محمود احمدینژاد، رئیس جمهور سابق ایران در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ عمدتا به خاطر مواضع سیاسی و تصمیمهای جنجالی خود در دوران مسئولیتش مشهور بوده است. او در عین حال، به عنوان یکی از خبرسازترین مروجان نظریههای توطئه و اخبار ساختگی شهرتی جهانی داشته است.
این شهرت بیش از هرچیز مرهون دسترسی گسترده آقای احمدینژاد به رسانههای خارجی، در زمان ریاست جمهوریش بوده است. تریبونهایی که به ویژه در هنگام مسافرتهای خارجی، و بیش از همه در جریان سفرهای سالانه به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل در دسترس او قرار داشتهاند.
با وجود این احمدینژاد حتی پس از دوران ریاست جمهوری نیز، هر از گاه با پیش کشیدن تئوریهای توطئه مختلف خبرساز شده است.
درخواست از سازمان ملل برای «معرفی» عاملان کرونا
محمود احمدینژاد در زمان ریاست جمهوری، نامههای بیپاسخ بیشماری را برای مسئولان خارجی نوشت و پس از دوران مسئولیت هم، این کار را با شدت کمتری اما همچنان ادامه داده است. به عنوان نمونه پس از شیوع فراگیر کرونا در جهان، با نگارش نامههایی –کماکان بیپاسخ– به دبیرکل سازمان ملل و مدیرکل سازمان بهداشت جهانی به رونمایی از تئوریهای خود راجع به منشا این بیماری پرداخته است.
این سیاستمدار در نامه ۱۱ اسفند ۹۸ خود به آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، ویروس کرونا را «سلاح جدید برخی قدرتهای سلطهجو» برای «برقراری یا حفظ برتری سیاسی و اقتصادی» می داند و مینویسد: «امروز بر همگان آشکار شده است که امثال ویروس جهشیافته و هوشمند کرونا ۲۰۱۹ ، ساخته و پرداخته... زرادخانههای جنگ بیولوژیک برخی قدرت های سلطهگر جهانی... است».
او از آقای گوترش می خواهد اجازه ندهد «عاملان این گونه جنایات، مقاصد شوم و پلید سیاسی و اقتصادی خود را با پنهان کاری محقق ساخته و خود را از پیگرد قضایی و جزایی سازمان ملل مصون بدانند» و میافزاید: «سازمان بهداشت جهانی را موظف فرمایید تا قاطعانه آزمایشگاه های موصوف را شناسایی و همراه با عاملان به کارگیری ویروس هایی مانند کرونا به جامعه جهانی معرفی نماید».
آقای احمدینژاد در نامهای همزمان به تدروس گابریاسوس مدیر کل سازمان بهداشت جهانی می نویسد: «هرگز نباید اجازه داد مسئولیت اصلی تولید و انتشار این ویروس از دوش صاحبان آزمایشگاههای تولید کننده آن و همچنین تحمیل کنندگان جنگ بیولوژیک به ملت ها ساقط شود». او بر همین مبنا خواهان معرفی و «شناسایی فوری» عوامل «منتشر کننده» این ویروس و «مراکز پشتیبان جنگ بیولوژیک» می شود.
رئیس جمهور سابق ایران، در ۱۷ خرداد ۹۹ هم در گفتگویی با نادر طالبزاده، مستندساز و مجری تلویزیونی و از دیگر مروجان نظریههای توطئه در ایران میگوید: «این ویروس کرونا که معلوم است ساخته آزمایشگاه است و همه هم این را میدانند و در آن تردیدی وجود ندارد». او همزمان با انتساب ویروس جدید به قدرت های جهانی، گسترش این ویروس در کشورهای قدرتمند را چنین توضیح می دهد: «شاید آن کسانی که برای اولین بار آن را منتشر کردند، قصدشان این نبود که در کل جهان منتشر بشود. می خواستند آن را محدود منتشر کنند ولی از دستشان خارج شده است».
ما در فکتنامه این ادعای احمدینژاد را جداگانه درستیسنجی کردیم و به آن نشان شاخدار دادیم.
احمدینژاد در تلاشی دیگر برای توضیح اینکه چرا باید قدرتهای جهانی ویروسی را اشاعه دهند که به کشور خودشان صدمه بزند استدلال میکند: «وقتی ما می گوییم قدرت های برتری جو این تسلیحات را ساختهاند، منظور این مقاماتی نیست که اکنون سر کار هستند! منظور آن جریان پشت صحنه ای است که اینها را هم اداره می کند... چه بسا فردی که اکنون رئیس جمهور فلان کشور است، واقعاً در جریان نبوده.»
نقشه اروپا برای نرسیدن «ابرهای بارشزا» به ایران
توطئه دانستن کرونا، یادآور موضع گیریهای کمابیش مشابه محمود احمدینژاد در زمان ریاست جمهوری است. به عنوان نمونه، وقتی در ۲۷ دی ۹۰ بیماری ایدز را، با استدلالی خاص، پروژه کشورهای غربی میداند: «برای من سوال است كه ويروس HIV چرا در كشورهایی كه در اوج بيبند و باری هستند شايع نيست، اما در کشوری [آفریقایی] شايع میشود كه قدرتهاي بزرگ ميخواهند مردم آن كشور متوجه نباشند كه منابعشان به غارت ميرود؟ آنها مریضی توليد میكنند تا بتوانند دارو و تجهيزات بفروشند». او می افزاید: «در دنيا برخي قدرتها براي فروش دارو يك ويروس را توليد ميكنند و حتی ديده شده است كه با اهداف سياسی يك ويروس را به یک جامعه منتقل میكنند».
از سوی دیگر احمدینژاد در ۲۹ اردیبهشت ۹۰ کشورهای اروپایی را متهم به دزدیدن ابرهایی میکند که به سمت ایران میآیند. او با اشاره به «مقاله یک سیاستمدار غربی که از بحران آب در ۳۰ سال آینده خبر داده» هشدار میدهد: «بر اساس اخباری که صحت آن در مورد وضعیت آب و هوا مورد تایید قرار گرفته، کشورهای اروپایی با استفاده از تجهیزاتی خاص، به گونه ای عمل کرده اند که ابرها تخلیه شده و ابرهای بارش زا به کشوری های منطقه از جمله ایران نرسد». رئیس جمهور وقت با تاکید بر آنکه «این یک حادثه طراحی شده است» تاکید میکند: «این موضوع از طریق مراجع حقوقی کشورمان پیگیری خواهد شد و این کار زشت نباید ادامه پیدا کند».
آقای احمدینژاد بعضی از تئوریهای توطئه مورد علاقه خود را از تریبون مجمع عمومی سازمان ملل متحد بیان میکند که سران کشورهای جهان، سالی یک بار حق استفاده از آن را دارند. وی از این تریبون، به عنوان نمونه بارها در مورد حملات ۱۱ سپتامبر حرف میزند.
این سیاستمدار در سخنرانی سوم مهر ۸۹ خود در مجمع عمومی سازمان ملل مدعی میشود که «اکثریت مردم آمریکا و ملتها و سیاستمداران» معتقدند ماجرای حادثه ۱۱ سپتامبر «توسط بخشهایی از دولت آمریکا و برای ایجاد تغییر در روند نزول اقتصادی آمریکا و سیطره او بر خاورمیانه و همچنین نجات رژیم صهیونیستی انجام شده». او بر همین مبنا لازم میبیند که «سازمان ملل درباره ۱۱ سپتامبر، یک گروه حقیقتیاب مستقل تعیین نماید». احمدینژاد در گفتگویی با شبکه آمریکایی ای بی سی در ۱۶ اردیبهشت ۸۹ به ناگهان این ادعا را پیش میکشد که: «بن لادن در واشنگتن است، زیرا او روابط خوبی با جرج بوش رئیس جمهور سابق آمریکا داشت، آنها با هم در زمینه نفت فعالیت میکردند».
رئیس جمهور وقت چند ماه پس از کشته شدن بن لادن به دست آمریکاییها در پاکستان، در سخنرانی ۳۱ شهریور خود در سازمان ملل بر نقش واشنگتن در ماجرای ۱۱ سپتامبر پافشاری میکند: «به جای تشکیل کمیته حقیقتیاب ۱۱ سپتامبر، متهم اصلی را که از مدتها قبل، تحت نظر آنان بود کشتند و به دریا انداختند. آیا نمیبایست با محاکمه علنی متهم اصلی، عوامل تأمینکننده فضای امن برای هواپیماهای مهاجم به برجها شناسایی و معرفی میشدند؟ آیا اطلاعاتی هست که باید مخفی بماند؟» این بار ادعاهای احمدینژاد، در ۱۱ اردیبهشت ۹۰ واکنش رسمی القاعده را به دنبال دارد که با صدور بیانیه به انتقاد از زیر سوال بردن نقش این سازمان در حملات ۱۱ سپتامبر میپردازد.
مجموعهای دیگر از اظهارنظرهای جنجالی آقای احمدینژاد از تریبونهای بین المللی، به موضوع هولوکاست مربوط میشوند.
او مثلا در ۲۳ آذر ۸۴ از هولوکاست تحت عنوان «خرافات کشتار یهود» نام میبرد و در ۲۷ شهریور ۸۸ -در آستانه سفر به نیویورک برای شرکت در نشست سالانه مجمع عمومی- «ادعای سوختن چند میلیون یهودی در کوره های آدم سوزی» را نوعی عملیات روانی برای تبلیغ «مظلومیت قوم یهود» و تشکیل اسرائیل میداند. این سیاستمدار در چهارم شهریور ۹۰ مجددا در آستانه سفر به نیویورک، کشتار یهودیان در زمان هیتلر را «افسانه هولوکاست» و یک «دروغ بزرگ» توصیف میکند.
محمود احمدینژاد همچنین در ۱۱ مرداد ۱۳۹۲ در آخرین سخنرانی خود در مراسم «روز قدس» در تهران، با اشاره مجدد به هولوکاست میگوید: «چرا اجازه نمیدهند که در این راستا تحقیقات آزاد انجام شود؟... اگر حوادث جنگ دوم جهانی واقعا [واقعیت] تاریخی است؟» او میافزاید: «صهیونیست ها را یک حزب ۲۰۰ نفری و ۶ تا ۷ هزار نفر هم در رده دوم و سوم آن تشکیل می دهد و این همه امورات دنیا را در دست دارند».
به هر ترتیب، گذشته از ادعای ساختگی بودن هولوکاست و ۱۱ سپتامبر، که در دیگر نقاط دنیا هم مدافعان تئوریهای توطئه به طرح آنها پرداختهاند، دامنه تصورات احمدینژاد در مورد توطئههای جاری در جهان، تا مرحله ذکر ادعاهای «اختصاصی» در مورد امام دوازدهم شیعیان هم گسترش مییابد.
رئیس دولتهای نهم و دهم، مثلا در ۳۱ خرداد ۹۴ به عدهای از هوادارانش خبر میدهد که آمریکاییها «با بسیاری از کسانی که به زعم آنان می توانسته اند با امام زمان ارتباطی داشته باشند تماس گرفته و با آنها مصاحبه و اطلاعاتشان را تخلیه کرده اند». او به نقل از «دوستی» –که نامش را نمیگوید– گوشزد میکند که آمریکایی ها «پرونده امام زمان را تکمیل کرده اند و برای دستگیری اش بسته اند، تنها عکسش را کم دارند».
آقای احمدینژاد همچنین در ۱۴ مرداد ۹۲ با اعلام اینکه «یکی از برنامههای صهیونیستها فراموشاندن یاد امام [زمان] از جامعه بشری است»، میگوید: «من کدها و اطلاعات گستردهای دارم از برنامههایی که آنها تنظیم میکنند».
او سپس با اشاره به فردی به نام «لطیفی» -که در معرفیش میگوید «از جانب امام زمان علیه السلام پیام برد [برای آیت الله خمینی] و امام هم پیام داد که مردم در خیابانها بمانید حکومت طاغوت برچیده شد»- تعریف می کند: «حاج آقای لطیفی سال ۸۶ آمد نهاد ریاست جمهوری. خودش برای من تعریف کرد. گفت غربیها به شدت دنبال امام زمان هستند. برای زدن.»
رئیس جمهور سابق ایران از قول این فرد نقل میکند دو نفر که «انگلیسی حرف میزدهاند» به همراه مترجم سراغ لطیفی رفتهاند: «آن خارجیها شنیده بودند که آقای لطیفی آن پیام را از جانب امام زمان برای امام خمینی برده بود. آقای لطیفی گفت آنها دو ساعت با من صحبت کردند... ریز و دقیق شده بودند که امام [زمان] با چه کسانی تماس میگیرد، کجا میرود و کجا میآید».
احمدینژاد یک ماه و نیم بعد هم، در سخنانی در جمع عده ای از هوادارانش از ظهور قریب الوقوع امام دوازدهم خبر میدهد. او در ۲۷ شهریور ۹۲ در پاسخ به سوالی راجع به انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ میگوید: «امام زمان تا چهار سال دیگر میآید و همه دنیا را اصلاح میکند.»
«۱۰۰ سیاستمدار دنیا به من گفتند ایران جهان را مدیریت کند»
رئیس جمهور سابق ایران همزمان با طرح نظریههای توطئه، در انتشار خبرهای ساختگی هم اعتماد به نفس قابل توجهی از خود نشان داده است.
در توضیح این اعتماد به نفس، پرویز کاظمی وزیر رفاه دولت اول آقای احمدینژاد در ۱۴ اردیبهشت ۹۳ روایت میکند: «احمدینژاد دروغ میگفت. مثلا با من ظهر جلسه داشت و صحبت میکرد و شب در جای دیگری میگفت از صبح در اصفهان بودم. بعد طوری حرف میزد و توضیح میداد که حتی من هم قانع میشدم و با خود میگفتم که نکند روز گذشته پیش ایشان بودم».
محمود احمدینژاد در ۲۰ دی ۸۸ به مردم اطمینان می دهد که دارد «خسارت جنگ جهانی دوم» را از قدرتهای جهانی میگیرد: «یکی از جاهایی که ملت ایران از آنها طلب دارد، خسارات جنگ جهانی دوم است؛ گروهی نیز تعیین شده که تمام خسارات جنگ جهانی دوم را حساب کند... ما به شما [غرب] گفتیم: کاری نکنید که ملت ایران ادعایی مطرح کند که شما پشیمان شوید، ولی شما گوش نکردید! ما ادعای خسارت داریم و تا آخر پای آن می ایستیم و تا ریال آخر این خسارت را خواهیم گرفت» .
او در بهمن ۸۵ برای توصیف میزان «خودباوری» مردم در دوران مسئولیت خود مدعی میشود: «یک دبیر به من گفت که یکی از شاگردانش در خانه انرژی هستهای کشف کرده. من زنگ زدم به رییس سازمان انرژی هستهای که بررسی کنید. دانشمندان هستهای ما تحقیق کردند و دیدند این دختر راست میگوید و در خانهاش انرژی هستهای تولید کرده. الان خب این دختر یک دانشمند هستهای شده است. این خودباوری است». بعدا برخی خبرنگاران تلاش می کنند با تماس گرفتن با سازمانهایی دولتی همچون سازمان انرژی اتمی یا بنیاد ملی نخبگان، ردپایی از دختر ادعایی رئیس جمهور وقت به دست بیاورند، ولی به نتیجه نمیرسند.
آقای احمدینژاد در ادعایی کمابیش مشابه، در ۱۴ شهریور ۹۱ به مخاطبان خود خبر میدهد: «ما همین الان در ایران فردی داریم که می آید سطح زمین را نگاه می کند، علف ها رو نگاه می کند، تمام معادن اعماق زمین رو به شما معرفی می کند؛ تضمینی، همین الان!... به شما می گوید اینجا آهن است، اینجا منگنز است، اینجا طلاست، اینجا سرب است، اینجا روی است، همه را معرفی می کند. تضمینی ها! الان ما در بعضی فلزات حساس از ایشان داریم استفاده می کنیم. دانش است و البته با هدایت اولیای الهی بوده».
محمود احمدینژاد بر مبنای روایتهای خود از وضعیت کشور و نحوه مدیریت آن، هر از گاه ادعاهایی را نیز در مورد علاقه کشورهای جهان به «مدیریت جهان» از سوی جمهوری اسلامی ایران عنوان میکند.
رئیس جمهور سابق، به عنوان نمونه در ۱۲ دی ۸۶ به جوانان خبر میدهد که باید خود را برای «مدیریت جهان» آماده کنند و میافزاید: «امروز تقاضاهای فزاینده ای [برای این مدیریت] روبروی ملت ایران قرار گرفته است زیرا تمامی ملت ها فهمیده اند هیچ کشوری همچون ملت ایران نمی تواند به نیازهای آنان پاسخ قانع کننده ای دهد».
او در ۲۹ اردیبهشت ۹۲ بشارت میدهد که «اتفاقات عظیمی در کشور رخ داده است و در این راستا باید خودمان را باور کنیم تا بتوانیم مدیریت جهان را در دست بگیریم». سپس مدعی میشود که «بیش از ۱۰۰ سیاستمدار دنیا در گفتگو با من این توقع را [مدیریت جهان] بیان کردند و آنها میگویند ایران پتانسیل مدیریت جهان را دارد»، و میافزاید: «این امر به زودی در دنیا علنی خواهد شد».
احمدینژاد در همین راستا، در سخنرانی دیگری در سوم خرداد ۸۶ تعریف میکند: «یکی از شخصیتهای شرق آسیا از مسئولین درجه یک آمده بود دیدن من ... خلاصه حرفش این بود که آقا ما اوضاع جهان را داریم مطالعه میکنیم. داریم میبینیم ایران به سرعت دارد تبدیل میشود به یک قدرت بزرگ بلامنازع. ما از الان آمدیم بگوییم با شماییم. مثل این خانمهایی که صبح میروند زنبیل را میگذارند توی صف شیر! این آمده بود زنبیل را بگذارد که آقا ما هستیم، با شماییم».
این سیاستمدار در بخش دیگری از همین سخنرانی، که در جمع عدهای از سپاهیان صورت میگیرد، میگوید: «ما رفتیم نیویورک، خوب یک کاروانی راه می اندازند. ما که می رویم، آن حفاظتی که برای ما میگذارند خیلی سنگین میگیرند دیگر، به اندازه رئیس جمهور خودشان حفاظت می گذارند». او برای اثبات اینکه بین مردم آمریکا محبوب است ادامه میدهد: «این مردم میایستند کنار خیابان... نگاه می کنند توی این ماشین ها... مثلا یک ثانیه چشمشان می خورد به ما!... یک دختربچه دو-سه سالهای توی بغل دوستش بود. گفت بیارش جلو. من را نشان داد گفت این کیه؟ این کیه؟ اصلاً زبون آنها اسپانیولیه! بچه نگاه کرد به من گفت این محموده. این محموده!»
او در اوایل آذر ۸۴ پس از اولین سفر خود به نیویورک برای شرکت در نشست سالانه مجمع عمومی، در دیداری با عبدالله جوادی آملی یکی از مراجع تقلید شیعه اصرار میکند که مردم آمریکا خیلی به او توجه داشتهاند: «وقتی در خیابانها راه میرفتیم، به هر ساختمانی میرفتیم، همه توجهات به سمت هیئت ایرانی بود، کأنه هیچکس دیگری نبود».
محمود احمدینژاد در این دیدار، همچنین میگوید متوجه شده در هنگام سخنرانیش در سازمان ملل، هاله نوری او را احاطه کرده بوده: «من روز آخری که سخنرانی کردم، تقریباً همه سران بودند. یکی از همان جمع به من گفت: ‘وقتی تو شروع کردی، بسمالله و اللهم را گفتی، من دیدم یک نوری آمد، تو را احاطه کرد و تو رفتی در یک حصن و حصاری… تا آخر’؛ من خودم هم این را احساس کردم که فضا یک دفعه عوض شد و همه حدود ۲۷-۲۸ دقیقه تمام، این سران [کشورها] مژه نزدند! اینکه میگویم مژه نزدند، غلو نمیکنم. اغراق نیست. چون نگاه میکردم، همه سران مبهوت مانده بودند! انگار یک دستی همه آنان را گرفته بود».
البته با وجود در دسترس بودن ویدیوی اظهارات آقای احمدینژاد در مورد هاله نور، بعدها وقتی یک خبرنگار خارجی یادآوری میکند «پاییز گذشته زمانی که حضرتعالی در سازمان ملل در مجمع عمومی سخنرانی داشتید، فرمودید که احساس کردید یک هالهای شما را در بر گرفته بود»، به کلی منکر ماجرا میشود: «حرفهای جالبی است! من هم توی روزنامهها خواندم این حرفها را».
رئیس جمهور وقت با خونسردی می افزاید: «من فکر میکنم این، حرفهای روزنامهای است که همکاران شما میزنند برای فروش بیشتر».