
شبکههای اجتماعی
تلگرام، توییتر، اینستاگرام، فیسبوک،...
سیبمیخ دوای کمخونی

نادرست

در شبکه های اجتماعی،ویدیوهایی از مروجین شبهعلم طب سنتی ایرانی، منتشر میشود (اینستاگرام، یوتیوب) که مدعیند «برای درمان کمخونی، سیبمیخ بخورید». سیبمیخ یک باور قدیمی اروپایی است و مدعیست اگر چند میخ آهنی (بسیار داغ و سرخشده) در سیب فرو رود و مدتی بماند، مقداری آهن جذب سیب میشود و خوردن آن سیب (طبعا بدون میخ!) باعث درمان کمخونی (آنمی) میشود.

این ادعا گمراهکننده است و سیبمیخ (Apfeleisen) اثر قابلتوجهی در درمان کمخونی ندارد.
آنمی یا کمخونی یک وضعیت پزشکی است که در آن ظرفیت خون برای حمل اکسیژن کم میشود و شایعترین شاخص آن، پایین بودن سطح هموگلوبین یا تعداد گلبولهای قرمز سالم است. هموگلوبین، پروتئینی آهندار درون گلبولهای قرمز است که وظیفه اتصال به اکسیژن در ریهها و انتقال و سپس تحویل آن به بقیه سلولهای بدن را بر عهده دارد؛ به همین دلیل، آهن نقشی مرکزی در خون دارد.
در شایعترین نوع آنمی، یعنی فقر آهن، بدن به اندازه کافی آهن در اختیار ندارد تا هموگلوبین بسازد و در نتیجه گلبولهای قرمز کوچکتر، کمرنگتر و کمکارآمدتر تولید میشوند. با این حال، همه انواع آنمی به آهن مربوط نیستند و کمخونی میتواند دلایل دیگری مانند کمبود ویتامین B12 یا فولات، بیماریهای مزمن، اختلالات ژنتیکی، یا خونریزی داشته باشد. همین تنوع علتهاست که باعث میشود نسبت دادن هر نوع کمخونی به «کمبود آهن» و تجویز راهحلهای ساده و عامیانه، از نظر پزشکی نادرست و بالقوه گمراهکننده باشد.
ادعای مطرحشده در این ویدیوها یک باور عامیانه قدیمی است اما هیچ نهاد معتبر پزشکی یا تغذیهای از جمله مراکز دانشگاهی، سازمانهای سلامت عمومی، این روش را بهعنوان درمان یا راهکار کمخونی توصیه نکردهاند. سیبمیخ (Apfeleisen) یک Hausmittel به معنی «درمان خانگی» (شبهعلم طب سنتی آلمان) است و در آن یک میخ یا میله آهنی را برای چند ساعت یا یک شب درون سیب فرو میکردند و سپس سیب را میخوردند. این شیوه دستکم از قرن نوزدهم در متون فولکلور پزشکی آلمان، اتریش و سوئیس، برای ضعف عمومی یا کمخونی خفیف توصیه میشده است. سیبمیخ، یک نمونه مدرن کانادایی هم دارد که در ادامه به آن می پردازیم.
ریشه این باور به یک واقعیت شیمیایی سادهسازی شده برمیگردد: تماس آهن فلزی با مواد اسیدی میتواند باعث آزاد شدن مقدار اندکی یون آهن شود. سیب ویتامین ث دارد که اسیدی است (اسید سیتریک) بنابراین باید مقداری آهن را در خود حل کند و خوردن آن سیب میتواند مقدار آهن وارد بدن کند.
این پدیده در برخی مطالعات آزمایشگاهی بررسی شده است. برای مثال، پژوهشهایی نشان دادهاند که اگر آهن فلزی برای مدتی در تماس با مادهای اسیدی مانند سیب یا گوجهفرنگی قرار گیرد، ممکن است مقدار کمی آهن به آن ماده منتقل شود. با این حال، این یافتهها عمدتا محدود به شرایط آزمایشگاهی یا مدلهای حیوانی هستند و شواهد معتبری وجود ندارد که نشان دهد این مقدار آهن در انسان میتواند بهطور معنادار سطح هموگلوبین را افزایش دهد یا کمخونی فقر آهن را درمان کند.
اما مسئله مهم دیگر، میزان و ایمنی آهن منتقلشده است. مقدار آهنی که از یک میخ وارد سیب میشود، بسیار متغیر و وابسته به عواملی مانند مدت تماس، دمای فلز، اسیدیته سیب و جنس دقیق میخ است. افزون بر این، میخهای رایج بازار معمولا از آهن خالص ساخته نشدهاند و ممکن است حاوی آلیاژها یا ناخالصیهایی باشند که برای مصرف خوراکی طراحی نشده و چه بسا خطرناک باشند. از منظر ایمنی غذایی، استفاده از چنین فلزاتی هیچ استاندارد مشخصی ندارد و میتواند خطر ورود فلزات ناخواسته به بدن را به همراه داشته باشد.
گاهی برای دفاع از این ادعا به نمونههایی مانند پخت غذا در ظروف چدنی یا ابزارهایی نظیر «ماهی خوششانس آهنی» اشاره میشود. تفاوت اساسی این موارد با روش ادعا شده در ویدیو آن است که این ابزارها بهطور خاص برای تماس غذایی طراحی شدهاند و اثر آنها نیز، در صورت وجود، محدود و موقتی است.
این قطعه کوچک چدنی که به شکل ماهی ساخته شده، برای استفاده در هنگام پخت غذا در آب یا خورش برای گیاهخواران طراحی شده است و هدف آن آزاد کردن مقدار اندکی آهن خوراکی بهصورت قابلجذب در غذاست. این ایده از اوایل دهه ۲۰۱۰ در کانادا مطرح شد و در کامبوج در قالب یک مداخله بهداشت عمومی آزمایش شد، زیرا کمخونی فقر آهن در آن کشور شیوع بالایی داشت و دسترسی به مکملهای دارویی محدود بود. مطالعات میدانی و کارآزماییها نشان دادند که استفاده منظم از این ابزار در پخت غذا میتواند در بعضی گروهها با افزایش خفیف سطح فریتین یا کاهش شیوع کمخونی همراه باشد، هرچند نتایج یکنواخت و قطعی نبودند و پایبندی کاربران نقش مهمی در اثربخشی داشت.

«ماهی خوششانس آهنی» بهعنوان یک ابزار استانداردشده از جنس چدن غذایی طراحی شده، میزان تقریبی آهن آزادشده آن در شرایط خاص بررسی شده و استفاده از آن هرگز بهعنوان «درمان» کمخونی معرفی نمیشود، بلکه صرفا یک اقدام کمکی تغذیهای در شرایط خاص است. حتی در منابع دانشگاهی نیز تاکید میشود که این روش جایگزین تشخیص پزشکی، مکملهای آهن یا درمانهای مبتنی بر شواهد نیست و تنها در چارچوب برنامههای سلامت عمومی و با احتیاط قابل بررسی است؛ تمایزی اساسی که آن را از ادعاهای سادهانگارانه و غیرعلمی درباره فرو کردن میخ در سیب جدا میکند.
آهنی که در خون انسان وجود دارد حاصل یک فرایند پیچیده و بهشدت تنظیمشده است. آهن خوراکی پس از ورود به دستگاه گوارش، عمدتا در روده باریک و به شکل یون دوظرفیتی (Fe+2) جذب میشود. این آهن سپس به پروتئینی به نام ترانسفرین متصل شده و از طریق خون به مغز استخوان منتقل میشود، جایی که در ساخت هموگلوبین گلبولهای قرمز به کار میرود. بدن انسان جذب آهن را بر اساس نیاز خود تنظیم میکند و همه آهن مصرفشده جذب نمیشود. علاوه بر این، نوع آهن اهمیت دارد؛ آهن «هِم» موجود در منابع حیوانی جذب بالاتری دارد، در حالی که آهن غیرهِم یا آهنی که بهطور تصادفی از تماس فلز با غذا وارد میشود، جذب محدودتر و غیرقابلپیشبینی دارد.
ممکن است مقدار بسیار اندکی آهن به غذا منتقل شود، اما این مقدار نه قابلکنترل است و نه از نظر بالینی برای درمان کمخونی کفایت میکند. بر اساس استانداردهای پزشکی مبتنی بر شواهد، چنین روشی نمیتواند جایگزین رژیم غذایی مناسب، بررسی علت کمخونی و درمانهای توصیهشده توسط پزشک شود.
بنابراین ادعای «درمان کمخونی با سیبمیخ» نادرست است.