مجموعهمقالات و پادکست «واژهنامه دروغپراکنی» به کلیدواژههایی میپردازد که در گفتمان رسمی حکومت ایران برای انتشار ادعاهای بیمبنای خود استفاده میشود. این کلیدواژهها طی چندین دهه به طور سیستماتیک از سوی مقامات ارشد و رسانههای دولتی ایران استفاده و به تدریج به بخشی جداییناپذیر از سازوکار انتشار اطلاعات نادرست در ایران تبدیل شدهاند.
«صدها سال مردم این مرز و بوم با حجاب، عفت و با رعایت حریمهای لازم زندگی کردهاند. این موضوع مربوط به این ۴۰ سال نیست... خودشان همواره به عنوان یک امر خودجوش آن را رعایت میکنند... آنچه مسلم است اینجا کسی نسبت به زندگی خصوصی مردم کاری ندارد... در مسائل اجتماعی هم مردم خودشان رعایت میکنند.»
اینها، جملاتی برگزیده از مصاحبه ابراهیم رئیسی با شبکه تلویزیونی سی بی اس آمریکا، در آستانه سفر به نیویورک برای شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل هستند. زمان انتشار این مصاحبه، ۲۷ شهریور ۱۴۰۱ است. یعنی، تنها دو روز بعد از کشته شدن مهسا امینی، که مقدمه اعتراضاتی سراسری علیه حکومت و سیاست پوشش اجباری شد.
جملاتی از این نوع، در ادبیات مقامهای ایرانی بسیار رایج هستند. آنها به کرات برای توجیه سیاستهای خود، به ادعاهای اثبات نشده در مورد «مردم» متوسل میشوند. احتمالا اغلب مخاطبان چنین ادعاهایی، آنها را باور نمیکنند. ولی این ناباوری عمومیت ندارد. مثلا حتی بعضا رسانههایی بینالمللی، این قبیل ادعاها را، بدون راستی آزمایی، تکرار میکنند.
چنین روایتهای مخدوشی، در بسیاری از مواقع، توجیهکننده خشونت حکومت علیه شهروندان هستند. به عنوان نمونه احمدرضا رادان، فرمانده کل پلیس ایران، در میانه اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، برخورد با زنان مخالف پوشش اجباری را این طور توجیه میکند که «مردم قطعا بیحجابی را برنمیتابند». (۲۷ اسفند ۱۴۰۱) در همان مقطع، احمد علمالهدی، امام جمعه مشهد هم هشدار میدهد: «چطور میتوان انتظار داشت که مردم ببینند خانمی کشف حجاب کرده، اما واکنشی نشان ندهند... مردم دینستیزی را تحمل نمیکنند.» (۱۸ فروردين ۱۴۰۲)
برخورد خشونتآمیز با زنان بر سر حجاب، طبیعتا مختص سالهای اخیر نبوده. به همان نسبت، برای توجیه این خشونت هم، بهانههای متنوعی به کار گرفته شده. جمعی از چهرههای حکومتی، تحمیل حجاب را از اهداف اصلی مردمی دانستهاند که انقلاب ۱۳۵۷ را انجام دادهاند.
فرضا احمد خاتمی خطيب جمعه تهران میگوید: «انقلاب ما از جنس قيام علیه کشف حجاب رضا خانی است و مردم قيام كردند تا احكام دين در همه عرصهها اجرا شود.» او بر همین مبنا ادامه میدهد: «مردم اگر ببينند دينشان در خطر است آرام نمیگيرند.» (۱۸ تیر ۸۹)
در اظهارنظری جداگانه، کاظم صدیقی دیگر خطیب جمعه تهران اعلام میکند: «ملت ایران که این همه شهید داده، زیر بار تحمیل بیحجابی و بدحجابی نخواهد رفت.» (۱۸ اسفند ۹۶) اعتماد به نفس محمد تقی رهبر، امام جمعه اصفهان، تا به آنجا پیش میرود که خبر میدهد اساسا «خیلی از مردم راضی هستند گرانی و مشکلات اینچنینی بیشتر شود، اما حجاب خانمها اسلامی باشد.» (۲۸ شهریور ۹۱)
ادعاهایی همچون حمایت مردم از پوشش اجباری، زیرمجموعه گزارهای محوری هستند که در ادبیات حکومتی، مرتبا تکرار میشود: این گزاره که مردم، با وجود نارضایتیهای مختصر، حامی نظامند.
مثلا حسن روحانی چند ماه بعد از اعتراضات سراسری دی ۹۶، مدعی میشود «مردم اساس نظام را قبول دارند، با این حال ممکن است شیوه دولتها را کسی نپسندد.» (۱۸ اردیبهشت ۹۷) ابراهیم رئیسی در میانه اعتراضات ۱۴۰۱، میزان امیدواری ایرانیان به حکومت را حتی از قبل هم بیشتر میداند، با ذکر اینکه: «مردم ما امروز بهرغم وجود برخی کمبودها و کاستیها از همیشه امیدوارترند.» (۲۳ اسفند ۱۴۰۱) به همین ترتیب صادق لاریجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گوشزد میکند: «مردم با وجود همه مشکلات نظام خود را قبول دارند.» او این ادعا را در آستانه انتخابات ۱۴۰۲ مجلس بر زبان میآورد، که شاهد پایین ترین نرخ مشارکت در انتخابات پارلمانی، در تاریخ جمهوری اسلامی است. (۴ اسفند ۱۴۰۲) قبل از آن انتخابات رکورد شکن، امینحسین رحیمی وزیر دادگستری وقت، ادعای همراهی شهروندان با حکومت را به این -به اصطلاح- آمار عجیب مستند میکند: «غالب مردم جامعه، که بیش از ۹۷ درصد مردم هستند، نظام و انقلاب را قبول دارند.» (۲۲ بهمن ۱۴۰۲)
ادعای حمایت ملت از نظام فارغ از تبعات سیاستهای حکومتی، به طور کلی از رایجترین ابزارهای توجیه این سیاستها در ایران است. مثلا در دهههای گذشته، رهبران جمهوری اسلامی بهدفعات مدعی شدهاند که مردم، از درگیری نامحدود با قدرتهای جهانی حمایت میکنند، بی آنکه نگران هزینههای این سیاست باشند.
علی خامنهای، در همان نخستین سالهای رهبری خود میگوید: «بسیاری از حقایق هست که خیلی از روشنفکران نمیفهمند. فرضاً امکان ایستادگی در مقابل قدرتهای مستکبر و مسلط امروز عالم را تحلیلگران سیاسی نمیفهمند... اما توده مردم میگویند چرا نمیشود ایستاد؟» (۶ خرداد۷۱) مشابه این اظهارات، در دوران مسئولیت خامنهای، مرتبا از سوی او و مقامهای حکومتش تکرار میشوند.
به عنوان مثال در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی، علی رغم اختلاف نظرهای جنجالی او و دیگر مسئولان حکومتی، بسیاری از آنها ادعاهای مشابهی را در این زمینه مطرح میکنند.
خود حسن روحانی میگوید: «ملت ما تسلیم نمیشود، سختی را تحمل میکند، مقاومت میکند و در مقابل دشمن سر خم فرود نمیآورد.» (۷ اسفند ۹۸) روایت صادق لاریجانی رئیس وقت قوه قضائیه این است که «مردم سختیها را تحمل میکنند اما از اهداف الهی خود دست برنمیدارند.» (۲۱ بهمن ۹۳) محمدباقر قالیباف رئیس مجلس تاکید میکند: «مردم ما... نشان دادهاند که هزینه انقلاب کشور را میپردازند، اگر لازم بوده از جان خود گذشتهاند و یا فرزندان خود را فدا کردند. مردم ما سختی اقتصادی را نیز تحمل میکنند». (۱۵ تیر ۹۹) احمد جنتی دبیر شورای نگهبان نیز، حکایت خود را به چنین جزئیاتی میرساند: «مردم ما سختیها را تحمل میکنند. ممکن است ما مجبور باشیم روزی دو وعده غذا بخوریم و یا حتی یک وعده، چه اشکالی دارد؟ مردم ما طاقت سختیها را دارند، گرسنگی که سختتر از داغ جوان نیست.» (۱۰ بهمن ۹۳)
در دوران رهبری علی خامنهای، احتمالا پرونده هستهای برجستهترین نمونه از توجیه سیاستهای پرهزینه، بر مبنای روایتهای بیمبنا از خواست مردم است. در این مقطع مسئولان حکومتی، برنامه هستهای خود را بدون درکی درست از تبعات تحریم های بین المللی به پیش میبرند. همواره هم مدعی میشوند که ایرانیان مشکلی با تحریم ها ندارند و مایلند نظام، برنامه هستهای را بی کم و کاست ادامه دهد.
برخی اظهارات محمود احمدینژاد رئیس جمهور پیشین در این زمینه، شهرت جهانی یافتهاند. مثلا این خطاب او به شورای امنیت سازمان ملل که: «ملت ایران برای قطعنامههای شما پشیزی ارزش قائل نخواهد بود.» (مرداد ۸۹) یا این حرف که: «اگر به ایران سفر کنید و از مردم سوال کنید مردم میگویند اصلا تحریم چه هست؟ تحریم اصلا نمنَ دی». (۳ دی ۸۹) یا این یکی که خیلی معروف میشود: «آن قدر قطعنامه بدهيد تا قطعنامهدان شما پاره شود... اگر به جايی برسيم كه اصلا از ما نفت نخرند، ملت ما میتوانند خود را بدون نفت هم اداره كنند.» (۴ آذر ۸۷)
البته، اگرچه محمود این احمدینژاد است که به خاطر لحن ادعاهایش خبرساز میشود، او درواقع دیدگاههای مقام مافوق را تکرار میکند: علی خامنهای در تمام سالهایی که تحریمهای پی در پی، زندگی را بر ایرانیها سخت و سختتر میکنند، اصرار دارد که مردم به ادامه این وضعیت راضی هستند.
به عنوان نمونه، او تاکید دارد که تحریم باعث شادابی مردم شده: «میگویند ما میخواهیم تحریم کنیم - تحریم نفت، تحریم بانک مرکزی، تحریم چه، تحریم چه، تحریم چه... برای اینکه ملت ایران خسته بشود. عجیب است؛ هرچه گذشته، ملت ایران شادابتر، زندهتر، بااستقامتتر و مصممتر شده است.» (۱۰ اسفند ۹۰)
رهبر جمهوری اسلامی، همچنین به نمایندگی از مردم حکم میکند: «تحریم در موارد بسیاری به سود کشور است، به سود ملّت ایران است، این را افراد دلسوز و علاقهمند و مطّلع بیان میکنند. بله، تحریم یک مشکلاتی را ایجاد میکند... امّا در نهایت به نفع کشور است.» (۴ اردیبهشت ۹۸)
خامنهای در توجیه هزینه تحریم ها و سایر سیاستهای پرهزینه دوران جمهوری اسلامی، استدلالی کلی دارد. استدلالی که چارچوب آن، در این جملات مشهود است: «صدها برابرِ آن هزینهها، منافع وجود دارد؛ این یک تجارت پرسود است برای ملّت. بله، هشت سال جنگ هزینه بود، شورشها هزینه بود، تحریمها هزینه بود... امّا صدها برابر این هزینهها، سود در این راه وجود دارد.» (۱۴ خرداد ۹۵)
توجیهات رهبر فعلی در مورد هزینه تصمیمهای حکومت، در راستای توجیهات مشابه رهبر قبلی جمهوری اسلامی هستند. به عنوان نمونه، اظهارات او در مورد نظر مردم راجع به جنگ.
بنیانگذار جمهوری اسلامی، در بسیاری از سخنرانیهای خود، این گزاره را تکرار میکند که مردم ایران، مسالهای با هزینه دادن برای ادامه جنگ ندارند. مثلا در میانه یکی از خونبارترین دورههای بمباران مناطق مسکونی ایران از سوی عراق، حرف ملت را این میداند که «ما برای شهادت آمدیم». به زعم او هرچند دشمن تهدید میکند که «ما خانههای شما را خراب میکنیم و خود شما را هم میکشیم»، ولی جواب مردم این است که «ما [اصلا] برای این آمدیم.» (۳۰ خرداد ۶۴)
روحالله خمینی، در پاسخ به افرادی که نگران تبعات ادامه جنگ در خاک عراق هستند، مدعی میشود که همه مردم این نگرانی را بیمورد میدانند. او علاقهمندان به ادامه جنگ را با چنین عبارتی توصیف میکند: «ملت و عموم ملت، به استثنای یک عده بدبخت که در خارج و داخل نشستهاند و نغمه سرایی میکنند یا عزاداری میکنند». (۲۹ فروردین ۶۴)
رهبر وقت، حتی زمانی که ادامه جنگ غیرممکن میشود و بهناچار قطعنامه آتش بس با عراق را قبول میکند، کماکان اصرار دارد که مردم حاضرند به طور نامحدود هزینه بدهند. به زعم او: «مردم ايران ثابت كردهاند كه تحمل گرسنگی و تشنگی را دارند، ولی تحمل شكست انقلاب و ضربه به اصول آن را هرگز نخواهند داشت.» (۲۹ تیر ۶۷)
چنین توصیفاتی از روحیات ملت، در حالی صورت میگیرند که آیتالله خمینی از همان ابتدای جنگ، ابایی ندارد که به طور کلی درگیری نظامی را برای مردم مفید اعلام کند. با استدلالهایی در این سطح که: «در استراحت و در راحت و در این امور، انسان هی کسل میشود، هی خمود میشود... لکن وقتی که جنگی در کار میآید... انسان را از آن حال خمودی و از آن حال سستی بیرون میکند.» (۸ مهر ۵۹)
سیاستهای یک حکومت در صورتی ممکن است نظر مردم معرفی شوند که حداقل، امکان تغییر آنها از سوی شهروندان وجود داشته باشد.
در جمهوری اسلامی ایران اما، مجموعه وسیعی از سیاستهای فراگیر، هرگز قابل تغییر نبودهاند. مثلا شهروندان، هرگز این امکان را نداشتهاند تا با روشهایی از قبیل همه پرسی، نظرسنجی یا انتخابات، رهبر را به تجدیدنظر در سیاستهای کلان نظام وادارند.
تا وقتی چنین امکانی وجود نداشته باشد، اظهارات مقامهای حکومتی در مورد دیدگاه مردم، در زمره اطلاعات بیاعتبار یا ساختگی طبقهبندی میشوند. ادعاهایی که کاربرد اصلی آنها، انداختن مسئولیت تصمیمهای پرهزینه حکومت، به گردن «مردم» است.