیگرد قرار داد و قوانین صادراتی خود را برای موادی با کاربرد دوگانه، بهروز کرد.
بنابراین هر چند «دولت» آلمان غربی به عراق در دوره صدام حسین تسلیحات شیمیایی نداده است، اما شرکتهای آلمانی در فروش مواد اولیه و ساختوساز مجتمعهای شیمیایی و تجهیزات زیرساختی برنامه شیمیایی صدام، نقش کلیدی داشتند.
بنابراین ادعای جواد ظریف که «آلمان به عراق سلاحهای شیمیایی میداد» نیمهدرست است.
این ادعا نه تنها نادرست است و با هیچ شاهد تاریخی نمیخواند بلکه اصلا نخستینبار است که در چنین سطحی مطرح میشود. هرگز نه معاملهای برای فروش تانک چیفتن بین عراق و بریتانیا بسته شده و نه عراق بهدنبال خرید تانک چیفتن بودهاست.
بلکه کاملا برعکس؛ اصولا جنگ ایران و عراق، از بعد نبرد تانکها، عرصه رقابت تانکهای چیفتن ایران ساخت بریتانیا با تانکهای تی۶۲ و تی۷۲ عراقی ساخت شوروی بود. با توجه به گستره عظیم دشت میسان که مسیر راحتی برای ورود نیروی مکانیزه به داخل خاک ایران است، پیش از انقلاب تصمیم گرفتهشد که نیروی زمینی به تانک چیفتن مجهز شود. این تانکها با وجود زره ضعیفتر و موتور حساستر نسبت به مدلهای آمریکایی، توپ قویتری داشتند و مخصوص دفاع در برابر حمله عراق در دشت شلمچه سفارش داده شدند. وجود حدود ۸۰۰ چیفتن در نیروی زمینی ایران، که بعدها پشتیبانی هلیکوپترهای کبرا هم به آن اضافه شد از مهمترین عوامل بازدارنده در مرز جنوب غربی کشور بود.
پس از حمله عراق به ایران لشکر ۹۲ زرهی اهواز عقبنشینی کرده و لشکر ۱۶ زرهی قزوین به دزفول منتقل شد. این انتقال و استقرار حدود ۳ ماه طول کشید و در طول این مدت ارتش عراق خرمشهر را اشغال و آبادان را محاصره کرد. سرانجام ایران توانست در ۱۵ دی ۱۳۵۹ یک عملیات زمینی علیه نیروهای عراق انجام دهد. این نبرد که عملیات «نصر» نام دارد بزرگترین نبرد «موتوریزه» تاریخ نیروهای مسلح ایران است. صدها تانک چیفتن از این دو لشکر در برابر صدها تانک عراقی یکی از بزرگترین و آخرین نبردهای کلاسیک تاریخ تانک را رقم زدند. در این عملیات، نیروهای ایرانی شکست خوردند، سوسنگرد از دست رفت اما جبهه جنوب تقریبا تثبیت شد و پیشروی صدام به داخل خاک ایران تقریبا به حداکثر رسید. این همان عملیاتی است که رئیس جمهوری وقت ابوالحسن بنیصدر مدعی شد فرار سیدعلی خامنهای، نماینده خمینی در جنگ از مهلکه کرخه کور، از عوامل فرار سربازان بودهاست.
در مجموع، این ایران بود که با حدود ۸۰۰ تانک چیفتن، بعد از بریتانیا بیشترین تانک چیفتن را داشت و حتی هنوز هم با وجود بازنشستهشدن این تانک در بیشتر ارتشهای جهان، حدود ۱۰۰ چیفتن در نیروی زمینی ایران خدمت میکنند. عراق البته در سالهای جنگ توانست چند تانک چیفتن از ایران به غنیمت بگیرد که پس از فروپاشی حکومت صدام مستعمل و بازنشسته شدند.
بنابراین ادعای جواد ظریف که «بریتانیا به عراق تانک چیفتن میداد» نادرست است.
این ادعا درست است. ارتش عراق در جنگ با ایران از هواپیماهای روسی میگ ۲۱، میگ ۲۳، میگ ۲۵، سوخو ۲۲ و توپولوف ۲۰ بهره میبرد (غیر از میراژهای فرانسوی). دهها نبرد هوایی خلبانهای ایرانی و عراقی در تاریخ نبردهای هوایی ثبت شدهاند (لینک۱، لینک۲).
موفقیت پدافند هوایی ایران و محل اهداف در ایران، باعث پرهیز هواپیماهای گرانقمیت عراقی از ورود به عمق خاک ایران شده و این شرایط صدام را به سمتی برد که به آن «جنگ شهرها» میگفتند؛ بهجای حمله به مراکز صنعتی، زندگی در نزدیکی آنها را ناامن کردند. در این تاکتیک به خصوص از زمستان ۱۳۶۶ به بعد، موشکباران شهرهای بزرگ آغاز شد. ۱۸۹ موشک در طول ۵۰ روز شلیک شد که اکثر آنها از نوع «الحسین» بودند. از این تعداد ۱۳۵ فروند در تهران، ۲۳ فروند در قم، ۲۲ فروند در اصفهان و تعدادی در تبریز و شیراز و کرج فرود آمد. این حملات بیش از دو هزار شهروند ایرانی را کشت و حدود یکچهارم جمعیت تهران را وادار به ترک شهر کرد.
فناوری موشک الحسین، همان موشک اسکاد-بی (Scud) روسی است. موشکهای سوخت مایع فعلی جمهوری اسلامی ایران نیز همگی مدلهای توسعه یافته همان خط فناوری قدیمی هستند که از طریق کره شمالی (فناوری موشک نودونگ - Nodong) به ایران منتقل شدهاند. لانچرهای ارتش عراق هم همگی از شوروی آمده بودند (لینک۱، لینک۲، لینک۳). در پاسخ نیز ایران بیش از ۷۰ موشک هواسانگ ۵ (Hwasong-5 - معادل کره شمالی شهاب ۱) را به سمت عراق پرتاب کرد. همه این موشکها مدلهای مختلف R17 (اسم روسی اسکاد) شوروی هستند.
بنابراین ادعای جواد ظریف که «روسیه - اتحاد شوروی وقت - به عراق [جنگنده] میگ و [موشک] اسکاد میداد» درست است.
در طول جنگ عراق بخش مهمی از تجهیزات نظامی خود را از کشورهای مختلف از جمله چین تأمین میکرد. مهمترین خرید نظامی عراق از چین هم موشک ضد کشتی کرم ابریشم بود که در عملیات بازپسگیری فاو بهکار رفت. موشکهای CSS-2، راکتاندازهای تایپ ۶۳، انواع توپ هویتز ۱۲۲ میلیمتری و ۱۵۲ میلیمتری، تانکهای تی۵۹ بر اساس طراحی تانکهای تی۵۴ شوروی و تی ۶۹، جنگندههای اف۷ (نسخه چینی میگ ۲۱) بخشی از تجهیزاتی هستند که عراق از چین خریداری میکرد.
اما این فقط یک روی سکه نقش چین در جنگ ایران و عراق است. چین در واقع بزرگترین فروشنده سلاح به ایران در طول جنگ ایران و عراق بود. این همکاری به دلیل تحریمهای بینالمللی و محدودیت در دسترسی ایران به تأمینکنندگان سنتی مانند ایالات متحده، اهمیت یافت. چین انواع مختلفی از تجهیزات نظامی، از تسلیحات سبک تا سامانههای بزرگ، به ایران ارائه کرد.
انواع موشکهای کرم ابریشم یک و دو، سامانههای راکتانداز چندتایی (MLRS) برای پشتیبانی توپخانهای، راکتاندازهای چینی معادل کاتیوشا، انواع توپ هویتز ۱۲۲ میلیمتری و ۱۵۲ میلیمتری، تانکهای تی ۵۹ بر اساس طراحی تانکهای تی ۵۴ شوروی و تی ۶۹، جنگندههای اف۷ همگی هم به ایران و هم به عراق فروخته شدند.
بنابراین این ادعای جواد ظریف که «چین به عراق موشک کرم ابریشم میداد» گمراهکننده است.