
شبکههای اجتماعی
تلگرام، توییتر، اینستاگرام، فیسبوک،...
ادعای نابودی سرطان با شنیدن سمفونی بتهوون

نادرست

در شبکههای اجتماعی ادعا شده «سمفونی بتهوون؛ دشمن سرطان» در این پست در اینستاگرام آمده (بایگانی):
«در پژوهشی جذاب از دانشگاه فدرال ریو دو ژانیرو، تیمی به سرپرستی دکتر مارسیا آلوش مارکز کاپلا دست به یک آزمایش خارقالعاده زد: اونا سلولهای سرطانی و سلولهای سالم رو در معرض موسیقیهای مختلف قرار دادن، از بتهوون گرفته تا موتزارت و لیگتی.نتیجه حیرتانگیز بود: سمفونی شماره ۵ بتهوون تونست حدود ۲۰درصد از سلولهای سرطانی رو از بین ببره، بدون اینکه به سلولهای سالم آسیبی برسونه! آثار لیگتی هم تأثیر مشابهی داشتن، اما سوناتهای موتزارت هیچ اثری نشون ندادن.چرا این مهمه؟ چون نشون میده که شاید برخی فرکانسها، ریتمها یا هارمونیها واقعاً بتونن روی رفتار سلولی اثر بذارن…»
این پست برای منبع ادعا نوشته:
تحقیق انجامشده توسط تیمی از دانشگاه فدرال ریو دو ژانیرو (UFRJ) به رهبری دکتر Márcia Capella بوده و ظاهراً در سطح آزمایشگاهی (in vitro) انجام شده: سلولهای سرطانی در پتری دیش قرار داده شدن، در معرض قطعاتی از موسیقی کلاسیک (از جمله بتهوون و موتزارت) قرار گرفتن، تأثیر موسیقی بر نرخ مرگ سلولها بررسی شده.

استفاده چندباره از علامت خط فاصله بزرگ (Em dash) «—» نشان میدهد احتمالا متن این پست را هوش مصنوعی تولید یا ترجمه کردهاست.
سمفونی پنجم بتهوون:
این ادعا قبلا راستیآزمایی و رد شدهاست (لینک، بایگانی). اسنوپس نیز در یک راستیآزمایی بدون نشان، ابعاد این ادعا را بررسی کردهاست و آن را رد کرده است (لینک، بایگانی)
تحقیقی درباره تاثیر موسیقی بر سلولهای سرطانی در محیط آزمایشگاهی واقعا وجود دارد. در سال ۲۰۱۱ (معادل ۱۳۹۰) دکتر مارشیا آلوش مارکز کاپلا و تیمش در دانشگاه فدرال ریو دو ژانیرو (UFRJ) تحقیقی را در زمینه تأثیر موسیقی بر سلولهای سرطانی شروع کردن که نتایجش در سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۶ منتشر شد. در این تحقیق، سلولهای سرطانی انسانی (MCF-7) در معرض سه قطعه موسیقی کلاسیک قرار گرفتند: سمفونی شماره ۵ بتهوون، «Atmosphères» اثر لیگتی، و «سونات برای دو پیانو در رِ مینور» اثر موتزارت. نتایج نشان داد که سمفونی بتهوون و قطعه لیگتی باعث کاهش زندهمانی سلولهای سرطانی شدند، در حالی که سونات موتزارت تاثیری نداشت. این تحقیق در مجله Noise & Health منتشر شده است (لینک، بایگانی).
دکتر مارسیا آلوز مارکز کاپلا، دانشیار دانشگاه فدرال ریودوژانیرو است و در مورد اثرات موسیقی بر نمونههای سلولهای سرطانی تحقیق کرده است. با این حال، او صریحاً اظهار داشته است که تحقیقات او رقم ۲۰درصد را ارائه نکرده است و همچنین نشان نداده است که موسیقی میتواند با سرطان در افراد مبارزه کند و همچنین تحقیقات او نشان نداده است که موسیقی «سلولهای سالم را دست نخورده» باقی میگذارد. دکتر کاپلا بر سه نکته تاکید میکند.
مجموعه آزمایشهایی که در مقاله سال ۲۰۱۳ شرح داده شده است، شامل قرار دادن نمونههایی از یک رده سلولی سرطان سینه انسان در معرض موومان اول سه قطعه موسیقی بالا بود. نمونههای کنترل اضافی فقط در معرض سکوت قرار گرفتند که خود دو دسته بودند: برخی در یک محفظه انکوباتور با بلندگوهای متصل که چیزی پخش نمیکردند و برخی دیگر بدون هیچ بلندگو. سلولها به مدت ۳۰ دقیقه در یک انکوباتور در دمای ۳۷ درجه سانتیگراد در معرض موسیقی قرار گرفتند. شدت صدا بین ۷۰ تا ۱۰۰ دسیبل تنظیم شده بود که تقریباً معادل صدای یک ماشین چمنزنی یا ترافیک سنگین است
پس از تکرارهای متعدد آزمایش، محققان به این نتیجه رسیدند که برخی از ترکیبات، چرخه سلولی را مختل کرده و نشانگرهایی برای تخریب DNA ثبت شده است که «نشان دهنده افزایش مرگ سلولی» است. ترکیب موتزارت و گروههای کنترل این نتایج را نشان ندادند. آزمایش دوم به بررسی دومین رده سلولی سرطان سینه پرداخت و با قطعیت بیشتری نشان داد که ترکیبات خاصی باعث مرگ سلولی میشوند. سایر انواع سلولهای آزمایش شده، از جمله دو رده سلولی سرطان خون، تحت تأثیر قرار نگرفتند.
محققان مطمئن نبودند که چگونه موسیقی باعث مرگ سلولی در ردههای سلولی آسیبدیده میشود، اگرچه این فرضیه را مطرح کردند که صدا ممکن است باعث ایجاد یک ارتعاش مکانیکی خاص شده باشد. این مقاله با اشاره به این نکته پایان مییابد که آنها مشاهدات طولانیتری را «برای درک ویژگیهای مشاهدهشده توسط مداخله موسیقی در افراد مبتلا به بیماری» برنامهریزی کردهاند.
سالها بعد این تحقیقات بهدلیل اینکه به نتیجه خاصی نرسیده، با قطع بودجه مواجه شده و متوقف شد.
این ادعا احتمالا از برداشت نهچندان دقیق خبرنگار علم یک روزنامه برزیلی از کار این تحقیقاتی ریشه گرفته (لینک، بایگانی) و بیش از ۱۲سال است که به شکلهای مختلف در اینترنت تکرار میشود.
گزارش، هرچند دقیقتر از نسخههای بعدی بود و به ماهیت آزمایشگاهی (in vitro) بودن تحقیقات اشاره میکرد، اما به احتمال زیاد منبع اصلی عدد ساختگی «۲۰درصد» (یک پنجم) است که در هیچیک از مقالات علمی دکتر کاپلا ذکر نشده است. پس از آن، این داستان را وبسایت Improbable Research، که به پوشش تحقیقات علمی غیرمعمول و عجیب میپردازد، بازنشر کرد. این اقدام مانند یک سکوی پرتاب عمل کرد و به داستان، مشروعیتی در سطح بینالمللی بخشید و آن را در قالبی جذاب و سرگرمکننده به مخاطبان جهانی معرفی کرد. از این نقطه به بعد، با هر بازنشر در شبکههای اجتماعی، جزئیات و ظرافتهای علمی پژوهش حذف شد و تنها هسته اصلی و هیجانانگیز آن باقی ماند: «سمفونی ۵ بتهوون سرطان را میکشد.»
در مواجهه با این تحریف گسترده، خود دکتر کاپلا تلاش کرد تا اطلاعات نادرست را اصلاح کند. او در مصاحبهای با رادیو CNN صراحتاً به debunk کردن این ادعا پرداخت، اما همانطور که اغلب اتفاق میافتد، داستان ویروسی دیگر «زندگی خودش را پیدا کرده بود» و مهار آن تقریباً غیرممکن بود (لینک، بایگانی). نقلقولهای مستقیم او که در اختیار وبسایتهای راستیآزمایی مانند اسنوپس قرار گرفته، جای هیچ شکی باقی نمیگذارد. او تأکید کرده است: «روشهایی که ما استفاده کردیم به ما اجازه نمیداد مرگ سلولی را به صورت کمی اندازهگیری کنیم» و نتایج «نمیتوانست به انسانها تعمیم داده شود»
در نهایت، اگرچه موسیقی میتواند تاثیرات مثبتی بر روحیه و کاهش استرس بیماران سرطانی داشته باشد، اما بهعنوان یک درمان مستقل برای سرطان شناخته نمیشود. پیشنهاد میشود که بیماران سرطانی تنها از روشهای درمانی تایید شده و تحت نظر پزشک استفاده کنند.
بنابراین فکتنامه به این ادعای شبکههای اجتماعی که «سمفونی بتهوون، دشمن سرطان» نشان نادرست میدهد.