شبکههای اجتماعی
تلگرام، توییتر، اینستاگرام، فیسبوک،...
اسپیلبرگ گفته «نجات سرباز رایان» را تحت تاثیر «روایت فتح» آوینی ساخته است.
شاخدار
«اسپیلبرگ فیلم «نجات سرباز رایان» را تحت تاثیر «روایت فتح» آوینی ساخته است».
این جمله در دو روز گذشته در فضای مجازی بحثبرانگیز شده است و کاربران فضای مجازی را با این پرسش رو به رو کرده که آیا واقعا فیلم مشهور «نجات سرباز رایان» با الهام از سری مستندهای تلویزیونی «روایت فتح» که مرتضی آوینی از جنگ ایران و عراق ساخته بود، ساخته شده است؟
فکتنامه قصد دارد در این گزارش به این پرسش پاسخ دهد.
جستوجوی منبع و سابقه این ادعا
این ادعا در چند روز اخیر در شبکهها اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. یک کاربر در توییتی نوشته: «اسپیلبرگ فیلمی میسازه به نام نجات سرباز رایان که ۵ اسکار دریافت میکنه و میگه این شاهکار رو تحت تاثیر روایت فتح آوینی ساختم، اون وقت تو ایران ما نهتنها آوینی رو نفهمیدیم، بلکه اونو سانسور و فیلتر و روایت فتح رو ممنوع میکنیم! ما هیچ، ما نگاه»
این توییت ۴۳۶ بار ریتوییت شده، بیش از ۴۶۰۰ بار پسند شده است. عمده کسانی که کامنت گذاشتهاند یک پرسش واحد دارند. منبع این ادعا چیست؟ البته این پرسش از سوی این کاربر پاسخ داده نشده است.
جستوجوی ما در منابع انگلیسیزبان به جایی نرسید و هیچ مطلب، مصاحبه یا نوشتهای که در آن اشارهای به تاثیر گرفتن اسپیلبرگ از مجموعه مستند روایت فتح باشد پیدا نکردیم.
با این حال جستجوهای فکتنامه در منابع فارسی نشان میدهد، طی یک دهه گذشته در دورههای مختلف این موضوع از سوی عدهای مطرح شده است.
قدیمیترین خبر مربوط به فروردین ۱۳۸۹ است. سایت سینما پرس گزارش داده، جواد شمقدری معاون سینمایی وقت وزیر ارشاد، در سخنرانیاش در آیین گشایش دفتر سینمای جوان تنگستان گفته: «شهید آوینی در انجام کار خود تا بدانجا پیش رفت که تبدیل به یک هویت و ارزش شد و تبدیل به یک مرجع گردید و فیلم معروف نجات سرباز رایان به نوعی از آثار این شهید تاثیر گرفت.»
کمی بعد این ادعا از سوی سعید عاکف مدیر نشر ملک اعظم در مهرماه سال 90 تکرار شده است. دو سال بعد نیز رسالت بوذری که مجری برنامههای مذهبی در تلویزیون است؛ در گفتوگو با خبرگزاری مهر همین موضوع را مطرح کرده است.
این موضوع به تدریج تغییر کرد و به کمک تخیل در برخی روایتها تبدیل شد به نقل قول از شخص اسپیلبرگ که به الهامپذیری از مجموعه روایت فتح مرتضی آوینی اعتراف کرده است.
پیگیری منبع خبر
برای بررسی بیشتر، با آقای شمقدری تماس گرفتیم از او درباره منبع گفتهای که از او نقل شده سوال کردیم. او در گفتوگو با فکتنامه توضیحات مفصلی در این باره داد که بخشی از آن را میخوانید:
من فکر میکنم مطلب را از جایی خوانده بودم، البته الان دقیق یادم نمیآید چون خیلی سال گذشته. اما زمانی که فیلم «سرباز رایان» درآمد. فکر کنم شهید آوینی، شهید شده بود ما در جلسهای بودیم که فیلم را نمایش دادند و اگر اشتباه نکنم در آن جلسه آقای طالبزاده یا آقای محمد آوینی برادر شهید آوینی این بحث را مطرح کردند...
من تاریخ سینمای مستند را میشناسم و خیلی از فیلمهای مستند جنگی را دیدهام لذا برداشت تحلیلیام، این است که به نظر خیلی طبیعی است که اتفاق جدیدی که در مستند جنگی سینمای ایران افتاده و عمدتا بچههای «روایت فتح» باعثاش شدهاند، برای فیلمسازی مثل اسپیلبرگ الهامبخش باشد. حالا ممکن است این را اظهار نکند، اما خیلی از پلانها شبیه به پلانهایی است که شما در فیلمهای روایت فتح یا فیلم بچههایی میبینید که آن زمان به این سبک کار میکردند. اینکه ایشان بیاید بگوید و یا نگوید یک داستان دیگر است. اما به نظر میرسد این اتفاق افتاده حالا این که کسی جایی بیاید اعتراف کند شاید شما به منبع نرسید اگر هم برسید ممکن است تکذیب کند اما واقعیت این است که همزمانی این اتفاقات نشان میدهد که این مستندها الهامبخش بوده.
مثلا چرا فیلمی مثل «سرباز رایان» ۱۰ سال قبلش ساخته نشد یا ۱۰ سال بعدش ساخته نشد درست در زمانی ساخته میشود که روایت فتح مورد توجه قرار میگیرد و یکسری منتقدان سراغ این فیلمها میروند،. حتی منتقدان خارجی.
آقای گادفری رجیو در سال ۶۶ آمد ایران و با ما جلسه داشت. من بودم، آقای طالبزاده وچند نفر دیگر هم بودند. یک فیلم از من دید و یک فیلم از بچههای «روایت فتح». ایشان همانجا گفتند این فیلمها الهامبخش است و شما معنای جدیدی را خلق کردید که در سینمای مستند تا به حال ندیدهام. به هر حال گادفری رجیو یک مستندساز بود که با حمایت فرانسیس فورد کاپولا فیلم ساخته بود، بنابراین بعید نیست خودشان واسطه شده باشند و چنین اتفاقی افتاده باشد.
تا قبل از جنگ ایران و در جنگها اکثرا دوربین نگاتیو بوده. نگاتیو به شما محدودیت میدهد. این دوربینها معمولا بزرگ بود و قدرت مانور کمی میداد. اما بچههای روایت فتح چون دوربینهای بتاکم دستشان بود دوربین را روشن میکردند و پا به پای رزمندهها میرفتند. رزمنده هم فرد پیاده بود بالاخره از خاکریز میرفت. از روی مانع می دوید دوربین هم با آنهامیرفت. محدودیت وجود نداشت و خود به خود تصاویر جدیدی خلق شد که تا قبل از آن خیلی کم در فضای مستند دیده شده بود. حتی اگر مستندهای جنگ جهانی اول و دوم را نگاه کنید دوربین بالاست. دوربین کاشته شده. اما در روایت فتح برای اولین بار دوربین پا به پای رزمندهها میرود.* طبیعی است وقتی این صحنهها در سینما، تلویزیون، جشنوارهها به نمایش دربیاید و فیلمساز این صحنهها را ببیند از آن الهام بگیرد. یا شاید دستیارهایش ببینند و به او بگویند.»
*توضیح فکتنامه: این گفته آقای شمقدری درست نیست. دوربین ایروسکوپ در سال ۱۹۱۰ به عنوان یکی از اولین دوربینهای روی دست ساخته و از آن برای پوشش جنگ جهانی اول استفاده شد.
در ادامه پیگیریها با توجه به اشاره آقای شمقدری به اینکه احتمالا برای اولین بار موضوع را از نادر طالبزاده شنیده، تلاش کردیم با آقای طالبزاده هم تماس بگیریم که تا این لحظه پاسخی دریافت نکردهایم.
بهروزرسانی: پس از انتشار مقاله، یکی از کاربران برای ما ویدیویی ارسال کرد از یک گفتوگوی تلویزیونی با نادر طالبزاده که درباره فیلم «نجات سرباز رایان» میگوید:
زمانی که فیلم در ایران پخش شد خیلیها گفتند این از روایت فتح تقلید کرده. قصهها و اسطورهها درباره این که چقدر شبیه صحنههای فیلمهای جنگی ماست، ساخته شد. میگفتند اسپیلبرگ روایت فتح را دیده و این فیلم را ساخته. قصهپردازی شد، چون توش رُمانس بود.
نظر کارشناس
حسین معززینیا، هم کارشناس سینما و هم داماد مرتضی آوینی است. پیشتر هم از او برای درستیسنجی یک گفته جعلی منسوب به مرتضی آوینی سوال کرده بودیم.
این بار از او خواستیم تا اگر چیزی درباره احتمال تاثیر اسپیلبرگ از روایت فتح میداند، با ما در میان بگذارد. او به فکتنامه گفت:
نقل قول منسوب به استیون اسپیلبرگ درباره این که برای ساختن فیلم نجات سرباز رایان از مستندهای روایت فتح تاثیر گرفته قطعا صحت ندارد. این یک «استنباط» است که در گذر زمان تبدیل به «فکت» شده. ماجرا به چند هفته بعد از پخش شدن نوار ویدئویی این فیلم در ایران بازمیگردد؛ در آن سالها وقتی اولین نسخه از این فیلم در ایران دیده شد، عدهای که بهشدت تحت تأثیر قرار گرفته بودند و به این اعتقاد رسیده بودند که سکانسهای جنگی فیلم در تاریخ سینما نظیر ندارد در بعضی جلسات و محافل گفتند ساختار بصری این سکانسها و نوع استفاده از تکنیک «دوربین روی دست» بهشدت یادآور مستندهای روایت فتح است. و بعد در ادامه به این نتیجه رسیدند که اسپیلبرگ حتماً بهشکلی مستندهای روایت فتح را دیده و از این تمهید «کپی» کرده. چند بار که این حرفها تکرار شد بهتدریج این تلقی شیوع پیدا کرد و به ساخته شدن نقل قولی انجامید که بله، ما شنیدهایم اسپیلبرگ خودش هم اذعان کرده که تحت تاثیر مستندهای روایت فتح قرار گرفته. تا جایی که یادم میآید آقای نادر طالبزاده بود که اولین بار چنین چیزی را مطرح کرد. من از زبان خود ایشان نشنیدم ولی دیگران گفتند که در جلسهای از آقای طالبزاده شنیدهاند چنین جملهای را. اما شما در هیچ منبع مکتوب، صوتی یا تصویری چنین جملاتی از قول اسپیلبرگ نخواهید یافت.
ضمن اینکه گذشته از این تلاش برای روشن کردن موثق بودن یا نبودن این نقل قول، کسانی که از ابتدا چنین ادعایی را مطرح کردهاند چیز زیادی از سوابق تکنیکی تاریخ سینما نمیدانستهاند: حذف کردن سهپایه و گذاشتن دوربین روی شانه در بسیاری از مستندهای جنگی و غیر جنگی تاریخ سابقه داشته و ضرورتش هم شرایط دشوار فیلمبرداری در محیطهایی است که کنترلی روی شرایط برای استقرار سه پایه وجود ندارد. طبق نوشتههای شهید آوینی و مصاحبههای فیلمبرداران مجموعهی روایت فتح (از جمله مصطفی دالایی) دلیل حذف سهپایه در مستندهای روایت فتح هم همین بوده و استفاده از دوربین روی دست کمک میکرده فیلمبردار چالاکتر حرکت کند و در موقعیتهای پیشبینینشده حاضر شود. هرگز اینطور نبوده که فیلمبردارهای روایت فتح بتوانند از سهپایه استفاده کنند اما عامدانه ترجیح بدهند حرکت دوربین را بهعنوان یک جور تمهید زیباییشناسانه به تصاویرشان اضافه کنند به آن شکل که امروز در بعضی فیلمهای داستانی هم مرسوم شده. و ضمناً سکانسهای جنگی فیلم اسپیلبرگ جز استفاده از دوربین روی دست هیچ شباهتی نه در ساختار و در نه در نوع نگاه به مستندهای روایت فتح ندارند.
پیدا کردن اصالت نقل قولهای اشخاص مشهور معاصر کار دشواری نیست. اگر آقای اسپیلبرگ در مصاحبهای گفته بود که برای ساخت فیلم سرباز رایان، از روایت فتح مرتضی آوینی الهام گرفته، حتما منبع اصلی آن چه در زبان فارسی و چه در زبان اصلی به آسانی پیدا میشد. اما جستوجو برای پیدا کردن ارتباطی میان کلیدواژههای مرتبط با فیلم اسپیلبرگ و مستندهای مرتضی آوینی بینتیجه میماند.
با این همه ما به این اکتفا نکردیم و عمیقتر شدیم و سعی کردیم سرنخ ماجرا را از منبع اصلی آن دنبال کنیم. جایی که آقای شمقدری که این موضوع اولین بار به نقل از او رسانهای شد، خود تایید میکند نقل قول مستقیم از اسپیلبرگ صحت ندارد.
مشخص است داستان بر اساس تحلیل شخصی کسانی شکل گرفته که ۸ سال پیش برای اولین بار این موضوع را در فضای عمومی و رسانهای مطرح کردهاند.
استیون اسپیلبرگ هرگز اشارهای به مرتضی آوینی و روایت فتح نکرده است. از سوی دیگر شواهد و قرائن نشان میدهند احتمال تاثیرپذیری هم دور از ذهن و بعید است.
حسین معززینیا، منتقد سینما و از نزدیکان مرتضی آوینی قاطعانه این تاثیرپذیری را چه به لحاظ تکنیکی و چه به لحاظ زیباییشناسانه رد میکند و میگوید: «سکانسهای جنگی فیلم اسپیلبرگ جز استفاده از دوربین روی دست هیچ شباهتی نه در ساختار و در نه در نوع نگاه به مستندهای روایت فتح ندارند». دوربین روی دست در پوشش جنگها هم چیزی نیست که در مستندهای روایت فتح معرفی شده باشند و سابقهاش به جنگ جهانی اول برمیگردد.
با این اوصاف فکتنامه آنچه را که از کارگردان نامدار آمریکایی نقل شده جعلی و بیاعتبار میداند و به این گفته که «اسپیلبرگ گفته فیلم نجات سرباز رایان را تحت تاثیر روایت فتح مرتضی آوینی ساخته است»، نشان شاخدار میدهد.
شاخدار
گفته یا آمار، به قدری نادرست و مضحک است که حتی مرغ پخته هم به خنده میافتد!
درباره نشانهای میرزاروش کار ما