اسماعیل بقایی
سخنگوی وزارت امور خارجه
هیچوقت مانعی برای همکاری اقتصادی سرمایهگذاری آمریکا در ایران نبوده است.
گمراهکننده
اسماعیل بقایی سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، روز ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ در یک نشست خبری گفت:
«ایران هیچ وقت مانعی بر سر راه همکاری اقتصادی و سرمایه گذاری طرف های مقابل نبوده، این مشکل خود آمریکاست که با وضع قوانین پیچیده و متراکم چند لایه، شهروندان خودش از هرگونه مراوده اقتصادی با ایران محروم کرده است؛ بنابراین مشکلی است که قاعدتاً طرف مقابل باید در مورد آن فکر کند و تصمیم بگیرد.»
جواب این سوال روی کاغذ منفی است. جستوجوهای فکتنامه نشان میدهد در قوانین داخلی هیچ محدودیتی ذکر نشده است. نه در قانون «تشویق و حمایت سرمایهگذاری خارجی» مصوب ۱۳۸۰، نه در سایر مقررات، آئیننامهها و دستورالعملها، هیچ اشارهای به محدودیت آمریکا یا کشور دیگری برای سرمایهگذاری خارجی نشده است. تنها کشوری که طبق قانون، رابطه با آن منع شده اسرائیل است که بر اساس قانون یک واحدی «تحریم اسرائیل» مصوب سال ۱۳۷۱ «ورود و مبادله و تجارت هرگونه کالا و محصولات و نیز اسکناس و سایر داراییهای قابل انتقال» آن منع شده است.
اما این به معنی این نیست که شرکتها و سرمایهگذاران آمریکایی اجازه فعالیت اقتصادی در ایران را داشتهاند، کمااینکه ارزش سرمایهگذاری خارجی و همکاری اقتصادی دو کشور بعد از استقرار جمهوری اسلامی تقریبا صفر بوده است. مهمترین دلیل این وضعیت، تحریمهای آمریکا علیه ایران است.
تحریمهای آمریکا علیه ایران از زمان اشغال سفارت آمریکا در سال ۱۳۵۸ فراز و فرود زیادی داشته، به گونهای که شرکتها و سرمایهگذران آمریکایی از بعد از گروگانگیری قادر به فعالیت در ایران نبودهاند. به طور مشخص و رسمی از نیمه دهه ۱۹۹۰ میلادی، بر اساس دستورالعمل اجرایی ۱۲۹۵۷ رئیسجمهوری وقت و تحریمهای مصوب کنگره (ایلسا) ، تقریباً تمام معاملات تجاری با ایران و سرمایهگذاری در این کشور ممنوع بوده است؛ در مقاطعی برخی از موارد مانند صادرات خاویار و فرش و پسته به صورت محدود برداشته شدند، اما تا زمان برجام شرکتهای آمریکایی، بر اساس قوانین داخلی اجازه فعالیت در ایران را نداشتند؛ به خصوص بعد از تحریمهای جامع منع سرمایهگذاری در ایران که در سال ۲۰۱۰ میلادی علیه جمهوری اسلامی وضع شدند.
بر اساس برجام نیز «تحریمهای مرتبط هستهای» آمریکا لغو شدند و تغییری در وضعیت تحریمهایی پیش نیامد که پیش از مناقشه هستهای سرمایهگذاری و فعالیت اقتصادی شرکتهای آمریکایی را در ایران ممنوع کرده بود. با این حال بر اساس در متن برجام قید شده که آمریکا مجوز «فروش هواپیماهای تجاری مسافربری و قطعات و خدمات مربوطه» و «صادرات فرش و مواد غذایی از ایران» را صادر میکند.
چنانکه روشن است با وجود برجام نیز سرمایهگذاران و شرکتهای آمریکایی اجازه همکاری اقتصادی و سرمایهگذاری در ایران را نداشتند، اگرچه در این میان نباید نقش رهبر جمهوری اسلامی و مخالفتهای او را با همکاری اقتصادی با آمریکا نادیده گرفت.
خیر. در واقع اگر مقطع برجام را به عنوان تنها فرصت کاهش تحریمها و همکاریهای اقتصادی بدانیم، باید به نقش فعال علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی اشاره کنیم که صریحا در سخنرانیهای عمومی خود گفته است مانع حضور یا به قول او «نفوذ» اقتصادی آمریکاییها در ایران شده است.
علی خامنهای روز ۲۶ مرداد ۱۳۹۴ حدود یک ماه بعد از توافق در یک سخنرانی عمومی:
«آنها به خیال خودشان، در این جریان مذاکرات هستهای -این توافقی که حالا نه در اینجا هنوز تکلیفش معلوم است، نه در آمریکا؛ هم اینجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول، هم آنجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول- نیّت آنها این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیلهای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور. ما این راه را بستیم و این راه را به طور قاطع خواهیم بست؛ نه نفوذ اقتصادی آمریکاییها را در کشورمان اجازه خواهیم داد، نه نفوذ سیاسی آنها را، نه حضور سیاسی آنها را، نه نفوذ فرهنگی آنها را؛ با همهی توان -که این توان هم بحمدالله امروز توان زیادی است- مقابله خواهیم کرد؛ اجازه نخواهیم داد.»
اطلاعی از مناسبات پشتپرده نیست، اما تاکید رهبر جمهوری اسلامی بر اینکه «ما این راه را بستیم و این راه را به طور قاطع خواهیم بست؛ نه نفوذ اقتصادی آمریکاییها را در کشورمان اجازه خواهیم داد، نه نفوذ سیاسی آنها را» نشان میدهد او پیش از توافق اقداماتی برای محدودیت حضور آمریکاییها در ایران انجام داده است.
خامنهای چند ماه بعد در یک سخنرانی دیگر به تاریخ ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ همین را تکرار کرد و گفت:
«الان هم شروع کردهاند و برنامهریزی کردهاند برای نفوذ؛ انواع و اقسام طُرق را -من محاسبه میکردم با خودم، دیدم شاید حدود ده راه مهم را- برای نفوذ در کشور پیدا کردهاند و دارند عمل میکنند؛ همین حالا دارند عمل میکنند. یکیاش راه علمی است… یکی از راهها، راههای فرهنگی و هنری است… نفوذ اقتصادی یکی [از راههای] دیگر است. انواع و اقسام گوناگون، راههای نفوذ دارند؛ ما بایستی مراقب باشیم، باید مواظب باشیم.»
بعد از توافق برجام اگرچه شرکتهای بزرگ زیادی به ایران آمدند، اما به جز قرارداد ایران با شرکت بوئینگ عملا تحولی در روابط اقتصادی ایران و آمریکا اتفاق نیفتاد.
جواب این سوال مشخص نیست. در مواضع علنی او نشانهای از تغییر موضع دیده نمیشود، اما برخی مقامهای جمهوری اسلامی گفتهاند او مخالفتی با سرمایهگذاری آمریکاییها در ایران ندارد. از جمله مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری ایران روز بیستم ۱۴۰۴ فروردین گفت:
«من هر هفته بارها و بارها خدمت مقام معظم رهبری هستم ایشان با سرمایهگذار آمریکایی در کشور هیچگونه مخالفتی ندارند، سرمایهگذار بیاید و سرمایهگذاری کند ما با توطئهکردن، براندازی و سیاستهای غلطی که آنها میکنند؟»
دقیقا مشخص نیست آیا این صحبتها جنبه کلی دارد یا اشاره به مساله خاصی در مذاکرات جاری میان ایران و آمریکا دارد، اما در روزهای گذشته برخی سیاستمداران و مقامهای دولتی صحبتهایی کردهاند که میتواند در این راستا تحلیل و تفسیر شود.
از این جمله میتوان به گفتههای فیاض زاهد عضو شورای اطلاعرسانی دولت اشاره کرد که روز ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ در حساب کاربری خود در توییتر نوشت:
«آنچه باعث تقویت دیپلماسی سیاسی شد تاکید بر راهبرد دیپلماسی اقتصادی بود. پیشنهاد جامعی (هزار میلیارد دلار) پیشنهاد شد. پزشکیان موضوع را با رهبری مطرح و مجوز گرفت. به آمریکا ارائه و توپ به چرخش درآمد. در آینده جزییات بیشتری ارائه می شود. ایران بهشت سرمایه گذاری است».
این توییت در حال حاضر در صفحه آقای زاهد در دست نیست، اما خبر و تصویر آن در رسانهها موجود است.
یک روز پیش از آن الیاس حضرتی، رئیس شورای اطلاعرسانی دولت، در نشستی گفته بود:
«بیش از دو هزار میلیارد دلار پروژه آماده سرمایهگذاری تعریف شده است رئیسجمهور بهصراحت اعلام کرده که سرمایهگذاران از هر کشوری، حتی آمریکا، در صورت تمایل میتوانند در ایران سرمایهگذاری کنند».
در یک نمونه دیگر حسین مرعشی، دبیر کل حزب کارگران از احزاب نزدیک به دولت در یک سخنرانی که ویدئوی آن روز ۲۳ فروردین منتشر شد اعلام کرد:
«به عراقچی گفتهام که ایران ۲۵۰۰ میلیارد دلار پروژه برای مذاکره با آمریکا دارد. کاهش توان هستهای و ذخایر اورانیوم تنها برگ مذاکره با آمریکاییها نیست، برود درباره این عدد بزرگ با آنها مذاکره کند».
حسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران گفت: «به عراقچی گفتهام که ایران ۲۵۰۰ میلیارد دلار پروژه برای مذاکره با آمریکا دارد. کاهش توان هستهای و ذخایر اورانیوم تنها برگ مذاکره با آمریکاییها نیست، برود درباره این عدد بزرگ با آنها مذاکره کند.» pic.twitter.com/ubccpSOKQb
— ايران اينترنشنال (@IranIntl) April 12, 2025
دقیقا مشخص نیست مبنای این اعداد و ارقام چیست، اما این گفتهها را میتوان نشانهای از طرح بحث سرمایهگذاری آمریکایی در ایران در سطوح بالای نظام تفسیر و ارزیابی کرد.
اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه در یک سخنرانی عمومی گفته است: «هیچوقت مانعی برای همکاری اقتصادی سرمایهگذاری آمریکا در ایران نبوده است.»
همزمان برخی مقامهای دولتی، از جمله رئیسجمهوری ایران در روزهای گذشته اظهارات مشابهی داشته و گفتهاند که علی خامنهای با سرمایهگذاری آمریکا در ایران مخالفتی ندارد.
روی کاغذ و براساس قوانین مصوب، به جز اسرائیل برای هیچ کشوری محدودیت سرمایهگذاری در ایران وجود ندارد، اما مساله همکاری اقتصادی و سرمایهگذاری آمریکاییها در ایران پیچیدهتر از سایر کشورها است.
طی چهار دهه گذشته شرکتها و سرمایهگذران آمریکایی به دلیل تحریمهای وضع شده در آمریکا اجازه فعالیت اقتصادی در ایران را نداشتهاند. اما این همه ماجرا نیست.
در توافق برجام هم تنها تحریمهای هستهای ایالات متحده لغو شد و تحریم تجاری و فعالیت اقتصادی همچنان پابرجا ماند، اما شواهدی وجود که نشان میدهد جمهوری اسلامی موافق همکاری اقتصادی با آمریکا نبوده است. حدود یک ماه بعد از امضای توافق و پنج ماه پیش از اجرای برجام، رهبر جمهوری اسلامی اعلام کرد که مانع حضور یا به قول او «نفوذ» اقتصادی آمریکاییها در ایران شده است.
او در در یک سخنرانی عمومی گفت: «نیت آنها [آمریکاییها] این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیلهای پیدا کنند برای نفوذ… ما این راه را بستیم و این راه را به طور قاطع خواهیم بست؛ نه نفوذ اقتصادی آمریکاییها را در کشورمان اجازه خواهیم داد، نه نفوذ سیاسی آنها را».
با این اوصاف فکتنامه به این ادعا که «هیچوقت مانعی برای همکاری اقتصادی سرمایهگذاری آمریکا در ایران نبوده است» نشان «گمراهکننده» میدهد.
گمراهکننده
گفته یا آمار، نادرست نیست اما به گونهای بیان شده تا بر فکت مهمی سرپوش بگذارد یا واقعیت را منحرف کند.
درباره نشانهای میرزاروش کار ما