شبکههای اجتماعی
تلگرام، توییتر، اینستاگرام، فیسبوک،...
اظهار ندامت و پشیمانی اشکان خطیبی در مصاحبه با رادیو فردا
شاخدار
روز هفتم اردیبهشت ۱۴۰۳، مطلبی از کانال پارسین تیوی منتشر شد که در آن ادعا شده بود اشکان خطیبی، بازیگر و هنرمند ایرانی، که پس از اعتراضهای سراسری سال ۱۴۰۱، از ایران به اروپا رفته، از این سفر خود اظهار پشیمانی کرده و از شرایط نامناسب زندگی و کار خود در اروپا میگوید.
در این پست میخوانیم: «اظهار ندامت و پشیمانی اشکان خطیبی، بازیگر ایرانی در مصاحبه با رادیوفردا: خودم به همه چیز پشت پا زدم؛ در ایران همه چیز داشتم و مدیر بودم! اگر اشتباه کردیم همگی با هم اشتباه کردیم! زندگی در اروپا کار راحتی نیست؛ اینجا به بیماری C-PTSD مبتلا شدم و تحت درمانم؛ نه بدنم و نه ذهنم دیگر توانایی کار کردن ندارد! اصلا از کیفیت کارهایی که در خارج از ایران کردم راضی نیستم و حدود ۶ سال است که روی صحنه نرفتم؛ سخت است واقعا سخت است؛ بهایی که من دادم به قیمت از دست دادن خانوادهام تمام شد!»
پارسین تیوی به همراه این پست، ویدئویی منتشر کرده که ادعا میکند، صدای مصاحبه اشکان خطیبی با رادیو فردا است. در این صدا نیز کمابیش ادعاهای مشابهی را میشنویم که ادعا میشود از زبان اشکان خطیبی گفته شده است.
این خبر، بخشی از واکنش رسانههای نزدیک به حکومت ایران، نسبت به مهاجرت برخی از بازیگران، هنرمندان و ورزشکاران ایرانی است که پس از اعتراضهای سال ۱۴۰۱ از ایران رفتهاند و برخی از آنها، علیه جمهوری اسلامی فعالیتهای هنری و اجتماعی انجام میدهند.
پادکست «صحنه» که بابک غفوریآذر، روزنامهنگار ایرانی حوزه سینما و فرهنگ آن را تهیه و اجرا میکند، در قسمتی که روز ۵ اردیبهشت منتشر کرده است، با اشکان خطیبی مصاحبه میکند؛ دقایقی پیش از آنکه او یکی از تئاترهایی را که کارگردانی کرده در یکی از سالنهای نمایش این کشور به روی صحنه ببرد. این مصاحبه، نخستین مصاحبه این بازیگر، پس از خروج او از ایران است.
این قسمت پادکست صحنه، حدود ۳۲ دقیقه است و خطیبی در آن به موضوعات گوناگونی از جمله اعتراضهای سراسری در ایران اشاره میکند و درباره تجربه اجرای تئاترهایی که در ایتالیا برگزار کرده، توضیح میدهد.
کلیپ صوتی که در پارسین تیوی منتشر شده، حدود سه دقیقه است و در مجموع میتوان ۹ تکه صدا را در آن شنید.
ما به سراغ مقایسه این کلیپ با اصل مصاحبه در پادکست و یوتیوب رادیو فردا رفتیم و متوجه شدیم کلیپ سهدقیقهای به کلی جعلی و دستکاری شده است.
در ادامه این مطلب، بررسی میکنیم که پارسین تیوی چگونه از روشهای گوناگون برای ساختن یک کلیپ جعلی از یک مصاحبه طولانیتر استفاده کرده است؛ از جمله با پاککردن جملههای قبلی، پاککردن جملههای بعدی، استفاده از جملات یک پاسخ برای پرسش دیگر، قطعکردن یک جمله از وسط (بدون اینکه فعل آن را بشنویم) و همچنین با پاککردن جملههایی بین دو پاراگراف که معنا را به طور کلی تغییر میدهد.
اما این دستکاری چطور اتفاق افتاده است؟ تلاش میکنیم در ادامه تکتک این دستکاریها را در هر ۹ قطعه توضیح دهیم.
برای اینکه راحتتر متوجه دستکاری شوید، جملات اشکان خطیبی را با حالت عادی و جملههایی را که در کلیپ سهدقیقهای آمده به صورت ایتالیک و بولد نشان میدهیم.
غفوریآذر در بخشهای ابتدایی پادکست از خطیبی میپرسد که چرا اعتراضهای سال ۱۴۰۱ روی او تاثیر گذاشته است و چرا این اعتراضها برای او، اتفاق متفاوتی بوده است.
خطیبی نیز در پاسخ میگوید که شرایط در گذشته متفاوت بوده و میگوید یک بار دیگر نیز در سال ۱۳۸۸ از ایران به آلمان رفته اما به دلایلی دوباره برگشته است. او در ادامه به سوالی که پرسیده شده، پاسخ میدهد:
«خطیبی: …مجموعه اتفاقاتی که در طول دو سال گذشته افتاد فکر میکنم به یک بیداری نسبی جمعی انجامید که من همونقدر خوششانس بودم که از این بیداری برخوردار بشم و خب مهمتر از همه اینکه فکر میکنم هنوز تهمونده جراتی در وجودم بود که بخوام پشت با بزنم به همه چی.
غفوری آذر: و این آگاهی جمعی رو احتمالا شامل خودت هم میدونی دیگه.
خطیبی: اصطلاحا به اون میگن پاکباخته. من خودم پشت پا زدم به همه چیز. از چیزی نمی خوام دفاع بکنم. اگر ماها یاد نگیریم اذعان بکنیم به اینکه، حالا نمیخوام بگم که اشتباه کردیم. چون اینها به هر حال همهاش مربوط به یک پروسه اجتماعی هست که همه ارکان یک اجتماع رو در برمیگیره و تاثیر میذاره روش. من هم بخشی از اون اجتماع سعی کردم باشم همیشه.
فکر میکنم اولین قدم برای اینکه قضیه رو جدی بکنیم یا به خودمون یا اطرافیانمون بفهمونیم که تو یه فاز دیگهای از مبارزه تو یه فاز دیگهای از تاریخ معاصر تاریخ ایران هستیم، فکر میکنم لازمه که اول اذعان بکنیم به اون کاری که کردیم.
من سالها مدیر یک پردیس سینمایی بودم به اسم چارسو. من اونجا رو اصلا راهش انداختم. اونجا مال بنیاد ۱۵ خرداد بود. من از طرف بنیاد دعوت به کار نشدم اما به هر حال به عنوان یک هنرمندی که کار مدیریت فرهنگی بلده دعوت شدم.
من دو سال پشت سر هم رئیس کاخ جشنواره فجر بین الملل بودم. چون مدیر اون پردیس سینمایی بودم. من اینا رو نمیتونم انکار بکنم.
غفوری آذر: و با همین نگاه هم به حضورات در برنامههای صداوسیمای جمهوری اسلامی در سالهای گذشته مثلا برنامه خندوانه یا بازی در برخی محصولات نمایشی با پسزمینه تبلیغاتی حکومت نگاه میکنی.
خطیبی: ببینید در واقع ارزشها در کالبد یک انقلاب رو به جلو دائما در حال تغییر کردن هستند. کسانی که امروز اصلاحطلبی رو یک فحش میپندارند، سالهای پیش تبلیغ میکردند برای این اصلاحطلبی. الان دیگه جامعه نمیپذیرتش. گذشته. یا هر در واقع تعبیر یا مثال این گونه ای رو بخوای در نظر بگیری من نمیتونم بگم که… . اگر اشتباه کردیم یک اشتباه جمعی بوده.
بله. از یه جایی سعی کردم جلوش رو بگیرم. از یه جا فهمیدم که من هم دارم تبدیل میشم به یک چرخدندهای تو یه ماشین بزرگ سرکوب به اسم رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی. برای همین فکر میکنم اینجایی که وایسادم، مجموعه همه اون تجاربیه که پشت سر گذاشتم.
من خب مثلا اینها رو مثال میزنید. ولی به این اشاره نمیکنید که من یک دهه خودم رو از حضور در سینمای ایران محروم کردم. در اعتراض به حذف فیلمم. و سالها نبودم. تئاتر کار کردم همون طوری که الان دارم کارمو میکنم.»
به طور مشخص میبینیم که کلیپ سه دقیقهای، این سه قطعه را به هم چسبانده و جملات جدیدی را به وجود آورده است. خطیبی در مصاحبه اصلی با رادیو فردا، توضیح میدهد که به مرور متوجه شده حکومت اصلاحپذیر نیست و میگوید با وجود اینکه پستهایی در بخشهای حکومتی داشته اما از یک جایی متوجه شده که باید از این گونه فعالیتها دست بکشد.
اما آنچه در کلیپ میشنویم این است که انگار او از اینکه بعد از مهاجرت، این پست و مقامها را از دست داده، پشیمان و ناراحت است.
قطعه چهارمی که در کلیپ سهدقیقهای میشنویم در واقع بخش پایانی یک جمله دیگر است و اساسا با قطعههای یک و دو سه، نه ارتباط معنایی دارد و نه حتی در یک فاصله زمانی نزدیک گفته شده است.
اینجا هم دوباره، اصل جملههای مصاحبه با رادیو فردا را با قلم عادی و بخشهایی که کلیپ سه دقیقهای از مصاحبه جدا کرده است را با خطی که زیر آن میکشیم، نشان میدهیم:
خطیبی: من در اون حبس خانگی بودم و اساس حضورم در اون کشوری که بودم غیرقانونی بود و هر لحظه میتونستم دیپورت بشم. اما لحظهای ننشستم. به دلیل اینکه فکر میکنم دست کشیدم از یه چیزهایی که بیام همین کارها رو بکنم. و آدمی هم نیستم که دنبال شوآف و نشون دادن خودم باشم. حالا که به یک ساحل امنتری رسیدم، قصدم اینه که یه کم هدفمندتر کمک بکنم یعنی مشخصا به هنرمندان کمک بکنم. که حالا دیرتر هم درباره جشنوارهای که سعی کردم اینجا راه بندازم اگر حرف بزنیم در واقع یکی از اهدافم بوده که بتونم به اون بخشی از جامعه که معمولا تو ذهن اجتماعی حذف شدن. یعنی گفتن اینا که هنرمندن. اینا که مشکلی ندارن. هر وقت بخواد میتونه بره. نه واقعا اینطوری نیست. من به سختی تونستم ویزای یک کشور رو بگیرم و بتونم به یه ساحل امنی برسم. یعنی واقعا تا پای دیپورت به ایران تا پای از دست رفتن همه چیز کشیده شد و نزدیک یک سال طول کشید تا من بتونم نجات پیدا کنم.
اونم با دخالت مستقیم وزیر امور خارجه ایتالیا….
بنابراین اینجا هم میبینیم، برخلاف چیزی که کلیپ سه دقیقهای تلاش میکند نشان دهد، خطیبی در حال توضیح دادن این است که برخلاف تصور عمومی، هنرمندان نیز در اعتراضهای سراسری با مشکلاتی مواجه بودهاند و بعد از مثال زدن از شرایط سخت چند هنرمند، میگوید که خودش هم علیرغم مشکلات، موفق شده به چند هنرمند کمک کند.
کلیپ سهدقیقهای در قطعههای شماره ۵، ۶ و ۷ خود یک نمونه کلاسیک جعل و تقطیع را ارائه کرده است.
باز هم برای روشن شدن آنچه اتفاق افتاده، جملات عادی را برای اصل مصاحبه و جملات زیرخطدار را برای آنچه در کلیپ سهدقیقهای آمده در نظر گرفتهایم.
خطیبی در این بخش از مصاحبه، میگوید جملهای را به تماشاگران ایتالیایی گفته که خاطرهای است از زمان بازجوییهایش در ایران. او میگوید بازجویش به او گفته بیرون از ایران نمیتواند هیچ کاری بکند و به هیچ موفقیتی برسد.
خطیبی: «میدونستم که حرف مزخرفیه و بعد مهمتر از همه من تو انگلیس درس داده بودم. توی آلمان کار کرده بودم. مترجم چند تا نمایشنامه بسیار مهم آمریکایی به حساب میاومدم. تمام مدت این تبدیل شد به یک چرخ انگیزشی برای من که… یعنی هر روز که بیدار میشم، وقتی میبینیم. خب من با معضلات متعددی از جمله CPTSD یعنی کمپلکس PTSD دست و پنجه نرم میکنم و تحت درمانم. اما هر روز صبحی که میبینم بدنم رو نمیتونم بکشم و وادارش کنم به کار کردن یا ذهنم رو نمیتونم بکشم و وادارش کنم به کار کردن، سریع به یاد اون جملات میافتم و با حداکثر قدرتی که دارم فقط سعی میکنم اون روز رو به شب برسونم.
همانطور که مشخص است، خطیبی در مصاحبه اصلی با رادیو فردا، توضیح میدهد که حرفهای بازجویش در ایران به او انگیزه داده حتی در شرایط سخت روحی هم، انگیزه داشته باشد و کارش را به خوبی و با قدرت در عرصه تئاتر ادامه دهد. کلیپ سه دقیقهای اما با نیمهتمام پخشکردن جمله، تلاش میکند برعکس این مساله را القا کند و بگوید خطیبی به دلیل مشکلاتی که دارد، ناتوان شده و توانایی فیزیکی و روحی برای انجام هیچ کاری را ندارد.
خطیبی در ادامه به نحوه کارش در تئاترهایی که در ایتالیا روی صحنه برده اشاره میکند و میگوید:
خطیبی: کاشکی که اینطوری بود که میتونستم از این راه، پول هم دربیارم. چون حتما که خودت بهتر میدونی تئاتر کار پرسودی نیست مگر اینکه گونه خاصی از تئاتر مثلا نمایشهای موزیکال با تعداد اجرای بالا. خب الان من مثلا موفق شدم به دلیل اینکه نمایش قبلی سالن رو پر کردم و تونستم تماشاگر ایتالیایی رو به سالن بکشونم، این نمایش رو ما حداقل هفت شب قراره روی صحنه ببریم و اگر استقبال بشه، ادامهاش خواهیم داد. ولی فکر میکنم که از این کارها پول در نمیاد اگر من به جایی وصل بودم حتما پول هم ازش در میآوردم.
برای همین به فکر این هستم که کاری رو بتونم در کنار کارم پیش ببرم که بتونه به هزینههای زندگیم هم کمک بکنه و زندگی کردن در اروپا به هر حال کار راحتی نیست.
غفوریآذر: از کیفیت کارهایی که در این مدت در ایتالیا اجرا کردی راضی بودی؟ اون کیفیت کارهایی که تو ایران میکردی برای خودت داشت؟
خطیبی: خودم فکر میکردم آدم معتدلتری شدم. آخه من خیلی وسواسیام. به شدت وسواسیام. یعنی همه از دست من کلافهن. با من کار کردن سخته و بچهها همیشه با نیش و کنایه در حال غر زدن به من هستن. فکر میکردم کمی دست بردارم اما مشخصا این اتفاق نیفتاده و بدتر شده. دلیلش هم چند روز پیش فهمیدم. من چند روز پیش به صورت خیلی اتفاقی فهمیدم چیزی حدود شش ساله من رو صحنه نرفتم به عنوان بازیگر.
یعنی آخرین کارم قبل از کرونا بوده که به عنوان بازیگر رفتم روی صحنه. و این باعث شده یه کم وسواس من در امر بازیگری بیشتر بشه و بعد توقع دارم اون چیزی که خودم میخوام روی صحنه ببینم رو مثلا هنرجوی سه چهار ماه دوره دیدهام بهم تحویلش بده. و انقدر وقت صرف میکنم و انقدر سماجت به خرج میدم تا بالاخره به اون نقطه برسم. تو این دو تا نمایشی که تا به حال بردمش روی صحنه اینجا، هنوز عقبنشینی نکردم. امیدوارم که بتونم همینطوری سرش بایستم.
سخته. واقعا سخته.
از منظر اجرایی برعکس ایرانه. توی ایران تو هم ابزار بیشتری داری هم زمان بیشتری داری اما هیچ کس دیگهای باهات همراهی نمیکنه؛ از سالن تا هر چیز دیگهای. اینجا از اون طرفی که قراره اجرا توش اتفاق بیفته همه چی درست و مرتب پیش میره.
غفوریآذر: و فکر میکنی بازم مقابل دوربین بری و بازیگری مقابل دوربین رو هم تجربه کنی؟
خطیبی: البته من توی همین مدت سه تا چهار تا پیشنهاد مختلف داشتم نه فقط از ایرانیها اما عرض کردم که دوست دارم کمی حتی از پیش هم کمی وسواس بیشتری به خرج بدم.
عمر خیلی خیلی کوتاهه. و فکر میکنم بهایی هم که من در این برهه از زندگیم دادم بهای سنگینی بوده و به قیمت از دست دادن خیلی از چیزها تموم شده. من خانوادهام رو از دست دادم بابک… برای همین اصلا دوست ندارم وقتی تو کفه ترازو میذارم انتخابم رو و اونچه که انجام دادم تا به اینجا برسم رو بذارم بعد ببینم هنوز این وریه سنگینتره.
بنابراین وسواس بیشتری دارم به خرج میدم ولی حتما حتما. اصلا شک ندارم. کار من اینه. چرا نکنم؟»
کلیپ سهدقیقهای این جملهها را نیز به هم چسبانده تا القا کند اشکان خطیبی، به دلیل ناتوانی در کار کردن، مشکلات مالی هم دارد. در حالی که آنچه او توضیح میدهد این است که اجراهای موفقی که در چند سالن بزرگ تئاتر در ایتالیا داشته، درآمد زیادی ندارد و به این فکر است که بتواند در کنار فعالیتهای تئاتری و کارگاههایش، درآمد دیگری داشته باشد. توجه کنیم مصاحبه اساسا دقایقی قبل از اجرای یکی از نمایشهایی که او در ایتالیا کارگردانی کرده ضبط شده است و این ادعا که او به دلیل بیماری و مشکلات نمیتواند هیچ کاری کند، ادعایی شاخدار است.
همچنین کلیپ سه دقیقهای القا میکند خطیبی، در پاسخ به سوال درباره کیفیت کارهایش در بیرون از ایران گفته که اصلا از آن راضی نیست در حالی که شنیدن اصل مصاحبه دقیقا برعکس آن را نشان میدهد. خطیبی میگوید هنوز وسواس دارد و به نظر خودش توانسته کیفیت کارش را بالا نگه دارد و در پایان و در پاسخ به سوال بعدی، تاکید میکند با توجه به هزینههای سنگینی که در این راه داده، نمیخواهد بعد از مدتی ببیند کیفیت کارش بیرون از ایران، بدتر از کیفیت کارهایی است که در ایران انجام داده است. اینجا میبینیم که پاسخ یک سوال دیگر به عنوان پاسخ این سوال در کلیپ قرار داده شده است.
ضمن اینکه در بخشی از کلیپ، القا میشود که اشکان خطیبی، از کار کردن ناتوان است. اما کلیپ توضیحی نمیدهد کسی که کاری نمیکند، چگونه میتواند از کیفیت اجرای تئاترهایش در ایتالیا ناراضی باشد.
جستجوی نام اشکان خطیبی در گوگل، ما را به انبوهی از خبرها و پستهای جعلی میرساند. مثلا بولتننیوز، پایگاه خبری جماران، مشرقنیوز، خبر فوری و پارسینه از جمله سایتهایی هستند که به کلیپ جعلی و خبر نادرست آن استناد کردهاند. گروهی از کانالهای تلگرامی و کاربران شبکههای اجتماعی نزدیک به حکومت نیز، با استناد به این کلیپ دستکاری شده، درباره اشکان خطیبی مطالبی را منتشر کردهاند.
بابک غفوریآذر نیز در واکنش به این خبرها، توییتهایی را در حساب کاربری خود منتشر کرده است که بر اساس این خبر و کلیپ جعلی منتشر شدهاند.
این مرحله تازهای در ساختار دورغسازی و فریب دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی است. تقطیع و تحریف یک نظر صریح به قصد وارونهسازی و بهرهبرداری تبلیغی از آن.#اشکان_خطیبی در تمام لحظات گفتوگو با پادکست «صحنۀ» رادیو فردا ذرهای نسبت به راهی که انتخاب کرده ابراز پشیمانی نکرد.
— Babak Ghafooriazar بابک غفوریآذر (@babakazar) April 26, 2024
۱ pic.twitter.com/DQsZrPggc5
روزنامه جوان در یادداشتی با عنوان «عاقبت رویافروشی» به برخی از این واکنشهای حسابهای کاربری هواداران حکومت، اشاره کرده است: «شنیدن حرفهای اشکان خطیبی کار راحتی نیست. آدم دوست ندارد هموطنش را در این شرایط ببیند. بهخصوص اگر هنرمند باشد و با فیلمهایش خاطره داشته باشی. اینها فریب رؤیافروشی رسانهها و اطرافیانی را خوردند که تصورات ذهنیشان را به اشتباه شکل دادند. اینها را باید تلفات جنگ رسانهای دشمن به حساب آورد. بله آقای خطیبی! وقتی اونقدر مردم ایران رو فقط از پشت شیشههای ماشینهای لوکس دیدین، وقتی کل مردم ایران رو به یکسری که دورتون رو گرفتن تعمیم دادین، وقتی رسانه با فضای مجازی بهتون القا کرد که کار رژیم تمومه و شما این رو باور کردید خب معلومه الان پشیمونی و معلومه که حسرت زندگی گذشته خودت رو میخوری... احسان کرمیها و برزو ارجمندها و اشکان خطیبیها همه دچار یک اشتباه محاسباتی شدن، اونها مردم واقعی ایران رو از شبکههای اجتماعی قضاوت کردند.»
این روزها در سایتهای نزدیک به حکومت، کلیپی سهدقیقهای به همراه خبر «اظهار ندامت و پشیمانی اشکان خطیبی در مصاحبه با رادیو فردا» منتشر شده است.
بخش اول کلیپ، سه جمله از مصاحبه را به هم چسبانده که القا کند خطیبی به خاطر از دست دادن آنچه در ایران داشته، پشیمان است. او اما در مصاحبه اصلی، توضیح میدهد که احساس کرده برخی از پستهای مدیریتیاش در ایران، او را «تبدیل به چرخدندهای در یک ماشین سرکوب» کرده و به همین دلیل تصمیم گرفته از آن فضا خارج شود.
در قسمت دیگری از کلیپ دستکاریشده، بخشی از اواسط یک جمله طولانی را میشنویم. خطیبی در مصاحبه اصلی توضیح میدهد که میخواهد با وجود داشتن مشکلات، به هنرمندان مهاجر کمک کند. در کلیپ اما اینگونه القا میشود که او در حال اظهار پشیمانی از وضعیت خود است.
بخش سوم کلیپ نیز برعکس صحبتهای اصلی خطیبی است. او میگوید بازجویش در ایران، به او جملات توهینآمیزی گفته و خطیبی نیز برای اثبات اشتباه بودن حرفهای بازجو، انگیزه بیشتری پیدا کرده و از این انگیزه برای کار کردن روزانه در شرایط سخت روحیاش استفاده کرده است. کلیپ اما با چسباندن پنج جمله از جاهای مختلف مصاحبه، القا میکند که خطیبی میگوید مشکلات، باعث شده او نتواند کار کند.
ادعای پشیمانی و ناتوانی خطیبی در کار کردن، در حالی به صورت گسترده در سایتهای مختلف خبری و شبکههای اجتماعی نزدیک به حکومت مطرح میشود که مصاحبه، دقایقی پیش از آغاز اجرای یکی از تئاترهای او در ایتالیا انجام شده است.
فکتنامه نیز به این ادعای رسانههای نزدیک به حکومن که میگویند اشکان خطیبی در مصاحبه خود با رادیو فردا، از وضعیتی که دارد اظهار ندامت و پشیمانی کرده، نشان «شاخدار» میدهد.
شاخدار
گفته یا آمار، به قدری نادرست و مضحک است که حتی مرغ پخته هم به خنده میافتد!
درباره نشانهای میرزاروش کار ما