شبکههای اجتماعی
تلگرام، توییتر، اینستاگرام، فیسبوک،...
نسب ملکه بریتانیا به امام دوم شیعیان و پیامبر اسلام میرسد.
نادرست
همزمان با درگذشت الیزابت دوم، ملکه بریتانیا، شایعاتی در شبکههای اجتماعی به این مضمون دست به دست میشود که «نسب خانوادگی ملکه الیزابت به امام دوم شیعیان و پیامبر اسلام میرسد.»
به عنوان مثال میتوان به توییت کاربری اشاره کرد که با انتشار تصویر یک «شجرهنامه» به «نسب علوی ملکه الیزابت» اشاره کرده است.
این هم نسب علوی #ملکه_الیزابت تا پیامبر اسلام. pic.twitter.com/EcRDulnUKs
— Ehsan Mousavi Kh. (@EhsanMousavik) September 8, 2022
این شایعه محدود به شبکههای اجتماعی فارسیزبان نیست، بلکه در خارج از ایران نیز در مقیاس گستردهای مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان مثال میتوان به این توییت اشاره کرد که برای الیزابت دوم آرزوی «رحمت الهی» کرده است. این توییت تنها در فاصله چند ساعت پس از اعلام خبر درگذشت ملکه نزدیک ۲۴ هزار لایک گرفته و بیش از ۲ هزار بار همرسان شده است.
May Allah protect her pic.twitter.com/YXxQEF6k7Y
— Arron Merat (@a_merat) September 8, 2022
اولین بار نیست که چنین ادعای در فضای عمومی و رسانهای منتشر میشود. این موضوع در سالهای گذشته (عمدتا در سال ۲۰۱۸) حتی رسانههای معتبر خارج از ایران مثل تایمز و اکونومیست نیز بازتاب داشته است. سایت معتبر درستیسنجی اسنوپس نیز در گزارشی که در روز درگذشت ملکه الیزابت منتشر شده، به این موضوع پرداخته است.
قدیمیترین مطلبی که در این باره در یک رسانه معتبر منتشر شده، گزارش نشریه معتبر آمریکایی UPI در تاریخ اکتبر ۱۹۸۶ (۱۸ مهر ۱۳۶۵) است.
در این گزارش گفته شده منبع این ادعا نامهای است که هارولد بروکس بیکر، نسبشناس و مدیر انتشارات Burke’s Peerage به مارگارت تاچر، نخستوزیر وقت بریتانیا نوشته است. گفته شده انگیزه آقای بیکر از نوشتن این نامه هشدار برای حفاظت از ملکه در مقابل -به قول او- «تروریستهای مسلمان» بودهاند.
هم اکونومیست و هم تایمز به انتشار این ادعا در نشریه «الاسبوع» چاپ مراکش اشاره* کردهاند، اما هیچ کدام به تاریخ انتشار آن اشارهای نکردهاند.
کاخ باکینگهام، سال ۲۰۱۸ پاسخی به سوال روزنامه تایمز دراینباره نداد، اما گفته میشود که مقامات در گذشته به ادعاهای آقای بروکس بیکر، که مفسر پرکار امور سلطنتی در زمان حیاتش بود، توجه چندانی نداشتند. هوگو ویکرز (Hugo Vickers)، مورخ سلطنتی به این روزنامه گفت که نمیتواند در مورد ارتباط ادعایی بین ملکه و پیامبر اسلام اظهار نظر کند، اما گفت: «بارها ادعا شده که او نسبتی با مردمان مختلف دارد.»
لزلی هزلتون، روزنامهنگار، نویسنده و پژوهشگر تاریخ صدر اسلام در گزارشی که در سایت شبکه History منتشر شده این ادعا را یک «طعمهکلیک» میداند؛ مطلبی که کاربران در شبکههای اجتماعی و در دنیای اینترنت دوست دارند روی آن کلیک کنند اما لزوما پایه و اساسی ندارد.
او در این گزارش به این ایده که پیامبر اسلام و ملکه الیزابت ارتباط خانوادگی داشته باشند میخندد و به این موضوع اشاره میکند که اگر به مقدار مناسب به عقب برویم میتوانیم ببینیم همه آدمها به نوعی با هم نسبت خونی دارند.
اما صرف نظر از منبع این ادعا، آیا سندی در تایید این ادعا وجود دارد؟
تا این لحظه هیچ کدام از رسانههای معتبری که به این موضوع پرداختهاند، احتمال صحت این ادعا را رد نکردهاند.
سایت درستیسنجی اسنوپس در گزارش خود به اعتبار انتشار این گزارش در رسانههای معتبر، موضوع را باز گذاشته و نتیجهگیری قطعی را به زمانی موکول کرده که «Burke’s Peerage» توضیحات بیشتری ارائه کند.
تایمز در گزارش چهار سال پیش خود، اگرچه احتمال صحت شجرهنامه ادعایی را رد نمیکند، اما به برخی ابهامات اشاره میکند.
نسب خانوادگی ملکه الیزابت دوم تا اوایل قرن ۱۵ میلادی و ریچارد کونیسبرگ کاملا روشن و مشخص است، اما در اعتبار پیش از آن تردیدهای زیادی وجود دارد.
آن طور که در گزارش تایمز نوشته شده ضعیفترین حلقه در این شجرهنامه «زیده» شاهزاده مسلمان در قرن یازدهم میلادی و عامل ارتباط فرضی بین پادشاهی مسیحی و مسلمان اسپانیا در قرون وسطی است.
درباره زیده و داستانهایی که درباره او گفته میشود بحث و تردیدهای زیادی وجود دارد، بر اساس روایتی او در زمان تسخیر شهر سِویل بهدست مسیحیان، از دست خانواده مسلمان خود گریخت و همسر یا معشوقه پادشاه آلفونسو ششم شد و به مسیحیت گروید و با نام «ایزابل» غسل تعمید شد.
منابع معاصر در مورد اینکه زیده، دختر محمد بن عباد، پادشاه مسلمان سویل بود، یا قبل از فرار از سویا با [رضایت] خانواده خود [با آلفونسو ششم] ازدواج کردهبود، اختلاف نظر دارند.
تا اینجای کار میتوان گفت، نیمه دوم و مسیحی شجرهنامه ادعایی مبهم است. یعنی ممکن است درست یا نادرست باشد. اما نیمه اول، یعنی قسمت مسلمان شجرهنامه ادعایی چقدر معتبر است؟
این پرسشی است که رسانهها و منابع معتبر غربی سراغ آن نرفتهاند.
اگرچه نیمه دوم و مسیحی شجرهنامه مبهم است، اما میتوان با اطمینان نسبی گفت ادعای مطرح شده در حلقه اول این شجرهنامه، بیپایه و اساس است.
نسب ابوالقاسم بن عباد، جد زیده، با چند واسطه به فردی به نام «نعیم اللخمی» میرسد. جستوجوهای ما در منابع عربی نشان میدهد به احتمال زیاد منبع این بخش از شجرهنامه ابنخلدون است. در تاریخ ابنخلدون، بخشی که به تاریخ بنیعباد حاکمان اندلس اختصاص دارد، عینا به نسبت بین «ابوالقاسم بن عباد» با «نعیم اللخمی» اشاره شده.
تا آنجایی که ما در منابع عربی و اسلامی جستوجو کردهایم، به جز اشاره ابنخلدون در جای دیگری صحبت از فردی به نام «نعیم اللخمی» نشده است.
در اکثر منابع تاریخی به فردی به نام «موسیبن نصیر لخمی» مشهور به ابو عبدالرحمن به عنوان یکی از فاتحان و نخستین والی اندلس نام برده شده است. برخی منابع دیگر «ایوب لخمی»، پسر حبیب را به عنوان نخستین والی اندلس معرفی کردهاند، اما چنانکه در «کتاب تاریخ دولت اسلامی در اندلس» گفته شده، ایوب سومین والی اندلس بوده است.
ما نمیدانیم «نعیم الخمی» کیست و جایی نشانی یا ردی از او پیدا نکردیم، اما اگر به فرض چنین فردی وجود داشته باشد باید از نوادگان موسیبن نصیر باشد که آن طور که در منابع تاریخی گفته شده در سال ۱۹ هجری قمری متولد شده است. تبار او از «طایفه اراشه از قوم بلی از قضائه» است.
در منابع شیعه نام هفت پسر حسن بن علی به ثبت رسیده است. در برخی منابع هم تا ۱۵ فرزند به امام دوم شیعیان نسبت داده شده است.
از سوی دیگر در تا آنجایی که ما جستوجو کردیم در هیچ کدام از منابع تاریخی عربی و اسلامی به ارتباط خانوادگی فرزندان و نوادگان موسیبننصیر لخمی با فرزندان حسن بن علی اشاره نشده است.
غیرممکن نیست جایی در طول تاریخ نسبتی خانوادگی میان این دو خانواده یا هر دو خانواده دیگری برقرار شده باشد، اما اگر به فرض این اتفاق هم افتاده باشد، در طول ۱۴ قرن گذشته در هیچ منبعی ثبت و ضبط نشده و معلوم نیست چگونه بعد از این همه مدت به روزنامه مراکشی یا نسبشناسان غربی رسیده است.
پاسخ دقیق این سوال مشخص نیست. اما میتوان با اطمینان نسبی گفت بخشهایی از این شجرهنامه زایده ذهن و تخیلات افرادی است که در جریان تبارشناسی سلطنت بریتانیا، به صورت تصادفی به حاکمان سِویل در اسپانیا رسیدهاند. منطقهای که در گذشته تحت فرمانروایی حاکمان مسلمان وجود داشت.
چنانکه گفته شد ابهامهای زیادی درباره نسبت ملکه با حاکمان مسلمان سویل وجود دارد، اما با توجه به وجود بعضی رگههای مبهم تاریخی نمیتوان با قطعیت این فرضیه را رد کرد، اما اگر این فرضیه صحت هم داشته باشد به معنی نسبت خانوادگی خانواده سلطنتی بریتانیا با پیامبر اسلام نیست.
نام و تبار حاکمان مسلمان اندلس در منابع تاریخی به طور جسته و گریخته ثبت و ضبط شده است. به احتمال بسیار زیاد طراحان این ادعا، با استفاده از این منابع (به طور مشخص تاریخ ابن خلدون) شجرهنامه را تا اولین فرمانروایان مسلمان اندلس پیش بردهاند، اما این به اندازه کافی هیجانانگیز نیست. میزان غافلگیری اینکه تبار ملکه به پیامبر اسلام میرسد، قابل مقایسه با نسب به حاکمان عرب مسلمان نیست. اینجا است که سازندگان این شجرهنامه بدون وجود هیچ نشانه یا سند تاریخی ناگهان ته حلقه را به امام دوم شیعیان و بعد به پیامبر اسلام وصل میکنند.
در شبکههای اجتماعی تصویری از یک شجرهنامه منتشر و شایعه شده «نسب خانوادگی ملکه الیزابت به امام دوم شیعیان و پیامبر اسلام میرسد.»
اولین بار نیست که چنین ادعایی در فضای عمومی و رسانهای منتشر میشود. این موضوع در سالهای گذشته حتی در رسانههای معتبر خارج از ایران مثل تایمز و اکونومیست نیز بازتاب داشته است.
گفته میشود منبع این شجرهنامه گفتههای یک نسبشناس نهچندان معتبر غربی و مطالبی است که سالها پیش در یک نشریه مراکشی منتشر شده.
نسب خانوادگی ملکه الیزابت دوم تا اوایل قرن ۱۵ میلادی کاملا روشن و مشخص است، اما درباره
پیش از آن تردید و ابهامهایی وجود دارد.
برای اعتبارسنجی این شجرهنامه اغلب منابع غربی به ابهامها درباره «زیده» که عامل ارتباط فرضی بین پادشاهی مسیحی و مسلمان اسپانیا معرفی شده، تاکید میکنند. اما ابهام بزرگ، نه «زیده»، بلکه نسب حاکمان مسلمان اندلس به پیامبر اسلام است که کل اعتبار شجرهنامه را زیر سوال میبرد.
در شجرهنامه ادعایی، نسب حاکمان مسلمان سویل به فردی به نام «نعیم اللخمی» حاکم مسلمان اندلس رسیده. نام نعیم در تاریخ ابنخلدون نیز ذکر شده است. ابنخلدون هیچ اشارهای به نسبت اللخمی با خانواده پیامبر اسلام نکرده است.
در سایر منابع اسلامی-عربی «موسیبننصیر لخمی» یکی از فاتحان و اولین حاکم مسلمان سویل معرفی شده است. تبار موسیبننصیر لخمی روشن است. در هیچکدام از منابع تاریخی هم به ارتباط خانواده لخمی با فرزندان و نوادگان امام دوم شیعیان اشارهای نشده است.
با این اوصاف به نظر میرسد آنچه گفته میشود، بیپایه و اساس، و زایده ذهن و تخیل افرادی است که با کنار هم قرار اطلاعات درست و غلط، مدعی شدهاند «نسب ملکه بریتانیا به امام دوم شیعیان و پیامبر اسلام میرسد.» فکتنامه به این ادعا نشان «نادرست» میدهد.
* جمله «اما ظاهرا پیش از این نامه، موضوع در رسانههای عربی مطرح بوده است» از متن حذف شده است. در گزارشهایی که در اکونومیست و تایمز منتشر شده گفته شده تاریخ انتشار گزارش نشریه «الاسبوع» چاپ مراکش بعد از طرح این مساله از سوی هارولد بروکس بیکر بوده است.