شبکههای اجتماعی
تلگرام، توییتر، اینستاگرام، فیسبوک،...
جمهوری اسلامی در حال انتقال سانتریفیوژها به مراکز هستهای تهران و ایجاد سپر انسانی است.
نادرست
ویدیویی در اینستاگرام منتشر شده که با استفاده از چند تصویر آرشیوی قدیمی و صدایی که با هوش مصنوعی تولید شده، مدعیست جمهوری اسلامی در حال انتقال سانتریفیوژها و دستگاهای تولید اورانیوم به مراکز هستهای تهران برای ایجاد یک سپر انسانی است. در این ویدیو گفته میشود:
در خبری بسیار مهم، به تازگی یک عضو جدا شده از نیروهای مسلح نظام، در افشاگری بسیار مهمی اعلام کرده که در روزهای گذشته، جمهوری اسلامی در حال انتقال گسترده سانتریفیوژها و دستگاهای تولید اورانیوم خودش به مراکز هستهای تهران بوده.این عضو سابق وزارت دفاع اعلام کرده که این تصمیم برای حفاظت از دستگاهها و برنامه هستهای جمهوری اسلامی گرفته شده و نظام قصد دارد تا با استقرار این مواد اتمی در نزدیکی شهر تهران، امکان حمله به این تاسیسات توسط آمریکا و اسرائیل رو به حداقل برساند.زیرا احتمال دارد ارتش آمریکا و اسرائیل به دلیل عواقب جدی حمله به تاسیسات اتمی نزدیک تهران از زدن این مرکز صرف نظر کنند. زیرا نشت مواد اتمی و رادیواکتیو میتواند فاجعه انسانی به بار بیاورد.این منبع در گزارش خودش آورده که جمهوری اسلامی در صدد ساختن یک سپر انسانی برای مراکز هستهای و نظامی خودش است.او در ادامه ادعای مهم هم مطرح کرده و مدعی شده که خشکشدن یکباره آبهای سدهای تهران هم به دلیل انتقال دستگاههای سانتریفیوژ و مواد اتمی به تهران است و رژیم، آب تمامی سدهای تهران را به سمت این مراکز هدایت کرده.
پیش از شروع بررسی ادعاهای مطرح شده در این ویدیو ابتدا به منبعی که این ویدیو براساس آن ساخته شده باید توجه کرد. این ویدیو بهنام هیچ رسانه معتبر یا نهاد خبررسانی شناختهشدهای منتشر نشده و فردی که در آن مطرح میشود، بههیچوجه از نظر هویتی قابل بررسی نیست.
نه تنها هیچ اطلاعاتی درباره منبع منتشر نشده، بلکه هیچ رسانه مستقل یا حتی جناحی، این روایت را تأیید نکرده است. همچنین در هیچیک از منابع رسمی یا گزارشهای معتبر رسانهای، اشارهای به چنین انتقالی در روزهای اخیر نشده است. این در حالی است که نهادهای امنیتی یا خبرگزاریهای معتبر جهانی یا نهادهای تحقیقاتی تخصصی، با جزییات دقیق برنامه هستهای جمهوری اسلامی را رصد و بررسی میکنند.
در ویدیو از اصطلاح غیر رسمی و غیر دقیق مثل «عضو سابق وزارت دفاع» استفاده شده در حالی که چنین ترکیبی در ساختار اداری جمهوری اسلامی فاقد معناست. عضویت، مفهومی داوطلبانه و متعلق به نهادهای اجتماعی یا صنفی است، نه یک وزارتخانه نظامی و امنیتی. وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی نهادی با ساختار رسمی دولتی و نظامی است که نیروهای آن شامل «کارمندان رسمی، کارمندان پیمانکاری، کارمندان قراردادی، نظامیان کادری، نظامیان مامورین از سایر نیروهای مسلح و …» است. در منابع رسمی از ترکیبی چون «عضو وزارت دفاع» برای معرفی وابستگان به این وزارتخانه استفاده نمیشود.
اما در ادامه خود ادعاها را بررسی میکنیم. آیا شواهدی بر انتقال سانتریفیوژها و تجهیزات حساس هستهای به تهران وجود دارد؟ آیا جمهوری اسلامی قصد استفاده از «سپر انسانی» برای محافظت از تاسیسات هستهای دارد؟ آیا ارتباطی بین انتقال سانتریفیوژها و خشکی ناگهانی سدهای تهران وجود دارد؟
گزارش شماره GOV/2025/8 که در ۲۶ فوریه ۲۰۲۵ (۱۷ بهمن ۱۴۰۳) آژانس بینالمللی انرژی اتمی منتشر کرده، یکی از دقیقترین و بهروزترین ارزیابیها از وضعیت فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود. جدول زیر نشان میدهد در بهمنماه گذشته، بازرسان بینالمللی از این تاسیسات بازدید کردهاند:
شرح عکس: FFEP کارخانه غنیسازی فردو، FEP کارخانه غنیسازی نطنز و PFEP کارخانه پایلوت نطنز است.
بر اساس این گزارش، تا زمان تهیه آن، جمهوری اسلامی ایران حدود ۷/۵ تن اورانیوم غنیشده در اختیار دارد که حدود ۲۷۵ کیلوگرم آن با غنای ۶۰درصد است.
این حجم از مواد غنیشده نهتنها بهشدت حساس و تحت نظارت بینالمللی است، بلکه هرگونه جابجایی آن، بهویژه به سمت پایتخت، پیامدهای فنی، لجستیکی و امنیتی بسیار قابلتوجهی دارد.
شرح عکس: آخرین گزارش از مقدار اورانیوم غنیشده در تاسیسات هستهای (به صورت گاز)
در کنار اورانیوم غنیشده، بخش دیگری از گزارش به وضعیت تاسیسات غنیسازی و سانتریفیوژهای فعال در سایتهای فردو و نطنز اختصاص دارد. در فردو، ۱۳ آبشار فعال با سانتریفیوژهای IR-1 و IR-6 در حال غنیسازی هستند که برخی از آنها در سطح ۶۰ درصد فعالیت میکنند. در نطنز، حدود ۳۶ آبشار فعال شامل مدلهای IR-1 و IR-2m مستقر هستند و در پایلوت نطنز نیز آبشارهایی برای آزمایش مدلهای پیشرفتهتر مانند IR-4، IR-5، IR-6 و IR-8 وجود دارد. در مجموع، صدها سانتریفیوژ فعال در بیش از ۵۰ آبشار در این سایتها در حال بهرهبرداری هستند. هر آبشار، مجموعهای پیچیده از حدود ۱۷۰ سانتریفیوژ در آرایشی پیچیده برای غنیسازی است.
شرح عکس: هر آبشار جدود ۱۷۰ سانتریفیوژ میشود
حتی کوچکترین تغییر در پیکربندی این شبکه پیچیده در گزارشهای ماهانه یا سهماهه آژانس منعکس میشود و تاکنون هیچگونه اشارهای به انتقال بخشی از آنها نشده است.
از منظر عملیاتی و اطلاعاتی، انتقال چند تن اورانیوم غنیشده و صدها سانتریفیوژ به تهران، فرآیندی نیست که بتوان آن را بهسادگی پنهان کرد. ابعاد فیزیکی تجهیزات، ضرورت تأمین امنیت سطح بالا، زیرساختهای فنی انتقال، و احتمال نشت تشعشعات، همگی نیازمند آمادگی لجستیکی و حفاظتی عظیمی هستند. چنین حرکتی بدون هیچگونه تصویربرداری ماهوارهای، تغییر در الگوی رفتوآمد، یا افزایش محسوس تدابیر حفاظتی در مسیرهای مشخص امکانپذیر نیست.
با توجه به اینکه هیچ شاهد، گزارش رسمی یا حتی شایعه مستندی در فضای باز اطلاعاتی در اینباره مطرح نشده، اساساً چنین ادعایی فاقد هرگونه پشتوانه عملی یا فیزیکی است.
شرح عکس: این ادعا میگوید این تاسیسات که در تصویر دیده میشود و سالها زمان صرف ساخت و سرهمبندی آن شده، در عرض یک ماه جدا شده و به تهران منتقل شدهاست.
علاوه بر آن، در گزارشهای آژانس هیچ نشانهای از استقرار مراکز فعال غنیسازی در محدوده شهری تهران وجود ندارد. تاسیسات مورد نظر آژانس در مسائل پادمانی، یا مانند سایتهای لویزان-شیان، ورامین و … یا تخریب شدهاند یا مانند آزمایشگاه طالقان در مجموعه پارچین و خجیر، از منظر فنی غیرفعال تلقی میشوند.
https://factnameh.com/fa/fact-checks/2022-09-02-iran-iaea-safeguards-pmd-atomic-weapon-amad
آژانس حتی در گزارش اخیر خود تأکید کرده که در زمینه شفافسازی درباره مکان نگهداری برخی مواد همچنان با جمهوری اسلامی اختلاف دارد، اما هیچ ارجاع مستقیم به انتقال این مواد به تهران داده نشده است.
بنابراین، با در نظر گرفتن اسناد رسمی، واقعیت فیزیکی تجهیزات، و غیبت مطلق شواهد تایید کننده، میتوان با قطعیت گفت که ادعای انتقال تجهیزات هستهای به پایتخت، بیش از آنکه به واقعیت نزدیک باشد، یک ادعای غیر مستند است.
مفهوم «سپر انسانی» به استفاده عمدی از غیرنظامیان برای محافظت از اهداف نظامی گفته میشود و طبق پروتکل ژنو ممنوع است. برخی تحلیلگران مدعیاند جمهوری اسلامی ایران گاه در مناطق تحت نفوذش مانند سوریه یا یمن از تاکتیکهایی استفاده کرده که به این مفهوم نزدیک است، اما هیچ سند رسمی یا اعتراف علنی در این باره وجود ندارد.
ادعای استفاده از تهران بهعنوان سپر انسانی برای محافظت از تأسیسات هستهای با توجه به شواهد موجود قابل اثبات نیست. از نظر جغرافیایی و عملیاتی، استقرار تجهیزات هستهای در تهران منطقی نیست؛ زیرا این شهر پرجمعیت، کنترلشده و آسیبپذیر است. نصب تأسیسات غنیسازی در چنین محیطی نیاز به زیرساختهای خاص دارد که پنهان نگهداشتن آن دشوار است. همچنین هیچیک از مراکز نظامی اطراف تهران بهعنوان محل فعالیت هستهای شناخته نشدهاند.
در نهایت، استفاده از تجهیزات رادیولوژیکی حساس در مناطق پرجمعیت، خطرات فنی، امنیتی و سیاسی زیادی برای ایران دارد و نهتنها بازدارندگی ایجاد نمیکند، بلکه میتواند فشارهای بینالمللی را افزایش دهد. از این رو، ادعای استقرار چنین تجهیزاتی در قلب پایتخت، با هدف ایجاد بازدارندگی انسانی، نهتنها فاقد پشتیبانی از منظر اطلاعاتی و عملیاتی است، بلکه با منطق راهبردی و حتی محاسبه هزینه ـ فایده خود جمهوری اسلامی هم ناسازگار بهنظر میرسد.
در هفتههای اخیر، گزارشهایی هشداردهنده در مورد خشکشدن سدهای اطراف تهران مانند لار، کرج، لتیان و طالقان در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر شد. تصاویر دریاچههای ترکخورده پشت سدها باعث نگرانی و شایعاتی مانند «پایان آب تهران» و حتی ادعای هدایت آب سدها به مراکز هستهای شد.
با این حال، بررسیهای بعدی نشان داد که این گزارشها اغلب اغراقآمیز و فاقد تحلیل فنی بودند. بارشهای اخیر اسفند و فروردین تا حدی ذخایر آبی را بهبود بخشید و طبق دادههای وزارت نیرو، هرچند وضعیت بحرانی است، اما غیرقابل مدیریت نیست.
خشکسالی و کاهش منابع آبی پدیدهای مزمن است که عوامل مختلفی در آن نقش دارند؛ از جمله مدیریت ضعیف منابع آبخیز، توسعه بیرویه کشاورزی در مناطق بالادست، مصرف نادرست منابع سطحی، رشد بیبرنامه شهری و تغییرات اقلیمی جهانی. بنابراین، نسبتدادن آن به اقداماتی چون انتقال آب برای تأسیسات هستهای، از نظر منطقی و زمانی نادرست است.
از نظر فنی نیز ادعای استفاده از آب سدها برای غنیسازی اورانیوم بیپایه است. سانتریفیوژهای گازی مانند IR-1 تا IR-6 در یک چرخه بسته گازی کار میکنند و مصرف آب ناچیزی دارند، محدود به بخشهایی مانند خنکسازی و تهویه که معمولاً با منابع داخلی تأمین میشوند. بنابراین نیازی به انتقال حجم زیاد آب ندارند و چنین ادعایی با اصول صنعتی و فنی سازگار نیست.
علاوه بر این، تاکنون هیچ سند یا شواهدی از انتقال آب سدهای تهران به مراکز نظامی یا هستهای منتشر نشده و تصاویر ماهوارهای نیز تغییری در شبکههای آبی تهران نشان ندادهاند. از نظر لجستیکی هم اجرای چنین پروژهای نیاز به عملیات گسترده عمرانی دارد که پنهانکردن آن از دید ماهوارهها و ساکنان مناطق شهری تقریباً غیرممکن است.
در نتیجه، ادعای هدایت آب سدها به مراکز هستهای نه تنها با شواهد و دادهها همخوانی ندارد، بلکه از نظر فنی و منطقی نیز مردود است.
بنابراین فکتنامه به ادعای منتشر شده در شبکه های اجتماعی که مدعیست جمهوری اسلامی در حال انتقال سانتریفیوژها و دستگاهای تولید اورانیوم به مراکز هستهای تهران برای ایجاد سپر انسانی است، نشان نادرست میدهد.