شبکههای اجتماعی
تلگرام، توییتر، اینستاگرام، فیسبوک،...
ادعای انتشار نامههای تمجیدآمیز رهبران جهان درباره فرهنگ، غذا و موقعیت سرمایهگذاری ایران
نادرست
در شبکههای اجتماعی مجموعهای از مطالب مبنی بر پیامهای رهبران سیاسی جهان و شخصیتهای شناخته شده منتشر شده که در آن از فرهنگ و تمدن و آشپزی ایرانی تمجید کردهاند. در میان این مطالب میتوان به پیامهای انتسابی به پادشاه بریتانیا، رهبر فرانسه، پوتین، رهبر چین، پادشاه اسپانیا، امیرقطرو پادشاه عربستان سعودی اشاره کرد.
در پیامهای مشابهی یک ادعای دیگر مبنی بر فرصت اقتصادی و سرمایهگذاری در ایران به همین اشخاص یا افراد دیگری مانند حاکم دوبی، بلومبرگ، جف بزوس، ایلان ماسک نسبت داده شده. از زبان این افراد گفته شده که سرمایه گذاری در ایران مانند خرید بیت کوین در سال ۲۰۱۰ یا خرید سهام آمازون در روزهای اول عرضه آن است و ایران به زودی ثروتمندترین کشور آسیا خواهد شد.
در این مطالب ادعا شده که این افراد تخت جمشید و پاسارگاد و کویرهای ایران را بسیار زیبا، موسیقی ایرانی را روحنواز و غذاهایی همچون کباب، زرشکپلو با مرغ و قرمه سبزی را «جشن طعم» نامیدهاند. برخی دیگر نیز گفته شده: « حاکم دبی در گزارشی جنجالی اعلام کرد: سرمایهگذاری در تهران مثل خرید بیتکوین در سال ۲۰۱۰ است».
بررسیهای فکتنامه نشان میدهد که همه این ادعاها نادرست است.
پیام رهبران سیاسی جهان به مردم ایران
یکی از قالبهای رایج این پستها، پیامهای ساختگی منسوب به رهبران سیاسی جهان است. در این پستها متنهای تقریبا یکسانی با تغییر نام گوینده منتشر میشوند؛ یک روز به پادشاه بریتانیا نسبت داده میشود، روز دیگر به امانوئل مکرون، ولادیمیر پوتین، شی جینپینگ، پادشاه اسپانیا، امیر قطر یا محمد بنسلمان. در همهی آنها، ساختار متن یکسان است: ستایش از تاریخ و تمدن ایران، نام بردن از تخت جمشید، نقش رستم یا پاسارگاد، اشاره به طبیعت متنوع ایران از جنگلهای شمال تا کویر مرکزی، و تعریف از غذاهای سنتی مثل کباب، قرمهسبزی و زرشکپلو با مرغ.
بررسی منابع رسمی نشان میدهد که هیچکدام از این رهبران تاکنون چنین نامه یا پیامی به مردم ایران منتشر نکردهاند. آرشیو وبسایتهای رسمی کاخ سلطنتی بریتانیا، کاخ الیزه، کرملین، کاخ سلطنتی اسپانیا، و خبرگزاری های رسمی چین، قطر و عربستان سعودی حکومتی در دسترس عموم است و هیچ اثری از چنین متونی در آنها وجود ندارد.
سرمایه گذاری در ایران و مقایسه با خرید بیتکوین و سهام آمازون
بلومبرگ، که یک شرکت بزرگ رسانهای و خدمات مالی آمریکایی است، خبرنامهای به نام Odd Lots دارد که آن را دو روزنامهنگار اقتصادی، جو وایزنتهال و تریسی الاوی مدیریت میکنند. در تاریخ ۲۷ ژوئن ۲۰۲۵، بلومبرگ در قالب این خبرنامه یک یادداشت تحلیلی منتشر کرد و نوشت که «سرمایهگذاری در تهران شبیه خرید بیتکوین در سال ۲۰۱۰ است. اما این تنها یک تحلیل اقتصادی بود که فضای سرمایهگذاری در ایران را بدون در نظر گرفتن تحریمها و مسائل ژئوپولیتیک پیرامون آن بررسی میکرد. این عبارت بههیچوجه یک موضع رسمی «از طرف خود بلومبرگ» یا مقامهای سیاسی یا اقتصادی نبود. از طرف دیگر، هیچیک از افراد دیگر که نامشان در شبکههای اجتماعی ذکر شده از جمله جف بزوس، ایلان ماسک، مارک زاکربرگ یا حاکم دبی هرگز چنین حرفی درباره ایران نزدهاند و هیچ منبع رسمی یا معتبر چنین ادعایی را تأیید نمیکند.
در مطالب مذکور، همچنین سرمایهگذاری در ایران با «خرید سهام آمازون در روزهای نخست» مقایسه شده. بررسیها نشان میدهد چنین ادعایی هرگز از سوی افراد نامبرده مطرح نشده است. این تشبیه نخستینبار در یادداشتهای تحلیلی یک وبسایت اقتصادی به نام Undervalued Shares درباره دیجیکالا و بازار نوظهور ایران به کار رفته بود و صرفاً یک مطلب تحلیلی بود و از طرف هیچ چهره سیاسی یا اقتصادی مطرح نشده است.
چرا چنین پستهایی ساخته میشوند؟
انتساب نقلقولهای جذاب به شخصیتهای مشهور جهان نمونهای از «نسبتدادن نادرست» است که یکی از شناختهشدهترین تکنیکهای تولید اطلاعات نادرست در شبکههای اجتماعی به شمار میآید. در این روش، متن یا ایدهای ساخته و برای افزایش باورپذیری و جذابیت، به نام فردی منتشر میشود.
پژوهشی در دانشگاه آکسفورد رابطه اعتبار مرجع یک ایده را بر تاثیر آن بر مخاطبانش بررسی کرده است.
جمله بالا میتواند مثالی برای همین موضوع باشد. وقتی فکتنامه از «دانشگاه آکسفورد» نقل قول میکند احتمالا خوانندگان نیز آن را معتبرتر تلقی میکنند. البته تفاوت اینجاست که فکتنامه به منبع اشاره میکند. اما در «نسبتدادنهای نادرست» از اساس منبعی وجود ندارد.
محتواهایی از این دست به راحتی در شبکههای اجتماعی دست به دست میشوند. پژوهش مذکور اشاره میکند که اعتبار ظاهری منبع (در این مورد از ایلان ماسک تا رهبر چین)، پذیرش پیام را بالا میبرد، حتی اگر خود پیام اهمیت چندانی نداشته باشد.
تکرار این پستها با اسامی متفاوت، منجر به ایجاد «اثر حقیقت واهی» میشود. در نتیجه این اثر، تکرار یک گزاره جعلی یا نادرست باورپذیری آن را افزایش میدهد؛ کاری که انتشار سریالی یک متن زیر نام افراد مختلف به دنبال آن است.
از طرف دیگر از رویکرد روانشناسی محتواهای برانگیزانندهی حاوی شگفتی، خشم یا اضطراب بیشتر دستبهدست میشوند. تمجیدهای اغراقآمیز یا قیاسهای پرطمطراق نیز مانند « بیتکوین ۲۰۱۰ و آمازون اول کار» دقیقاً از همین احساسات را برمیانگیزانند. بر اساس یک پژوهش دیگر همچنین کاربران با بازنشر محتوایی منسوب به چهرههای شناخته شده اعتبار اجتماعی دریافت میکنند.
سازمانها و شبکههای دولتی و غیردولتی در دهها کشور از تکنیکهای کمهزینهای مثل همین «نسبتدادن نادرست» برای جهتدهی افکار عمومی استفاده میکنند. چرا که ساخت و تکرارش آسان است، و به لطف مرجعیتنمایی و هیجان، بازنشر بالایی میگیرد.
در نتیجه فکت نامه به این ادعا که رهبران کشورهای جهان در نامههایی به مردم ایران از فرهنگ و هنر و آشپزی مردم سخن گفته باشند نشان «نادرست» میدهد.