محمدحسین راجی
مدیر اندیشکده راهبردی سعداء
زنکشی در آمریکا بیشتر از ایران است و زنان ایرانی در کشور امنتری زندگی میکنند.
گمراهکننده
ایرنا
بعد از قتل الهه حسیننژاد در نیمه اول خرداد ۱۴۰۴، بحث بر سر پدیده زنکشی Femicide در ایران بالا گرفت. از یک سو گروهی بر «زنکشی» بودن این قتل و آمار بالای آن در ایران تاکید داشتند و برای مقابله با آن کارزارهایی هم در کشور به راه افتاد.
گروه دیگر اما میگویند که این قتل زنکشی نبوده و «نمیتوان قتل هر زن را مصداق زنستیزی دانست و جنسیتی کردن ماجرا اساسا گمراه کننده است».
در این میان محمد حسین راجی، مدیر اندیشکده راهبردی سعداء، پستی در شبکههای اجتماعی و اکانتهای موسسه وابسته به خود منتشر کرد که در آن با تایید تلویحی زنکشی بودن این اتفاق، با ارايه آمارهایی از قتل زنان در آمریکا نوشته:
«افتخار میکنم در کشوری هستم که #امنیت_دختران در آن بقدری مهم است، که کشتهشدن یکی از آنان عواطف مردم، را جریحهدار میکند. و خدا را شاکرم در آمریکایی زندگی نمیکنم که هر ۲ساعت و ۶دقیقه، یک #الهه_حسین_نژاد در آن بخاطر زنبودن توسط مردان کشته می شود و مردم، حساسیت در قبال #ناامنی_روزمره_زنان را از دست دادهاند».
او همچنین تصویر اسکرینشاتی از نقشه آمار زنکشی در جهان در سال ۲۰۲۵ منتشر کرده و با استناد به آن محاسبه کرده که در آمریکا در هر ۱۰۶ دقیقه یک زن به قتل میرسد.
اما آیا این مقایسه و این ادعا درست است؟ آیا زنکسی در آمریکا از ایران بیشتر است و زنان ایران در کشور امنتری زندگی میکنند؟
بنابر تعریف سازمان ملل زنکشی یا Femicide به معنای کشتن عمدی زنان با انگیزهای مرتبط با جنسیت است. این پدیده با قتل بهطور کلی متفاوت است، زیرا در قتل انگیزه ممکن است به جنسیت فرد مقتول ارتباطی نداشته باشد. در این تعریف زنکشی یا فمیساید ناشی از تبعیض علیه زنان و دختران، روابط نابرابر قدرت، کلیشههای جنسیتی یا هنجارهای اجتماعی آسیبزا است. این پدیده، خشنترین و افراطیترین شکل خشونت علیه زنان و دختران بهشمار میرود، که در طیفی از اشکال مختلف و مرتبط خشونت، از جمله خشونت در خانه، محل کار، مدارس یا فضاهای عمومی، اتفاق میافتد؛ مانند خشونت شریک عاطفی، آزار و اذیت جنسی، سایر اشکال خشونت جنسی، رسوم آسیبزا و قاچاق انسان.
زنکشی که معنایی که امروزه از آن فهم میشود و برای نامگذاری قتل زنان به دلیل زن بودنشان را اولین بار دیانا راسل نویسنده فمینیست در دادگاه جهانی جرائم علیه زنان در بروکسل در سال ۱۹۷۶ استفاده کرد. تفکیک این مفهوم از قتل، یا قتل زنان به طور عام، درصدد بود تغییری در نظمی اجتماعی ایجاد کند که مرگ خشونتآمیز زنان را نادیده میگرفت. از آن زمان تاکنون، این واژه به مفهومی نظری تبدیل شده که کشتن زنان را بهعنوان پدیدهای اجتماعی خاص در نظر میگیرد.
نقشه و آماری که محمد حسین راجی منتشر کرده، آمار منتشر شده در وبسایت World Population Review در سال ۲۰۲۵ است.
بر اساس این نقشه میزان زنکشی در ایران ۰/۶ نفر به ازای هر ۱۰۰ هزار زن و در ایالات متحده ۲/۹ زن به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است.
در این رده بندی بدترین آمار متعلق به پاراگوئه با ۱۹ زن در هر ۱۰۰ هزار زن است و بهترین آمار را سنگاپور با ۰/۱ زن در همین تعداد دارد.
این آمار هرچند در سال ۲۰۲۵ منتشر شده اما بر اساس آخرین به روز رسانیای که از سوی کشورها در دسترس بود مرتب شده. مثلا در جدول تاکید شده که آمار آمریکا مربوط به بهروزرسانی سال ۲۰۲۱ است و رده ایران بر اساس آماری است که در سال ۲۰۱۴ به دست آمده است.
منابع این آمار هم بر اساس توضیحاتی که در وبسایت آمده است، بانک جهانی و وبسایت IndexMundi هستند.
آمارهای هر دوی این منابع درباره ایران همان آمار سال ۲۰۱۴ است و آمار بانک جهانی درباره ایالات متحده به روزشده تر و مربوط به سال ۲۰۲۱ است. در حالی که آمار IndexMundi از زنکشی در ایالات متحده قدیمیتر و متعلق به سال ۲۰۱۸ است که رقم ۲.۲۱ به ازای هر ۱۰۰ هزار زن است (کمتر از اما ۲.۹ سال ۲۰۲۱).
منبع بانک جهانی که به نظر میرسد آمار به روز شدهتری دارد UNODC یا پایگاه داده دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد است. این سازمان در سال ۲۰۲۴ گزارش تحلیلی مفصلی از زنکشی در سال ۲۰۲۳ منتشر کرد.
فرآیند جمعآوری این دادهها در UNODC هم به این صورت است که آنان از اطلاعات جمعآوری و گزارش شده در سطح ملی که مقامهای مسئول در هر کشور (مانند نیروی پلیس، وزارت دادگستری، یا مرکز آمار ملی) جمعآوری میکنند، استفاده میکنند. دفتر UNODC این دادهها را از سراسر جهان جمعآوری، بررسی و استانداردسازی میکند و در پایگاه داده جهانی خود در مورد قتل (UNODC International Homicide Statistics database) منتشر میکند.
با وجود اینکه در نگاه اول و با توجه به اعداد و ارقام، ادعای راجی درست به نظر میرسد اما توجه به اینکه منبع این اطلاعات و آمار کدام است و این اعداد چگونه و در چه شرایطی گردآوری میشوند نشان از گمراهکنندگی ادعای او دارد.
ایران:
بر اساس آخرین آماری که در زیر مجموعه اطلاعات قضایی سالنامه آماری ایران منتشر شده، در ایران در سال ۱۴۰۲ تعداد ۲۷۲۲ قتل رخ داده است. با وجود این مشخص نیست چه تعداد از این مقتولان زن بودند و کدامشان قربانی زنکشی بودهاند.
در واقع در ایران هیچ پایگاه داده دولتی رسمی، سیستماتیک یا در دسترس عموم وجود ندارد که به طور خاص آمار زنکشی یا حتی خشونت خانگی را ثبت و ردیابی کند. دادههای موجود از منابع غیررسمی و اغلب از طریق رصد رسانههای خبری و شبکههای اجتماعی به دست فعالان و محققان جمعآوری میشود. (لینک۱، لینک۲) استناد سازمانهای حقوق بشری نیز در نهایت به همین دادههای جمعآوری شده است که دقیق نیستند.
ایالات متحده:
در ایالات متحده این دادهها به راحتی در دسترس بوده و به طور سیستماتیک از سوی چندین سازمان دولتی جمعآوری میشود:
علاوه بر این مراکز، سازمانهای غیرانتفاعی و گروههایی مانند؛ مرکز سیاستگذاری خشونت (VPC) و ائتلاف ملی علیه خشونت خانگی (NCADV) هم فعال هستند که دادههای فدرال را تحلیل کرده و گزارشهای سالانهای منتشر میکنند که موجب شفافتر شدن آمارها و وضعیت زنکشی در این کشور میشود.
از این رو مقایسه دو کشوری که در یکی از آنها آمارها دقیق و شفاف است، از چند منبع گزارش میشود و در دسترس همه قرار دارد، و در دیگری آمار رسمی در دسترس نیست و تعداد زنکشیها فقط تخمینی است که فعالان زنان بر اساس گزارشهای رسانهها میزنند، اساسا مقایسه گمراهکنندهای است.
در ایران، به نظر میرسد گستردگی مسئله زنکشی عمدتا با وجود یک نظام حقوقی که حداقل حمایت را از زنان به عمل میآورد پیوند دارد. لایحه «حمایت از زنان در برابر خشونت» بیش از یک دهه است که به مجلس میرود و با وجود جرح و تعدیلهای فراوان تصویب نمیشود. از سوی دیگر هنجارهای اجتماعی-فرهنگی پیرامون «ناموس» و قتلهای به اصطلاح ناموسی هم در ایران حمایت تلویحی قوانین جاری را دارد. قتل رومینا اشرفی که به دست پدرش کشته شد از جمله این قتلهای در سایه قانون است.
در ایالات متحده اما، با وجود یک چارچوب حقوقی مستحکمتر برای حمایت، کاتالیزور اصلی نرخ بالای زنکشی، وابسته به عواملی مانند دسترسی گسترده به سلاح گرم است که مشاجرات خانگی را به برخوردهای مرگبار تبدیل میکند. (لینک۱، لینک۲)
اگر برای پاسخ به این سوال هم بخواهیم به شاخصهای ارائه شده در سازمانهای بینالمللی مراجعه کنیم، در آخرین ردهبندی جهانی در شاخص صلح و امنیت زنان که در سال ۲۰۲۳ در مؤسسه جرجتاون ارائه شد، ایران در مقایسه با ۱۷۶ کشور رتبه ۱۴۰ را به خود اختصاص داد. رتبه ایالات متحده در این شاخص بسیار بهتر از ایران و ۳۷ بود.
شاخص WPS وضعیت ۱۷۷ کشور و اقتصاد را بر اساس وضعیت زنان رتبهبندی میکند و شاخصی است که معیارهای مربوط به شمول (دربرگیری)، عدالت و امنیت زنان را گرد هم میآورد. شاخص WPS معیاری برای سنجش وضعیت زنان به دست میدهد که میتوان از آن برای ردیابی روندها، راهنمایی سیاستگذاریها، و پاسخگو نگه داشتن دولتها در قبال وعدههایشان برای پیشبرد حقوق و فرصتهای زنان استفاده کرد.
رادیو فردا پیش از این در گزارشی با عنوان ««زن بودن» در ایران به روایت ۱۰ شاخص جهانی» به مقایسه آماری شرایط زنان ایران با سایر کشورها پرداخت. نتایج این داده کاوی از بحرانی بودن اوضاع زنان در ایران حکایت دارد.
بنابراین با توجه به مجموع داده و استدلالهای ارائه شده، فکتنامه به این ادعای محمد حسین راجی که زنکشی در آمریکا بیشتر از ایران است و زنان ایرانی در کشور امنتری زندگی میکنند، نشان «گمراه کننده» میدهد.
گمراهکننده
گفته یا آمار، نادرست نیست اما به گونهای بیان شده تا بر فکت مهمی سرپوش بگذارد یا واقعیت را منحرف کند.
درباره نشانهای میرزاروش کار ما