بسیاری از اوقات، مقامهای حکومتی برای جا انداختن روایتهای ساختگی، مدعی میشوند که برای آن روایتها «سند» دارند. مستنداتی که در بهترین حالت، صرفاً در حد نقلقولهای عجیب از منابع غیرقابلاعتبار هستند.
در قسمت جدید «واژهنامه دروغپراکنی»، این شیوه آشنای انتشار اخبار ساختگی را به اتفاق مرور میکنیم.
در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد، برخی از اصطلاحات او به تکیهکلامهای طنزآمیز مردم راه پیدا میکنند. اصطلاحاتی نظیر «سندش موجود است» یا «سند داریم»، از جمله این موارد هستند. عباراتی که معادلهای آنها، در ادبیات دیگر مقامات حکومتی نیز کمابیش رواج دارند.
احمدینژاد در یکی از معروفترین روایتهای خود از این نوع، ادعا میکند: «سند داریم که آمریکا میخواهد جلوی ظهور امام زمان را بگیرد... ما اسناد آن را به دست آوردهایم.» (۱۳ آذر ۸۸) او در اظهاراتی دیگر خبر میدهد به «کدها و اطلاعات گستردهای» دست یافته که از «برنامههای صهیونیستها» برای فراموششدن امام غایب حکایت دارند. احمدینژاد در اواخر دوره ریاستجمهوری خود نیز میگوید فردی که با امام دوازدهم مرتبط است به او خبر داده «غربیها به شدت دنبال امام زمان هستند برای زدن». (۱۴ مرداد ۹۲)
وی همچنین در اواسط دوره دوم ریاستجمهوری خود از اسنادی صحبت میکند که به زعم او نشان میدهند دلیل کمآبی ایران توطئه اروپا است. او مدعی است «بر اساس اخباری که صحت آنها... مورد تأیید قرار گرفته»، کشورهای اروپایی نمیگذارند «ابرهای بارشزا به کشورهای منطقه و از جمله ایران برسند». (۲۹ اردیبهشت ۹۰)
رئیس دولت دهم، پس از انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۸، از اسنادی سخن میگوید که اصرار دارد نقش حکومت در خشونت علیه معترضان را رد میکنند. او مثلاً، به دنبال کشتهشدن تعدادی از معترضان در بازداشتگاه کهریزک و حمله نیروهای امنیتی به کوی دانشگاه تهران، میگوید: «این کارهایی که در بازداشتگاهها و کوی دانشگاه انجام شد... توسط وابستگان به جریان براندازی انجام شد و ما شواهد و دلایل و اسناد روشنی داریم.» (۷ شهریور ۸۸)
احمدینژاد همچنین پس از قتل ندا آقاسلطان، به قوه قضاییه نامه مینویسد تا تأکید کند طبق مستندات، نظام در این ماجرا بیتقصیر است. احمدینژاد در نامه خود میآورد: «با توجه به... شانتاژ تبلیغاتی وسیع رسانههای بیگانه و قراین و شواهد فراوان دیگر، دخالت مخالفین و معاندین ملت ایران برای... مشوه نمودن چهره پاک جمهوری اسلامی قطعی به نظر میرسد.» اون بعد از «قطعی» دانستن سناریوی خود، از قوه قضاییه میخواهد که «عوامل جنایت» را محاکمه کند. (۸ تیر ۸۸)
مقطع پس از انتخابات ۱۳۸۸، به طور کلی به دلیل حجم ادعاهای ساختگی علیه معترضان به حکومت، شهرت ویژهای دارد.
طبیعتاً تنها رئیسجمهور وقت نیست که چنین ادعاهایی را مطرح میکند. یکی از جنجالیترین روایتهای آن مقطع، توسط احمد جنتی، دبیر وقت شورای نگهبان، مطرح میشود. جنتی میگوید شخصاً «سندهایی به دست آورده» که نشان میدهند آمریکا از طریق عربستان سعودی «یک میلیارد دلار» به رهبران معترضان پول داده؛ همچنین تعهد کرده که در صورت سرنگونی نظام، «تا ۵۰ میلیارد دلار دیگر» نیز پرداخت کند. (۶ مرداد ۸۹)
چند سال بعد، جواد کریمی قدوسی، نماینده وقت مجلس، ادعا میکند که مطابق «سندی» که قرار است در «آینده نزدیک» منتشر شود، معترضان به انتخابات، «برخی از سران ناتو» را به موشکباران ایران ترغیب کردهاند. این سرتیپ سپاه به علاوه، از «سند» استمداد یکی از رهبران معترضان از پادشاه وقت عربستان، در داخل «باغ خصوصی» پادشاه حکایت میکند. (۶ شهریور ۹۲)
درخواستهای مکرر از کریمی قدوسی و احمد جنتی برای انتشار مدارک ادعاهایشان، البته به جایی نمیرسد. با این حال، مدتی بعد، امیرطاهر حسینخان، سردبیر وقت روزنامه دولتی شهروند، درباره مدرک ادعاهای مکرر خود علیه برخی از چهرههای معترض توضیح آموزندهای ارائه میدهد. توضیح حسینخان ساده است: در برخورد با «ضدانقلاب»، «خط قرمزی وجود ندارد». او یادآور میشود: «ما نمیتوانیم مملکت را اینگونه اداره کنیم که برای هر چیزی سند ارائه دهیم. اینطوری سنگ روی سنگ بند نمیشود.» (بهمن ۹۲)
اصولاً توضیحات هر از گاه چهرههای حکومتی در مورد مستندات ادعاهای خود، در بسیاری از مواقع به سوژههای خبری جدید تبدیل میشوند.
یکی از مثالهای به یاد ماندنی، داستان «چمدان پول» محمدتقی مصباح یزدی، نظریهپرداز معتمد رهبر جمهوری اسلامی، در آستانه انتخابات مجلس ششم است. داستان او، از این قرار است: «رئیس سابق سازمان سیا با چمدانی پر از دلار برای برخی روزنامهها و مراکز فرهنگی وارد ایران شده است. او به اسم توریست وارد کشور شده و با مسئولان چند نشریه دیدار کرده. علاوه بر ۲۰ میلیون دلار بودجه رسمی سیا، صدها میلیون به عوامل فرهنگی در روزنامهها داده شده است.» (۷ بهمن ۷۸)
به دنبال انتشار این صحبتها، بسیاری از روزنامهنگاران از مصباح یزدی میخواهند مدرک حرفهایش را منتشر کند. درخواستها که بالا میگیرند، مصباح تأکید میکند حرفهایش را بهعنوان «مثال» مطرح کرده است. میگوید منظورش آن بوده که «یکی از راههای ممکن ارتباط آمریکا با مزدورانش این است که مثلاً رئیس سیا بهعنوان توریست میآید و به برخی نشریات پول میدهد.» (۱۱ بهمن ۷۸)
مصباح یزدی، با وجود این عقبنشینی، دو سال بعد ماجرای مشابهی را تعریف میکند. حکایت جدیدش این است: «روزنامهها مینویسند -من که علم غیب ندارم- مینویسند رئیس سابق سازمان سیا یا همسرش... در یک جلسات خاصی با یک اشخاص معینی ارتباط برقرار میکنند.» مصباح با تکرار ادعای توزیع پول بین روزنامهنگاران، ابراز تأسف میکند که آنها پول آمریکا را «دریافت میکنند و به هیچ اشکالی برنمیخورند».
ظاهراً یکی از منابع مورد اشاره در روایت مصباح، کیهان است که حسین شریعتمداری مدیرمسئولش را، رهبر منصوب میکند. افرادی که هدف اتهامات کیهان قرار میگیرند، هر از گاه برای پاسخگو کردن این رسانه حکومتی تلاشهایی میکنند که بینتیجه میمانند.
مثلاً مدتی بعد از انتخابات ۱۳۸۸، «انجمن دفاع از حقوق زندانیان» و شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل، از کیهان به خاطر اتهامات امنیتی آن شکایت میکنند. در دادگاه، وقتی از حسین شریعتمداری پرسیده میشود بر چه مبنایی شاکیان را به اتهاماتی در حد «ارتباط با موساد»، «ارتباط تشکیلاتی با تروریستها» یا «دریافت بودجه از آمریکا» متهم کرده، پاسخ میدهد مدارک را در آینده ارائه میکند؛ وعدهای که هرگز عملی نمیشود. او در بخشی از دادگاه، جملهای را به زبان میآورد که به یادگار میماند؛ اینکه: «موارد مطرحشده از سوی اینجانب بهعنوان سند محسوب میشود.» (۲۹ مهر ماه ۸۸)
کیهان در حین جنگ ۳۳ روزه حزبالله لبنان و اسرائیل در سال ۱۳۸۵، سطحی متفاوت از استناد به مدارک ساختگی را به نمایش میگذارد. این روزنامه مینویسد پیغمبر اسلام با اشاره به حسن نصرالله گفته: «مردی بر دروازههای قدس نبرد میکند... خدا به دست او دشمن را شکست میدهد... نام او “نصر” است و از این روی “نصر” نامیده میشود که خدا او را نصرت -پیروزی- میدهد.» (۱۹ مرداد ۸۵) کیهان منبع دقیق روایت را هم، «جلد ۹ بحارالانوار صفحه ۲۸۳ به نقل از ابن عساکر» ذکر میکند.
وقتی افراد متعددی تذکر میدهند که مطلب و آدرس ذکرشده بهکلی ساختگی هستند، روزنامه در گوشهای این توضیح را چاپ میکند: «برخی از علما و روحانیون در تماس با کیهان ابراز داشتهاند که این حدیث را در آدرس یادشده ندیدهاند و نسبت به صحت آن تردید داشته و بعضاً آن را اساساً ناصحیح دانستهاند.» به این ترتیب، مشکل حل میشود.
چنین رویکردی به -اصطلاحاً- سندهای مذهبی، البته در رفتار حتی روحانیون تأثیرگذار جمهوری اسلامی، بیسابقه نیست. شاید یکی از برجستهترین نمونهها، سخنرانی مهمی از آیتالله خمینی پیش از رسیدن به قدرت باشد که در جریان آن، جواز تهمت زدن به روحانیون مدافع محمدرضا شاه پهلوی را صادر میکند. روحالله خمینی میگوید: «در یک روایتی، در بعضی است که الآن یادم نیست کجاست، آمده که تهمت هم به آنها -این تهمتی که از گناهان کبیره است- در... مواردی گاهی وقتها جایز میشود، گاهی وقتها واجب میشود، که این آخوند اگر آبرویی داشته باشد ساقط شود.» (بهمن ۱۳۴۸)
اهمیت اظهارات خمینی از آن جهت است که حکمی به این بزرگی را صادر میکند، با استناد به روایتی که، از اساس یادش نمیآید چیست. انگار، اصلاً مهم هم نیست که یادش بیاید یا نیاید.
مستند معرفی کردن ماجراهای ساختگی، کارکردهایی فراتر از تبلیغات موردی یا بدنام کردن افراد نیز دارد. این رویه، همچنین برای توجیه سیاستهای کلان به کار میرود.
نمونهای نهچندان قدیمی از این رفتار، جلوگیری علی خامنهای از ورود داروهای آمریکایی کرونا، بر مبنای شایعات بیاساس است. او با ذکر اینکه نمیداند آن شایعات درست هستند یا نه، سعی میکند مسئولیت ارائه مدرک راجع به ادعاهای بزرگش را به عهده نگیرد. خامنهای میگوید: «شما آمریکاییها متهمید به اینکه این ویروس را شما تولید کردهاید؛ من نمیدانم چقدر این اتهام حقیقی است، اما... ممکن است داروی شما یک وسیلهای باشد برای اینکه این بیماری را بیشتر گسترش بدهد.» (۳ فروردین ۹۹)
این، تنها نوبتی نیست که رهبر، در موضوع مقابله با کرونا دخالت میکند و با ذکر کلمه «نمیدانم»، از ارائه مستندات تصمیم خود سر باز میزند. او مدتی بعد، اعلام میکند «ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی به کشور ممنوع است»؛ با این توضیح که: «نمیدانم، گاهی اوقات هست که اینها میخواهند واکسن را روی ملتهای دیگر امتحان کنند، ببینند اثر میکند یا نمیکند.» (۱۹ دی ۹۹)
رهبر در اظهاراتی جداگانه، از «قرائنی» صحبت میکند که حکایت دارند کرونا نتیجه «حمله بیولوژیکی» بوده، باز بدون اینکه توضیح مشخصی در مورد این «قرائن» بدهد. خامنهای بر همین مبنا، از ستاد کل نیروهای مسلح میخواهد که برای مهار بیماری، «رزمایش دفاع بیولوژیک» اجرا کند. (۲۲ اسفند ۹۸)
دستوری که نتیجه آن، اجرای انواع و اقسام پروژههای پرهزینه و بیفایده در مورد کرونا، از طرف نیروهای مسلح است.
مقامات حکومتی ایران، البته به دلیل ادعاهای بدون سندشان، با مشکلی مواجه نمیشوند. در ارتباط با مقامات ارشد، اساساً کسی امکان حسابرسی از آنها را بابت ادعاهایشان ندارد.
از سوی دیگر، بهطور کلی تعداد این ادعاهای غیرمستند در حدی است که بسیاری مواقع، حتی واکنش زیادی را در سطح افکار عمومی ایجاد نمیکنند و اگر هم ایجاد کنند، در حد اشارات طنزآمیز هستند.
اما واقعیت آن است که همین روایتهای در ظاهر طنزآلود، مبنای تصمیماتی هستند که ممکن است سرنوشت بسیاری از شهروندان را تغییر دهند. شهروندانی که حکومت، عموماً مسئولیت تأثیراتی که بر زندگیشان میگذارد را بر عهده نمیگیرد.