شبکههای اجتماعی
تلگرام، توییتر، اینستاگرام، فیسبوک،...
در کتاب شجاعالدین شفا نوشته شده روحالله خمینی فتوای قتل فرزندش مصطفی را صادر کرده است.
نادرست
در شبکههای اجتماعی مطلبی (لینک بایگانی) به نقل از کتاب «تولدی دیگر» اثر شجاع الدین شفا، نویسنده و مترجم منتشر شده که در آن ادعا میشود روحالله خمینی فتوای قتل فرزندش مصطفی را زمانی که از نامه او به بنی صدر علیه خودش مطلع شد، صادر کرده است. در این پست تلگرامی آمده:
«قبل از شورش ۵۷ مصطفی خمینی پسر روح الله خمینی که آن زمان در عراق زندگی میکرده نامه ای به بنی صدر مینویسد. به او میگوید چرا دنبال پدر من راه افتادید و به فرانسه میروید با او دیدار میکنید؟! میخواهید حکومت شاه را تغییر دهید و پدر مرا به عنوان رهبر امام بر ایران حاکم کنید، شما که هیچ شناختی از پدر من ندارید، من پسرش هستم و پدرم را میشناسم، اگر به قدرت برسد خونها خواهد ریخت و بسیاری را اعدام و تیرباران و ایران و مردم را به خاک خون خواهد کشید و و ایران را ویران خواهد کرد. دست از نادانی بردارید و از پدرم حمایت نکنید که در آینده نه چندان دور تک تک شماها که یک پای در ایران و یک پای در فرانسه نوفل لوشاتو دارید، سخت پشیمان خواهید شد و...بنی صدر برای پاچه خواری این نامه را به دست خمینی میرساند، خمینی هم فتوای کشتن پسرش را صادر و سفارش میکند تا در عراق پسرش مصطفی را به قتل برسانند و بیندازند به گردن حکومت پهلوی و ساواک.»
آیا این ادعا صحیح است؟ در کتاب شجاعالدین شفا چنین نقلقولی درباره نحوه مرگ فرزند بنیانگذار جمهوری اسلامی وجود دارد؟ داستان مرگ نابهنگام مصطفی خمینی چیست؟
جستجوهای ما نشان میدهد شجاعالدین شفا نویسنده و مترجم ایرانی در کتاب «تولدی دیگر» در نقل قولی (فصل ولایت فقیه صفحه ۲۵) از ابوالحسن بنی صدر، اولین رئیسجمهور ایران، در کتاب «خیانت به امید» نوشته است:
«یکی دو هفته پيش از بازگشت ما به ايران، يکی از نزديکان خمینی از قول فرزندش آقا مصطفی برای من نقل کرد که او گفته بود: من هميشه دعا ميکنم ما بجای شاه زمامدار نشويم، زيرا اين پدری که من ميشناسم بسيار بيشتر از شاه آدم خواهد کشت»
در صفحه ۲۴۳ کتاب خیانت به امید نوشته ابوالحسن بنیصدر میتوان منبع این نقل قول را مشاهد کرد:
«یکى دو هفته پیش از مرحله آخر کودتاى خزنده بود که یکى از نزدیکانش از قول فرزندش آقا مصطفى نقل کرد که او مىگفت: من همیشه دعا مىکنم ما بجاى شاه زمامدار نشویم. این پدرى که من مىشناسم بسیار بیشتر از شاه آدم خواهد کشت.»
در کتاب شفا به جز مورد یاد شده اشاره دیگری به مصطفی خمینی و نقل قول احتمالی او از بنیصدر وجود ندارد.
از مرگ مصطفی خمینی چه میدانیم؟
جسد مصطفی خمینی در سحرگاه روز اول آبان ۱۳۵۶ (لینک بایگانی) در خانهاش در شهر نجف پیدا شد. اطلاع دقیقی از جزییات و علت مرگ مصطفی خمینی تا امروز منتشر نشده است. برخی منابع (لینک بایگانی) مرتبط با جمهوری اسلامی مرگش را مشکوک و نیروهای امنیتی عراق و ساواک را عامل این اتفاق میدانند از او با عنوان «شهید» یاد میکنند. این در حالی است که در «پرتال امام خمینی» در گزارشی (لینک بایگانی) نوشته شده روح الله خمینی هیچ گاه ذهنیتی که نشان دهنده مرگ او توسط ساواک رخ داده باشد را منعکس نکردهاست.
«از سوی دیگر فوت حاج آقا مصطفی بسیار غیر منتظره و بدون پیش زمینه بود، در نهایت و به طور طبیعی این ذهنیت پیش می آمد که رژیم و ساواک در این فاجعه دست دارند و به همین دلیل ایشان به سرعت، شیهد لقب داده شدند، ولی امام خمینی(س) هیچگاه چنین ذهنیتی را منعکس نکرد. زیرا دلیلی شرعی بر انتساب این اتهام نداشت و با تحلیل و ظن و گمان نیز نمی توان دیگران را متهم کرد، حتی اگر این دیگری شاه یا ساواک باشد.»
تنها روایت (لینک بایگانی) موجود از شب مرگ او، روایت معصومه حائری یزدی، همسر سید مصطفی خمینی است:
«همان شب که حاج آقا مصطفی اینطور شد، قرار بود که ساعت ۱۲ به منزل ما مهمان بیاید. من سخت مریض بودم. آقای دعایی که همسایه ما بود برایم دکتر آورد. از طرف دیگر آقا مصطفی شب ها مطالعه داشتند. آن شب ایشان گفته بود اگر مهمان آمد، من در را باز می کنم، شما بخوابید. ما دیگر نفهمیدیم که میهمانان چه موقع آمدند و کی رفتند و چه شد. صبح زود وقتی برای ایشان صبحانه می برند می بینند آقا مصطفی نشسته ولی سرش به پایین خم شده است. فورا رفتم بالا. دیدم دست های آقا مصطفی بنفش است و تکه های بنفش را روی سینه اش هم دیدم. آقا مصطفی را بلافاصله به بیمارستان انتقال دادیم. وقتی خواستند از جسد او کالبد شکافی کنند، امام اجازه این کار را نداد و فرمودند: عده ای بی گناه دستگیر می شوند و دستگیری اینها دیگر برای ما آقا مصطفی نمی شود. از طرف دولت بعث عراق نیز از اعلام نظر پزشکان جلوگیری شد و نگذاشتند پزشکان نظر خود را اعلام کنند. چون صد در صد مسمومیت بود، حتی پزشکان را تهدید کردند.»
سید احمد خمینی برادر کوچکتر او هم روایتی (لینک بایگانی) از صبح روز مرگ مصطفی خمینی دارد:
«صبح زود حدود ساعت پنج صبح با تکان هایی که به پایم داده می شد، چشم هایم را باز کرده و امام را دیدم که می گویند: «بلند شود و برو خانه مصطفی گفته اند بروی آنجا، فکر می کنم معصومه خانم ناراحت است» چون ایشان مریض بوده و شب قبل هم دکتر رفته بودند. من با عجله به آنجا رفتم. دیدم یک تاکسی مقابل خانه ایشان است. وقتی به داخل منزل رفتم، آقای دعایی و یک برادر افغانی که در آنجا درس می خواند و آقای دیگری را دیدم، وقتی به قسمت بالای منزل رفتم، دیدم زیر بغل و پاهای برادرم را گرفته اند و از پله پایین می آورند. دستم را بر پیشانی ایشان گذاشتم و گرمایی احساس کردم. او را در تاکسی گذاشتیم، ولی انگار کسی در همان لحظه به من گفت که او مرده است.»
از این رو دلیل مرگ مصطفی خمینی و عامل احتمالی آن تابحال مشخص نشده. با وجود این در هیچ منبع موثقی این ادعا که رهبر سابق جمهوری اسلامی فتوای قتل فرزندش را صادر کرده مطرح و تایید نشده است.
در شبکههای اجتماعی پستی به نقل از کتاب «تولدی دیگر» اثر شجاع الدین شفا منتشر شده که مدعیاست روحالله خمینی فتوای قتل فرزندش مصطفی را زمانی که از نامه او به بنی صدر علیه خودش مطلع شد، صادر کرده است.
جستجوهای ما نشان میدهد آنچه که شجاع الدین شفا در کتاب «تولدی دیگر» نوشته، نقل قولی است از ابوالحسن بنیصدر در کتاب «خیانت به امید». در آن کتاب بنیصدر مدعی شده که یکى از نزدیکان خمینی، از قول فرزندش آقا مصطفى نقل کرد که او مىگفت: «من هميشه دعا ميکنم ما بجای شاه زمامدار نشويم، زيرا اين پدری که من ميشناسم بسيار بيشتر از شاه آدم خواهد کشت».
در کتاب شفا به جز مورد یاد شده اشاره دیگری به مصطفی خمینی و نقل قول احتمالی او از بنیصدر وجود ندارد.
جسد مصطفی خمینی در سحرگاه اول آبان ۱۳۵۶ در منزلش در عراق پیدا شد. به دلیل ممانعت روح الله خمینی، جنازه او بدون کالبدشکافی به خاک سپرده شد و جزییات و علت دقیق مرگ مصطفی خمینی تابحال مشخص نشده است. همسرش، معصومه حائری یزدی و برادرش، احمد خمینی، بر این باور بودند که او مسموم شده است. بنابراین فکتنامه با توجه به اطلاعات موجود به ادعای صدور فتوای مرگ مصطفی خمینی توسط پدرش به نقل از شجاعالدین شفا نشان میدهد.