رضا پهلوی
ولیعهد سابق
توماس جفرسون برای قوانین مملکتی آمریکا از لوح کوروش الهام گرفته است.
شاهزاده رضا پهلوی، فعال سیاسی و ولیعهد سابق ایران در تجمع مخالفان جمهوری اسلامی در روز ۱۱ فوریه (۲۲ بهمن) در لسآنجلس گفت که توماس جفرسون، از بنیانگذاران آمریکا و یکی از نویسندگان پیشنویس اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا، برای نوشتن قوانین کشور تازهتاسیس خود از «اعلامیه جهانی حقوق بشر کوروش کبیر» بهره برده و از آن اقتباس کرده است. او در این سخنرانی گفت:
«بسیاری از ارزشهایی که دنیای آزاد غرب امروز از آن بهرهمند هستند، ۲۵ قرن پیش با لوح اولین اعلامیه جهانی حقوق بشر کوروش کبیر بود که حتی تامس جفرسن در قوانین این مملکت با اقتباس از آن پیاده کرد. یعنی چی دوستان؟ یعنی ما صادرکننده فرهنگ انسانیت و برابری و آزادی مذاهب بودیم، خیلی قبل از اینکه امریکا وجود داشته باشه».
شاهزاده پهلوی در بین تجمعکنندگان ۱۱ فوریه در لسآنجلس گفت: ما همین آزادی و حقوق را در ایران خودمان میخواهیم. pic.twitter.com/hU2QkHXWqF
— ايران اينترنشنال (@IranIntl) February 12, 2023
برای بررسی این ادعا اولا باید بررسی کرد که آیا محتوای لوح منشور کوروش در نگارش قوانین آمریکا توسط پدران بنیانگذار نقش داشته یا نه و دیگر اینکه آیا کوروش و یا منشورش منبع الهام توماس جفرسون بوده است یا نه.
لوح منشور کوروش یک قرن بعد از صدور اعلامیه استقلال آمریکا کشف شده و از این رو مفاد آن نمیتوانسته توسط جفرسون یا هرکس دیگر از منشور اقتباس شده باشد و این بخش از گفته آقای پهلوی نادرست است. با وجود این اسناد تاریخی متعددی از آشنایی و علاقه جفرسون با کوروش از طریق «کوروشنامه» گزنفون، تاریخنگار یونانی خبر میدهند و به نظر برخی کارشناسان او تحت تاثیر شیوه مملکتداری کوروش و بهطور مشخص رواداری مذهبی او بوده است.
منشور، یا استوانه کوروش که در این سخنرانی به آن اشاره شده لوحی پخته شده از گِل است که در سال ۵۳۸ پیش از میلاد به فرمان کوروش دوم هخامنشی نگاشته شد. در اطراف این استوانه سفالین به زبان میخی بابلی، سخنان و فرمانهای شاه ایران نقش بسته است. این منشور در سال ۱۸۷۹ میلادی (۱۲۵۸ خورشیدی) در نیایشگاه اِسَگیله در شهر بابِلِ باستانی پیدا شده. هُرمُزد رَسام باستان شناس، دیپلمات و جهانگرد آشوریتبار اهل بریتانیا این منشور را در حفاری تپه موسوم به عَمران پیدا کرده است. قطعه یافته شده توسط هُرمُزد رَسام در ۳۵ خط نوشته شده بود.
قطعه دوم کتیبه در سال ۱۹۷۱، توسط پاول ریچارد برگر کشف شد. در واقع او دریافت که یک قطعه بزرگ میخی از استوانه کوروش در دانشگاه ییل در ایالات متحده آمریکا وجود دارد که سطرهای ۳۶ تا ۴۵ از متن کتیبه کوروش را شامل میشود و این قطعه هم در ادامه به صورت قرض درازمدت به موزه بریتانیا سپرده شد.
بر اساس دایره المعارف ایرانیکا متن منشور حاوی مطالب زیر است:
روایتی از فتح بابل توسط کوروش در ۵۳۹ پیش از میلاد، با گفتاری از مردوک ایزد بابلی در مورد جنایتهای نبونایید، آخرین پادشاه کلدانی، آغاز میشود (سطرهای ۴–۸). در ادامه روایتی از جستجوی مردوک برای یافتن پادشاه شایسته، انتساب کوروش به حکمرانی تمام جهان و عاملیت او در فتح بابل بدون جنگ آورده شده (سطرهای ۹–۱۹). سپس کوروش با لحن اول شخص القاب و نسب خود را برمیشمرد (سطرهای ۲۰–۲۲) و اعلام میکند که صلح کشور را تضمین کرده (سطرهای ۲۲–۲۶) که به موجب آن او و پسرش کمبوجیه مشمول رحمت مردوک شدهاند (سطرهای ۲۶–۳۰). او بازسازی معبد، که در دوران زمامداری نبونایید به فراموشی سپرده شده بود و اجازهاش به تبعیدشدگان مبنی بر بازگشت به میهنشان را توصیف میکند (سطرهای ۳۰–۳۶). در پایان، پادشاه بازسازی دفاع شهر بابل را توصیف کرده (سطرهای ۳۶–۴۳) و گزارش میکند که به هنگام بازسازی، کتیبهای از آشوربانیپال را دید (سطرهای ۴۳–۴۵).
متن منشور برای اولین بار در سال ۱۸۸۰ توسط هنری راولینسون، به زبان انگلیسی ترجمه شد. بعدها در سالهای ۱۸۹۰ و ۱۹۹۱ هم ترجمههای دیگری از آن منتشر شد. این استوانه در موزه بریتانیا نگهداری میشود و بخشهایی از آن شکسته و مفقود شدهاست. نسخه دیگری از متن استوانه بر روی دو قطعه لوح گِلی یافت شده که آنها نیز در مجموعه بابِلیِ موزه بریتانیا نگهداری میشود و در واقع قطهای دیگر از همین استوانه است.
بر سر اینکه آیا استوانه کوروش نخستین منشور حقوق بشر هست یا نه اختلاف نظر وجود دارد. بان کیمون، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد در جریان سفر به تهران در سال ۲۰۱۲ رسماً از منشور کوروش به عنوان نخستین بیانیه حقوق بشر یاد کرد و آن را مایه افتخار ایرانیان دانست. بعضی از مفسران جمله تالبوت و از متاخرین هیراد ابطحی هم این سند را نخستین منشور حقوق بشر میدانند.
در مقابل گروهی دیگر از محققان مانند رضا ضیا ابراهیمی، استاد تاریخ کینگز کالج لندن، با این نگاه موافق نیست. او این منشور را نه نخستین منشور حقوق بشر که «پروپاگاندای بابلی» و «ترفند سیاسی زیرکانهای برای جلب حمایت نخبگان بابلی» میخواند.
قطعا نمیتوانسته اینطور باشد. نگاهی به تاریخ تولد و مرگ توماس جفرسون، زمانی که او به نگارش پیشنویس اعلامیه استقلال پرداخته و سه دوره ریاست جمهوری او از یک سو، و نظر به زمان کشف و ترجمه منشور کوروش از سوی دیگر نشان میدهد که جفرسون نمیتوانسته مشخصا از این منشور برای نگارش پیشنویس الهام گرفته باشد.
جفرسون از پدران بنیانگذار ایالات متحده آمریکا و سومین رییسجمهور آمریکا در دو دوره متوالی چهار ساله، در سال ۱۷۴۳ به دنیا آمده و در سال ۱۸۲۶ درگذشت. او بین سالهای ۱۸۰۱ تا ۱۸۰۹ میلادی دو دوره متوالی چهار ساله سومین رئیسجمهور آمریکا بود. به نظر میرسد منشور آزادی مذهبی او که در سال ۱۷۷۹ نگاشته شده، یکی از متون مورد اشاره رضا پهلوی باشد که به گفته او از منشور کوروش الهام گرفته. اما چنانچه پیداست زمان نگارش پیشنویس آزادیهای مذهبی توسط جفرسون یک قرن پیش از اکتشاف منشور کوروش در بابل است و نمیتوانسته ملهم از آن باشد.
پاسخ قطعی برای این سوال وجود ندارد. برخی کارشناسان و مورخان با استناد به اشارههای جفرسون به «کوروشنامه» از تاثیرگذاری سرسلسله هخامنشیان روی او صحبت کردهاند. اما تا آنجایی که ما در منابع عمومی گشتیم هیچ نوشته یا نقل قول مستقیمی از او پیدا نکردیم که به تاثیرپذیری خود از کوروش اشاره کرده باشد.
«کوروشنامه (Cyropaedia)» کتابی درباره زندگینامه اولین امپراتور پارسی کوروش بزرگ بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی است که در قرن پنجم پیش از میلاد از مسیح توسط گزنفون، فیلسوف و مورخ یونانی نوشته شده است.
در میان کتابهای جفرسون که پس از مرگ او به کتابخانه کنگره فروخته شد، دو نسخه از کوروشنامه وجود که علامتگذاریهای جفرسون روی این کتاب مورد توجه قرار گرفته است. از سوی دیگر در میان یادداشتها و نامههای جفرسون هم به این کتاب اشاره شده است.
در یکی از این اشارهها جفرسون به نوهاش فرانسیس اپس، خواندن این کتاب را توصیه میکند، البته زمینه این توصیه یادگیری زبانهای لاتین و یونانی است:
«لاتین و یونانی خود را باید با مطالعه در ساعات خالی با دقت تقویت کنی: و، با قطع مطالعات از هم گسیخته مدارس، من به تو توصیه میکنم که در یک دوره درسی منظم تاریخ و شعر را در هر دو زبان شرکت کنی. در یونانی، اول سراغ کوروشنامه برو، بعد هرودوت، توسیدید، هلنیکا و آناباسیسِ گزنفون، اسکندرِ آریان، و سرگذشتهای پلوتارک را بخوان، برای خواندن متون نثر: ایلیاد و اودیسه هومر، سوفوکل در شعر، دموستنس در سخنوری؛ بین نثر و نظم هر طور که میخواهی عوض و بدل بکن. در لاتین لیوی، سزار، سالوست تاسیتوس، متون فلسفی سیسرو، و برخی خطبههای او را بخوان، در نثر؛ و ویرژیل، دگردیسیهای اووید، هوراس، تِرِنس و جووِنال برای شعر.»**
او در نامهای دیگر به فیلیپ مازی، جفرسون از دوست ایتالیایی خود میخواهد ترجمهای تازه از کوروشنامه به زبان ایتالیایی انجام دهد.
در هایلایت اینستاگرامی «آکادمی علمی فرگشت» که در نقد گزارش اولیه فکتنامه نوشته شده میتوانید اشارات به کوروشنامه را در نامهها و نوشتههای جفرسون بخوانید.
به عنوان نمونه میتوان به ریچارد فرای، شرقشناس و ایرانشناس برجسته آمریکایی و استاد دانشگاه هاروارد اشاره کرد که معتقد است جدایی دین از دولت و آزادی مذهب در حکمرانی کوروش توجه جفرسون را به خود جلب کرده بود.
تورج دریایی، رئیس مرکز مطالعات ایران در دانشگاه کالیفرنیا میگوید: «کوروش نامه هم برای فراگیری به زبان یونانی مهم بود و هم از متون مهم دوران روشنگری برای آشنایی با افراد منحصر بفرد در تاریخ بوده است.»
در یک نمونه دیگر نیل مکگرگور، مدیر پیشین موزه بریتانیا در گفتوگویی با بیبیسی فارسی از نقش و تاثیر کوروش در شکل گرفتن فلسفه سیاسی موسسان آمریکا صحبت میکند.
پویا زارعی، کارشناس ارشد تاریخ دانشگاه سوربن پاریس معتقد است: «تجربه کوروش هخامنشی در اتخاذ سیاست رواداری مذهبی و عدم تحمیل دین رسمی که در کوروشنامه منعکس است الگویی را پیش روی جفرسون گذاشت از حکومتی که در عین گستردگی پهنه خود و وجود بحرانهای پیشرو، آزادی عقاید را تضمین میکند.»
کوروشنامه اثر گزنفون کتابی درباره زندگی کوروش دوم بنیانگذار سلسله هخامنشی است، در دانشنامه ایرانیکا کوروشنامه به عنوان اثری یاد شده که میتواند «رمان تاریخی»، «تاریخنگاری رمانتیک» و «رمان آموزشی» باشد. اثری که اگرچه در زمان خود مورد توجه گسترده سربازان، سیاستمداران، معلمان و طبقه تحصیلکرده یونان قرار داشته، اما بیش از آنکه یک روایت تاریخی باشد، اثری ادبی برگرفته از واقعیت و خیال است.
خداداد رضاخانی، تاریخنگار و مدرس دانشگاه لایدن نیز میگوید: «کوروشنامه را نمیتوان به عنوان تاریخنگاری کوروش حساب کرد. چون این گمان وجود دارد که به طور نامحسوس مربوط به کوروش کوچک باشد و کوروش کبیر تنها یک بهانه برای نوشتن یک نصیحتالملوک باشد.»
شاهزاده رضا پهلوی، فعال سیاسی و ولیعهد سابق ایران میگوید توماس جفرسون از بنیانگذاران ایالات متحده، برای قوانین مملکتی از لوح کوروش الهام گرفته است.
منشور، یا همان لوح کوروش یک قرن بعد از نگارش اعلامیه استقلال ایالات متحده توسط پدران بنیانگذار و ۸۰ سال پس از مرگ جفرسون کشف شده و نمیتوانسته منبع الهام او باشد.
با وجود این جفرسون با کوروش و شیوه حکمرانی او از طریق کتاب «کوروشنامه» گزنفون یونانی آشنا بوده، نسخههایی از آن را در کتابخانه خود داشته و خواندن آن را عمدتا برای یادگیری زبان یونانی به دیگران توصیه میکرده است.
تا آنجایی که ما در منابع عمومی گشتیم هیچ نوشته یا نقل قولی مستقیم از او پیدا نکردیم که به تاثیرپذیری خود از کوروش اشاره کرده باشد، اما برخی از کارشناسان و مورخان از جمله ریچارد فرای، معتقدند جفرسون تحت تاثیر شیوه مملکتداری کوروش و به طور مشخص رواداری مذهبی و جدایی نهاد دین از سیاست بوده است.
«کوروشنامه (Cyropaedia)» کتابی درباره زندگینامه اولین امپراتور پارسی کوروش بزرگ بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی است که در قرن پنجم پیش از میلاد توسط گزنفون نوشته شده. تردیدهای زیادی درباره اعتبار تاریخی این کتاب وجود دارد و منابع معتبر آن را رمان تاریخی توصیف کردهاند.
بخش اول گفته آقای پهلوی، یعنی ارجاع به تاثیرپذیری جفرسون از منشور کوروش بدون شک نادرست است، اما اگر از این اشتباه بگذریم و فرض کنیم منظور تاثیرپذیری جفرسون از شخصیت کوروش بر اساس روایت کورورشنامه است، باز هم نمیتوان درباره درباره درستی یا نادرستی این ادعا اظهار نظر قطعی است. با توجه به کمبود شواهد قطعی و اختلاف نظر و تفسیر کارشناسان ما ضمن بازخوانی فکتها به این گفته شاهزاده رضا پهلوی نشان نمیدهیم.