ابراهیم رئیسی
رییس جمهوری سابق
درحال حاضر شاید تعداد حاشیهنشینها را تا ۱۶ میلیون بتوان برآورد کرد.
گمراهکننده
سیدابراهیم رئیسی در اولین مناظرهی تلویزیونی و در واکنش به سخنان مصطفی میرسلیم در موضوع حاشیهنشینی افزود: آمار یازده میلیون مربوط به سال ۹۲ است و درحال حاضر شاید تعداد حاشیهنشینها را تا ۱۶ میلیون نیز بتوان برآورد کرد.
اعلام آمار وجود ۱۶ میلیون حاشیهنشین از سوی ابراهیم رئیسی واکنشهای مختلفی را به همراه داشت اما موضوع حاشینهنشینی در ایران از موضوعاتی است که حجم قابل توجهی از اظهار نظر و آمار درباره آن اعلام شده است.
برای درستیسنجی این گفته ابراهیم رئیسی باید آن را در دو سطح بررسی کنیم، نخست آماری که اعلام کرده و بعد زمینه و فضایی که این آمار بیان شده که اولین مناظرهی انتخاباتی شش نامزد انتخابات ریاست جمهوری است.
اول آمارها را مرور کنیم. آمار از حاشیهنشینی که مستند به یک بررسی و آمارگیری ملی و سراسری در ایران باشد به طور رسمی اعلام نشده است اما آمارهای مختلفی دربارهی جمعیت حاشیهنشین در ایران در پژوهشهای مختلف برآورده شده و مقامهای مسئول نیز آمارهای متفاوتی در اینباره بیان کردهاند. برای نمونه:
پژوهش حاشیهنشینی در ایران، آثار و پیامدهای آن، مركز مطالعات و تحقیقـات معماری و شهرسازی ایران درباره، سال ۱۳۷۰: که جمعیت حاشیه اطراف ۱۰ شهر بزرگ ایران حدود ۵.۳ میلیون نفر است.
دلایل حاشینه نشینی در کلانشهر تهران، ۱۳۸۸: در ایران حدود ۸ میلیون از جمعیت كشور را حاشیه نشین تشـكیل می دهنـد
مهاجرت و حاشیهنشینی در ایران، ۱۳۸۹ : حداقل ۱۰ درصد و حداكثر ۵۰ درصد (با میانگین ۲۰ درصـد) سكنه شهرهای مراكز استانهای ایـران و جمعیتی بالغ بـر ۱۰ تا ۱۲ میلیون نفر در مناطق حاشـیه زندگی میكنند.
عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی، ۲۸ مرداد ۱۳۹۴: حدود ۱۸ میلیون نفر از ۵۵ میلیون نفر جمعیت شهری معادل یک سوم شهروندان ایران حاشیهنشین هستند".
عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور، ۵ مهر ۱۳۹۵: حدود ۱۱ میلیون حاشیهنشین داریم که در حدود ۷۷ هزار هکتار شامل ۲ هزار و ۸۰۰ محله ساکن هستند.
تقی رستم وندی، قائم مقام وزیر کشور در امور اجتماعی و فرهنگی، ۴ آبان ۱۳۹۵: اکنون ۱۱ میلیون از جمعیت کشورمان در حاشیهها یا سکونتگاههای غیررسمی زندگی میکنند و حدود ۸ تا ۹ میلیون نفر در بافت فرسوده و قدیمی هستند یعنی جمعا یک چهارم جمعیت کشور ما از لحاظ معیارهای اولیه زندگی دچار مشکل هستند و به هرحال معنای حاشیهنشینی همین است که افراد در معماری محل سکونت و امکانات و خدمات زیرساختی آن دچار مشکل هستند، که حدود ۲۰ میلیون نفر تخمین زده میشود.
پرویز فتاح رییس کمیته امداد، ۲۶ بهمن ۱۳۹۵: بیش از ۱۱ میلیون حاشیهنشین در کشور داریم که در وضعیت محرومیت زندگی میگذرانند و باید برای بهبود معیشت آنها تلاش کرد.
عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی، ۱۳ آذر ۹۵: از ۵۵-۵۶ میلیون نفر جمعیت شهری در ایران ۱۹ میلیون نفر در وضعیت بد مسکنی زندگی میکنند و خانهها دچار فرسودگی و نابسامانی است.
عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی،۵ اسفند ۱۳۹۵: جمعیت بدمسکن در بخش های حاشیهای و بافت فرسوده کشور را ۱۹ میلیون نفر است و در حاشیه شهر تهران بیش از پنج میلیون نفر زندگی میکنند. ۴۰ درصد جمعیت مشهد و نیمی جمعیت بندرعباس نیز حاشیهنشین به شمار میروند.
حاشینه نشینی چیست؟
تعریفهای مختلفی از "حاشیهنشینی" وجود دارد از جمله اینکه حاشیهنشین كسی است كه در محدودهی اقتصادی شهر زندگی میكند اما در خارج از نظام اقتصادی و اجتماعی آن قرار دارند. او به دلیل مشكلات معیشتی در نظام شهری تاب مقاومت ندارد، به حاشیه كلان شهرها پناه آورده است تا از هزینههای زندگیِ متن شهر در امان باشد. در تعریفی دیگر حاشیه نشینان كسانی هستند كه به دلیل بضاعت كم مالی نتوانستهاند خود را با ساكنین متن شهر تطبیق دهند این عدم سازگاری اجتماعی سبب نفی و رانده شدن آنها به مناطقی میشود که زمینهی جذب آنها وجود دارد.
حاشیهنشینی یک موقعیت اجتماعی و جغرافیایی است و محل زندگی حاشیهنشینان "سكونتگاههای غیر رسمی" است، یعنی مناطقی كه مهاجران روستایی یا محرومان جامعهی شهری را در خود جای داده یا خارج از برنامهریزی رسمی و قانونی توسعه شهری شکل گرفته است. این سکونتگاهها عمدتا بدون مجوز در درون یا خارج از محدودهی قانونی شهرها به وجود آمدهاند.
فقدان سند مالكیت رسمی و محرومیت از خدمات و زیرساختهای شهری از شاخصهای سکونتگاههای غیررسمی است و ساکنان این مناطق علاوه بر فقر و مشکلات معیشتی از حمایتها و سرویسهای نهادهای شهری و بهداشتی محرومند و شرایط در این مناطق برای بروز ناهنجاریهای اجتماعی فراهم است.
حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ ایران به صورت "شهرکنشینی در حومهی شهرها" و همچنین "آلونکنشینی" وجود دارد. پدیدههایی مثل زاغهنشینی در حاشیهی شهرها بسیار محدود است و اما در مناطق روستایی برخی استان های ایران "کپرنشینی" همچنان وجود دارد. پدیدههایی چون "خیابان خوابی"، "کارتن خوابی" و حتی پدیدهی "گورخوابی" نیز در ایران به ویژه در تهران و کلانشهرها مشاهده شده است که در دسته "حاشیهنشینی درون شهری" قرار میگیرد اما جمعیتی زیادی را شامل نمیشود.
بیشترین جمعیت حاشیهنشین در ایران به شکل "شهرک نشینی" در حومه شهرها زندگی میکنند. برای نمونه در تهران حاشیهنشینی در مناطق پاكدشت، قیامدشت، احمدآباد، حسنآباد، خلیج، بادامک و رامینک یا در کرج "زورآباد"، در مشهد منطقه "خواجه ربیع"، در تبریز مناطق "آخماقیه، حافظ، خلیلآباد، داداشآباد، سیلاب، طالقانی، عباسی، كشتارگاه، لاله، مارالان، منبع و یوسفآباد" و در زاهدان "شیرآباد، باباییان، قریبآباد، پشت كارخانه نمک و كریم آباد" بروز دارد.
حاشیهنشینی در ایران از سال ۱۳۰۰ و با تغییر مناسبات اقتصادی و اجتماعی به ویژه بر هم خوردن نظام اقتصادی وابسته به کشاورزی و ورود نفت به اقتصاد ایران و قطع وابستگی به کشاورزی آغاز شد. در جریان اصلاحات ارضی موجی از مهاجرت روستائیان به شهرها آغاز شد که در چند شهر بزرگ به ویژه در تهران به بروز پدیده "آلونک نشینی" و "زاغه نشینی" را در اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه منجر شد. پس از آن موج دوم حاشیهنشینی طی جنگ ایران و عراق شکل گرفت. از دهه هفتاد تاکنون نیز عواملی چون "فقر، آسیب های اجتماعی، انتقال اضافه جمعیت شهر به حاشیه و معضلات قانونی" حاشیهنشینی را در ایران گسترش داده است.
اما این فقط ایران یا شهرهای بزرگ ایران نیستند که با پدیده سکونت گاههای غیررسمی و حاشهنشینی مواجهند. در حال حاضر ۴۲ درصد جمعیت کشورهای جهان سوم یا در حال توسعه در سکونتگاههای غیررسمی زندگی میکنند یعنی حاشیهنشینند و مطالعات سازمان ملل پیشنی می کند که سکونتگاههای غیررسمی (حاشیهنشینی) یکی از چالش های اصلی هزاره سوم است و در صورتی که این روند ادامه پیدا کند و دولتها برنامهای برای رفع حاشیهنشینی نداشته باشند پیشنی شده تا سال ۲۰۳۰ حدود ۲ میلیارد نفر از جمعیت شهرنشین دنیا در سکونتگاههای غیر رسمی زندگی خواهند کرد.
دلیل وجود اختلاف آماری و آمارهای مختلف
دستکم سه دلیل میتوان برای اعلام آمارهای مختلف درباره حاشیهنشینی بیان کرد؛ اول اینکه مطالعه ملی و پژوهش میدانی در دورههای مشخص زمانی در این باره انجام نشده است. دلیل دوم مربوط است به تعداد قابل توجهی سازمان و نهاد مسئول در باره حاشینه نشینی؛ وزارت کشور و شهرداریها، وزارت مسکن و شهرسازی، آموزش و پرورش، صدا و سیما، بهزیستی، کمیته امداد، نیروی انتظامی، شرکتهای آب، برق، گاز، فاضلاب، مخابرات همگی از جمله نهادهایی هستند که مسئولیتهایی درباره حاشیهنشینی یا سکونتگاههای غیر رسمی دارند اما هیچ یک به تنهایی مسئولیت تام و تمامی در اینباره ندارند.
سومین دلیل وجود آمارهای مختلف دربارهی حاشینه نشینی در ایران، استناد مقامها و نهادهای مختلف به تعریفهای مختلفی از حاشیهنشینی است. برخی جمعیت حاشیهنشین را ساکنان "سکونت گاه های رسمی" یا "حاشینه نشینی برون شهری" محاسبه می کنند، در تعریف برخی مراکز و نهادها جمعیت حاشیهنشین کشور شامل ساکنان بافت های فرسوده و محلات قدیمی و گاهی رو به ویرانی شهرها نیز می شود. در برخی آمارهایی که مقام های مسئول یا نهادهای مختلف حکومتی اعلام می کنند جمعیت حاشه نشین شامل کل کسانی می شود که "مناطق ناکارآمد شهری" است.
حسن موسوی چلک، رییسانجمن مددکاری اجتماعی ایران، از جمله کسانی است که تاکید دارد آمارهای بیان شده شامل کل ساکنان مناطق ناکارآمدشهری است در حالی که سکونتگاههای غیررسمی یکی از مناطق ناکارآمد شهری است و "جمعیت ساکن در این مناطق در حال حاضر بین ۱۰ تا ۱۱ میلیون نفر" است اما در کنار ۸ تا ۹ میلیون نفری که در بافت های فرسوده، بافت های تاریخی شهرها و روستاهای الحاقی به مناطق شهری ساکنند "در مجموع ۱۹ میلیون نفر" است.
سلمان خدادادی، رییس کمیسیون اجتماعی مجلس دهم، ۱۸ فروردین ۹۶ در برنامه گفتوگوی ویژه خبری تلویزیون اعلام کرد که "۳۵ درصد از جمعیت کشور حاشیهنشین هستند یا در بافتهای فرسوده و تاریخی زندگی میکنند و بر اساس آمار ۲۰میلیون نفر در کشور حاشیهنشین هستند". این نمایندهی مجلس اعلام کرد که از این جمعیت، ۱۱ میلیون "در بافت فرسوده ۴۹۵ شهر به مساحت ۵۴ هزار هکتار" زندگی میکنند و ۹ میلیون نفر هم "در سکونتگاههای غیررسمی ۹۱ شهر به مساحت ۵۳ هزار هکتار زندگی میکنند".
مرور پژوهشها و اظهارات مقامهای مختلف به استناد تعریفهای متفاوت از حاشهنشینی نشان میدهد ارقام مختلفی از ۵ تا ۲۰ میلیون نفر برای حاشینهنشینان اعلام شده است اما رقم "۱۶ میلیون نفر حاشیهنشین" بیان شده از سوی ابراهیم رئیسی در پژوهشها و آمارهایی که بررسی کردیم وجود ندارد.
نکتهی مهم دیگر دربارهی گفتهی ابراهیم رئیسی در مناظرهی اول در خصوص "حاشیهنشینی" این است که او براین نکته تاکید کرد که "آمار ۱۱ نفر میلیون مربوط به سال ۹۲ است و درحال حاضر شاید تعداد حاشیهنشین ها را تا ۱۶ میلیون نیز بتوان برآورد کرد".
بخش دوم این جمله تاکید ضمنی ابراهیم رئیسی بر این است که در دولت یازدهم جمعیت حاشیهنشین ایران ۵ میلیون نفر بیشتر شده است. این درحالی است که براساس سرشماری سال ۱۳۹۵ تعداد کل مهاجران ۴ میلیون بوده است، این رقم در سال ۱۳۹۰(دولت دهم) براساس سرشماری مرکز آمار ایران ۵ میلیون و ۵۳۴ هزار نفر بود. حتی اگر در فرضی محال تمام مهاجران در فاصله سال ۹۰ تا ۹۵ به حاشینهنشینی رو آورده باشند، بازهم ۱۱ میلیون بهعلاوهی ۴ میلیون می شود ۱۵ میلیون نفر و نه ۱۶ میلیون مورد اشارهی ابراهیم رئیسی.
بیان آمار غیر دقیق در مناظرهی انتخاباتی
در سطحی دیگر باید توجه کنیم که ابراهیم رئیسی به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری و در جریان اولین مناظرهی انتخاباتی با پنج کاندیدای دیگر این آمار را بیان کرده و در چنین موقعیتی باید آمار و ارقام و برنامههایی که توسط کاندیداها بیان می شود مستند، دقیق و عمیق باشد چون رایدهندگان براساس این گفتهها به یک نامزد اعتماد کرده و به او رای می دهند تا به عنوان رییسجمهور کشور را اداره کند.
با این مقدمه میبینیم که ابراهیم رئیسی در جریان مناظرهی انتخاباتی اول درحالی که تاکید داشت "آمار ۱۱ میلیون نفر" حاشیهنشین "مربوط به سال ۹۲ است و درحال حاضر شاید تعداد حاشیهنشین ها را تا ۱۶ میلیون نیز بتوان برآورد کرد"، بلافاصله اعلام کرد که "آمار دقیق باید نسبت به حاشیهنشینی اولا معلوم بشود و نکته دوم آنکه یک بحث علمی و تحقیقی میکنیم که دلایل حاشیهنشینی چیست".
این به معنای آن است که اولا آقای رئیسی خودش هم آماری را که بیان کرده را قابل استناد و "دقیق" نمیداند، ضمن اینکه از نظر او "دلایل حاشینه نشینی" هنوز نامشخص است.
اما کار به همین جا ختم نمیشود. چون ابراهیم رئیسی در همین مناظرهی انتخاباتی راهکاری برای رفع حاشیهنشینی هم بیان کرد و گفت: "اولین گام در مورد آنها مسئلهی نوسازی و بهسازی نسبت به مسکن و خانهی آنهاست که حتما باید انجام شود، لذا نظام شهری باید ماموریت پیدا کرده و این موضوع را ساماندهی کند".
راهکار ارائه شده از سوی این نامزد ریاست جمهوری بیانگر بیاطلاعی یا نادیده گرفتن اقداماتی است که در ایران از زمان تصویب "سند توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی" در هیات دولت در سال ۱۳۸۲، تصویب "قانون حمایت از احیاء، بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری" مصوب سال ۱۳۸۹ مجلس شورای اسلامی و ابلاغ آن در دی ماه سال ۱۳۹۳ و همچنین تصویب و ابلاغ "سند ملی راهبردی احیاء، بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری" در دولت حسن روحانی است.
به این ترتیب اعلام آمار "وجود ۱۶ میلیون حاشیهنشین" در ایران از سوی ابراهیم رئیسی با وجود اینکه ارقام کمتر و حتی بیشتری از جمعیت حاشیهنشین توسط مقامها و نهادهای مختلف بیان شده اما از "صحت" و "دقت" برخوردار نیست.
چنانچه آقای رئیسی به عنوان یک مدیر میانی یا حتی ارشد چنین آماری را بیان میکرد میتوانست نشان "نیمه درست" بگیرد اما از آنجا که این آمار در "اولین مناظرهی انتخاباتی" بیان شده که مبنای تصمیمگیری میلیونها ایرانی برای "رای دادن به یک کاندیدا" و انتخاب رییسجمهور است ما به آن نشان "گمراه کننده" میدهیم.
گمراهکننده
گفته یا آمار، نادرست نیست اما به گونهای بیان شده تا بر فکت مهمی سرپوش بگذارد یا واقعیت را منحرف کند.
درباره نشانهای میرزاروش کار ما