معاهده هیرمند (سال ۱۳۵۱) سهم ایران از رود هیرمند در یک سال آبی نرمال ۲۲ متر مکعب بر ثانیه با امکان خرید ۴ متر مکعب اضافه است.
«کاهش جریان طبیعی یک رود در نتیجه افزایش تقاضا و مصرف، انحراف و ذخیره آب و برداشت بیرویه آب زیرزمینی کاملا طبیعی است. معمولا مسئولان، کاهش جریان آب را به خشکسالی و تغییرات آب و هوایی نسبت میدهند بیآنکه اذعان کنند بخش مهمی از کاهش مربوط به دخل و تصرف بیش از حد در حوضه آبریز است.»
در هفتههای گذشته، مناقشه آبی ایران و افغانستان بر سر حقابه رود هیرمند (هلمند) بار دیگر بالا گرفت. این اتفاق پس از آن رخ داد که ابراهیم رئیسی در سفر استانی خود به سیستان و بلوچستان به مسئولان افغانستان «اخطار» کرد که حقابه مردم سیستان را از رود هیرمند بدهند. بعد از این اظهار نظر، طالبان بیانیهای صادر کرد و خود را متعهد به اجرای مفاد معاهده سال ۱۳۵۱ موسوم به «معاهده هیرمند (هلمند) » دانست. اما، طالبان همچنین مدعی شد که آبی پشت سد کمالخان وجود ندارد و آب پشت سد کجکی هم به سد کمالخان نمیرسد، ادعایی که تصاویر ماهوارهای آن را رد میکند. دعوای کلامی مقامات افغانستانی و ایرانی در نهایت منجر به درگیریهای مرزی بین دو کشور و کشته شدن دو مرزبان ایرانی شد.
در حال حاضر، حجم آب ذخیره شده در هر دو سد کمال خان و کجکی از پارسال بیشتر است.
— Kaveh Madani (@KavehMadani) May 19, 2023
ابعاد این مناقشه پیچیدهتر از کلکلهای دوربینی و توییتریست.
دلسوزان بارها درباره رسیدن این روزها و کور شدن گره اختلاف #هیرمند هشدار دادند اما آقایان به جای برنامهریزی و سرمایهگذاریهای راهبردی… pic.twitter.com/GhClQ3SS62
چرا آب رودخانه هیرمند به ایران نمیرسد؟
به طور تاریخی، سدسازی در افغانستان مسئلهای حساس برای ایران است. پیشتر، حسن روحانی، رئیسجمهور سابق، گفته بود که ایران نمیتواند در برابر سدسازی در شمال و جنوب افغانستان بی تفاوت بماند. پیرو همین خط مشی، در زمان دولت قبلی افغانستان، ایران به تلاش برای اخلال در روند ساخت سد بخشآباد بر روی رودخانه فراه از طریق فاطمیون متهم شد. اما، واکنشهای تند ایران به سدسازی در افغانستان تنها محدود به حوضه آبریز هیرمند نیست. هریرود دیگر رودخانه فرامرزی بین ایران و افغانستان است که پس از عبور از مرز مشترک ایران و افغانستان به بیابان قره قوم ترکمنستان منتهی میشود. سال ۱۳۸۴، ایران و ترکمنستان به طور مشترک سد «دوستی» را بر روی هریرود در شهرستان سرخس افتتاح کردند. سال ۱۳۹۵، افغانستان نیز با کمک هند سد «سَلما» را بر روی هریرود افتتاح کرد که باعث نگرانی مقامات ایرانی شد. در مورد سد سلما نیز، این اتهام علیه ایران وجود داشت که در گذشته در پی ایجاد اخلال در روند ساخت سد با همکاری طالبان بوده است.
با این وجود، سدسازی در حوضه هیرمند تنها دلیل کاهش آب ورودی به ایران نیست. پژوهشی که سال ۲۰۰۶ تحت نظارت آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده تهیه شده نشان میدهد که تا آن زمان، بدون در نظر گرفتن بخشی از کانالهای محلی، بیش از ۷۵۰ کیلومتر کانال آبیاری برای انحراف مسیر آب تحت کنترل دولت افغانستان بوده است. بر اساس این پژوهش، کانال کشی برای انحراف مسیر آب برای مصارف خانگی و کشاورزی تاثیرگذارترین عامل در کم شدن آورد رودخانه در پایین دست است. در دو دهه اخیر، افزایش سطح زیر کشت و برداشت آب در بالادست باعث تشدید این وضعیت شده است. دادههای پژوهشی برآورد میکند که سطح تحت آبیاری در حد فاصل سد کجکی و ایستگاه چاربرجک، یعنی جایی که بیشترین فعالیت کشاورزی در حوضه هیرمند رخ میدهد، از ۱۰۳,۰۰۰ هکتار در سال ۱۹۹۲ به ۱۶۷,۰۰۰ هکتار در سال ۲۰۱۱ میلادی رسیده است. این افزایش سطح تحت آبیاری باعث کاهش سالانه ۳۴۶ میلیون متر مکعب از آورد رودخانه و افزایش تبخیر و تعرق تا ۵۴۰۰ متر مکعب در هر هکتار میشود. پژوهش دیگری که در سال ۲۰۲۲ منتشر شده برآورد میکند که در بازه زمانی ۲۰۰۲ تا ۲۰۲۱، سطح زیر کشت ۲۷۳ درصد و مصرف آب برای مقاصد کشاورزی ۳۱۰ درصد در حوضه هیرمند افزایش داشته است. در همین بازه زمانی، جریان آب رودخانه هیرمند در مرز ایران و افغانستان نیز کاهش حدودا ۵۰ درصدی را تجربه کرده است.
همچنین، یک پژوهش که توسط دیوید منسفیلد، پژوهشگر حوزه افغانستان، در یک بازه زمانی ۱۰ ساله انجام شده با استناد به دادههای میدانی و سنجش از راهدور نشان میدهد که چگونه بخشی از مناطق بیابانی در جنوبغرب افغانستان که تا سال ۲۰۰۱ عمدتا زمینهای بایر بودند، به شکل قابل ملاحظهای توسعه یافتهاند و حالا تبدیل به محل سکونت حدود دو میلیون نفر شدهاند. این مناطق در چهار ولایت فراه، نیمروز، قندهار و هیرمند واقع شدهاند. سطح زیر کشت، عمدتا خشخاش، در این مناطق از ۴۸,۰۰۰ هکتار در سال۲۰۰۲ به ۳۴۴,۴۶۷ هکتار (بیشتر از ۷ برابر) در سال ۲۰۱۹ افزایش یافته است. برآورد میشود که اقدامات اخیر طالبان بر ضد کشت خشخاش در افغانستان، میزان کشت این محصول را در سال ۲۰۲۳ تا ۸۰ درصد نسبت به سال ۲۰۲۲ کاهش خواهد داد.
این پژوهش نشان میدهد که با ورود فناوریهای جدید، از جمله پمپهای دارای سلولهای خورشیدی، از سال ۲۰۱۴، ساکنان این مناطق شروع به حفر چاههای عمیق برای برداشت آبهای زیرزمینی کردند. تا پایان سال ۲۰۱۹، حدود ۶۳،۰۰۰ حلقه چاه عمیق در این مناطق مشاهده شده است. به طبع آن، نرخ افت آبهای زیرزمینی در این مناطق به ۳ متر در سال میرسد که این موضوع میتواند باعث کم شدن آورد رودخانه شود. اکثر این چاهها همراه با حوضچههای ذخیره آب ساخته میشوند که این موضوع باعث افزایش میزان هدر رفتن آب از طریق تبخیر میشود. تا سال ۲۰۱۹، ۶۷,۰۰۰ عدد از این حوضچهها در مناطق جنوب غربی افغانستان مشاهده شده است. تعداد این حوضچهها در سال ۲۰۱۴ تنها ۱۸۲ عدد بوده است. با توجه به این موضوع، ایران به عنوان کشور پاییندست این امکان را دارد که با «صدور طرحها و فناوریهای آبی مکانیزه» به افغانستان به کاهش برداشت آب در بالادست کمک کند.
Areu.org
از کاوه مدنی، مدیر موسسه محیط زیست، آب، و بهداشت دانشگاه سازمان ملل، درباره کاهش جریان رودخانه هیرمند پرسیدیم. او به فکتنامه میگوید:
«کاهش جریان طبیعی یک رود در نتیجه افزایش تقاضا و مصرف، انحراف و ذخیره آب و برداشت بیرویه آب زیرزمینی کاملا طبیعی است. معمولا مسئولان، کاهش جریان آب را به خشکسالی و تغییرات آب و هوایی نسبت میدهند بیآنکه اذعان کنند بخش مهمی از کاهش مربوط به دخل و تصرف بیش از حد در حوضه آبریز است.»
تالاب هامون متشکل از سه دریاچه کوچکتر است: هامون هیرمند، که در داخل خاک ایران قرار دارد، هامون صابری که بر روی مرز ایران و افغانستان واقع شده، و همچنین هامون پوزک که در داخل خاک افغانستان است. منبع اصلی تامین آب تالاب هامون، رود هیرمند است. در سالهای اخیر با خشک شدن هامون و افزایش طوفانهای گرد و غبار در منطقه، هزاران نفر از سکنه سیستان بلوچستان مجبور به مهاجرت اجباری به مناطق دیگر شدهاند. به جز کم شدن آب ورودی به ایران از رود هیرمند، تبخیر شدید آب از دریاچه های مصنوعی چاهنیمه، احداث دایک مرزی و توسعه کشاورزی بدون در نظر گرفتن تاثیر آن بر دامنه تالاب هامون از سوی ایران از دیگر عوامل خشک شدن این دریاچه بوده است.
مناقشات آبی ایران و افغانستان چقدر سابقه دارد؟
اختلافات ایران و افغانستان بر سر هیرمند بعد از قرارداد پاریس در سال ۱۸۵۷ میلادی (اسفند ۱۲۳۵ خورشیدی) شروع شد که به موجب آن هرات از ایران جدا شد. به موجب این قرارداد ایران باید برای طرح ادعا راجع به هرات، استقلال افغانستان تحت حاکمیت بریتانیا را به رسمیت میشناخت. در مقابل، بریتانیا هم متعهد شد که این ادعاها را به شکلی که درخور ایران باشد داوری کند. در زمان حکومت رضاشاه پهلوی در ایران و و محمد ظاهر شاه در افغانستان دولتهای دو کشور تلاش کردند تا این اختلافات را حل و فصل کنند اما این تلاشها نتیجهای در بر نداشت. سال ۱۹۷۳، امیر عباس هویدا، نخستوزیر وقت ایران با همتای افغان خود معاهده هیرمند را امضا کردند. بر اساس معاهده هیرمند در یک سال آبی نرمال (یا بالاتر از حد نرمال)، سهم ایران از رود هیرمند، ۲۲ متر مکعب بر ثانیه با امکان خرید ۴ متر مکعب اضافه است. این معاهده همچنین تصریح میکند که «سال آبی معمولی» به سالی اطلاق میشود که در آن حجم کل آب در ایستگاه هیدرومتری دهراود (بالادست سد کجکی) ۵۶۶۱.۷ میلیون متر مکعب باشد.
بعد از سفر استانی ابراهیم رئیسی به سیستان و بلوچستان در اردیبهشت ماه و اخطار او به طالبان برای دادن حقابه ایران از رودخانه هیرمند، مناقشه آبی تاریخی ایران و افغانستان بار دیگر بالا گرفت تا جایی که منجر به درگیریهای نظامی مرزی و کشته شدن حداقل تو مرزبان ایرانی شد.
اختلافات دو کشور بر سر هیرمند اتفاق تازهای نیست و سابقه آن به ۱۲۳۵ خورشیدی یعنی زمانی که هرات به موجب قرارداد پاریس از ایران جدا شد، بر میگردد. از آن زمان، دولتهای متعددی در هر دو سوی مرز تلاش کردهاند تا این اختلاف را حل کنند.
اصلیترین معاهدهای که تاکنون بین دو کشور امضا شده، معاهده سال ۱۳۵۱ موسوم به «معاهده هیرمند» است. بر اساس این معاهده در یک سال آبی نرمال، سهم ایران از رود هیرمند، ۲۲ متر مکعب بر ثانیه با امکان خرید ۴ متر مکعب اضافه است.
در هفتههای اخیر، صحبتهای زیادی درباره تاثیر مسئله سدسازی در افغانستان بر کاهش آورد رودخانه هیرمند شده است، اما دادههای پژوهش نشان میدهد که اصلیتری عامل کاهش آورد رودخانه انحراف مسیر آب برای مصارف خانگی و کشاورزی در بالادست از طریق کانال کشی است.
در دو دهه گذشته و با توسعه کشاورزی در مناطق جنوبی و جنوب غربی افغانستان، سطح زیر کشت در محدوده سد کجکی و ایستگاه جابرجک یعنی جایی که بیشترین فعالیت کشاورزی وجود دارد افزایش شدیدی داشته است.
دادههای پژوهشی برآورد میکند که سطح تحت آبیاری در حد فاصل سد کجکی و ایستگاه چاربرجک، یعنی جایی که بیشترین فعالیت کشاورزی در حوضه آبریز هیرمند رخ میدهد، از ۱۰۳ هزار هکتار در سال ۱۹۹۲ به ۱۶۷ هزار هکتار در سال ۲۰۱۱ میلادی رسیده است. برآورد میشود که دو دهه اخیر سطح زیر کشت در حوضه هیرمند و میزان آب لازم برای آبیاری آن به ترتیب ۲۷۳ و ۳۱۰ درصد افزایش داشتهاند.
همینطور، داده های میدانی و سنجش از راه دور نشان می دهد که سکنه مناطق پیشتر بیابانی جنوب و جنوبی غربی افغانستان در دو دهه گذشته توانستند با استفاده از پمپهای دارای سلولهای خورشیدی، چاههای عمیقی برای برداشت آب در این مناطق حفر کنند که این موضوع باعث افت شدید (سه متر) آبهای زیر زمینی در این مناطق شده است. سطح زیر کشت در این مناطق از ۴۸ هکتار هکتار در سال۲۰۰۲ به بیش از ۴۶۷ هزار هکتار (بیشتر از ۷ برابر) در سال ۲۰۱۹ افزایش یافته است.
کاوه مدنی، مدیر موسسه محیط زیست، آب، و بهداشت دانشگاه سازمان ملل، به فکتنامه میگوید:
«کاهش جریان طبیعی یک رود در نتیجه افزایش تقاضا و مصرف، انحراف و ذخیره آب و برداشت بی رویه آب زیرزمینی کاملا طبیعی است. معمولا مسئولان کاهش جریان آب را به خشکسالی و تغییرات آب و هوایی نسبت می دهند بی آنکه اذعان کنند بخش مهمی از کاهش مربوط به دخل و تصرف بیش از حد در حوضه آبریز است.»
در سالهای اخیر با خشک شدن هامون و افزایش طوفانهای گرد و غبار در منطقه، هزاران نفر از سکنه سیستان بلوچستان مجبور به مهاجرت اجباری به مناطق دیگر شدهاند. به جز کم شدن آب ورودی به ایران از رود هیرمند، تبخیر شدید آب از دریاچه های مصنوعی چاهنیمه، احداث دایک مرزی و توسعه کشاورزی بدون در نظر گرفتن تاثیر آن بر دامنه تالاب هامون از سوی ایران از دیگر عوامل خشک شدن این دریاچه بوده است.