بیژن عبدالکریمی، استاد پیشین فلسفه در دانشگاه آزاد، در مناظره کانال «حکمران» که روز ۱۹ شهریور ۱۴۰۴ منتشر شده، گفته است: «کمتر کشوری است مانند ایران مردم با چهار دست بارشان را میخرند. توی پارکها بوی کباب همه جا را برداشته.»
این صحبتها در واقع به عنوان یک مصداق در تایید این صحبت کلی آقای عبدالکریمی گفته شده که وضعیت ایران را همانند سایر کشورها ارزیابی میکند. (از دقیقه ۴۱ تا ۴۳ را ببینید)
«در نوشتهای که احمد نوشته بود گفته بود ۲۰۶ کشور وجود دارند که ۲۰۵ کشور مثل آدم زندگی میکنند. چرا ما با دیگران فرق میکنیم. آیا واقعا ایران با کشورهای دیگر خیلی فرق میکند. من هر روز میرم میدان ترهبار زندگی را جاری میبینم. کمتر کشوری است که مثل ایران مردم با چهار دست بارشان را میخرند. توی پارکها بوی کباب همه جا را برداشته. نمیخواهم بگویم اوضاع خوب است. نمیخواهم بگویم دهکهای پایین مردم له نمیشوند. نمیخواهم بگویم طبقه متوسط… من چند کشور رفتهام؛ هند، آفریقا، اروپا، ژاپن دعوت بودهام. این چه فضای ذهنی است در ذهن کنشگران سیاسی ما است که میگویند ایران با همه جای دنیا فرق میکند. همه جا دنیا بیعدالتی هست، خریت هست، فرهنگهای غلط هست. همه جای دنیای دنیا پلیس کار احمقانه میکند…»
قاعدتا نمیتوان درباره صحت و سقم مشاهدات و تجربههای شخصی صحبت کرد اما میتوان با استناد به شاخصها درباره کیفیت دسترسی مردم به مواد غذایی و همینطور مقایسه توانایی مالی ایران با کشورهای دیگر قضاوت مستدلی داشت.
این ادعا در حالی مطرح شده که دادههای رسمی مرکز آمار ایران نشان میدهد بودجه غذایی خانوار به قیمت ثابت از سال ۱۳۸۱ تا ۱۴۰۳ حدود ۶۵ درصد افت داشته است. به عبارتی اندازه سفره غذای ایرانیان حدود یک سوم دو دهه پیش شده است.
فکتنامه این آمار را بر اساس دادههای مرکز آمار ایران ( متوسط هزینه خوراکی و شاخص قیمت مواد خوراکی در مناطق شهری) محاسبه کرده است.
چنانکه در نمودار پیدا است در سال ۱۳۸۱ هر خانوار شهری در ایران به طور متوسط ۸۸۸ هزار تومان برای تهیه مواد غذایی هزینه میکرد که با احتساب تورم و افزایش معادل بیش از ۱۷۳ میلیون تومان در سال ۱۴۰۳ است. این در حالی است کل بودجه غذایی خانوار در سال ۱۴۰۳ به کمتر از ۶۴ میلیون تومان کاهش پیدا کرده است.
بنابراین با اطمینان و با استناد به آمارهای رسمی میتوان گفت توانایی عمومی برای تامین غذا در ایران در دو دهه گذشته افت بسیار قابل ملاحظهای داشته و طبیعتا ابعاد فقر غذایی در ایران گستردهتر شده است.
با توجه به بنمایه صحبتهای آقای عبدالکریمی مقایسه وضعیت ایران با مردم کشورهای دیگر است. بهترین شاخص برای اینکه بتوانیم تصویری مطمئن از وضعیت اقتصادی ایرانیان به نسبت کشورهای همطراز داشته باشیم، باید وضعیت مردم را به نسبت یک شاخص مشترک بسنجیم.
اگر فرض کنیم سرانه تولید ناخالص داخلی معادل متوسط درآمد ملی باشد، در این صورت خواهیم دید وضعیت ایران حتی به نسبت کشورهای همطراز همسایه نیز تعریف چندانی ندارد.
بر اساس شاخص سرانه تولید ناخالص داخلی بر اساس قدرت خرید در سال ۲۰۲۴ میلادی، ایران در میان ۱۴ کشور همسایه در رتبه ۱۰ قرار دارد. بر این اساس فقط سرانه درآمد در کشورهای عراق، پاکستان و افغانستان کمتر از ایران است.
اگر این شاخص، یعنی درآمد سرانه را بدون احتساب برابری قدرت خرید در نظر بگیریم ایران از عراق هم عقب میافتد و بعد از پاکستان و افغانستان کمترین درآمد سرانه را دارد.
با این اوصاف روشن است مردم ایران را باید در حال حاضر به عنوان یکی از فقیرترین مردم منطقه در نظر گرفت که نهتنها از ترکیه و کشورهای ثروتمند حاشیه خلیج فارس، بلکه در سالهای اخیر از مردم کشورهایی مانند ترکمنستان، ارمنستان و آذربایجان و عراق نیز فقیرتر شدهاند.
بیژن عبدالکریمی، استاد پیشین فلسفه دانشگاه آزاد در یک مناظره گفته است: «کمتر کشوری است مانند ایران مردم با چهار دست بارشان را میخرند. توی پارکها بوی کباب همه جا را برداشته.»
این صحبتها به عنوان مصداقی در تایید این ادعا گفته شدهاند که وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم ایران به نسبت سایر کشورها وضعیت نسبتا مناسبی است که البته این ادعا واقعیت ندارد.
بررسی آمارهای رسمی نشان میدهد طی دو دهه گذشته بودجه غذایی خانوادههای ایران تا ۶۰ درصد کاهش پیدا کرده است؛ به عبارتی اندازه سفره غذای خانوار سال ۱۴۰۳ حدود یک سوم سفره غذای خانوار در سال ۱۳۸۱ است.
از سوی دیگر مقایسه میزان درآمد مردم ایران با کشورهای همسایه نشان میدهد مردم ایران بعد از افغانستان و پاکستان فقیرترین مردم هستند. در سالهای اخیر سرانه درآمد در ایران، حتی -با و بدون احتساب برابری قدرت خرید- از ترکمنستان، ارمنستان و آذربایجان و عراق نیز کمتر شده است.
با این اوصاف فکتنامه به این ادعای بیژن عبدالکریمی نشان «نادرست» میدهد.