شبکههای اجتماعی
تلگرام، توییتر، اینستاگرام، فیسبوک،...
ادعای افشای مصاحبه ممنوعه اینشتین درباره زندگی پس از مرگ
شاخدار
ویدئویی در شبکههای اجتماعی، بهویژه در یوتیوب و اینستاگرام منتشر شده که در آن، راوی مدعی است نسخهای از یک «مصاحبه محرمانه سال ۱۹۵۴» به دست آمده که در آن اینشتین گفته است: «اکنون میدانم روح فناناپذیر است، مرگ پایان نیست، و علم آن را ثابت کرده است.» نسخههای اینستاگرامی این ویدیو با تصاویری نامربوط، بیش از ۱۰۰ هزار لایک گرفتهاند(نمونه۱، نمونه۲).
راوی ویدیو میگوید این مصاحبه بخشی از یادداشتهای فراموششده اینشتین و کورت گودل (ریاضیدان اتریشی) بوده و هرگز نباید منتشر میشده و برای نخستینبار در سال ۲۰۲۲ در پرینستون فاش شد. در ادامه گفته میشود که خبرنگاری که هیچوقت اسمش فاش نشد، از آلبرت اینشتین میپرسد «آیا به زندگی پس از مرگ اعتقاد داری؟» و در ادامه پاسخهای اینشتین به این پرسش را میشنویم. طول ویدیو بیشتر از ۱۵ دقیقه است، اما هیچ سند و مدرک و تصویر نامهای در آن دیده نمیشود.
«پروژه مقالات اینشتین» (Einstein Papers Project) که یکی از پروژههای همچنان فعال در دانشگاه پرینستون است، از سال ۱۹۷۷ آغاز شده و هدف آن انتشار کامل اسناد علمی، نامهها و یادداشتهای شخصی آلبرت اینشتین در مجموعهای با عنوان Collected Papers of Albert Einstein است. تاکنون ۱۷ جلد از این مجموعه منتشر شده که دوره زمانی زندگی او تا نوامبر ۱۹۳۰ را در بر میگیرد. در نهایت انتظار میرود کل پروژه حدود ۳۰ جلد را شامل شود و تمام عمر حرفهای و شخصی اینشتین را مستند کند. جلد اول سال ۱۹۸۷ منتشر شده و جلد هفدهم سال گذشته میلادی (۲۰۲۴) منتشر شد.
نسخه دیجیتال این مجموعه، با عنوان Digital Einstein Papers برای مدتی بهصورت دسترسی آزاد در اختیار عموم قرار داشت و متن کامل جلدهای منتشر شده را ارائه میداد، اما در سالهای اخیر اعلام شده که بخشی از این دسترسی ممکن است به مدل پرداختی تبدیل شود. در حال حاضر تنها اسنادی که در جلدهای موجود آمدهاند بهطور کامل در دسترس عمومیاند، در حالی که بقیه مکاتبات، دستنوشتهها و اسناد آرشیوی هنوز در آرشیو اینشتین در دانشگاه عبری اورشلیم نگهداری میشوند و بهتدریج ویرایش و منتشر میشوند. بنابراین پروژه هنوز به پایان نرسیده و همه اسناد اینشتین بهصورت کامل در دسترس نیست؛ هرچند انتشار منظم آن همچنان ادامه دارد.
اما اسناد این مجموعه، یک افشاگری نیست. خبری از یک مصاحبه محرمانه و ممنوعه که در دستنوشتههای فراموششده کورت گودل بوده هم نیست؛ بلکه این اسناد از منابع مختلف گردآوری شده و همگی در آرشیو موجودند و پس از اینکه به دست محققان و پژوهشگران بررسی شده، به ترتیب زمانی منتشر میشود.
غیر از این مجموعه هیچ مدرک آرشیوی یا مستند تاریخی وجود ندارد که چنین مصاحبهای در سال ۱۹۵۴ یا در هر زمان دیگری انجام شده باشد. در هیچ منبعی حتی هیچ اشارهای به گفتوگویی ممنوعشده از آلبرت اینشتین دربارهی «روح»، «زندگی پس از مرگ» یا «اثبات علمی بقاء» دیده نمیشود. هیچ سند، نوار صوتی، یادداشت یا مصاحبهای از هیچ خبرنگاری (حتی بدون ذکر نام) ثبت یا افشا نشده است.
از سوی دیگر جهانبینی آلبرت اینشتین در سالهای آخر عمرش نیز مخفی نبودهاست. در ۳ ژانویه ۱۹۵۴، آلبرت اینشتین در نامهای صریح و دستنویس به آلمانی به فیلسوف «اریک گوتکیند» (Eric Gutkind) که پیش از این کتاب «زندگی را انتخاب کنید: فراخوان کتاب مقدس برای شورش» (Choose Life: The Biblical Call to Revolt) را منتشر کرده بود، پاسخی نوشت و در آن تأملات عمیقا شخصی خود را در مورد مفاهیم خدا، دین، یهودیت و معنای انسانی را بیان کرده بود.
در آن نامه که بعداً به «نامه خدا» شناخته شد، اینشتین مفهوم خدای شخصی را به سخره میگیرد و میگوید «کلمه خدا... چیزی جز بیان و محصول ضعفهای انسانی» نمیداند و کتاب مقدس را «مجموعهای از افسانههای محترم اما همچنان بدوی» توصیف میکند. او اظهار میکند که از نظر او، هیچ تفسیر مجدد ظریفی نمیتواند دیدگاه او را تغییر دهد.
اینشتین، اگرچه در خانوادهای یهودی بهدنیا آمد اما در انتقادات خود از یهودیت نیز تردیدی ندارد و مینویسد: «دین یهودی مانند همه ادیان دیگر تجسمی از ابتداییترین خرافات است.» او که یکی از نخستین گزینهها برای ریاست جمهوری اسرائیل بود، همچنین تاکید میکند که با وجود علاقهای که به مردم یهودی دارد، تجربه او نشان داده است که یهودیان «از سایر گروههای انسانی برتر نیستند.» او هرگونه ایده «قوم برگزیده» را رد میکند و میگوید هیچ مدرکی در تجربه شخصی او وجود ندارد که یهودیان را والاتر از دیگران نشان دهد. با این حال، او به دنبال اشتراکهای اخلاقی با گوتکیند است و میگوید هر دو در ارزشهای انسانی، رد مادیگرایی و تلاش برای بهبود شرایط انسانها مشترک هستند، حتی اگر در دیدگاه دینی کاملاً متفاوت باشند.
در دهههای پس از مرگ اینشتین، نامه «God Letter» توجه زیادی را به خود جلب کرد، زیرا یکی از بیانهای قاطع و متمرکز او درباره دین است. این نامه ابتدا در سال ۲۰۰۸ برای فروش عرضه شد و مبلغ حدود ۱۷۰ هزار پوند به فروش رفت. در دسامبر ۲۰۱۸، این نامه دوباره در حراج کریستیز نیویورک عرضه شد و قیمت نهایی آن با احتساب هزینه خریدار به ۲٬۸۹۲٬۵۰۰ دلار رسید و رکورد فروش یک نامه اینشتین را ثبت کرد. حراجی کریستیز آن را «مهمترین نامه اینشتین درباره خدا، هویت یهودی و جستجوی ابدی انسان برای معنا» توصیف کرد.
این نامه پیش از حراج در سانفرانسیسکو و نیویورک به نمایش گذاشته شد و به عنوان یک سند مهم در بحث علم و دین شناخته شد. از نظر زندگی اینشتین، این نامه یکی از روشنترین و بارزترین بیانیههای فلسفی او درباره ایمان است؛ هرچند او گاهی خود را «بیخدای مذهبی» یا کسی که خدای شخصی را رد میکند توصیف میکرد، در این نامه هیچ ابهامی درباره شکاکیت شدید خود نسبت به دین سنتی باقی نمیگذارد.
با اینکه این نامه هنوز در جلدهای رسمی Collected Papers of Albert Einstein منتشر نشدهاست (احتمالا به دلیل اینکه این مجموعه تازه به سال ۱۹۳۰ رسیده و نامه مربوط به سال ۱۹۵۴ است) و از نظر علمی جداگانه نگهداری میشد، امروز به عنوان پنجرهای عمیق و تکاندهنده به زندگی درونی یکی از بزرگترین اندیشمندان قرن شناخته میشود و نوعی وصیت فلسفی نهایی اوست که حدود یک سال پیش از مرگش نگاشته شد.
در این بخش باید پیش از هر چیزی گفت که افکار شخصی هر دانشمندی، هیچ اعتباری از فعالیتهای علمی که به دست او در مسیر تحقیقات آزمایشگاهی انجام شده، نمیگیرد. عالم یک طوری کار میکند و یک پژوهشگر هم ممکن است که به نوعی به بخشی از این عملکرد عالم، دریچهای از آگاهی بشر باز کند، و این به قابل راستیآزمایی بودن آن ادعای علمی در بستر طبیعت و با ابزار ریاضیات ربط دارد، نه به پیشزمینههای معنوی فرد پژوهشگر. بنابراین اعتقاد اینشتین به زندگی، مرگ یا معاد، بر فرض واقعیت اعتقاد آن فرد، اعتباری برای این مسائل نخواهد بود.
چه آنکه دانشمندانی مانند آلبرت اینشتین هم ایدههای شخصی بسیاری حتی در خود علم داشتهاند به دست پژوهشگران دیگری، نقض شده یا بیاعتبار شدهاند. مشهورترین آنها تلاشهای اینشتین برای توضیح یکپارچه جهان (مکانیک کوانتومی و نسبیت عام) در یک مدل واحد است که همگی با شکست مواجه شد. هیچکدام از این نظریهها به اعتبار اینکه شخص اینشتین آنها را بیان کرده، پذیرفته نشد بلکه به خاطر ناسازگاری آنها با طبیعت، رد شد.
با این حال جهانبینی اینشتین هم اصلا مذهبی نبود. تفکر او ریشه در نوعی پانتئیسم اسپینوزایی دارد. او مفهوم خدا را معادل نظم ریاضی جهان میدانست، نه موجودی شخصی با اراده یا آگاهی مستقل. در مقالهای با عنوان Religion and Science در ساال ۱۹۳۰ او نوشت که «هرکسی که تجربه عظمت و نظم جهان را داشته باشد، نیازی به مفاهیم متافیزیکی و وعدههای پس از مرگ ندارد.»
بر همین مبنا، هر ادعایی درباره ایمان اینشتین به «اثبات علمی روح» (به مفهوم قرآنی آن) از بنیان با دیدگاههای مستند او در تضاد است. او بارها اعلام کرده بود که علم نمیتواند به پرسشهای مربوط به هدف یا بقاء پاسخ دهد؛ همانطور که در مصاحبهاش با The Saturday Evening Post در سال ۱۹۲۹ گفت:
«من به خدای اسپینوزا باور دارم، خدایی که در نظم و هارمونی آنچه وجود دارد خود را آشکار میکند، نه خدایی که با انسانها سخن میگوید یا سرنوشت آنها را تعیین میکند.»
در نتیجه، نسبت دادن گفتارهایی با مضمون «اثبات علمی حیات پس از مرگ» نهتنها فاقد سند است، بلکه از نظر فکری و فلسفی با بنیان اندیشهٔ او ناسازگار است.
● Religion and Science, New York Times Magazine, November 9, 1930
● Science and Religion I, Address: Princeton Theological Seminary, May 19, 1939
● Science and Religion II, Science, Philosophy and Religion, A Symposium, 1941
● Religion and Science: Irreconcilable? The Christian Register, June, 1948
تحلیل زبانی متن منسوب به اینشتین در این ویدیو نیز بر ساختگی بودن آن دلالت دارد. ترکیبهایی مانند “I know that the soul is eternal” یا “Science has proved immortality” از نظر سبک، واژگان، و نحو، هیچ شباهتی به زبان اینشتین در نوشتهها و مصاحبههای انگلیسی ندارد. او معمولاً از ساختارهای علمی دقیقتر و واژگان فلسفی برگرفته از آلمانی کلاسیک استفاده میکرد، نه از زبان احساسی یا دینی با واژههای انگلیسی. بعلاوه، هیچ مدرک صوتی معتبری از اینشتین در سال ۱۹۵۴ وجود ندارد که به موضوعی غیرعلمی یا متافیزیکی اختصاص داشته باشد.
انتساب گفتاوردهای متافیزیکی به چهرههای علمی بزرگ، پدیدهای قدیمی و شناختهشده است. از قرن بیستم تاکنون، بارها جملاتی از اینشتین مانند مانند «خدا تاس نمیاندازد» از بافت اصلی خارج شده و در رسانهها یا شبکههای اجتماعی به شکل ابزار تبلیغ باورهای مذهبی بازتولید شدهاند.
بنابراین هم ادعای افشای «مصاحبه ممنوعه آلبرت اینشتین در سال ۱۹۵۴ در میان یادداشتهای فراموششده کورت گودل» بهکلی نادرست است و هم محتوای ادعای آن به هیچوجه با هیچیک از اعتقادات معنوی او کوچکترین مقاربتی چه از نظر محتوا و چه از نظر فرم، ندارد.
بنابراین فکتنامه به ادعای «افشای مصاحبه ممنوعه اینشتین درباره زندگی پس از مرگ» نشان «شاخدار» میدهد.
شاخدار
گفته یا آمار، به قدری نادرست و مضحک است که حتی مرغ پخته هم به خنده میافتد!
درباره نشانهای میرزاروش کار ما