علیرضا تنگسیری
فرمانده نیروی دریایی سپاه
در مدت یک سال و نیم درگیری مستقیم با آمریکاییها توانستیم بیش از ۵۲ نفر تلفات بگیریم و در مقابل ما ۹ شهید دادیم.
شاخدار
سردار دریادار علیرضا تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه در صحبتهایی در ۳۰ مهرماه ۱۴۰۰ توسط خبرگزاریهای مختلف پوشش داده شد، مدعی شد:
نیروی دریایی سپاه با استفاده از قایقهای تندرو در مدت یک سال و نیم درگیری مستقیم با آمریکاییها توانست بیش از ۵۲ نفر تلفات از آنها بگیرد و در مقابل، ما ۹ شهید دادیم؛ همچنین در این مدت ما چهار قایق را از دست دادیم، ولی آمریکاییها سه فروند ناو شامل ناوهای ساموئل رابرت، سی اور سی تی و سانگاری و نیز دو فروند بالگرد را از دست دادند.
در متنی که خبرگزاریهای مختلف از این صحبتها منتشر کردهاند، این صحبتها در میانه توضیحات درباره وضعیت فعلی تجهیزات دریایی سپاه و امکانات این نیرو در زمان حال بیان شدهاست. اما خبرگزاری فارس، یک روز بعد، توضیحات بیشتری درباره این ادعا منتشر کرد که معلوم شد ادعای سردار تنگسیری نه درباره یک واقعه جاری بلکه در مورد مجموعه درگیریهای نظامی است که حدود ۳۵سال پیش در طی بیش از یک سال (۲ مرداد ۱۳۶۶ تا ۴ مهر ۱۳۶۷) در خلیج فارس رخ داد و با نام کلی «جنگ نفتکشها» از آن یاد میشود.
اما این ادعا چقدر صحیح است؟ آیا نیروی دریایی سپاه، ۵۲ نفر از نیروهای آمریکا را در این نبردها از بین برده در حالی که خود تنها ۹ نفر تلفات دادهاست؟ آیا نیروی دریایی سپاه تنها ۴ قایق تندرو از دست داده درحالی که نیروی دریایی ایالات متحده سه فروند ناو و دو بالگرد از دست دادهاست؟ آیا ایالات متحده ناوهایی بهنام «ساموئل رابرت»، «سی اور سی تی» و «سانگاری» داشته که در این جنگ از دست رفتهاند؟ در ادامه بهدنبال پاسخی برای این سوالات خواهیم بود.
پیش از بررسی آنچه واقعا در جنگ نفتکشها اتفاق افتاده به طور خلاصه باید گفتهشود که ادعای سردار تنگسیری یک ایراد اساسی دارد: آنجایی که میخواهد نتایج حملات نیروهای ایرانی به نیروهای آمریکایی را بیان کند، نتیجه فعالیتهای همه نیروهای حاضر در میدان از جمله نیروی دریایی ارتش، نیروی هوایی ارتش، پدافند هوایی و نیروی دریایی سپاه را جمع میبندد. اما جایی که میخواهد نتایج حملات نیروهای آمریکایی را بیان کند تنها به ذکر ۴ قایق تندرو سپاه و کشتهشدن ۹ نفر اشاره میکند.
این روایت نهتنها گمراهکننده است بلکه شاخدار است. زیرا در عملیاتهای مختلف جنگ نفتکشها، بخش قابلتوجهی از نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران که در آن زمان قویترین یگان دریایی در خلیج فارس، دریای عمان، دریای عرب و غرب اقیانوس هند بود، به طور کامل از بین رفت و با وجود گذشت ۳۵سال از آن زمان، نیروی دریایی ایران هنوز نتوانسته به اقتدار نظامی که اواخر دهه ۱۳۵۰ و اوایل دهه ۱۳۶۰ در خلیج فارس داشت، برگردد.
در ادامه عملیاتهای مختلف در جنگ نفتکشها و نتایج آنها را بررسی میکنیم تا ببینیم طرفین در این درگیری چه تلفات و خسارات داشتهاند.
در آذر ۱۳۵۹، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد از ایران و عراق درخواست کرد تا امنیت کشتیرانی صلحآمیز در خلیج فارس را تضمین کنند. هر دو طرف مناطقی را مشخص کردند (exclusion zone) که از شمول این تضمین خارج بود.
عراق، جزیره خارگ (مهمترین تاسیسات صادرات نفت ایران) و مناطق اطراف آن را برای کشتیرانی صلحآمیز منطقه ممنوعه اعلام کرد. یعنی به جهان اعلام کرد که به خود اجازه میدهد که هر کشتی در آن منطقه را هدف قرار دهد. عراق مختصات دقیقی از این منطقه را به همه کشورها اطلاع رسانی کرد و هیچ مسیر امنی را در این منطقه تعیین نکرد.
ایران تمام آبهای مجاور ساحل خود را تا فاصله ۶۵ کیلومتری را به عنوان منطقه ممنوعه اعلام کرد. به کشتیهایی که عازم بنادر غیرایرانی بودند دستور داد که به سمت غرب این خط حرکت کنند. ایران نیز هیچ گذرگاه امنی را در منطقه ممنوعه خود تعیین نکرد. اما این امر ضروری نبود. زیرا منطقه ممنوعه ایران به کشتیها اجازه ورود و خروج به خلیج فارس را میداد و اساسا فقط این کشتیهای خارجی را از آبهای خود دور نگه میداشت.
منطقه ممنوعه ایران، به ضررش تمام شد. چون هدف قرار دادن کشتیهای ایرانی را برای عراق آسانتر کرد. زیرا به عراق اجازه داد که ادعا کند که فرض میکند که بر این اساس، هر کشتی در این محدوده، باید به یک بندر ایرانی رفته یا از آن خارج شدهباشد.
به این ترتیب، در ۱۱ اسفند ۱۳۶۲، در جریان عملیات خیبر، با اصابت موشکهای عراقی به دو کشتی باری بریتانیایی (Charming) و ترکیهای (Sema-G) در آبهای ایران، جنگ نفتکشها (Tanker War) آغاز شد. در همین ابتدای کار، ۸ سرباز ایرانی روی کشتی ترکیهای کشتهشدند.
در طول جنگ ایران و عراق، در مجموع ۴۵۱ بار به کشتیهای باری و نفتکشها با پرچمهای مختلف حمله شد. ۲۸۳ حمله از سوی عراق و ۱۶۸ حمله از سوی ایران انجام شد.
در ۳۱ تیر ۱۳۶۶، نفتکش کویتی «الرخا»، متعلق به شرکت نفت کویت، پرچمش را عوض کرد و با نصب پرچم آمریکا و تغییر نام به «اساس بریجتون»، از دریای عمان وارد خلیج فارس شد تا به همراهی ۵ رزمناو آمریکایی به سمت کویت برود.
روحاله خمینی، رهبر وقت جمهوری اسلامی، دستور حمله به آن را صادر کرد. بهاین ترتیب، دو روز بعد، در ۲ مرداد، سپاه با قراردادن مین در راه این کشتی، مستقیما وارد جنگ با ایالات متحده شد.
محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه، در سخنرانی در دانشکده فرماندهی و ستاد در سال ۱۳۷۹ ماجرا را اینطور شرح میدهد:
امام پس از استماع سخنان اشاره شده فرمودند: «اگر من جای شما باشم همان اولی را با آرپیجی میزنم.»
مسئولین حاضر در این جلسه پس از این سخن امام، اظهار میدارند: «هر چه شما دستور دهید ما اطاعت خواهیم کرد.»
امام پاسخ میدهد: «من چیزی را نمیخواهم به شما تحمیل کنم، شما باید خودتان تصمیم بگیرید.»
پیش از این، در طول جنگ نفتکشها، ایران یک بار دیگر با نیروهای عربستان با پشتیبانی آمریکا درگیر شدهبود. در عملیاتی که مشهور به «اقدام ۵ ژوئن ۱۹۸۴» بود، دو فروند فانتوم اف۴ نیروی هوایی ایران، وارد حریم هوایی عربستان سعودی شدند.
در مقابل دو فروند اف۱۵ ایگل سعودی، وارد نبرد هوایی با این دو فانتوم شدند و هر دو آنها را در آسمان خلیج فارس از بین بردند (یکی از فانتومها توانست در کیش فرود اضطراری کند.)
بلافاصله از پایگاه ششم شکاری بوشهر، یازده فانتوم برای حمله به سمت عربستان سعودی پرواز کردند. در مقابل نیروی هوایی سعودی، یازده جنگنده اف۱۵ را به پرواز در آورد. این موضوع باعث بازگشت هواپیماهای ایرانی به بوشهر شد و این قائله هم با از دست دادن ۲ فانتوم اف۴ و کشتهشدن یک خلبان و کمک او، برای ایران تمام شد.
عملیات اراده جدی، بزرگترین عملیات حفاظت دریایی بعد از جنگ جهانی دوم است. دو روز پس از تصویب قطعنامه ۵۹۸ در شورای امنیت، کویت به آمریکا پیشنهاد داد که برای تامین و تثبیت بازار انرژی دنیا، نفتکشهای این کشور، تحت حمایت ناوگان نظامی ایالات متحده، صادرات نفت از خلیج فارس را برعهده بگیرند. این عملیات حفاظتی از ۲ مرداد ۱۳۶۶ تا ۴ مهر ۱۳۶۷ ادامه داشت.
در نخستین روز عملیات، دو نفتکش سابقا کویتی با نامهای بریجتون و گس پرینس با پشتیبانی ناوگان دریایی ایالات متحده از سواحل شرقی امارات مجاور بندر فجیره، به قصد بارگیری در کویت، از تنگه هرمز عبور کرده و وارد خلیج فارس شدند.
پس از فرمان روحاله خمینی مبنی بر حمله به کشتی بریجتون، منطقهای در جزیره فارسی در شمال غرب خلیج فارس در که مسیر حرکت بریجتون به سمت کویت بود، مینگذاری شد. پس از برخورد نفتکش با مین، دریاسالار هارولد جی برنسن، اعلام کرد که نشانههایی وجود دارد مبنی بر اینکه ایران مینها را کار گذاشتهاست.
در تاریخ رسمی جنگ که از سوی جمهوری اسلامی منتشر میشود، این عملیات را به «نادر مهدوی» فرمانده ناوگروه دریایی ذوالفقار سپاه نسبت میدهند. اکبر هاشمی رفسنجانی، که زمان انفجار نفتکش بریجتون درحال ایراد خطبههای نماز جمعه تهران بود، انفجار را به «ملائکه خداوند» منتسب کرد.
نادر مهدوی از سوی سپاه مسئولیت حفاظت از خارک را برعهدهداشت. نیروهای او در بوشهر مستقر بودند، جایی که منطقه دوم دریایی نوح نبی ندسا نام گرفت. نیروهای تحت امر مهدوی (قرارگاه نوح) از زمان عملیات کربلای ۳ در سال ۱۳۶۵ که منجر به فتح اسکله نفتی الامیه شد، مشهور شدند.
بلافاصله پس از حادثه بریجتون، عملیات مخفیانه فرصت برجسته، توسط نیروی دریایی ایالات متحده، برای از بین بردن عوامل مینگذاریها در آبهای آزاد، آغاز شد.
کشتی تدارکاتی آبی-خاکی ایران اجر یا آریا رخش، توسط نیروی دریایی ارتش برای مینگذاری در خلیج فارس استفاده میشد. عملیات مینگذاری این کشتی در آبهای آزاد را در ۳۰ شهریور ۱۳۶۶، ناوچه موشکانداز یواساس جرت کشف کرد. هلیکوپترهای آمریکایی به سمت آن کشتی رفته و به سمت آن آتش گشودند تا بتوانند آن را متوقف کنند. در این آتشبار، ۵ ملوان نیروی دریایی ارتش کشتهشدند.
تصاویر، مینهای دریایی که روی عرشه این کشتی بود را نشان میدهد. نیروهای آمریکایی، پنج روز بعد کشتی را در آبهای آزاد غرق کردند.
آمار کشتههای این عملیات و خسارت این کشتی جنگی، در بین گفتههای سردار تنگسیری دیده نمیشود. اما وقتی در ۲۵ فروردین ۱۳۶۷، ناو موشکانداز آمریکایی یواساس ساموئل بی. رابرتز با مینهای دریایی برخورد کرد، شماره سریال مینهای دریایی با شماره سریال مینهایی که از روی عرشه ایران اجر ثبتشده بود، تطبیق داشت.
ساموئل بی رابرتز همان ناوی است که سردار تنگسیری مدعی شد آمریکاییها آن را از دست دادند. اما در واقع انفجار مین تاثیری مرگبار بر این کشتی جنگی نگذاشت و پس از طی مراحل تعمیرات دوباره به میدان بازگشت و تا سال ۲۰۱۵ در خدمت باقی ماند.
اما انفجار این مین، جرقه عملیات آخوندک را زد که یکی از سنگینضربهها به ارتش ایران در تاریخ بود.
در ادامه عملیات فرصت برجسته، در ۱۶ مهر ۱۳۶۶، نادر مهدوی به فرماندهی گروهی ۱۱نفره با سه قایق تندرو توپدار «بعثت» و ناوچه کلاس طارق در خلیج فارس و در نزدیکی جزیره فارسی، با بالگردهای آمریکایی درگیر شدند. نیروهای سپاه در این نبرد از بین رفتند ولی توانستند یک بالگرد آمریکایی را از بین ببرند.
جسد نادر مهدوی و یک تن دیگر به همراه اسرای این عملیات را یک هفتهبعد نیروهای آمریکایی از طریق عمان به جمهوری اسلامی تحویل دادند. نیروهای آمریکایی اعلام کردند که نادر مهدوی بهخاطر شدت جراحات در عرشه ناو چندلر کشتهشد (صفحه ۶۱ منبع ۲۴۷).
دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی چندین بار مدعی شده که نادر مهدوی در عرشه ناو چندلر شکنجه شدهاست اما تاکنون سندی در این باره ارائه نشدهاست. علی خامنهای، رهبری ایران، نادر مهدوی را چگوارای ایران خطاب کردهاست:
همین شهید نادر مهدوی که [شما] آقایان چند بار اسمش را اینجا آوردید، کسی از دوستان ما که وارد در این موضوعات است میگفت اگر ایشان متعلق به کمونیستها بود، یک چگوارا از او درست میکردند؛ یعنی [یک] چهره بینالمللی مبارز. این جوان کمسال یک چهره این جوری دارد: حضورش در منطقه خلیج فارس، آن درگیریش با آمریکاییها، بعد هم دستگیری و شکنجه و شهادتش…
ما نمیدانیم ادعای سردار تنگسیری از کشته شدن نه نفر، به این عملیات برمیگردد یا نه. حداقل اسم هفت پرسنل نیروی دریایی سپاه، که در این عملیات کشتهشدهاند، ثبت شدهاست.
اما بههرحال اشاره سردار تنگسیری به کشتهشدن تنها نه نفر، بدون ذکر جایگاه و نقش کلیدی افراد کشتهشده در سازمان و عملیتهای نیروی دریایی سپاه، گمراهکننده است.
در ۲۲ و ۲۳ مهر ۱۳۶۶، دو نفتکش سانگاری (Sungari) و سی آیل سیتی (Sea Isle City) مورد اصابت موشکهای ایرانی قرار گرفتند. احتمالا این دو نفتکش همانهایی هستند که سردار تنگسیری، با تلفظ نام اشتباه آنها را به اشتباه ناو (کشتی جنگی) میخواند. آمریکا اصلا چنین ناوهایی ندارد.
سانگاری در واقع نفتکشی با پرچم کشور لیبریا و سی آیل سیتی نفتکش «ام المرادم» کویتی بود که تغییر نام داده و زیر پرچم آمریکا قرار داشت. به هرحال این نفتکش هم از بین نرفت در پس از تعمیر تا سال ۲۰۰۲ به ماموریت ادامه داد.
اما اهمیت این حمله از آن جهت بود که نیروهای آمریکایی مدعی شدند این حملات نه با استفاده از مینهای دریایی بلکه با استفاده از موشک ضد کشتی «کرم ابریشم» و با پشتیبانی و کنترل* از روی دو سکوی نفتی در میدان نفتی رستم (رشادت) انجام شدهاست.
در پاسخ به این حمله، نیروهای آمریکایی چهار کشتی جنگی را به سمت این سکوهای نفتی فرستاده و آنها را نابود کردند. سردار تنگسیری نه اشارهای به این عملیات و خسارت آن میکند و نه تلفات آن را ذکر میکند.
اما مهمترین نتیجه جنگ نفتکشها و به خصوص انفجار ناو یواساس ساموئل بی رابرتز، عملیات آخوندک بود. پس از جنگ جهانی دوم که نیروی دریای بریتانیا به آرامی منطقه خلیج فارس را ترک کرد، نیروی دریایی ایران سالها بود که قدرت اول دریایی منطقه بود. این نیرو در عملیات مروارید، در سال ۱۳۵۹، تقریبا تمام نیروی دریایی عراق را از بین بردهبود.
ایالات متحده در یکی از پنج نبرد دریایی بزرگ پس از جنگ جهانی دوم، عملیات آخوندک، تقریبا نیروی دریایی ایران را از بین بردند. ضربهای که نیروی دریایی ایران از روز ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ دریافت کرد، که یکی از عوامل اصلی در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی روحاله خمینی بود، آنقدر شدید بود که این نیرو تا امروز نتوانسته به آن سطح بازگردد.
دو ناوچه سهند (IIS Faramarz) و سبلان (IIS Rostam)، از مهمترین داراییهای نیروی دریایی جمهوری اسلامی (فرامرز و رستم از نیروی دریایی شاهنشاهی) و ناو موشکانداز جوشن در این عملیات از بین رفتند. ناو سبلان البته بعدا تعمیر شد. در این حمله هم دستور روحاله خمینی دخیل بود.
در این عملیات، نیروهای آمریکا ابتدا در ۲ ناوگروه، به سکوهایی نفتی میدان سلمان (ساسان) حمله کردند. سپس ناو موشکانداز جوشن وارد نبرد شده و غرق شد. ناخدا یکم علیرضایی، که در آن زمان معاون فرمانده ناو سهند بود در اینباره میگوید:
فرمان از تهران آمده بود. دست فرمانده منطقه نبود. آمریکاییها سکوی رشادت را زده بودند. وقتی به امام گزارش داده بودند. امام … گفته بودند: «پس نیروی دریایی چه کار کرد؟» ما این را بعدا شنیدیم. ایشان یکبار سوال میکردند. هر دفعه که سوال نمیکردند باید یک جوابی میدادیم دیگر نه؟ با خودمان میگفتیم اگر این دفعه هم آمریکاییها بخواهند سکوهایمان را بزنند تکلیف چیست؟ باید یک سری آدم سراغشان میرفتند که وجودش را داشته باشند. غرورشان، اعتقاداتشان متوجه این سمت باشد.
در ادامه ناو سبلان هم وارد معرکه شد که آن نیز با حمله نیروی آمریکایی از بین رفت اما غرق نشد.
در این عملیات ۵۶ نفر از پرسنل نیروی دریایی کشته شدند. همچنین یک بالگرد آمریکایی (احتمالا دومین بالگردی که سردار تنگسیری میگوید) در ۲۴کیلومتری جنوب ابوموسی سقوط کرد. منابع رسمی نیروی دریایی آمریکا گفتهاند که هیچ نشانهای از برخورد روی بدنه بالگرد دیده نشده و احتمالاً بالگرد برای گریز از آتش نیروهای ایران سقوط کردهاست.
در اینجا هم یکی از بزرگترین خسارات تاریخ نظامی ایران به راحتی از سوی سردار تنگسیری نادیده گرفته میشود اما سقوط بالگرد آمریکایی را که یک تیر هم نخورده، در کارنامه نیروهای خود ثبت میکند.
در ۶ نوامبر ۲۰۰۳ دیوان بینالمللی دادگستری دادخواست طرفین برای دریافت خسارت تحت این عنوان که طرف مقابل پیمان دوستی دو کشور در سال ۱۹۵۵ را زیر پا گذاشته را رد کرد.
یکی از مهمترین خساراتی که کشیدن پای آمریکا به میدان جنگ به ایران وارد کرد و در محاسبات سردار تنگسیری دیده نمیشود، تبادل اطلاعات مخفی بین دستگاههای اطلاعاتی ارتش آمریکا و عراق بود.
در عملیات یخچال شکننده در تصاویری که هواپیماهای جاسوسی آمریکایی در طول عملیات اراده جدی از ایران میگرفتند، برای انجام عملیاتهای نظامی عراق در اختیار این کشور قرار میگرفت. برای نیروهای آمریکایی، عملیات یخچال شکننده جزئی از عملیات اراده جدی بود.
*اصلاح و پوزش: در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۱، واژه «پشتیبانی و کنترل» به این بخش مقاله اضافه شد.
سردار دریادار علیرضا تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه در صحبتهایی در ۳۰ مهرماه ۱۴۰۰ توسط خبرگزاریهای مختلف پوشش داده شد، مدعی شد: «نیروی دریایی سپاه با استفاده از قایقهای تندرو در مدت یک سال و نیم درگیری مستقیم با آمریکاییها توانست بیش از ۵۲ نفر تلفات از آنها بگیرد و در مقابل، ما ۹ شهید دادیم؛ همچنین در این مدت ما چهار قایق را از دست دادیم، ولی آمریکاییها سه فروند ناو شامل ناوهای ساموئل رابرت، سی اور سی تی و سانگاری و نیز دو فروند بالگرد را از دست دادند.»
ادعای سردار تنگسیری درباره نبردهای دریایی در خلیج فارس در نیمه دوم جنگ ایران و عراق یک ایراد اساسی دارد: آنجایی که میخواهد نتایج حملات نیروهای ایرانی به نیروهای آمریکایی را بیان کند، نتیجه فعالیتهای همه نیروهای حاضر در میدان از جمله نیروی دریایی ارتش، نیروی هوایی ارتش، پدافند هوایی و نیروی دریایی سپاه را جمع میبندد. اما جایی که میخواهد نتایج حملات نیروهای آمریکایی را بیان کند تنها به ذکر ۴ قایق تندرو سپاه و کشتهشدن ۹ نفر اشاره میکند.
سردار تنگسیری از نفتکشهای کویتی که برای درامان ماندن از جنگ، تغییر نام داده و با پرچم آمریکا یا لیبریا تردد میکردند بهعنوان نام آمریکایی یاد میکند. سی آیل سیتی و سانگاری، با موشکهای کرم ابریشم، از روی سکوهای نفتی میدان رستم، آسیب دیدند. در پاسخ ایالات متحده در عملیات کمانگیر چابک، سکوهای نفت ایران را از بین برد.
نیروهای آمریکایی در بخشی از عملیات فرصت برجسته، کشتی تدارکاتی آبی-خاکی ایران اجر یا آریا رخش، نیروی دریایی ارتش که برای مینگذاری در خلیج فارس استفاده میشد را گرفته و به سمت آن آتش گشودند تا بتوانند آن را متوقف کنند در این آتشبار، ۵ ملوان نیروی دریایی ارتش کشتهشدند و کشتی را هم امریکاییها غرق کردند.
ششماه بعد ناو موشکانداز آمریکایی یواساس ساموئل بی. رابرتز با مینهای دریایی برخورد کرد، شماره سریال مینهای دریایی با شماره سریال مینهایی که از روی عرشه ایران اجر ثبتشده بود، تطبیق داشت. با اینحال سردار تنگسیری، از خسارت به ناو رابرتز یاد می کند اما از غرقشدن عامل این خسارت، کشتی آبی-خاکی ایران اجر چیزی نمیگوید.
در نبرد جزیره فارسی، سه هلیکوپتر آمریکایی با چهار قایق تندرو سپاه درگیر میشوند و نیروهای سپاه از بین میروند. یکی از ۷ کشتهشده این نبرد، نادر مهدوی، فرمانده قرارگاه نوح و فاتح اسکله الامیه بودهاست که علی خامنهای از او با عنوان «چگوارای ایران» یاد کردهاست.
در یکی از بزرگترین نبردهای دریایی تاریخ بعد از جنگ جهانی دوم، ارتش ایالات متحده در عملیات آخوندک، ابتدا به دو سکوی نفتی در میدان نفتی ساسان و سیری که از آنها استفاده نظامی میشده حمله کرد.
در ادامه عملیات آخوندک، ناوچه موشکانداز جوشن نیروی دریایی که وارد نبرد شد در ادامه غرق شد. ناوچه سهند، مهمترین دارایی نیروی دریایی ارتش ایران، ساعاتی بعد وارد نبرد شد و آن هم غرق شد. ناوچه سبلان، خواهر خوانده سهند هم ساعاتی بعد وارد نبرد شد و با وجود اینکه نابود شدهبود، اما غرق نشد.
بهاینترتیب در ۲۹ فروردین ۱۳۶۷، در عرض چند ساعت، نیروی دریایی ایران که از سالها قبل مهمترین یگان نظامی دریایی در خلیج فارس و دریای عمان بود، تقریبا از بین رفت. این خسارت عظیم راه هم دریادار تنگسیری، نادیده میگیرد. این خسارت بهحدی زیاد بود که از عوامل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط روحاله خمینی، رهبر وقت جمهوری اسلامی شد.
بنابراین فکتنامه به ادعاهای سردار تنگسیری درباره خسارتها و تلفات جنگ نفتکشها، نشان «شاخدار» میدهد.
شاخدار
گفته یا آمار، به قدری نادرست و مضحک است که حتی مرغ پخته هم به خنده میافتد!
درباره نشانهای میرزاروش کار ما