بررسی دادههای هزینه و درآمد خانوار و همچنین تورم در سالهای گذشته نشان میدهد مردم ایران برای سازگاری با تورم چه کار کردهاند:
رویارویی با تورم، برای خانوارها به معنی تلاش برای افزایش درآمد و کاهش هزینههاست. اگر صاحب کسب و کاری باشند که راهی برای افزایش درآمدهای خانوار داشته باشد، تلاش میکنند تا درآمد خود را افزایش دهند، گاهی از مسیر افزایش قیمت تمامشده کالا و خدمات خود و گاهی هم از مسیر نوآوری، تنوع تولید و خدمات یا افزایش زمان کار.
برای حقوقبگیران و دستمزدبگیران، کار دوم و اضافهکاری از جمله راههای افزایش درآمد برای گذر از شرایط تورمی است. اما سرپرستان خانوار برای سازگاری با تورم باید به فکر کاهش هزینهها هم باشند.
مسیر کاهش هزینهها از حذف هزینههای کمتر ضروری آغاز میشود و در ادامه با انتخاب گزینههای ارزانتر و مشابه و دست آخر تغییر سبک زندگی و کاهش مصرف منتهی میشود.
این مسیر را میتوان از گزارشهای سالانه بودجه خانوار که مرکز آمار ایران منتشر میکند پیگیری کرد، اینکه خانوارها، سال تورمزده را با چه رویکردی به سرانجام رساندهاند، از مصرف و خرید چه کالا و خدماتی گذر کردهاند و در نهایت سفره معاش آنها چه تغییراتی کرده است.
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، از بودجه خانوار ایرانی در سال ۱۳۹۸، متوسط هزینه کل خالص یک خانوار شهری به سالی ۴۷ میلیون و ۴۳۷ هزار و ۹۰۰ تومان رسید که نسبت به میانگین هزینه کل خالص یک خانوار شهری در سال ۹۷ رشدی ۲۰/۶ درصدی داشت.
میانگین درآمد یک خانوار شهری در سال ۱۳۹۸ هم در مقایسه با سال قبل با افزایش ۲۴/۴ درصدی به سالانه بیش از ۵۴ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان رسید.
مرکز آمار ایران، میانگین هزینه کل خالص یک خانوار روستایی در سال ۱۳۹۸ را اندکی بیش از ۲۶ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان ارزیابی کرد که در مقایسه با سال ۹۷ رشدی ۲۲ درصدی را تجربه کرده بود.
متوسط درآمد سالانه یک خانوار روستایی در سال ۹۸ نیز در مقایسه با سال ۹۷ با افزایش ۲۷/۴ درصدی به ۲۹ میلیون و ۷۰۲ هزار تومان رسید.
بر اساس این آمار و ارقام، به طور متوسط هم خانوار شهری و هم خانوار روستایی در سال ۹۸ تراز مثبتی داشتهاند که البته در برخی استانها اینگونه نبوده و خانوارهای شهری یا روستایی ساکن در این استانها سال ۹۸ را با کسری بودجه به پایان بردند.
ترکیب سبد هزینه خانوار
ترکیب سبد هزینه خانوارهای ایرانی در سال ۹۸ نیز جالب توجه است. به طور میانگین، پارسال ۷۵ درصد از کل هزینههای سالانه خانوارهای شهری یعنی ۳۵ میلیون و ۶۸۵ هزار تومان صرف هزینههای غیرخوراکی شد. این سهم در سال ۹۷ از کل هزینهها یک واحد درصد کمتر بود.
۲۵درصد از کل هزینههای یک خانوار شهری در سال ۱۳۹۸ یعنی ۱۱ میلیون و ۷۵۳ هزار تومان به هزینههای «خوراکی و دخانی» اختصاص داشت که نسبت به سهم این هزینهها از کل هزینههای خالص یک خانوار شهری در سال ۹۷، یک واحد درصد کمتر بود.
میزان رشد هزینههای خوراکی و دخانی خانوار شهری در سال ۹۸ در مقایسه با سال پیش از آن ۲۴/۴ درصد بود، هزینههای غیر خوراکی خانوارهای شهری در سال ۹۸ در مقایسه با سال ۹۷ به میزان ۱۹/۷ درصد افزایش داشت.
ترکیب هزینههای خانوارهای روستایی در سال ۹۸ نسبت به ترکیب سبد هزینههای خانوارهای شهری تفاوت معناداری داشت. خانوارهای روستایی سهم بیشتری از درآمدهای خود را صرف هزینههای خوراکی و دخانی کردند.
پارسال به طور متوسط، هر خانوار روستایی، ۳۹ درصد از کل هزینههای سالانه را به تامین غذا اختصاص داده است. میزان هزینه خوراکی و دخانی خانوار روستایی در سال ۱۳۹۸ بیش از ۱۰ میلیون و ۲۶۶ هزار تومان بوده است.
هزینههای خوراکی و دخانی خانوارهای روستایی در سال ۹۷ سهمی ۳۷ درصدی از کل هزینههای سالانه این خانوارها داشت، میانگین هزینههای خوراکی و دخانی خانوارهای روستایی از سال ۹۷ تا ۹۸ رشدی ۲۷/۹ درصدی را تجربه کرد.
بر اساس یافتههای این گزارش، هزینههای غیرخوراکی روستاییان در سال ۹۸، سهمی ۶۱ درصدی از کل هزینههای سالانه این خانوارها داشت. هر خانوار روستایی در سال ۱۳۹۸ به طور میانگین بیش از ۱۵ میلیون و ۸۳۴ هزار تومان برای هزینههای غیرخوراکی هزینه کرده که ۱۸ درصد بیش از هزینههای غیرخوراکی این خانوارها در سال قبل از آن است.
افت مصرف زیر فشار تورم
اما برای فهم و مقایسه معنادار باید ارقام مربوط به هزینههای خوراکی و دخانی خانوارها با نرخ تورم تعدیل شود تا رشد یا افت واقعی این ارقام قابل اندازهگیری باشد.
در جدول زیر هزینههای خوراکی و دخانی خانوارهای روستایی و شهری در دوره زمانی ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۸ در دو حالت ارقام جاری و به قیمتهای ثابت ۱۳۹۵ آمده است. برای محاسبه از دادههای شاخص قیمت مصرفکننده مرکز آمار استفاده کردهایم.
ارقام تعدیل شده به قیمتهای ثابت سال پایه ۱۳۹۵، نشان میدهد که هزینه خوراکی و دخانی خانوارها در سال ۹۸ حتی از همین رقم در سال ۹۴ هم کمتر است و در واقع مصرف خانوارهای ایرانی در این سالها کاهش داشته و رقم هزینه سالانه خانوارها در سال ۹۸ به قیمت ثابت سال ۹۵ حتی به اندازه هزینههای سالانه خانوارها در سال ۹۴ هم نیست.
در عین حال دو گزارش مرکز آمار و بانک مرکزی ایران از اجزای هزینهای تولید ناخالص داخلی نیز نشان میدهد که مصرف نهایی بخش خصوصی در سال ۱۳۹۸ منفی بوده است و اثرات تورمی از طریق افزایش شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی در نهایت منجر به کاهش مصرف نهایی حقیقی خانوار شده و رشد متوسط قیمتها از رشد مصرف خانوار به قیمت اسمی پیشی گرفته است.
نرخ رشد هزینه مصرف نهایی بخش خصوصی در سال ۹۸ به روایت مرکز آمار ایران منفی ۵/۴ درصد بوده است. برآورد بانک مرکزی از نرخ رشد هزینههای مصرفی بخش خصوصی منفی ۷/۷ درصد در سال ۹۸ است.
در عین حال رقم هزینههای مصرفی بخش خصوصی در سال ۹۸ به قیمتهای ثابت به رقمی کمتر از سطح سال ۱۳۸۸ نزول کرده است. افت چشمگیر مصرف بخش خصوصی در این سالها را میتوان با تورم بالا و مشکلات ناشی از تحریم ایران، توضیح داد.
کمتر میخوریم
بررسی یافتههای مرکز آمار ایران از روند هزینههای خوراکی خانوار به قیمت ثابت در سال ۹۸ نشان میدهد که مصرف نهایی خانوار از این گروه با توجه به تورم ۱۹/۴ درصدی شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی در گروه خوراکیها ۳/۹ درصد کاهش یافته است.
بیشترین هزینههای خانوار در این گروه مربوط به سه گروه «غلات، نان، آرد، رشته و فرآوردههای آن»، «شیر و فرآوردههای آن» و «میوهها و خشکبار» بوده است.
بر اساس گزارش بودجه خانوار در سال ۹۸ مشخص شد که هر خانوار شهری در سال ۱۳۹۸، ۲۵ درصد از کل هزینههای خود را صرف هزینههای خوراکی و دخانی کرده است، در بین اقلام مختلف هزینههای خوراکی و دخانی خانوارهای شهری، هزینه خرید «گوشت» با ۲۲ درصد بزرگترین سهم را داشته است.
یعنی اگر بر مبنای این گزارش، متوسط هزینههای خوراکی و دخانی یک خانوار شهری ماهانه ۹۷۹ هزار و ۴۰۰ تومان در نظر بگیریم، هر خانوار شهری ماهی ۲۱۵ هزار و ۴۷۰ تومان برای تامین گوشت مصرفی هزینه کرده است.
گوشت: میانگین هزینه خرید گوشت در سبد خانوار شهری در سال ۱۳۹۷ ماهی ۱۶۵ هزار و ۳۸۴ بود. به عبارتی سهم هزینه خرید گوشت از سال ۹۷ تا ۹۸ برای یک خانوار شهری بیش از ۳۰ درصد افزایش یافته است، اما پرسش اینجاست که آیا این افزایش ۳۰/۳ درصدی هزینه تامین گوشت، میزان مصرف این گروه غذایی را برای خانوارهای شهری ثابت نگاه داشتهاست؟
بررسی تورم سالانه شاخص بهای گروه «گوشت قرمز و سفید و فرآوردههای آن» در پایان سال ۹۸ به ۵۰ درصد رسید با این حساب حتی افزایش ۳۰ درصدی هزینه تامین گوشت در فاصله یک ساله ۹۷ تا ۹۸ به طور متوسط مصرف گوشت را تا ۲۰ درصد کاهش داده است.
در سال ۹۵ هر خانوار شهری به طور میانگین ماهی ۱۱۶ هزار و ۶۱۳ تومان برای خرید انواع گوشت هزینه کرد، ارزش برابری این رقم در سال ۹۸ معادل ۲۱۴ هزار و ۵۶۲ تومان است.رقمی که خانوارهای شهری در سال ۹۸ برای خرید گوشت کنار گذاشتهاند اندکی بیش از این رقم است. در واقع رقمی که خانوارها به عنوان هزینه ماهانه تامین گوشت در نظر گرفتهاند از سال ۹۵ تا ۹۸ متناسب با تورم عمومی رشد کرده است، اما میزان مصرف گوشت خانوارها به دلیل تورم بالاتر شاخص بهای گروه گوشت قرمز و سفید و فرآوردههای آن طی این سالها کاهش داشته است.
وضعیت تغییرات مصرف گوشت در بین خانوارهای روستایی را نیز میتوان به همین ترتیب محاسبه کرد و نمایی کلی از وضعیت تغییرات مصرف گوشت در میان این خانوارها ارایه کرد.
پارسال هزینه تامین «گوشت» مورد نیاز خانوارهای روستایی در میان سبد هزینههای خوراکی و دخانی این خانوارها با سهمی ۲۲ درصدی در کنار هزینههای خرید «آرد، رشته، غلات، نان و فرآوردههای آن» بزرگترین سهم را به خود اختصاص داد.
هر خانوار روستایی در سال ۹۸ از جمع هزینه خالص کل ۲۶ میلیون و ۱۰۰ هزار تومانی خود، ۳۹ درصد از آن یعنی ۱۰ میلیون و ۲۶۶ هزار و ۴۰۰ تومان را صرف هزینههای خوراکی و دخانی کرده است.
اگر ۲۲ درصد از این هزینههای خوراکی و دخانی روستاییان مربوط به تامین گوشت باشد، هر خانوار روستایی در سال گذشته به طور میانگین بیش از دو میلیون و ۲۵۸ هزار تومان یعنی ماهانه اندکی بیش از ۱۸۸ هزار تومان خرج تامین این نیاز خود کرده است.
تامین گوشت برای خانوار روستایی در سال ۹۷ یک میلیون و ۶۸۵ هزار تومان هزینه داشت، یعنی هر خانوار روستایی ایران در آن سال به طور متوسط بیش از ۱۴۰ هزار و ۴۰۰ تومان برای خرید گوشت کنار گذاشت.
با این حساب متوسط هزینه تامین گوشت خانوارهای روستایی از سال ۹۷ تا ۹۸ رشدی ۳۴ درصدی را تجربه کرد، اما در همین دوره زمانی شاخص بهای گروه «گوشت قرمز و سفید و فرآوردههای آن» با تورم بیش از ۴۹ درصدی همراه بود. به این معنا که هزینه افزوده شده برای تامین گوشت در سال ۹۸ حتی میزان میزان مصرف این گروه کالایی را به اندازه سال ۹۷ برای خانوارهای روستایی ثابت نگاه نداشته و آنها از آن سال تا ۱۳۹۸ مجبور شدهاند به طور میانگین ۱۶ درصد از مصرف گوشت خود کم کنند.
نان و غلات: دیگر گروه کالایی در بین سبد هزینههای خوراکی و دخانی که سهم قابل توجهی از این دست هزینههای خانوارهای شهری و روستایی را به خود اختصاص داده، گروه «آرد، رشته، غلات، نان و فرآوردههای آن» است که در سال ۹۸ برای خانوارهای شهری با سهم ۱۹ درصدی در جایگاه دوم سبد هزینه خوراکی و دخانی و برای خانوارهای روستایی با سهم ۲۲ درصدی به طور مشترک و همپای گوشت در جایگاه نخست هزینههای خوراکی و دخانی این خانوارها قرار داشت.
بر پایه گزارش مرکز آمار ایران از بودجه خانوارهای ایرانی در سال ۹۸، هر خانوار شهری پارسال به طور میانگین هر ماه بیش از ۱۸۶ هزار تومان برای خرید «آرد، رشته، غلات، نان و فرآوردههای آن» هزینه کرده است. این رقم حدود ۱۸ درصد بیش از هزینه میانگین خانوارهای شهری برای خرید این اقلام در سال ۹۷ است، اما مرکز آمار ایران، تورم سالانه شاخص بهای گروه «نان وغلات» در سال ۹۸ را ۳۴/۵ درصد اعلام کرده است که نشان میدهد حتی افزایش ۱۸ درصدی سهم هزینههای این گروه منجر به ثابت ماندن میزان مصرف این اقلام نشده برای خانوارهای شهری نشده است و آنها در سال ۹۸ به میزان ۱۶/۵ درصد مصرف اقلام این گروه کالایی را کاهش دادهاند.
اما در سال ۹۸ به طور میانگین ۲۲ درصد از کل هزینههای خوراکی و دخانی خانوارهای روستایی هزینههای مربوط به تامین «آرد، رشته، غلات، نان و فرآوردههای آن» را شامل میشد. یعنی هر خانوار روستایی ماهانه بیش از ۱۸۸ هزار تومان برای خرید این اقلام هزینه کرده است که ۱۴ درصد بیشتر از هزینه این خانوارها برای تامین همین اقلام در سال ۹۷ بود.
تورم شاخص بهای گروه کالایی «نان و غلات» برای خانوارهای روستایی در سال ۹۸ به ۳۰/۵ درصد رسید و با این حساب افزایش هزینه ۱۴ درصدی هزینه خرید این گروه کالایی فقط بخشی از تورم این اقلام را جبران کرده است و در نهایت خانوارهای روستایی مجبور شدهاند در سال ۹۸ در مقایسه با سال قبل از آن به طور میانگین ۱۶/۵ درصد از مصرف نان، آرد، رشته و غلات خود را کاهش دهند.
کاهش مصرف، محدود به خوراک نیست
کاهش مصرف خانوارها در سال ۹۸ محدود به اقلام خوراکی و دخانی نبوده و به کالاها و خدمات غیرخوراکی نیز گسترده بود.
بهداشت و درمان: هزینههای مربوط به بخش «بهداشت و درمان» به طور مستقیم بر سلامت و سطح رفاه خانوارها تاثیرگذار است از این رو تغییرات هزینههای مربوط به این گروه در سبد هزینه خانوار اهمیتی دوچندان دارد.
پارسال ۱۴ درصد از کل هزینههای غیرخوراکی خانوارهای شهری به هزینههای مربوط به بهداشت و درمان اختصاص یافت، یعنی هر خانوار شهری در سال ۹۸ به طور میانگین ماهی ۴۱۶ هزار و ۳۲۵ تومان برای خرید یا استفاده از خدمات و کالاهای مرتبط به بهداشت و درمان هزینه کرده است. این رقم در سال ۹۷ بیشتر از ماهی ۳۴۸هزار و ۵۰۰ تومان بود که نشان میدهد خانوار شهری در این یک سال حدود ۱۹/۵ درصد به هزینههای بهداشت و درمان خود افزوده است.
اما تورم متوسط شاخص بهای گروه «بهداشت و درمان» برای خانوارهای شهری در سال ۹۸ رقمی معادل ۲۵/۹ درصد بود و میتوان نتیجه گرفت که مصرف این خانوارها از کالا و خدمات مرتبط به بهداشت و درمان ۶/۵ درصد کاهش یافته باشد.
سهم هزینههای بهداشت و درمان برای خانوارهای روستایی از کل هزینههای غیرخوراکی آنها در سال ۹۸ به ۱۷ درصد میرسید که به معنای هزینه ۲۲۴ هزار و ۳۱۷ تو مانی این خانوارها برای هزینههای اقلام و خدمات بهداشتی درمانی بود.
رقمی که هر خانوار روستایی به طور متوسط در سال ۹۷ صرف هزینههای بهداشت و درمان کرده بود به ۲۰۱ هزار و ۳۳۹ تومان در ماه میرسید. در فاصله زمانی ۹۷ تا ۹۸ هزینههای مربوط به بهداشت و درمان برای خانوارهای روستایی ۱۱/۴ درصد رشد کرد.
اما شاخص بهای گروه بهداشت و درمان برای این خانوارها در این یک سال به طور متوسط، افزایشی ۲۵/۸ درصدی را تجربه کرد که به معنای پیشی گرفتن تورم سالانه از میزان افزایش سهم هزینه این گروه در یک سال است.
به بیان دیگر خانوارهای روستایی در بازه زمانی ۹۷ تا ۹۸ مجبور شدند ۱۴/۴ درصد از مصرف کالا و خدمات مربوط به گروه بهداشت و درمان کم کنند.
این کاهش مصرف کالا و خدمات این گروه میتواند مخاطراتی را برای سلامت و بهداشت خانوارها به همراه داشته باشد. مضاف بر اینکه در بخشهای دیگری مشاهده کردیم که خانوارها به دلیل تورم مجبور شدهاند تا از خوراک خود نیز کم کنند که همزمانی کاهش مصرف مواد خوراکی و بهداشت و درمان، نگرانی از بابت در مخاطره قرار گرفتن سلامت و معیشت خانوارها را دوچندان کند.
پوشاک: بررسی برخی گروههای کالایی و هزینهای نیز میتواند نشانههایی از تغییرات سطح رفاه خانوارها باشد.
پارسال هر خانوار شهری به طور متوسط ماهانه ۴ درصد از کل هزینههای غیرخوراکی را صرف خرید پوشاک و کفش کرد که به معنای هزینه ماهانه ۱۱۸ هزار و ۹۵۰ تومان برای خرید لباس و کفش بود.
هزینه خرید پوشاک و کفش برای خانوارهای شهری در سال ۹۷ ماهانه در حدود ۱۲۴ هزار و ۵۰۰ تومان بود که نشان میدهد خانوار شهری از سال ۹۷ تا ۹۸ مجبور شده یا ترجیح داده به میزان ۴/۴ درصد از هزینههای خرید پوشاک و کفش بکاهد.
در عین حال تورم شاخص بهای گروه کالایی « پوشاک و کفش» در سال ۹۸ برای خانوارهای شهری به ۴۳/۷ درصد رسید که با احتساب این نرخ تورم و کاهش هزینه مربوط به خرید این اقلام در سال گذشته در واقع خانوارهای شهری میزان خرید پوشاک و کفش را بیش از ۴۸ درصد کاهش دادهاند.
تقریبا نصف شدن میزان خرید پوشاک و کفش میتواند بر سطح رفاه و میزان رضایتمندی خانوارها از زندگی موثر باشد.
بررسی تغییرات میزان خرید پوشاک و کفش در خانوارهای روستایی نیز نتایج مشابهی دارد. بر اساس این گزارش آماری هر خانوار روستایی در سال ۹۸ معادل ۸ درصد از کل هزینههای غیرخوراکی خود را صرف خرید پوشاک و کفش کرده است و هر ماه به طور متوسط بیش از ۱۰۵ هزار و ۵۰۰ تومان را برای تهیه این کالاها هزینه کرده است. هزینه خرید پوشاک و کفش خانوارهای روستایی در سال ۹۷ به ماهانه در حدود ۸۹ هزار و ۵۰۰ تومان بالغ میشد که نشان میدهد این رقم ظرف یک سال نزدیک به ۱۸ درصد افزایش داشته است.
اما تورم شاخص بهای گروه پوشاک و کفش در سال ۹۸ برای خانوارهای روستایی ۴۴/۶ درصد بود به این معنی که شتاب تورم چنان بوده که حتی افزایش ۱۸ درصدی سهم هزینه این اقلام در سبد هزینه خانوار روستایی منجر به حفظ سطح مصرف آنها در سطح سال ۹۷ نشده است.
با تفاضل نرخ تورم گروه کالایی پوشاک و کفش از افزایش سهم هزینههای این گروه در سبد هزینه خانوار روستایی مشخص میشود که هر خانوار روستایی در سال ۹۸ در مقایسه با سال ۹۷ نزدیک به ۲۷ درصد کفش و پوشاک کمتری خریده است.
***
کاهش مصرف نهایی بخش خصوصی به طور عام میتواند ناشی از رکود اقتصادی سالهای اخیر باشد. اعمال تحریمها علیه اقتصاد ایران نیز به تشدید این رکود دامن زده است. ضمن آنکه نرخ تورم بالای دو سال اخیر نیز بر کاهش مصرف کالا و خدمات و همچنین فشار بر سبد هزینه خانوارها موثر بوده است. این دو در نهایت، سطح رفاه و معیشت خانوارها را تنزل میدهد که عواقبی را در حوزههای گوناگون به دنبال خواهد داشت.