دالان، گذرگاه یا کریدور زنگزور، مسیر ترانزیتی بالقوهای است که میتواند خاک اصلی جمهوری آذربایجان را به منطقه نخجوان این کشور متصل کند. نخجوان، بخش کوچکی از آذربایجان است که از خاک اصلی آذربایجان جدا و در غرب این کشور، هممرز ترکیه است. بین این دو منطقه یعنی نخجوان و خاک اصلی آذربایجان، ارمنستان و ایران قرار دارند.
در طرح گذرگاه زنگزور، این مسیر ترانزیتی، در مجاورت مرز ایران و ارمنستان و از طریق خاک استان سیونیک ارمنستان برقرار میشود. در این مسیر، بزرگراه، خط آهن، خطوط انتقال نفت و گاز و انرژی و اینترنت برقرار خواهد شد. دالان زنگزور در حقیقت همان مرز زمینی بین ایران و ارمنستان در ساحل شمالی رود ارس است که ۴۴ کیلومتر وسعت دارد و یکی از مهمترین راههای ارتباطی کشور ارمنستان به جهان خارج است که بین دو همسایه ترک خود محصور شدهاست. این مسیر از سال ۲۰۲۰ تاکنون محور اختلاف دو کشور ارمنستان و آذربایجان بودهاست.
سرانجام در ۱۷ مرداد ۱۴۰۴ (۸ اوت ۲۰۲۵) در کاخ سفید، توافق صلح میان ارمنستان و آذربایجان با میانجیگری ایالات متحده آمریکا امضا شد که شامل اعطای انحصاری «حق توسعه مسیر ترانزیتی از داخل خاک ارمنستان» به آمریکا برای مدت ۹۹ سال است؛ گذرگاهی که «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه جهانی» (TRIPP) نامگذاری شد. بهرهبرداری از مسیر «تحت قوانین ارمنستان» انجام میشود.
«دالان تورانی» اصطلاحاتی است که برخی سیاستمداران و رسانههای ایرانی و غیرایرانی برای توصیف اتصال سرزمینی پیوسته میان کشورهای ترکزبان از آنکارا تا آسیای میانه بهکار میبرند؛ مسیری که از خاک ترکیه آغاز میشود و در سمت شمالی رود ارس، از طریق استان قارص ترکیه به نخجوان آذربایجان میرسد و سپس با گذر از استان سیونیک ارمنستان (یا در وضعیت فعلی مسیر جایگزین از داخل خاک ایران) به خاک اصلی آذربایجان و سپس دریای خزر متصل میشود و امکان ارتباط دریایی با کشورهای شرق دریای خزر (ترکمنستان و قزاقستان) برقرار میشود. ۴۴ کیلومتر از این مسیر که منطبق با مرز ایران و ارمنستان است، دالان زنگزور نام دارد.
این مسیر بخشی از «کریدور میانی» (Middle Corridor) است؛ یک شبکه ترانزیتی فراملی با محوریت شانگهای که چین و آسیای مرکزی را از طریق قزاقستان، دریای خزر، آذربایجان و ترکیه به بازار اروپا وصل میکند. تکمیل مسیر قارص - نخجوان - سیونیک - باکو نهتنها زمان و هزینه حملونقل شرق و غرب تجارت چین با اروپا را کاهش میدهد، بلکه نفوذ ترکیه و آذربایجان را در معادلات انرژی و تجارت اوراسیا تقویت میکند. حالا آمریکا با TRIPP برای ۹۹ سال، گلوگاه مهم تجاری این مسیر را در انحصار خود گرفتهاست.
خلاصه: منازعه بر سر این بود که آذربایجان میخواست مسیری که دو قسمت جدا افتاده خاکش را به هم وصل میکند، در اختیار خودش باشد. شاید در یک حالت عادی این موضوع قابل بحث بود (کما اینکه ارمنستان برای ارتباط با آرتساخ دالان لاچین را در اختیار داشت) اما در اینجا مساله مسیری است که نقش استراتژیک در تجارت اوراسیا دارد و ارمنستان حق دارد از مواهب اقتصادی و سوقالجیشی سرزمینیش بهرهمند شود.
در پاییز ۲۰۲۰، درگیریهای گستردهای میان جمهوری آذربایجان و جمهوری آرتساخ تحت حمایت جمهوری ارمنستان در منطقه مورد مناقشه قرهباغ کوهی شعلهور شد که به «جنگ دوم قرهباغ» شهرت یافت. این نبرد شدیدترین رویارویی دو طرف از زمان جنگ اول قرهباغ در دهه ۱۹۹۰ بود ولی این دفعه با استفاده گسترده آذربایجان از پهپادها و تسلیحات پیشرفته، موازنه به سود باکو تغییر کرد. در ۴۴ روز، آذربایجان کنترل بخشهای بزرگی از اراضی اشغالی پیشین، از جمله شهر شوشا را بهدست گرفت. ایروان میانجیگری مسکو را پذیرفت و توافق آتشبس سهجانبه در ۹ نوامبر ۲۰۲۰ نوشتهشد. در بند ۹ آن آمده:
همه ارتباطات اقتصادی و حملونقلی در منطقه رفع انسداد خواهد شد. جمهوری ارمنستان امنیت مسیرهای حملونقلی میان مناطق غربی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان را تضمین خواهد کرد تا عبور و مرور آزاد افراد، وسایل نقلیه و محمولهها در هر دو جهت فراهم شود. خدمات مرزبانی سازمان امنیت فدرال روسیه مسئول نظارت بر این مسیرهای حملونقلی خواهد بود.
این توافقنامه صرفا از «رفع انسداد همه ارتباطات اقتصادی و حملونقلی» سخن گفت و هیچ اشارهای به ایجاد «کریدور» در استان سیونیک نکرد. همین تفاوت واژگانی، مبنای اختلاف تفسیری طرفها شد: آذربایجان و ترکیه آن را بهمنزله حق ایجاد گذرگاهی با عبور بدون کنترل ارمنی دانستند، در حالیکه ارمنستان بر بازگشایی مسیرها تحت حاکمیت و کنترل گمرکی خود تأکید دارد.
در تمام این مدت از سال ۱۹۹۴ تا سال ۲۰۲۳، ارمنستان، بخشی خاک آذربایجان (قرهباغ کوهی) را اشغال کرده و در آن جمهوری آرتساخ را تاسیس کرده بود. سال ۲۰۲۳، با عملیات سریع آذربایجان و فروپاشی آرتساخ، کنترل کامل منطقه به باکو رسید و قدرتش در مذاکرات افزایش یافت. سه جریان مذاکره جداگانه بین طرفین با وساطت واشنگتن، بروکسل و مسکو دنبال میشد. اما سرانجام این آمریکا بود که دوئل را برد. به این ترتیب که هم مسیر ترانزیتی از خاک ارمنستان بین آذربایجان و نخجوان کشیده میشود، هم تحت حاکمیت ارمنستان باقی میماند اما بهرهبرداری از آن برای ۹۹ سال در انحصار به کنسرسیوم آمریکایی است.
در این مذاکرات، آذربایجان خواستار اصلاحاتی در قانون اساسی ارمنستان بود که بتواند جایگاه حقوقی یا سیاسی ارمنستان را در قبال مناقشه قرهباغ تغییر دهد، بهگونهای که ادعاها یا حمایتهای حقوقی ارمنستان از مناطق مورد مناقشه محدود یا حذف شود. پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان، یک روز بعد از اعلام توافق، درخواست رفراندوم قانون اساسی را اعلام کرد اما هنوز تاریخی برای آن مشخص نشده و احتمالا تابستان سال آینده این رفراندوم برگزار میشود. پیشبینی میشود ارمنستان از ادعای قرهباغ دست میکشد و در مقابل آمریکا نیز به ارمنستان، از محل درآمد دالان زنگزور، اجاره پرداخت میکند. آنچه منتشر شده صرفا چارچوب توافق است و جزییات فنی هنوز منتشر نشدهاست؛ توافقی که با نام TRIPP شناخته میشود و مخفف Trump Route for International Peace and Prosperity است.
توافق TRIPP واکنشهای متفاوتی در منطقه ایجاد کرد؛ در ارمنستان دولت آن را گامی به سوی صلح و توسعه خواند، اما مخالفان داخلی و دیاسپورا ارمنی نسبت به تهدید حاکمیت ملی هشدار دادند. آذربایجان و ترکیه این توافق را موفقیتی استراتژیک برای اتصال سرزمینی جهان ترک و تضمین صلح پایدار دانستند.
ایران با مخالفت قاطع، هرگونه تغییر مرز یا گذرگاه فرامرزی در منطقه سیونیک را خط قرمز خواند و مسیر جایگزین اتصال نخجوان از خاک ایران را فعال کرد.
با ورود مستقیم آمریکا و اتحادیه اروپا به میانجیگری، نفوذ روسیه (که پیشتر نقش ضامن داشت) در منطقه کاهش یافت. جمهوری اسلامی ایران هم معتقد است با خارج شدن کنترل این مسیر از کنترل ارمنستان (پیش از این به دست آذربایجان و الان به دست آمریکا) ارتباط خود را با ارمنستان از دست میدهد و این مساله باعث کاهش نفوذ منطقهای ایران میشود. (لینک۱، لینک۲، لینک۳، لینک۴، لینک۵).
برای درک اهمیت زنگزور برای ایران، باید به قرن نوزدهم بازگشت. پس از شکستهای ایران در جنگهای با روسیه و امضای عهدنامههای گلستان (۱۸۱۳) و ترکمانچای (۱۸۲۸)، ایران بخش عمدهای از قفقاز را از دست داد. این عقبنشینی تاریخی، مرز شمالی ایران با روسیه را به رود ارس رساند.
حدود کلی بخش غربی این مرز نیز از زمان معاهده قصر شیرین (بین شاه صفی صفوی و سلطان مراد - ۱۶۳۹) مشخص بود و سپس در معاهده ارزنهروم (بین محمدشاه قاجار و سلطان عبدالمجید - ۱۸۴۷ به دست میرزا تقیخان) دقیقتر شدهبود اما هنوز مناقشات مرزی ایران و عثمانی ادامه داشت و در خلال جنگ روسیه و عثمانی (۱۸۷۷) بیشتر شده و باعث عدم تثبیت مرزها در گوشه شمال غربی کشور شدهبود.
رضاشاه، مذاکرات مرزی با جمهوری تازهتاسیس ترکیه به ریاست کمال آتاتورک را آغاز کرد. هر دو کشور تمایل داشتند تنشهای پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و سلطنت قاجار را با توافقاتی دیپلماتیک حل کنند (کنوانسیون تهران ۱۹۳۲).
این مناطق مورد معاوضه به ناحیه شمال ارس که ترکیه را به محل فعلی جمهوری نخجوان آذربایجان (در زمان تعیین مرز به عنوان بخشی از خاک روسیه بلشویکی) وصل میکند و دالان تورانی از آن میگذرد، هیچ ربطی ندارد. این منطقه در عهدنامه قارص (۱۹۲۱) بین روسیه بلشویکی و مجلس کبیر ملی ترکیه مشخص شده بود و مرز خودشان (ترکیه/عثمانی با روسیه/شوروی) بودهاست. متن عهدنامه قارص وجود مرز مشترک میان نخجوان و ترکیه را پیش از توافقات ۱۹۳۲ ایران و ترکیه اثبات میکند (تصویر زیر براساس متن عهدنامه قارص):
سرانجام در مذاکرات سالهای ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۲ بین رضاشاه و آتاتورک، ایران بخشهایی از آرارات شرقی و ارتفاعات پیرامون رود ارس را به مساحت ۲۰۰ کیلومتر مربع را به ترکیه واگذار کرد و در مقابل، منطقه قطور (خوی) در شمال غرب ایران را همچنان جزو خاک ایران باقی گذاشته و مناطقی را در غرب آن (مرز رازی) و چالدران به مساحت ۲۳۰ کیلومتر مربع را به خاک کشور ضمیمه کرد. این جابهجایی با معاهدهای رسمی صورت گرفت که توسط «جامعه ملل» (سلف سازمان ملل متحد) نیز به رسمیت شناخته شد (جزییات نقشهها).
پس از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوریهای قفقاز، استان سیونیک ارمنستان اهمیت راهبردی پیدا کرد چون تنها مسیر زمینی ارتباط آذربایجان با نخجوان بود. در جنگ اول قرهباغ، کنترل این مسیر در دست ارمنستان افتاد و آذربایجان تنها از طریق ایران دسترسی زمینی داشت. پس از جنگ دوم قرهباغ در ۲۰۲۰، تغییرات میدانی و توافقهای جدید، اهمیت و جایگاه زنگزور در معادلات منطقهای برجستهتر شد.