جمهوری اسلامی ایران، غالبا مدعی نوعی جایگاه تاریخی برجسته بوده است. رهبران نظام در همین ارتباط، همواره تلاش کردهاند ثابت کنند که انقلاب ۵۷ و حکومت حاصل از آن، به دستاوردهایی رسیدهاند که در ایران یا حتی جهان، سابقه نداشتهاند.
در این مقاله، ردپای این تلاش را، در ادبیات مقامهای حکومتی ایران بررسی میکنیم.
در جدیدترین سالگرد شروع جنگ ایران و عراق، شبکه ۱ صدا و سیما مصاحبهای چند قسمتی را با محسن رضایی فرمانده سپاه در زمان جنگ انجام میدهد، که پر از ادعاهای تاریخی بزرگ است. محسن رضایی از جمله مدعی میشود که ایرانیها در ۳۰۰ سال پیش از انقلاب، در هر جنگی که شرکت کردهاند شکست خوردهاند و قسمتی از خاکشان را از دست دادهاند. رضایی نتیجه میگیرد که جنگ ایران و عراق، اولین جنگ بعد از ۳۰۰ سال بوده که فرجامی غیر از شکست داشته و در پایان آن، هیچ بخشی از خاک ایران جدا نشده است.
ادعاهایی از این نوع را مدافعان حکومت، تاکنون بارها تکرار کردهاند. آن هم در حالی که در پایان جنگ ایران و عراق، بیش از ۲۶۰۰ کیلومتر مربع از خاک ایران در اشغال عراق قرار داشته است. بخشهایی که تا دو سال بعد از جنگ هم در تصرف عراق باقی میمانند. تا اینکه صدام حسین، بعد از اشغال کویت، به طور داوطلبانه از این متصرفات عقبنشینی میکند، تا همه نیروهایش برای جنگیدن با آمریکا و متحدانش آزاد باشند.
از طرف دیگر، ادعای سه قرن شکست ایران، در حالی مطرح میشود که در این مدت، ایرانیها در جنگهای متعددی پیروز شدهاند. یکی از پادشاهان این دوره، نادرشاه معروف است که در جنگهای بزرگ، بسیاری از سرزمینهای دیگر را مغلوب میکند. او از جمله امپراطوری عثمانی را شکست میدهد، امپراطوری روسیه را مهار میکند و در کشورگشاییهای خارجی خود، تا شهر دهلی هند پیش میرود.
افسانه شکست ایران در همه جنگهای ۳۰۰ سال قبل انقلاب، تنها یک نمونه از تلاشهای سخنگویان جمهوری اسلامی، با هدف تولید دستاوردهای تاریخی است. تلاشی که دهههاست، در بالاترین سطح مقامهای نظام، در جریان بوده است.
بنیانگذار جمهوری اسلامی، از پیش از پیروزی انقلاب ۵۷، میکوشد تا این واقعه را، در تاریخ بشریت بیسابقه معرفی کند.
روحالله خمینی چند ماه قبل از رسیدن به قدرت میگوید: «یک همچو قیامی که الآن در ایران هست، من گمان ندارم در تاریخ سابقه داشته باشد». او معتقد است برای اولین بار در تاریخ همه مردم کشور یک چیز را میگویند و مثال میزند: «الآن همه، این بچههایی که تازه خودشان هم الآن نمیدانند چه چیز دارند، میگویند ما شاه نمیخواهیم.» (۱۹ مهر ۵۷)
خمینی در اظهارات جداگانهای تعریف میکند در طول تاریخ، ایرانیها به «کتک خوردن» و «بردن منابعشان» عادت کرده بودند، و برای اولین بار دارند این وضع را عوض میکنند. روحالله خمینی پیش از پیروزی انقلاب میگوید ایجاد چنین روحیهای، ارزشش را دارد که مردم «هزاران نفر کشته بدهند». (۱۰ آبان ۵۷)
آیتالله خمینی بعد از رسیدن به قدرت هم، تأکید دارد که انقلاب، مردم و بهویژه جوانها را، به طور بیسابقه عاشق جنگیدن کرده است.
او بعد از شروع جنگ ایران و عراق میپرسد: «شما در کجای تاریخ -جز یک برهه در صدر اسلام آن هم نه بهطور وسیع بلکه بهطور محدود- سراغ دارید که جوانان یک کشور اینطور عاشق جنگ باشند؟... کجا دیدید که عاشقانه دنبال شهادت باشند؟» (۱۵ آذر ۵۹)
با شدت گرفتن بمباران مناطق مسکونی ایران از طرف عراق، رهبر وقت اعلام میکند «در تاریخ دنیا هیچ سابقه ندارد» که وقتی شهرها بمباران میشوند، مردم آن شهرها برای ادامه جنگ تظاهرات کنند -به بیان خمینی: مردم طوری «بریزند بیرون» که هیچکس نتواند بگوید که «مردم جنگ نمیخواهند». (۳۰ خرداد ۶۴)
دومین رهبر جمهوری اسلامی هم، مثل رهبر پیشین، همیشه تلاش کرده که انقلاب و نظام برخاسته از آن را، در تاریخ جهان بیرقیب بداند.
علی خامنهای معتقد است که دستاوردهای انقلاب ۵۷، در «تاریخ انقلابهای دنیا در طول قرنهای اخیر» نظیر نداشته است. به گفته رهبر: «اولین انقلابی كه با مردم شروع كرد، با مردم ادامه داد... و راه خود را تغییر نداد انقلاب اسلامی ایران است.» (۱۹ بهمن ۸۳) رهبر در اظهاراتی مشابه، ابعاد «حضور مردم» در انقلاب ایران را هم بیمانند میداند، با این بیان که: «یک چنین چیزی با این فراگیری اصلاً سابقه ندارد... واقعاً تاریخ منطقه و به تبع آن تاریخ دنیا ورق خورده است.» (۱۳ تیر ۹۰)
خامنهای مشخصاً انقلابهای فرانسه، روسیه و آمریکا را در جایگاهی پایینتر از انقلاب ایران معرفی میکند. او توضیح میدهد چون «برای اولین بار در تاریخ انقلابهای گوناگون در دنیا»، این انقلاب موفق شده به «اصول و ارزشهای اولیه خود» وفادار بماند. (۱۹ مرداد ۹۰)
لازم به یادآوری است که روحالله خمینی، برای اثبات بینظیر بودن انقلاب اسلامی، همه انقلابهای دنیا را -بدون استثنا کردن روسیه و آمریکا و فرانسه- وابسته به قدرتهای شرقی و غربی میداند. خمینی میگوید: «ایران یک کاری انجام داد که در تاریخ نظیر ندارد. تمام انقلاباتی که واقع شده است یک وابستگی به شرق و غرب داشته... لکن انقلاب ایران، انقلاب غیر وابسته است.» (۱۰ شهریور ۶۰)
موضوع بخش مهمی از تمجیدهای حکومت از خودش، بیسابقه دانستن کارنامه حکومتداری در جمهوری اسلامی است.
علی خامنهای به طور کلی تجربه نظام ایران را، در «تاریخ کشورهای اسلامی» بدون رقیب توصیف میکند؛ تجربهای که اعتقاد دارد نشاندهنده موفقیت دین در «تدبیر امور و اداره جامعه» است. (۲۲ خرداد ۸۳) خامنهای البته منکر نیست که در تاریخ، «حکومتهای دینی» وجود داشتهاند، ولی معتقد است حکومت دینی «مردمسالار» بیسابقه بوده، که تنها مصداقش را جمهوری اسلامی میداند. (۲۹ شهریور ۱۴۰۲)
روسای جمهور مختلف ایران هم، به همین ترتیب، عملکرد نظام را پدیدهای منحصر به فرد در تاریخ توصیف کردهاند.
محمود احمدینژاد، در اوایل دوره دوم ریاست جمهوریش، میگوید در تاریخ ایران تنها «دو مقطع سازندگی در زمان هخامنشیان و ساسانیان و یک مقطع هم در زمان صفویان» وجود داشته، اما عملکرد جمهوری اسلامی «بسیار گستردهتر» از آن دورهها بوده است. (۱۳ تیر ۸۸)
احمدینژاد در پایان دومین دورهاش، دولتش را «پاکترین دولت تاریخ ایران» معرفی میکند. بعد خبر میدهد چنین دولتی، در معرض توهینهایی قرار گرفته که آنها هم «در ایران سابقه نداشتهاند». (۳ تیر ۹۲)
بعد از خروج احمدینژاد از قوه مجریه، روحالله حسینیان، رئیس وقت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کارنامه دولت او را در «آباد کردن و نوسازی کشور»، «در طول تاریخ بیسابقه» میداند. (۴ شهریور ۹۴)
این ادعاها، به نوعی یادآور یک سخنرانی معروف اکبر هاشمی رفسنجانی در اواخر دوره دوم ریاست جمهوری خودش هستند. هاشمی در آن سخنرانی تعریف میکند که «از اول تاریخ ایران» و مشخصاً «از دوران مادها تا امروز»، هیچوقت به اندازه زمان دولتش «کار عمرانی» انجام نشده است. (۲۴ اردیبهشت ۷۳)
گذشته از ادعاهای مرتبط با دستاوردهای عمرانی، مقامهای حکومتی ایران، معمولاً علاقه داشتهاند که قدرت نظام در مقابله با دشمنانش را، در مقیاس تاریخی بینظیر بدانند.
در زمان دولت دونالد ترامپ، علی خامنهای با اشاره به تحریمهای آمریکا، وعده میدهد که «شکست» ایالات متحده در تحریم جمهوری اسلامی ایران، «در تاریخ بیسابقه» باشد. (۱۹ دی ۹۷)
رئیس دفتر علی خامنهای، بعد از حمله موشکیِ -بدون تلفاتِ- سپاه به پایگاه آمریکاییها در عراق در دی ۹۸، مدعی میشود که در هیچ زمان دیگری چنین ضربهای به ایالات متحده نخورده است. به بیان محمد محمدی گلپایگانی: «چنان زهرچشمی از آنها گرفتند که در تاریخ شبیه آن را ندیده بودند.» (۲۷ دی ۹۸)
محمدرضا نقدی، معاون هماهنگکننده سپاه، قدرت نظام را با چنین روایتی توصیف میکند: «امروز شما هر جای دنیا که بروید آدمهایی را میبینید که حاضرند برای پرچم جمهوری اسلامی ایران شهید بشوند.» بعد، بر مبنای روایت خودش میپرسد: «در کدام دوره تاریخی ما چنین نفوذی در دنیا داشتیم یا چه کشوری چنین نفوذی داشته؟» (۳ اردیبهشت ۱۴۰۲)
روایت همسوی محمدجواد لاریجانی، دبیر وقت ستاد حقوق بشر قوه قضاییه، این است که «در تاریخ سابقه نداشته است در ایران حکومتی به وجود بیاید که تا دریای مدیترانه نفوذ داشته باشد». (۱۲ بهمن ۹۷)
در حال و هوایی مشابه، محمود احمدینژاد، جمهوری اسلامی ایران را «یک قدرت جهانی» اعلام میکند و خبر میدهد: «امروز ملتها علاقهای به ایران دارند که در تاریخ شبیه آن وجود ندارد.» (۱۵ بهمن ۸۷)
احمدینژاد در اظهاراتی دیگر، این بشارت تاریخی را میدهد که «کاروان جهان به منزلهای آخر خود نزدیک میشود». او وضعیت دنیا در انتهای این مسیر را، این طور توصیف میکند: «ملت ایران ابرقدرتها را پشت سر گذاشته... و همه قدرتها زیر پای ملت ایران هستند.» (۹ اسفند ۸۶)
ادعای ارائه دستاوردهای بیسابقه را، باید از محوریترین ضداطلاعات مورد استفاده در تبلیغات رسمی دانست.
این ادعا، هم توهم عظمت حاکمان را ارضا میکند، و هم به درد توجیه کارنامه حکمرانیشان میخورد. چون انگار مهم نیست کارنامه ملموس مسئولان در اداره کشور چه باشد: مهم این است که دستاوردهای نظام، در طول تاریخ بیمانند تصور شوند.
تاریخی که البته اختیار روایت آن، با نهادهای حکومتی است.
نهادهایی که بودجهشان را نظام تأمین میکند، تا به هر شیوهای که صلاح بداند، تاریخنویسی کنند.