شبکههای اجتماعی
تلگرام، توییتر، اینستاگرام، فیسبوک،...
مهندس شهرام پروین با انرژی ارگون، ابرها را بارور میکند.
شاخدار
برای سومین بار در یکدهه گذشته بار دیگر ادعای شبهعلمی بارورسازی ابرها با انرژی ارگون به دست مهندس شهرام پروین تکرار شد. نخستینبار در اوایل دهه ۱۳۹۰ ویدیویی منتشر شد که فردی با نام شهرام پروین با ابداع یک دستگاه «آکومولاتور» در اصفهان ابرها را باور میکند. بار دیگر پس از بارشهای شدید در اردیبهشت ۱۳۹۷، شهرام پروین مدعیشد بارشهای سراسری و بیش از توقع آن زمان کشور، کار او بوده که ابرها را از روی اقیانوس هند باور و جذب کردهاست. (مجموعه ادعاهای آقای پروین در وبسایت و کانالهای «باران برای همه» یا Rain-on-Demand در آپارات، تلگرام، یوتیوب و اینستاگرام. ویدیو اصلی کانال یوتیوب شهرام پروین درباره «عملیات ساخت باران در باتلاق گاوخونی» در سال ۱۳۹۳ است.)
اما برای بار سوم در هفتههای اخیر بار دیگر همان ویدیو و ادعای قدیمی «بارورسازی ابرها با انرژی آرگون به دست مهندس شهرام پروین» به این بهانه که این «دانشمندمان» نیز از ایران به آلمان مهاجرت کرده و باید «حسرتش را خورد» در شبکههای اجتماعی منتشر شدهاست (اینستاگرام۱، اینستاگرام۲، تلگرام).
یکی مخاطبان فکتنامه که این سوژه را پیشنهاد داد، لینک صفحه لینکدینی را برای ما فرستاد که منسوب به آقای پروین بود. ما این صفحه را بررسی کردیم. رزومه، سابقه، مشخصات و تصاویر نشان میدهد که خودش است. او هم به هانوفر آلمان مهاجرت کردهاست. اما او در مصاحبهای در سال ۱۳۹۷ هم گفتهبود که از سال ۲۰۰۱ (۱۳۸۰) ساکن آلمان (دانشگاه هانوفر) است و تا آن زمان ۲۰ بار به ایران سفر کردهاست.
اما آیا با رفتن پروین کشور ما یک دانشمند را که میتوانست ما را از خشکسالی نجات بدهد از دست داد؟ آیا آن طور که شهرام پروین در بیو اینستاگرامش نوشته است «هر روش دیگری جهت تامین آب کشور دیر یا زود محکوم به شکست است غیر از روشی که مبنای آن قوانین فیزیک کوانتومی خود طبیعت و خود انرژی حیات باشد»؟ از سابقه شبهعلم Cloudbusting، «انرژی [حیات] ارگون» و دستگاه «آکومولاتور» پروین چه میدانیم؟
پروین در گفتگویی با مهر در بهار ۱۳۹۷، همزمان با بارشهای پیدرپی پس از دورهای کمسابقه مدعی شد (بایگانی) با نصب چند لوله رو به آسمان و اتصالشان به یک استخر آب، سامانهای که آن را «آکومولاتور» مینامید، توانسته «سامانههای بارشی را از دریای مدیترانه، دریای سرخ یا حتی اقیانوس هند» به ایران «جذب» کند و بارانهای اخیر «کار اوست». او مدعیست:
کاری که ما میکنیم این است که انرژی را از طریق آنتنهایی که نصب کردیم به یک «آکومولاتور» [=گردآورنده] منتقل کنیم و بعد این انرژی را از طریق لولهها به آب انتقال میدهیم. آبی که لازم داریم خیلی مهم است که آب احیا شده باشد؛ آبی که قدرت کافی برای تبدیل انرژی «دُر» به انرژی «اُرگون» را داشته باشد. انرژی دُر از طریق این آنتنها جذب آکومولاتور ما میشود و بعد از طریق این لولهها به استخر ما راه پیدا میکند. به این ترتیب در واقع یک اختلاف پتانسیل در انرژی ارگون ایجاد میشود که باعث میشود دما کاهش پیدا کند، باد ایجاد شود و سامانه بارشی را به سمت خودمان جذب کنیم.
شهرام پروین آن زمان مدعی شدهبود آزمایشهای موفقیتآمیزی در مناطق مختلف از جمله چادگان، میقان، کاشان، اصفهان، شازند، تهران و هشتگرد انجام دادهاست (بایگانی). پروین به عنوان شاهد به عملیاتی که ویدیو آن از محدوده سد کارون ۴ در کانالهایش منتشر شده، اشاره میکند اما خبرنگار مهر با پیگیری از شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران (آب نیرو) که پشتیبانی لجستیک عملیات او را را پذیرفته بوده، موفقیت این موضوع را رد میکند:
در خصوص برخی ادعاهای مطرحشده در فضای مجازی مبنی بر انجام عملیاتی نتیجهبخش در محدوده طرحهای این شرکت باهدف ایجاد تغییرات جوی و جذب سامانههای بارشی، اعلام میدارد این شرکت شواهد علمی و واقعی برای تایید این ادعاها در دست ندارد.
براساس گزارش مهر «آب نیرو» طبق دستور ستاد وزارت نیرو از نیمه سال ۱۳۹۵ طبق قانون موظف بوده که از هرگونه طرح یا ایده که بتواند استحصال آب از مناطق غیرمتعارف را ایجاد کند حمایت لجستیکی و فنیپژوهشی انجام دهد. پروین بر همین اساس با آب نیرو مذاکراتی داشته اما پشتیبانی نظری و روششناسی عملیات خود را در اختیار آب نیرو قرار نداده به این دلیل که حق کپیرایت روش خود را از دست ندهد. با وجود این موفق شده از حمایت لجستیکی آب نیرو در حد تأمین غذا و اِسکان و رفتوآمد نیرو و … استفاده کند اما نهایتا عملیاتش مورد تأیید آب نیرو قرار نگرفته است.
باقی سوال و جوابها و چالشهایی که خبرنگار مهر در آن مصاحبه پیش پای او می گذارد نیز نشان میدهد این ادعا بیپایه است. مهر به درستی به اختلاف مقیاس اشاره میکند و مینویسد:
«روش ادعایی پروین، رطوبت را از منطقه بالکان تا شرق مدیترانه، خاورمیانه، شبه جزیره عربستان، سودان، مصر، دریای سیاه و اقیانوس هند یعنی مساحتی بیش از ۹ میلیون کیلومتر مربع را از سه طبقه اصلی جو با استفاده از چند میله که رو به آسمان میگیرد جذب میکند. در این روش آنگونه که خودش میگوید چند «لوله و شیلنگ زنگزده» به برق متصل میشود و با لولهها و شیلنگهای دیگری به یک استخر آب متصل میشود. لولههای اول که او آنها را آنتن مینامد همچون ضدهوایی آسمان را نشانه میگیرند و سامانههای بارشی را از میلیونها کیلومتر مربع مساحت آسمان به سمت استخر آب جذب میکنند. روشی که تا کنون هیچ یک از کارشناسان تأیید نکردهاند.»
پروین در سال ۱۳۹۷ مدعی شدهبود که «فقط میخواهیم که دولت این روش را به رسمیت بشمارد و بگوید کار کنیم و برای مردم باران ایجاد کنیم. تجهیزات را هم خود من ساختم و داخل کشور هم هست.» آن زمان او این نمایش را برای چندین مقام رسمی و امام جمعه اصفهان و کاشان هم اجرا کردهبود و هیچ شخص یا نهادی هم نگفته بود که «کار نکنند». با این حال این روش هیچ وقت کار نکرد و بارانی در اصفهان یا کاشان تولید نشد. رئیس مرکز ملی خشکسالی درباره روش پروین به مهر گفته:
ایشان ساکن اصفهان هستند و مسئولان هواشناسی با ایشان دیدار داشتهاند. کار ایشان به هیچ عنوان اثبات شدنی نیست. نمیدانم به چه دلیل مردم حرفهای او را باور کردند و بهتر است با خودش صحبت کنید و توضیح دهد که تجهیزاتش چگونه کار میکند.
محمد درویش نیز که در آن زمان عضو هیئت علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع ایران درباره او به مهر گفته:
من در مورد وی پیشتر زیاد در کانالم نوشتهام. سوال اینجاست که اگر حرفی برای گفتن دارد چرا نتیجه پژوهشهایش را مقاله علمی نکرده و چرا کارش را چاپ نکرده است؟ چرا اگر واقعا چنین روشی هست آمریکا در کالیفرنیا مشکل خودش را با این روش حل نمی کند؟ بسیاری از کشورهای دیگر پیشرفته هم دچار بحران کم آبی هستند چرا به سمت این روش نرفتهاند. به اعتقاد من این افراد از برخی مدیران داخلی برای اهداف خودشان سواستفاده می کنند.
پروین در پاسخ به اینکه چرا ایدهاش را ثبت نمیکند یا در مقالهای شرح نمیدهد که به نام او ثبت شود میگوید:
به ثبت رساندن یک ایده از نظر فلسفی یک نوع دزدی است، هر ایدهای که باشد. ایدههای مختلفی دارم ولی هیچ کدام را به ثبت نمیرسانم که هر کسی خواست از این ایده استفاده کند. مالکیت یک چنین چیزی را نمیتوانیم بگوییم صرفاً برای یک بشر است و مالکیت ایدهای این چنینی برای عموم مردم است، برای تمامی بشریت است. این فلسفه خود من است و به شخصیت من ارتباط دارد!
شهرام پروین، در ادعایی که الگویی بسیار رایج در بین مدعیان شبه علمی که در توجیه عدم اقبال به ایدهشان دست بهدامن نظریه توطئه میشوند میگوید:
[موفق نشده وزیر نیرو را ببیند.] ما میتوانیم آن قدر بارندگی ایجاد کنیم که تمامی سدهای کشور پر بشوند. معاونین ایشان علاقه به این دیدار نداشتند. چرا که با جذب سامانههای بارشی به ایران و بارندگیهای فراوان در ایران مشکل کم آبی حل میشود و بودجههای سنگین وزارت نیرو در رابطه با سدسازی، کانالسازی و آبرسانی زیر سوال خواهد رفت.
ادعای پروین «انرژی ارگون» سابقهای طولانی در دنیای شبهعلم دارد. «ارگون» (Orgone) اصطلاحی است که ویلهلم رایش، روانکاو جنجالی اتریشی، از دهه ۱۹۳۰ بهعنوان «انرژی کیهانی حیات» به کار برد. رایش دستگاههایی موسوم به «آکومولاتور» و بعدتر «کلودباستر» (Cloudbuster) ساخت و مدعی بود با آرایهای از لولههای فلزی متصل به آب جاری میتواند الگوی ابرها و بارش را تغییر دهد.
اداره غذا و داروی آمریکا (FDA) در ۱۹۵۴ علیه رایش شکایت کرد و دادگاه فدرال ایالتی و سپس دادگاه تجدیدنظر حوزه اول، با تاکید بر «ادعاهای گمراهکننده» درباره دستگاههای ارگون و نقض قوانین فدرال، صدور قرار منع دائمی، جمعآوری و انهدام تجهیزات و انتشارات مرتبط و در نهایت محکومیت کیفری رایش و همکارانش بهدلیل بیاعتنایی به حکم دادگاه را تأیید کردند. این پرونده، که اسناد علنیاش موجود است، یکی از نمونههای حقوقی مشهور برخورد قانون با شبهعلم در سیستم قضایی آمریکا است.
دانشنامهٔ بریتانیکا نیز صراحتا «ارگون» رایش را «نظامی شبهعلمی» توصیف میکند و ضمن مرور زندگی علمی و حواشی قضاییش، یادآور میشود که از ۱۹۴۷ تحقیقهای او زیر ذرهبین FDA رفت و در ۱۹۵۴ دستور منع بینایالتی برای انتشار و جابهجایی تجهیزات و نوشتههای مرتبط صادر شد؛ رایش در ۱۹۵۶ بهدلیل بیاعتنایی به همان دستور قضایی، به حبس محکوم شد و سال بعد در زندان درگذشت.
آنچه پروین بهعنوان «انرژی ارگون» و «آکومولاتور» و «جذب سامانهٔ بارشی» توصیف میکند، نه زبان علم امروز که بازتولید روایتهای ردشده رایش است؛ روایتهایی که نه در آزمایشگاههای فیزیک جو بازتولید شدهاند و نه در میدان، اثرگذاریشان با ابزارهای اندازهگیری نوین به اثبات رسیدهاست. حتی «آکومولاتور» پروین نیز دقیقا شبیه «آکومولاتور» رایش و مورد دیگری در دهه ۱۹۹۰ است.
بیانیه سازمان جهانی هواشناسی درباره «دستورزی جوی» (Weather Modification) بهصراحت میگوید چنین ادعاهایی با اندازه انرژی و دینامیک جو ناسازگار است و باید آنها را غیرعلمی دانست. در بهترین سناریوهای ممکن فناوریهای پذیرفتهشده، یعنی بارورسازی ابرها (Cloud Seeding)، اثر بالقوه، محدود، محلی و وابسته به شرایط است و تنها با طراحیهای دقیق تصادفیسازیشده، مدلسازی و پایش مستقل میتوان از «اثر» سخن گفت؛ ادعای اثرگذاری «بزرگمقیاس» بدون این ابزارها، اساسا آزمونناپذیر و غیرقابل اتکا است.
با این معیار، توصیف پروین از سازوکار ادعاییاش شامل چند «لوله و شیلنگ» متصل به «آب احیاشده» که «اختلاف پتانسیل انرژی ارگون» ایجاد میکند و «باد میسازد» تا «سامانه بارشی» را از هزاران کیلومتر دورتر به سوی یک نقطه بکشاند، در تضاد مستقیم با علم هواشناسی و اقلیم قرار میگیرد. دانش «فیزیک جو» میگوید برای هر شکل محدود از تغییرات آبوهوایی (مانند افزایش اندک بارشهای کوهستانی زمستانه) به ابرهای آماده بارش، شرایط دما و رطوبت خاص، طراحی آزمایش تصادفیشده و سنجشهای میدانی و راداری نیاز است؛ نه دستگاههایی که ادعا میکنند بدون وجود سامانه بارشی پیشینی، «بارش» یا «باد» تولید میکنند یا «سامانه» را از اقیانوس هند «جذب» میکند تا در اصفهان بارش ایجاد کند.
ویلهلم رایش (Wilhelm Reich) یکی از چهرههای جنجالی قرن بیستم است که بهخاطر تحقیقات دستاولش درباره «ارگاسم» و سپس سقوطش در شبهعلم در جامعه علمی شناخته میشود.
رایش در سال ۱۸۹۷ در گالیسیا (امپراتوری اتریش-مجارستان، اوکراین امروزی) در خانوادهای یهودی، زاده شد. در جنگ اول برای اتریش جنگید و سپس برای تحصیل پزشکی به دانشگاه وین رفت و خیلی زود به یکی از با استعدادترین شاگردان زیگموند فروید، بهویژه در زمینه روانکاوی جنسی تبدیل شد.
اثر مشهور و تاریخی او «انقلاب جنسی» (Die Sexualität im Kulturkampf - ۱۹۳۶)، در پی پیوند نظریه نزاع طبقاتی مارکس و نظریه روانکاوی فروید بود. او استدلال کرد که نظامهای سرکوبگر سیاسی با سرکوب میل جنسی شهروندان گره خوردهاند. همین دیدگاهها باعث شد در جنبشهای چپ اروپایی نیز نفوذ پیدا کند. با قدرتگیری نازیها در دهه ۱۹۳۰، رایش که یهودی و کمونیست بود، ناچار به مهاجرت شد. ابتدا به اسکاندیناوی رفت و در آنجا کار روی «انرژی زیستی» (Orgone) را شروع کرد و مدعی شد که همه موجودات زنده از آن تغذیه میکنند. این ادعاها واکنش منفی محافل علمی را برانگیخت و بسیاری این ادعای او را شبهعلمی دانستند.
در ۱۹۳۹ به آمریکا مهاجرت کرد و در آنجا «آکومولاتور اورگون» (Orgone Accumulator) ساخت: جعبههایی که افراد در آن مینشستند و قرار بود انرژی حیاتبخش اورگون را جذب کنند. محافل پزشکی او را شومن و خطرناک خواندند و FDA علیه او وارد عمل شد.
در دهه ۱۹۵۰، رایش ادعا کرد که با دستگاه «Cloudbuster» میتواند ابرها را جابهجا کرده و باران ایجاد کند. او حتی درگیر پروژههایی شد که به نظر میرسید برای مقابله با بشقابپرندهها طراحی شدهاند. این فعالیتها بیشتر باعث شدند تصویر او به یک شخصیت فرینج و شبهعلمی بدل شود. در ۱۹۵۶، FDA صدها نمونه از کتابها و دستگاههای او را نابود کرد. رایش به دلیل نقض احکام دادگاه دستگیر شد و به زندان افتاد. او در نوامبر ۱۹۵۷ در زندان فدرال پنسیلوانیا بر اثر سکته قلبی درگذشت، تنها یک هفته پیش از آزادی احتمالیش.
پس از مرگش، برخی او را یک پیشگام جلوتر از زمانه خود خواندند که دیدگاههایش درباره پیوند بدن و روان الهامبخش جنبشهای جنسی و روانتنی شد. در مقابل، جامعه علمی او را نمونهای از «انحراف به شبهعلم» میداند. امروز نام رایش بیشتر با آکومولاتور اورگون و کتاب «انقلاب جنسی» گره خورده است؛ نمادی از مرز باریک میان نوآوری، حاشیه و رسوایی.
در نمای پایانی فیلم Der Fall Wilhelm Reich (پرونده ویلهلم رایش) سال ۲۰۱۲ که ویلهلم رایش دستگیر و روانه زندان میشود، دستگاهی دقیقا شبیه «آکومولاتور» مهندس شهرام پروین دیده میشود.
بنابراین فکتنامه به ادعای مطرحشده در شبکههای اجتماعی که «مهندس شهرام پروین با انرژی ارگون، ابرها را بارور میکند» نشان شاخدار میدهد.
شاخدار
گفته یا آمار، به قدری نادرست و مضحک است که حتی مرغ پخته هم به خنده میافتد!
درباره نشانهای میرزاروش کار ما