شبکههای اجتماعی
تلگرام، توییتر، اینستاگرام، فیسبوک،...
نقل قول از رئیس پژوهشگاه رویان درباره امکان تولید دایناسور
گمراهکننده
در شبکههای اجتماعی، بریده ویدیویی از برنامه برمودا، در شبکه نسیم جمهوری اسلامی ایران که روز ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ پخش شده، دست بهدست میشود و در آن ادعا شده که «رئیس پژوهشگاه رویان در تلویزیون گفته امکان تولید دایناسور واقعی داریم.»
مهمان برنامه عبدالحسین شاهوردی، رئیس فعلی موسسه پژوهشی رویان است (پروفایل اسکوپوس، نمایه در گوگل اسکولار، گفتوگو با سایت خامنهای). شاهوردی از نویسندگان مقاله «شبیهسازی قوچ قمیشلو» (Ovis orientalis isphahanica) در ۲۰۰۸ است درباره قوچی که سال ۲۰۱۵ با شبیهسازی بهدنیا آمد.
در ویدیویی که در شبکههای اجتماعی پخش شده ما میشنویم که آقای شاهوردی در پاسخ به سوال کامران نجفزاده مجری برنامه درباره امکان شبیهسازی دایناسورها میگوید:
نشان داده شده که این قابلیت برای انسان با این علم به وجود آمده که بتواند از این نوع دستکاریها بکند. مثلا اگر حیوانی که n سال پیش از بین رفته اگر دسترسی به یک سری از اندامهای خاصش باشد و بتواند سلولی را بگیرد، این قابلیت را دارد که در حیوانات همنژادش آن را احیا و تکثیر کنند.
در این حوزه، شبیهسازی (Cloning) یا همانندسازی، به فرایندی گفته میشود که با قرار دادن اطلاعات ژنتیکی یک فرد از یک گونه درون یک سلول بنیادی سوماتیک (پوستی) بدون هسته، آن فرد را مستقل از تولید مثل جنسی، تولید میکنند.
سوالی که نجفزاده از شاهوردی میپرسد، سوال مشهوریست که بهخصوص از زمان انتشار فیلم «پارک ژوراسیک» همواره در عرصه عمومی مطرح میشده «آیا شبیهسازی دایناسورها ممکن است؟» این ادعا بارها رد شدهاست (راستی آزمایی اسنوپس).
در ادامه این مطلب، مقدمه کوتاهی از علت ناتوانی فناوری امروز از انجام شبیهسازی دایناسورها را ذکر میکنیم. اما پیش از هر چیزی این ادعای شبکههای اجتماعی را راستیآزمایی میکنیم که «آیا ممکن است رئیس موسسه رویان در تلویزیون گفته باشد که امکان تولید دایناسور واقعی داریم؟»
خیر! اولا؛ در همین ویدیو هم شاهوردی صراحتا چنین چیزی را بر زبان نمیآورد. ثانیا؛ او این حرفها را در پاسخ به سوال مجری میزند، در حالی که میشنویم که مجری سوالش را اینطور شروع کرد که «اگه یه جور دیگه بخوام نگاه کنم …» بنابراین شنیدن صحبتهای قبل از این سوال، برای فهمیدن زمینه بحث، روشنکننده است. شاهوردی در طول مصاحبه، پیش از رسیدن به این سوال نجفزاده، مشکلاتی را مطرح میکند که موانع جدی برای شبیهسازی دایناسورها با دانش و فناوری فعلی بشری هستند (برمودا، ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳):
سوال (۲۶:۲۰): الان با همین CRISPR میشه یک کاری کرد که یک بزغاله کوچک داشت که مثل سگ هاپهاپ کند و کارهای سگ را انجام دهد؟
شاهوردی: حالا نژادهای مختلف و اندازههای مختلف و شکلهای مختلف سگ داریم، از بزرگ تا کوچک و خیلی از آنها دستکاری ژنتیکی است. یک رویکردی که همکاران ما در مجموعه (رویان) داشتند این بود که با همین تکنیکها حیوانات کوچک را که نگاه خاصی به آنها داریم و یک مقدار مانوستر هستیم با آنها را برای شرایط زندگی شهری بتوان نگهداری کرد.
[...] اینها دارد کار میشود. بحث این عرصهها این است که بتواند اقتصادی شود. برگشت سرمایه است.
… سوال (۲۹:۳۳): الان با این وضعیت میتوانیم به این فکر کنیم که جلوی انقراض برخی از گونهها مثل یوزپلنگ ایرانی رو بگیریم؟
یکی از استفادهها در همین حیوانات در حال انقراض است. ما در اصفهان داریم همین پروژه یوز را دنبال میکنیم. تا حد تولید جنین آن دوستان توانستهاند. اما خب کمیاب بودن این حیوان و … [از مشکلات است.]
این ظرفیت وجود دارد. ما قوچ قمیشلو را که در حیاتوحش اصفهان است این را برایش شروع کردیم. از سلولهای گوش قوچ قمیشلو سلول گرفتیم، با تخمک گوسفند، جنین قوچ قمیشلو تشکیل شد. اما سالها برای این کار شد…
اسمش «مارال» است. سالها وقت بردهشد. ما این جنین رو به یک گوسفند اهلی منتقل میکردیم. اما زایمان طبیعی آنها در حیات وحش است. با سزارین اصلا بره قوچ قمیشلو زنده نمیماند…
… سوال (۳۲:۲۸): اگر من یک جور دیگر بخواهم نگاه کنم شما میتوانید از DNA تمساح، بگیرید و بعد دایناسور تولید بکنید؟
نشان داده شده که این قابلیت برای انسان با این علم (ژنتیک مولکولی) به وجود آمده که بتواند از این نوع دستکاریها بکند. مثلا اگر حیوانی که n سال پیش از بین رفته اگر دسترسی به یک سری از اندامهای خاصش باشد و بتواند سلولی را بگیرد، این قابلیت را دارد که در حیوانات همنژادش آن را احیا و تکثیر کنند.
در اینجا این بخش برنامه تمام شده و موضوع عوض میشود.
اگر به ساختار بحث در این بخش توجه کنیم، تا قبل از اینکه مجری این سوال را طرح کند، به چند نکته مهم که پیشزمینههای ژندرمانی و دستکاری ژنتیکی و دستورزی مولکولی و کریسپر و … هستند اشاره میشود.
با دیدن دقیق ویدیو متوجه میشویم که فرم تدوین برنامه طوریست که برشهای زیادی خوردهاست. با اینحال سوال مجری و جواب شاهوردی بعد از آن با یک «عدم پیوستگی مشهود در صدا و نفس» شاهوردی همراه است که ممکن است محتوایی در این میان حذف شدهباشد.
در ابتدای برنامه مجری، به خبری ارجاع میدهد که اساسا اشتباه منتشر شدهبود. در روز اول دیماه ۱۴۰۰، خبر کشف «فسیل سالم جنین دایناسور» (بیبیسی فارسی) در بعضی رسانههای فارسی زبان به اشتباه خبر کشف «فسیل جنین سالم دایناسور» (دویچهوله فارسی) ترجمه شده و پس از مدتی «فسیل» از آن حذف شد و خبر کشف «جنین سالم دایناسور» (یورونیوز فارسی) در رسانهها منتشر شد. اشتباه رسانهها در ترجمه باعث شد این ادعا و محتوای نادرست به شکلهای مختلف در شبکههای اجتماعی بچرخد. در اینجا میبینیم این ادعا سر از برنامه تلویزیونی در آورده و مجری در ابتدای برنامه به آن اشاره میکند که میخواهد از مهمان برنامه بپرسد: «آیا میشود … DNA شان مثل آن جنین ۶۶ میلیون ساله و دستنخورده دایناسوری که در چین کشف شده بود به تمساحی تزریق کرد و در چشمبههم زدنی آن دایناسورها برگردند…»
ادعای مشابه «جنین ۶۶ میلیون ساله و دستنخورده دایناسور» که از زمستان سال ۱۴۰۰ به شکلهای مختلف در شبکههای اجتماعی ایرانی منتشر میشود «شاخدار» است (بخش بعدی، بند۱) (نمونه: توییتر، اینستاگرام)
تصویرسازی شبیهسازی کامپیوتری که در آن روزها (دی ۱۴۰۰) کاشف فسیل، لیدا ژینگ، استاد دانشگاه علوم زمین پکن از وضعیت این فسیل منتشر کرد، برای افکار عمومی، گمراهکننده شد. طوری که بسیاری آن را خارج از زمینه خود به جای چیز واقعی که کشف شدهبود تصور کردند. اسم این فسیل Baby Yingliang است.
چنین جنینی وجود ندارد. تصویر بالا، تصویرسازی از گذشته یک فسیل سنگی است. اساس از هیچ دایناسوری، چنین بافتی وجود ندارد و هیچ سلولی در دسترس نیست.
با اینحال به اینجای برنامه که میرسیم کامران نجفزاده، سوالی را که در ابتدای برنامه آماده کردهبود را به شکلی نادرست و بههم ریخته در دقیقه ۳۳ دوباره میپرسد: «شما میتوانید از DNA تمساح، بگیرید و بعد دایناسور تولید بکنید؟» که ظاهر سوال نادرست است. در «ارتباطات علم» توصیه میشود که مجری برنامه یا مصاحبهگر و ژورنالیست علم حتما در مصاحبه به این توجه کند که ممکن است مردم بهخاطر اقتداری که ناخودآگاه در ذهن خود برای نهاد علم متصور هستند، بترسند یا خجالت بکشند با کلمات معمولی، سوالی را از یک پژوهشگر بپرسند و کارگزاران نهاد علم (مثلا پژوهشگران یا سیاستگذاران علمی) هم (در ساختارهای دموکراتیک) مسئولیت دارند به عامه مردم پاسخهای مناسب بدهند.
ما نمیتوانیم بگوییم آیا سوالی را کامران نجفزاده در آن لحظه میپرسد دقیقا بر اساس نوشته تنظیم شده، یا ایدهای پشت آن بودهاست یا خودش در لحظه سوال را بههم ریخته بیان کرده (چون بیان درست سوال را در ابتدای برنامه گفته یا خواند بود)؛ اما ویدیو منتشر شده در شبکههای اجتماعی، دقیقا از همین جا آغاز میشود.
پاسخهای شاهوردی نشان میدهد او سعی میکند واژهها را بهدقت انتخاب کرده و در مواردی کلیگویی کند. او در حین گفتههایش در دقایق مختلف برنامه به مهمترین موانع علمی و فناورانه که مانع «تولید دایناسور واقعی» است مانند «استخراج ماده ژنتیکی از سلولهایی از اندام خاص»، «دسترسی به یک گونه خویشاوند نزدیک برای لقاح»، «سایز و اندازه گونهها»، «سختیهای دوره جنینی و زایمان» (در مورد دایناسور معادل است با تخم) اشاره کردهاست و در اینجا هم صراحتا در مورد شبیهسازی دایناسور صحبت نمیکند.
هرچند سوال به درستی بیان نشده و جمله بندی و کلماتش نادرست است، همچنین لحن پاسخ شاهوردی به سوال مثبت است در حالیکه بر اساس «دانش و فناوری امروز» پاسخ سوال باید منفی باشد؛ اما بریدن قسمتی از این برنامه بدون ذکر صحبتهای قبلی و انتشار آن در شبکههای اجتماعی با زیرنویس، طوری که انگار «رئیس پژوهشگاه رویان در برنامه تلویزیونی گفته امکان تولید دایناسور واقعی داریم» گمراهکننده است.
بنابراین فکتنامه به ادعای مطرحشده در شبکههای اجتماعی درباره «نقل قول از رئیس پژوهشگاه رویان درباره امکان تولید دایناسور » نشان گمراهکننده میدهد.
گفتهمیشود جانورانی مانند دودو، ببر تاسمانی و از همه مشهورتر ماموت که مدت زمان زیادی از انقراضشان نمیگذرد و مقداری از بافت بدنشان هنوز در طبیعت باقی مانده، با دانش و فناوری امروزی بشر ممکن است شانس بیشتری برای احیای مجدد داشتهباشند اما با دانش فعلی بشر، اینکه ما بتوانیم انواع دایناسورها مثلا موجودی مانند تیرکس تولید کنیم غیرممکن است که بهخاطر چند مانع مهم است. در اینجا فقط به ذکر چند مورد از مهمترینهای آن اکتفا میکنیم:
مهمترین مانع، نبود اطلاعات ژنتیکی است. برای احیای ماموتها در آزمایشگاه، دیانای آنها از بافتهای منجمد شده یخی ماموتهایی که حدود ۱۰هزار سال پیش در یخچالهای طبیعی سیبری به دام افتاده بودند و به تازگی کشف شدهاند، استخراج شد. اما هیچ بافتی از دایناسورها که ۶۵میلیون سال پیش زندگی میکردهاند وجود ندارد.
همه آنچه از دایناسورها میدانیم، بر اساس شواهد «فسیلی» است. هرچند فسیلها باقیمانده بدن حیوانات هستند، اما تنها شکل و ظاهر گذشته خود را زیر فشار حفظ کردهاند و ترکیب شیمیایی آنها بهطور کامل تغییر کرده و به عبارت بهتر تبدیل به سنگ رسوبی شدهاست. هیچ اطلاعات ژنتیکی از دایناسورها بیشتر از آنچه از نزدیکترین خویشاوندان امروزیش پرندگان میدانیم، در دسترس نیست.
«پشههایی که خون دایناسورها را مکیدهاند و همان موقع در صمغی گرفتار شده و الان در دل سنگ کهربا کشف میشوند» - ایده خلاقانه مایکل کرایتون برای امکان شبیهسازی دایناسور در رمان پارک ژوراسیک - غیرواقعی است.
ماده ژنتیکی تنها اولین قدم است. مانع بعدی پیدا کردن سلول بنیادی است که بدون هیچ مشکلی بتوان هسته آن را با ماده ژنتیکی دایناسور جایگزین کرد. میزبان و نیز سایز و اندازه آن نیز اهمیت پیدا میکند. برای مثال تنها دایناسورهایی را میتوان شبیهسازی کرد که بعد از تخمگذاری، تخم آنها اندازه تخم نزدیکترین خویشاوند زندهشان مانند شترمرغ باشد (اگر بر فرض چنین امکانی باشد.)
از همه مهمتر، مفاهیم «گونه، جمعیت و انقراض» است. در چنین بحثهایی ممکن است برداشتهای شبهعلمی از این مفاهیم دقیق مطرح شود که افکار عمومی را منحرف کند. سوالاتی علمی که میتوان پرسید این است: مثلا چه تعدادی از یک گونه باید شبیهسازی شده و چند نسل باید از حضور آنها در طبیعت بگذرد وگرنه صرف تولد یک فرد از یک گونه در آزمایشگاه به معنی احیای گونه منقرض شده نیست. بر فرض شبیهسازی تعدادی از یک گونه منقرضشده مانند شیر ایرانی، آن را در کدام زیستگاه باید جا داد؟ دشمنان طبیعی که در دهههای گذشته جای آنها را گرفتهاند و با آنها چه میکند؟
همچنین اصلا مگر نمیدانیم که آن دسته از دایناسورهایی که سختیها و شرایط دشوار طبیعت در ۶۵ میلیون سال گذشته را دوام آوردهاند، الان در بین ما هستند و آنها را به عنوان پرندگان میشناسیم؟ خب پس دایناسورهایی که این شرایط را تاب نیاوردهاند طبعا باز هم نمیتوانند آن را تاب بیاورند.
بنابراین ادعای «احیای گونههایی از دایناسورها» شبهعلمی است. هرچند ممکن است روزی بشر بتوانند موجودی شبیه تیرکس را در شرایط پیچیده کنترل شده (اصطلاحا In-vitro) تولید کند، اما بازگشت این موجودات به طبیعت آنطور که در آثاری مانند پارک ژوراسیک دیده میشود، غیرممکن است.
گمراهکننده
گفته یا آمار، نادرست نیست اما به گونهای بیان شده تا بر فکت مهمی سرپوش بگذارد یا واقعیت را منحرف کند.
درباره نشانهای میرزاروش کار ما