
محمدحسین طاهری آکردی
دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر
پزشکان تاثیر بیحجابی بر اشعه چشم را تایید کردند.

شاخدار

محمدحسین طاهری آکردی، سرپرست ستاد امر به معروف و نهی از منکر صبح شنبه ۱۱ آبان در گفتگویی با انصافنیوز به اشاره به مفهومی به عنوان « نورولوژی عفاف و حجاب» گفت که برخی پزشکان تاثیر بیحجابی بر اشعه چشم را تایید کردند. او در بخشی از این گفتگو میگوید: (دقیقه ۶:۳۵)
« نقطه ثقل شبهی دشمن رو بحث خانواده است. لذا آمدیم مبنا را میخواهیم عفاف و حجاب بگذاریم. روی خانواده داریم سوال میکنیم. روابط زن و شوهری، فرزند با پدر، مادر، بحث فضای مجازی و خانواده. بحث حتی نوروبیولوژی عفاف و حجاب که بحث پزشکی است که میگن چشم، اشعه تاثیر داره. حالا این را کی داره میگه؟ آقای دکتر صحرایی داره میگه. یه پزشک متخصص و یه برند کشوریه».
او در ادامه در پاسخ به این سوال مجری که گفته بود پزشکانی این موضوع را رد کردند گفت که در بحثهای پزشکی اختلاف نظر وجود دارد و «اینجوری باشه شما هیچ کاری در علوم انسانی نمیتونی انجام بدید».
این ادعای طاهری آکردی که میگوید «پزشکان تاثیر بیحجابی بر اشعه چشم را تایید کردند» نادرست و بیاساس است و حتی در سخنان هدایت صحرایی هم چنین ادعایی مطرح نشده است.
هدایت صحرایی در رسانهها به عنوان مدیر مرکز تحقیقات علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله معرفی شده است. جستجو برای یافتن سوابق تحصیلی هدایت صحرایی در وبسایت دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله و سایر منابع نتیجهای در پی نداشت. در یکی از مقالات منتشر شده با عنوان «بررسی ارزش گریه بر اباعبدالله(ع) و تاثیر آن بر ارتباط شناخت هیجان از دیدگاه نوروبیولوژیک» که او یکی از نویسندگان همکار بود، در توضیح تحصیلات نویسندگان آمده که او در دانشگاه بقیه الله تحصیل کرده است اما جزییاتی ارائه نشد.

در حالی که در همین مقاله برای سایر همکاران سابقه تحصیلی با جزئیات ذکر شده است.

با وجود این، بر اساس اطلاعات منتشر شده در وبسایت گوگلاسکولار او در مجموع در ۴۴ مقاله نویسنده همکار بوده و در مجموع ۷۵۷۶ بار به آثار او ارجاع داده شده است. شاخص اچ (h-index) مقالات او هم ۴۴ است، یعنی ۴۴ مقاله دارد که هرکدام دستکم ۴۴ بار ارجاع گرفتهاند.

از سوی دیگر برخلاف ادعای سرپرست ستاد امر به معروف و نهی، هدایت صحرایی پزشک هم نیست و جستجوی نام او در سامانه نظام پزشکی نتیجهای در پی ندارد.

صحرایی همچنین به همراه شش نویسنده دیگر کتابی با عنوان «کتاب عفاف و حجاب از نگاه نوروبیولوژی» منتشر کرد. این کتاب در سال ۹۴ منتشر شد و ناشر آن «موسسه فرهنگی هنری شهید آوینی» است.
صحرایی در گفتگویی با فصلنامه دانشجویی-تحلیلی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله درباره مطالب این کتاب و ارتباط نوروبیولوژی و حجاب میگوید:
«وقتی یک مردی حالا در هر سنی چشمش به یک خانم بیفتد که حجاب ندارد و یا پوشش نامناسب است اتفاقی که میافتد این است که تحریکاتی که توسط این تصویر در ذهن مرد ایجاد شده به آمیگدال این فرد میرود و آمیگدال این فرد را برای انجام عمل جنسی آماده میکند.
خب حالا اگر امکان پاسخ این مسأله نباشد آمیگدال این فرد فعال باقی میماند که این امر موجب استرس بسیار خطرناک میشود، که این استرس خودش را به انواع مختلف ظاهر میکند مثلا در جایی با خشم و در جاهای دیگر با عملهای دیگر. حالا اتفاقی که برای این فرد میافتد این است که این فرد مغزش دچار مشکل میشود و قشر فرونتال کورتکس که از قضا محل قضاوت و تصمیمگیری هم هست تحت تاثیر آمیگدال قرار میگیرد و از کار میافتد، و این فرد که تحت تاثیر صحنهای قرار گرفته تا مدتها توانایی تفکر و تصمیمگیری صحیح را ندارد».
او همچنین در پاسخ به این سوال که آیا در خانمها هم محرکهای بینایی به اندازه مردان اثر دارد؟ میگوید:
«مشخصا این اثر فقط در آقایان است. در خانم ها نیز آمیگدال وجود دارد. ولی قدرت و تاثیر آن به اندازه مردان نیست ولی دقت شود که ما در اینجا به بعد بینایی توجه کردیم ولی در بعد بویایی نیز ما چنین اثری را داریم مثلا در احادیث آماده وقتی حضرت زهرا (س) در خانه بودند و مردی نامحرم و نابینا وارد خانه میشوند و آن حضرت خود را میپوشانند که بعدا وقتی از ایشان سؤال میشود، میفرمایند من ترسیدم بوی من به مشام ایشان برسد. البته در انسان محرک بویایی ضعیفتر است».
هدایت صحرایی و گروهی از نویسندگان این کتاب از جمله محمد ساقیان، مریم صالحی و زینب اختری در سال ۹۶ مقالهای هم با عنوان «ابعاد نوروبیولوژیک عفاف و حجاب» منتشر کردهاند. این مقاله در مرجع فراگیر مقالات علمی و تخصصی ایران به عنوان مقاله پژوهشی «بدون رتبه معتبر» شناسایی شده. نویسنده مسئول مقاله محمد ساقیان، استاد علوم قرآن و حدیث، گروه شیعه شناسی، جامعه المصطفی است.
همین گروه نویسندگان در سال ۲۰۱۵ (۱۳۹۴ ) مقالهای به زبان انگلیسی و با عنوان «تحریک جنسی بصری از طریق آمیگدال ممکن است بر وضعیت عاطفی افراد تاثیر بگذارد» در مجله «پیشرفتها در زیستشناسی» منتشر کردند. در نتیجهگیری آن مقاله هم تاکید شده:
«آمیگدال بخشی از مغز است که هیجانها و احساسات را کنترل میکند و در تحریکات جنسی فعال میشود و واکنشهای هیجانی شدیدی ایجاد میکند. بزرگتر بودن آمیگدال در مردان نسبت به زنان ممکن است موجب شود که مردان هنگام مواجهه با صحنههای تحریککنندهی جنسی واکنش شدیدتری نشان دهند. بخشهایی از آمیگدال در مردان که دارای تراکم بالاتری از گیرندههای هورمونهای جنسی هستند، بزرگترند.
از نظر فیزیولوژیکی و روانشناختی، مردان واکنش بیشتری به تحریکات جنسیِ دیداری نشان میدهند و مسیر عصبی آمیگدال–هیپوتالاموس در مغز آنان فعالتر از زنان است.
برای کنترل هیجانات ناشی از تحریکات دیداری جنسی، میتوان از تعالیم دینی بهره برد. اسلام تأکید فراوانی بر پرهیز از نگاه شهوتآلود و محرکهای جنسی دارد؛ هرچند این تأکید بیشتر متوجه مردان است که با واکنشپذیری بالاتر آمیگدال آنان نسبت به زنان سازگار است. از سوی دیگر، تعالیم دینی نمونههایی برای کنترل تحریکات دیداریِ آمیگدال ارائه میدهند. اسلام بر رعایت پوشش مناسب تأکید دارد، که این تاکید بیشتر متوجه زنان است، زیرا مردان بهطور کلی آسانتر از زنان از نظر جنسی تحریک میشوند».
یافتههای این کتاب و مقالهها در سطح وسیعی در وبسایتها و رسانههای داخلی در ایران منتشر شد (لینک۱، لینک۲، لینک۳).
هدایت صحرایی مجموعه درسگفتاری هم با اتکا به همین استدلالها در صفحه آپارات ستاد امر به معروف و نهی از منکر منتشر کرده است.
بررسی سوابق تحصیلی محمد ساقیان که نویسنده مسئول مقاله «ابعاد نوروبیولوژیک عفاف و حجاب» هم بود نشان میدهد که او در سال ۱۳۹۱ مدرک کارشناسی ارشد الهیات و معارف اسلامی، گرایش علوم قرآن و حدیث را از دانشگاه امام صادق گرفته و در سال ۹۶ دکتری علوم قرآن و حدیث از پژوهشکده نهج البلاغه. از این رو نویسنده اصلی این مقاله اساس تحصیلات قرآنی دارد و نه نوروبیولوژیک.
زینب اختری نویسنده دیگر این مقاله هم بر اساس اطلاعات منتشر شده در رسانهها مدرک دکتری فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله دارد و عضو هیات علمی مرکز تحقیقات علوم اعصاب این دانشگاه است. او در سال ۱۴۰۰ و در دولت ابراهیم رئیسی با حکم احمد وحیدی وزیر کشور، به سمت مدیرکل امور زنان و خانواده وزارت کشور منصوب شده بود. با وجود این جستجوها برای یافتن رزومه آکادمیک و سوابق تحصیلی زینب اختری هم مانند هدایت صحرایی نتیجهای در پی نداشت.
زهرا بوربور، نویسنده همکار دیگر این مقاله هم در سال ۱۳۸۶ کارشناسی ارشد میکروبیولوژی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله را گرفته و در سال ۱۳۹۸ در کارشناسی ارشد مطالعات زنان دانشگاه الزهرا فارغالتحصیل شد او در سال ۱۴۰۳ هم دکتری مطالعات زنان دانشگاه ادیان و مذاهب را گرفت.
درباره مریم صالحی نویسنده دیگر این مقاله هم اطلاعات دقیقی در دست نیست. دو مریم صالحی را در فضای آکادمیک ایران میتوان شناسایی کرد. یکی از آنان دانش آموخته ارشد تربیت بدنی و رفتار حرکتی دانشگاه ارومیه و دیگری کارشناس رنگدانههای سرامیکی و لعاب، پژوهشگاه رنگ تهران. در حالی که این مریم صالحی، دارای مدرک دکتری علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله معرفی شده است. اما با توجه به مقالات مریم صالحی، دانش آموخته ارشد تربیت بدنی و رفتار حرکتی به نظر میرسد که احتمالا او از همکاران نویسنده این مقالات بوده است. او مقالاتی در حوزه روانشناسی ورزش منتشر کرده است.
از این رو بررسی سابقه آکادمیک نویسندگان این مقالهها نشان میدهد که در اغلب موارد تحصیلات آنان یا غیرمرتبط با موضوع تخصصی طرح شده بود، یا اینکه سوابق آکادمیک مبهمی دارند که همه به دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله تهران میرسند.
ادعای مشخصی که در این مقالات و در کتاب مطرح شده و مبنای سایر استدلالها قرار گرفته این است که؛ آمیگدال در مردان بزرگتر است و از نظر فیزیولوژیکی و روانشناختی، مردان واکنش بیشتری به تحریکات جنسی دیداری (دیدن زن بیحجاب) نشان میدهند در نتیجه این تحریک قشر فرونتال کورتکس که از قضا محل قضاوت و تصمیمگیری هم هست تحت تاثیر آمیگدال قرار میگیرد و از کار میافتد و فرد تا مدتها توانایی تفکر و تصمیمگیری صحیح را ندارد. در واقع ادعا این است که حجاب با محدود کردن تحریکات بصری جنسی، ورودیهای حسی را به آمیگدال کاهش میدهد و به این ترتیب از فعال شدن بیش از حد آن جلوگیری میکند و استرس را کاهش میدهد.
آمیگدال مجموعهای از هستههای عصبی بادامیشکل است که در بخش داخلی لوب گیجگاهی مغز (Temporal lobe) و در نزدیکی هیپوکامپ قرار دارد. نام آن از واژهی یونانی amygdalē بهمعنای "بادام" گرفته شده است، چون شکل آن شبیه دانهی بادام است.


این بخش از مغز کار پردازش هیجانها، ایجاد پاسخ ترس و یادگیری هیجانی، کنترل ارتباط هیجان و تصمیمگیری را بر عهده دارد. ترس، اصلیترین احساسی است که آمیگدال آن را کنترل میکند. به همین دلیل، آمیگدال برای بقا حیاتی است. با این حال، پژوهشها نشان میدهد که نقش آمیگدال فراتر از اضطراب یا ترس است.
اختلال در عملکرد آمیگدال با مشکلاتی مانند اضطراب، افسردگی، PTSD و رفتارهای تکانشی ارتباط دارد.
پژوهشها نشان میدهند که آمیگدال در زنان و مردان تفاوتهایی دارد، هرچند این تفاوتها مطلق نیستند. بهطور میانگین، اندازهی آمیگدال در مردان کمی بزرگتر از زنان است. همچنین تصویربرداری مغزی (مانند fMRI) نشان دادهاند که آمیگدال راست و چپ در زنان و مردان به شکل متفاوتی به محرکهای هیجانی واکنش نشان میدهند. در مردان، معمولاً آمیگدال راست هنگام دیدن تصاویر هیجانی یا تهدید آمیز فعالتر است. در زنان، آمیگدال چپ بیشتر درگیر پردازش و بهویژه در یادآوری خاطرات هیجانی فعال میشود. مردان بهطور کلی نسبت به محرکهای بصری برانگیزانندهی جنسی، واکنشپذیرتر از زنان هستند. تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI) نشان میدهد آمیگدال و هیپوتالاموس در مردان هنگام مشاهدهی محرکهای جنسی یکسان، فعالتر از زنان هستند.با وجود این ادعای مطرحشده در نوروبیولوژی عفاف و حجاب دربارهی نقش آمیگدال در واکنش مردان به «پوشش نامناسب زنان» از نظر علمی بسیار سادهسازیشده و نادرست است.
بر اساس پژوهشهای معتبر تصویربرداری مغزی (fMRI) آمیگدال در پردازش هیجان جنسی، نقش دارد؛ اما این واکنش، بهتنهایی منجر به رفتار جنسی، اختلال در تصمیمگیری یا «استرس خطرناک» نمیشود. تحقیقات نشان میدهد فعالیت آمیگدال در تعامل با سایر بخشهای مغز مانند هیپوتالاموس، ساقه مغز و نخاع، و همچنین چندین ناحیه قشری مغز تنظیم میشود که مانند یک ارکستر، این رفتار اولیه، پیچیده و چندوجهی را بهطور دقیق هماهنگ میکنند. سامانههای دوپامینرژیک و سروتونرژیک هم نقش مهمی در جنبههای مختلف پاسخ جنسی ایفا میکنند.
در این مقالات محرک جنسی همان «زن بدون حجاب» در نظر گرفته شده. هیچ پژوهش علمی معتبری تأیید نکرده است که «نگاه به زن بدون حجاب» باعث فعال ماندن طولانیمدت آمیگدال، ایجاد استرس مزمن یا از کار افتادن قشر پیشانی شود. این نوع استدلال، مفاهیم عصبزیستی را با برداشتهای فرهنگی یا اخلاقی مخلوط میکند. همچنین، ادعای نویسنده مبنی بر اینکه «چنین واکنشی فقط در مردان رخ میدهد» با شواهد علمی ناسازگار است؛ مطالعات نشان میدهند که هر دو جنس واکنش عصبی به محرکهای جنسی دارند، اگرچه تفاوتهایی در شدت و نوع محرک وجود دارد.
در نهایت، استفاده از مفاهیم نوروبیولوژی برای توجیه احکام دینی بدون تکیه بر دادههای تجربی دقیق، از منظر علمی معتبر نیست و میتواند منجر به برداشتهای نادرست از عملکرد مغز شود. دیدگاه علمی معتبر، رفتار جنسی انسان را نتیجهی تعامل پیچیدهی عوامل عصبی، روانشناختی، اجتماعی و فرهنگی میداند، نه واکنشی خودکار و خطرناک ناشی از دیدن پوشش خاص.
از این رو با توجه به اطلاعات موجود ادعای سرپرست ستاد امر به معروف و نهی از منکر درباره اینکه پزشکان تاثیر بیحجابی بر اشعه چشم را تایید کردند، «شاخدار» است و حتی ربطی به منبعی که او به آن ارجاع داده است هم ندارد. حرفی از اشعه چشم نیست ادعای مطرح شده از سوی هدایت صحرایی که پزشک نیست و همکارانش این است که حجاب با محدود کردن تحریکات بصری جنسی برای مردان که موجب کاهش استرس خطرناک از طریق تحریک آمیگدال در آنان میشود. این ادعا نیز از نظر علمی بسیار سادهسازیشده و نادرست است.

شاخدار
گفته یا آمار، به قدری نادرست و مضحک است که حتی مرغ پخته هم به خنده میافتد!
درباره نشانهای میرزاروش کار ما