این سومین باری است که آیتالله علی خامنهای، در موضعگیری عمومی درباره ویروس کرونا به نظریه توطئه اشاره میکند. رهبر ایران در سخنرانی خود در تاریخ سوم فروردین ۱۳۹۹ که از تلویزیون ایران پخش شده، به توطئه آمریکایی تولید و گسترش ویروس کرونا و به طور مشخص هدف قرار گرفتن ایران اشاره کرده است.
«شما آمریکاییها متهماید به اینکه این ویروس را شما تولید کردهاید؛ من نمیدانم چقدر این اتهام حقیقی است، اما وقتی این اتهام وجود دارد کدام عاقلی به شما اعتماد میکند که شما بیایید برای او دارو بیاورید؛ ممکن است داروی شما یک وسیلهای باشد برای اینکه این بیماری را بیشتر گسترش بدهد. هیچ اعتباری ندارید؛ به شما اعتمادی نیست. ممکن است یک دارویی را شماها تجویز کنید، یا وارد کشور بکنید که این ویروس را ماندگار کند و مانع تمام شدنش بشود؛ یعنی اگر چنانچه این تهمت درست باشد و شما این ویروس را به وجود آورده باشید، این کارها از شماها بر میآید. یا اگر کسی را به عنوان درمانکننده و پزشک بخواهید بفرستید، ممکن است او بخواهد بیاید اینجا، اثر عملی سمّی را که تولید کردهاند را از نزدیک ببیند؛ چون گفته میشود که با استفاده از آشناییهای ژنتیک ایرانی که از وسایل مختلفی به دست آوردهاند، یک بخشی را بالخصوص برای ایران درست کردهاند»
البته آیتالله خامنهای کوشیده با استفاده از قیدهایی نظیر «من نمیدانم چقدر این اتهام حقیقی است» مسئولیت قطعی طرح چنین نظریههایی را از خود سلب کند. اما بازخوانی مواضع یک ماه اخیر او نشان میدهد، شیوع ویروس کرونا پیش چشم رهبر ایران از یک «توطئه انتخاباتی» به یک «توطئه بیولوژیک» علیه کل ایران ارتقا پیدا کرده است.
این نشان دهنده ارتباط مستقیم دفتر آیتالله خامنهای و فرماندهان ارشد نظامی، با محافل تولید و پخش نظریههای بیاساس توطئه است؛ پدیدهای خطرناک که هم تهدیدی علیه اطلاعرسانی و افزایش آگاهی عمومی است و هم کار اداره بحران کرونا را دشوار میکند.
چگونه نظریه توطئه در بالاترین سطح سیاسی در جمهوری اسلامی ایران مطرح میشود؟
از سوم اسفند ۱۳۹۸ تا الان (چهارم فروردین ۱۳۹۹) آیتالله خامنهای، به جز شش پیام تسلیت، هفت اظهار نظر عمومی داشته است. یک جلسه درس خارج فقه، دو سخنرانی استودیویی، یک صحبت کوتاه در حاشیه روز درختکاری، یک پیام نوروزی و ۲ نامه خطاب به وزیر بهداشت و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح.
از این میان او سه بار به تئوری توطئه متوسل شده و سه نظریه متفاوت درباره ارتباط ویروس کرونا با انتخابات، با جنگ ایدئولوژیک و با هدف قرار دادن ژن ایرانی ارائه کرده است.
اولین موضعگیری رهبر ایران درباره کرونا روز ۴ اسفند ۱۳۹۸، چهار روز پس از ورود کرونا به ایران، در جلسه درس خارج فقه صورت گرفت، آیتالله خامنهای ویروس کرونا را «حالا آخری هم این بیماری جدید که این هم شد یک بهانه خوبی…» توصیف کرد که در زمره توطئههای دشمن «علیه شرکت مردم در انتخابات» قرار داشته است. پیش از رهبر ایران، علیاکبر رائفیپور، از نظریهپردازان تئوری توطئه چنین ادعایی را مطرح کرده بود.
دومین بار، در جریان صدور فرمانی به تاریخ ۲۲ اسفند ۱۳۹۸، او از رئیس ستاد کل نیروهای مسلح خواست: «با توجه به قرائنی که احتمال «حمله بیولوژیکی» بودن این رویداد را مطرح کرده میتواند جنبهی رزمایش دفاع بیولوژیک نیز داشته و بر اقتدار و توان ملّی بیفزاید.»
انتشار این خبر در حساب کاربری رسمی آیتالله خامنهای در توییتر واکنشهای زیادی به همراه داشت.
این اقدام [تشکیل #قرارگاه بهداشتی درمانی مقابله با #کرونا] با توجه به قرائنی که احتمال «#حمله_بیولوژیکی» بودن این رویداد را مطرح کرده میتواند جنبهی رزمایش دفاع بیولوژیک نیز داشته و بر اقتدار و توان ملّی بیفزاید./۳
— KHAMENEI.IR | فارسی (@Khamenei_fa) March 12, 2020
این صحبتها در حالی مطرح میشد که تا این تاریخ واژه «جنگ» یا «حمله» یا «نبرد» بیولوژیک از سوی فرماندهان سپاه مطرح شده بود. از جمله میتوان به اظهارات روز ۱۵ اسفند حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران اشاره کرد که در مراسم معارفه یک فرمانده سپاه در کرمان گفته بود «امروز درگیر یک نبرد بیولوژیک هستیم».
یا در اظهار نظر دیگری یک روز پیش از انتشار متن فرمان آیتالله خامنهای، غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل در تلویزیون ایران گفته بود: «ویروس کرونا بخش زیادی از ویژگیهای یک جنگ بیولوژیک را دارد». رئیس پدافند غیرعامل البته گفته بود تحقیقات ویروسشناسی در این باره در جریان است. در حالی که تا الان هیچ مرجع علمی قابل اعتنایی درباره احتمال حمله بیولوژیک صحبت نکرده است.
اما از اینجا به بعد نظریه توطئه برای تکامل نیازمند شبهعلم خواهد بود. از اینجا به بعد گروهی از افراد با عناوین حعلی به عنوان دانشمند و کارشناس سر راه سبز میشوند تا نظریه «جنگ بیولوژیکی» را صورتبندی علمی و سیاسی کنند.
ظهر روز ۲۲ اسفند ۱۳۹۸، شبکه افق تلویزیون ایران یک برنامه سه ساعتی با عنوان «دستهای پشت پرده ویروس کرونا» با اجرای نادر طالبزاده پخش کرد. در این برنامه مطالب گوناگونی مطرح شد و شواهدی شبه علمی و شبهسیاسی برای اثبات نظریه توطئه ارائه شدند که هیچ کدام پایه و اساس درستی نداشتند. از جمله میتوان به گفتوگو با فردی با نام «پروفسور علی کرمی» اشاره کرد که در آن مطالب عامیانه مغشوشی، در قالب علم به خورد مخاطب میداد. برای اولین بار در این برنامه بود که گفته میشود این ویروس به طور اختصاصی برای ضربه زدن به ایران ساخته شده و به گونهای طراحی شده که روی ژن ایرانیها اثر زیادی داشته باشد. در این میان، به گفته آقای «پروفسور» بیچاره ایتالیاییها صرفا به خاطر «شباهت ژنتیکی به ایرانیها» اشتباهی قربانی شدهاند و بالاتر میزان مرگ و میر بر اثر کرونا را در جهان به نام خود به ثبت رساندهاند.
۱- علی کرمی که خود را «پروفسور کرمی» معرفی میکند یکی از نظریهپردازان توطئه است. ما پیشتر در مقالهای به طور مختصر به سوابق او اشاره کردهایم. او مدعی است ویروس #کرونا مصداق «#جنگ_بیولوژیک» آمریکا علیه چین و مخصوصا ایران است. این ادعا بیپایه و اساس است.https://t.co/8AxT3uwAbP pic.twitter.com/9ixYhqq1Z4
— FactNameh | فکتنامه (@factnameh) March 13, 2020
برای رد این ادعا کافی است به این اشاره کنیم که تا روز چهارم فروردین آمار رسمی، مرگ و میر کرونا در ایتالیا سه برابر ایران، در چین ۷۰درصد و در اسپانیا ۴۰ درصد بیشتر از ایران است. چنین ضریب خطایی حتی برای یک نظریه توطئه هم غیر قابل قبول است.
عموما گردش این اطلاعات نادرست و داعیههای شبهعلمی در شبکههای اجتماعی چندان عجیب نیست. اما استناد عالیترین مقام سیاسی یک کشور به آن غیرطبیعی است. اینکه آیتالله خامنهای میگوید «گفته میشود که با استفاده از آشناییهای ژنتیک ایرانی که از وسایل مختلفی به دست آوردهاند، یک بخشی را بالخصوص برای ایران درست کردهاند»، نشانهای آشکارا از ارتباط، همکاری و هماهنگی جریان تولید و پخش تئوری توطئه با دفتر رهبر جمهوری اسلامی ایران است.
تبعات نظریهپردازی توطئه در بیت رهبری
نظریهپردازی و ترویج تئوری توطئه ذاتا زیانبار است. وقتی سطح نظریهپردازی به بالاترین سطح نظام سیاسی، مانند ایران میرسد، ابعاد خطرناکتری پیدا میکند.
نمونه و مصداق اخیر این مساله، ماجرایی جلوگیری از فعالیت سازمان پزشکان بدون مرز برای ساخت بیمارستان صحرایی ۴۸ تختخوابی در ایران است. در نظریه توطئه که از سوی آیتالله خامنهای مطرح شده، این سازمان هم میتواند مصداق نفوذ به ایران برای کسب اطلاعات باشد، بنابراین برخلاف همه هماهنگیهای صورت گرفته (اگر چه در روایت رسمی وزارت بهداشت آن را گردن نمیگیرد) این فرصت محکوم به سوختن است. پزشکان بدون مرز ناگزیر از بازگشت از ایران هستند، وزارت بهداشت و سایر نهادها از ترس اظهار بیاطلاعی میکنند و دست آخر ایران در این وضعیت بحرانی محروم از کمکهای خارجی خواهد بود.
تصویر زیر، عکس خبر درج شده در خبرگزاری ایسنا در شامگاه ۵ فروردین ۱۳۹۹ است. این خبر دقایقی بعد، بدون توضیحی از خبرگزاری ایسنا حذف شد.
تبعات نظریهپردازی یا حتی بیان نظریههای توطئه از سوی آیتالله خامنهای را میتوان به اشکال زیر دستهبندی کرد:
۱- بالا بردن هزینه زیر سوال بردن تئوری توطئه: وقتی آیتالله خامنهای در جایگاه نظریهپردازی توطئه قرار میگیرد، هرگونه مخالفت با نظریه توطئه مساوی با مظان مخالفت با رهبری است. اینجا است که کار روزنامهنگاران، پژوهشگران، کارشناسان و حتی مدیران اجرایی دشوار و پرهزینه میشود.
۲- اخلال در اطلاعرسانی: این مساله فرایند اطلاعرسانی و افزایش آگاهی عمومی را مختل میکند. از یکسو دایره فعالیت رسانههای داخلی برای مقابله با اخبار جعلی محدود میشود. از سوی دیگر نهادهای رسمی داخل نیز تلاش خواهند کرد تا فعالیتهای رسانههای خارج از کشور را فضاسازی سیاسی علیه ایران تعبیر و تفسیر کنند.
بیاعتنایی بخشهایی از جامعه به خطر شیوع کووید ۱۹ را میتوان از همین منظر تحلیل کرد.
گروه بزرگی از هواداران آیتالله خامنهای، کل ماجرای ویروس کرونا را توطئه «جنگ بیولوژیک» میانگارند، اما بر اساس روایت حاکم، این جنگ تنها جنگ «دشمن» علیه نظام جمهوری اسلامی نیست، بلکه به باور این گروه، ارزشها و باورهای مذهبی و سیاسی نظام حاکم بر ایران در جبهههای گوناگون هدف حمله «دشمن» قرار دارد. در چنین شرایطی دفاع از ارزشهای مذهبی و سیاسی اهمیت زیادی دارد.
در چنین فضای توهمی، زیارت اماکن مقدس در قم و مشهد، حضور در مراسم مذهبی و شرکت در مراسم تشییع جنازه سرداران سپاه هم در حکم مقاومت در برابر دشمن فرضی است. طبیعی است آن بخش از جامعه به توصیههای علمی توجهی نشان ندهند و هشدارهای کارشناسان را بخشی از توطئه «دشمنان» برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران تلقی کنند.
۳- اخلال در مدیریت بحران: در بحرانهای بزرگ اجتماعی اطلاعرسانی و افزایش آگاهی عمومی و مقابله با شایعات و اخبار جعلی در این میان اهمیت زیادی دارد. از این پس بعید است کسی از میان مسئولان ستاد ملی کرونا جرات داشته باشد برای روشن کردن افکار عمومی اعلام کند، آزمایشگاهی بودن کرونا بیاساس است و ویروس کرونای جدید یک ویروس طبیعی است و ربطی به جنگ بیولوژیکی ندارد. بنابراین راه مقابله با آن نه پدافندی، بلکه بکارگیری روشها و توصیههای علمی است.
بعد از طرح این نظریه توطئه توسط رهبر ایران، این مساله به روال معمول در سازوکار اداری کشور، باید در دستور کار ستادهای ملی و محلی مدیریت بحران قرار بگیرد. برای اینکه ببینیم طرح مسائل بیربط چگونه در خلال طرح مباحث مرتبط با مدیریت وقفه ایجاد میکند، کافی است به فیلم ۴۵ دقیقهای جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۹۸ نگاه کنیم. وقتی در میانه بحث درباره لزوم اعمال محدودیت تردد، برنامه جبرانی مدارس و دانشگاهها، محمد جعفر منتظری دادستان کل کشور، از حسن روحانی میخواهد که درباره اینکه چرا محل جلسات ستاد در سعدآباد است توضیح دهد!
۴- هزینهزایی: علاوه بر همه اینها، نظریهپردازی توطئه از سوی رهبر ایران هزینه مادی هم در بر دارد. تشکیل ستادهای سازماندهی افکار عمومی در شبکههای اجتماعی، تولید محتوا برای دفاع از نظریه مطرح شده، افزایش بودجه و اعتبار موسسات و نهادهایی که در زمینه ترویج آن فعالیت میکنند و استفاده از ظرفیتهایی که میتوانست در راستای مهار بیماری کووید۱۹ از آنها استفاده شود، نمونههایی از هزینههایی است که این کار در پی دارد.
ما دقیقا نمیدانیم در حال حاضر چند آزمایشگاه مشغول تحقیقات برای اثبات فرضیه توطئه است. دقیقا نمیدانیم چقدر منابع مالی برای تهیه گزارشهایی با مضمون جنگ بیولوژیکی مصرف شده و میشود. به همین نسبت نمیدانیم چقدر از فضاهای تبلیغاتی در رسانههای عمومی صرف ترویج نظریههای توطئه خواهد شد، اما میدانیم این ظرفیتهای مالی میتوانست برای اداره علمی بحران کرونا هزینه شود.