عبدالله گنجی
مدیرمسئول روزنامه همشهری
طالبان افغانستان در شهادت دیپلماتهای ایران نقش نداشتند.
گمراهکننده
عبدالله گنجی مدیر مسئول روزنامه جوان در سرمقاله روز ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ این روزنامه نوشته است:
«طالبان افغانستان در شهادت دیپلماتهای ایران نقش نداشتند و جمهوری اسلامی نیز به این باور رسید که ترور آن عزیزان با هماهنگی سیستم اطلاعاتی یک کشور ثالث صورت گرفته بود.»
این اظهارات همزمان با سفر هیاتی از طالبان به تهران و دیدار با مقامات ایرانی عنوان کرده و نوشته است.
اما آیا طالبان در کشتن دیپلماتها و خبرنگار ایران در افغانستان، نقشی نداشت؟ ایران به طور رسمی چه گروهی را مسئول حمله به کنسولگری ایران در مزار شریف میداند؟ «باور» جمهوری اسلامی درباره این واقعه چه بوده و آیا این «باور» تغییر کرده است؟
۱۷ مرداد ۱۳۷۷ پس از سقوط مزار شریف توسط طالبان، عدهای به سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در این شهر حمله کردند و تمامی دیپلماتهای حاضر در دفتر کنسولگری ایران و محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی را به قتل رساندند.
تا پیش از این روایت رسمی و غالب در جمهوری اسلامی این بوده که مسئول حمله به کنسولگری و قتل عام دیپلماتهای ایرانی «طالبان» بوده است.
آیتالله خامنه ای، بالاترین مقام در جمهوری اسلامی، چندین بار در تاریخهای مختلف طالبان را مسئول قتل دیپلماتهای ایرانی معرفی کرده است. از جمله در دو اطلاعیه عزای عمومی و پیام تسلیت که تاریخ آن ۲۰ و ۲۳ شهریور ۱۳۷۷ است. عوامل کشتار دیپلماتهای ایرانی را «دژخیمان جلاد و نامسلمان طالبان» دانست. او ۶ سال بعد نیز در تیر ماه ۱۳۸۳، دیدار با نخست وزیر سنگاپور، کشتار دیپلماتها و خبرنگار ایرانی را «اقدام تروریستی القاعده و طالبان» دانست.
در مطلب دیگری که در تاریخ ۲۱ خرداد ۱۳۹۷ به قلم مهدی فضائلی در بخش «دیگران» سایت رهبر جمهوری اسلامی ایران منتشر شده، نوشته شده کنسولگری ایران در مزار شریف جزو «اهداف طالبان» قرار گرفته و به همین منظور ایران برای حمله به افغانستان در ایران تدارک نظامی چیده بود که به دلیل مخالفت آیتالله خامنهای در عمل حمله گستردهای انجام نشد. پس از آن «سپاه عملیات محدود دیگری را علیه طالبان طراحی و با موافقت رهبری اجرا کرد که موجب تنبه طالبان و عقبنشینی این گروه در برابر جمهوری اسلامی ایران شد.»
البته بحث انتقام از طالبان تا زمان حمله نظامی آمریکا به افغانستان ادامه داشت تا آنجا که به گفته برخی منابع، ایران همکاریهای غیررسمی با آمریکا انجام داد:
«ایران و آمریکا هر دو البته با اهدافی متفاوت یک منفعت مشترک در مورد ساقط کردن حکومت طالبان داشتند. ضمن اینکه ما منتظر فرصتی برای انتقام از طالبان در مورد شهادت دیپلماتهایمان هم بودیم. شرایطی پیش آمد که بدون هزینه به بخشی از اهدافمان دست یابیم»
بنابراین روشن است که تا این اواخر در روایتهای رسمی و غالب در جمهوری اسلامی ایران، طالبان مسئول حمله به کنسولگری و کشتار دیپلماتها و خبرنگار ایرانی بوده است. اما در این مدت روایتهای غیررسمی هم وجود داشته است.
برخی روایتهای غیر رسمی انگشت اتهام را به سوی پاکستان نشانه میروند. یکی از مهمترین این روایتها، گفتههای «اللهمدد شاهسون» تنها بازمانده این حادثه است:
«از روزهای قبل از ۱۷ مرداد، درگیریها در اطراف ساختمان کنسولگری شدت گرفته بود. همه منتظر و نگران بودیم که هر لحظه طالبان بیایند. ناگهان حدود ۱۰ نفر از آنها پشت ساختمان رسیدند. چنان در میزدند که نزدیک بود در کنده شود. آقای فلاح چون پنج سال بود که در افغانستان حضور داشت و تجربههای بیشتر و خوبی داشت، گفت که خودش در را باز میکند. خیلی سریع اتفاق افتاد؛ ما را به زیرزمین بردند و به تیر بستند. دوستانم جلوی چشمم کشته شدند. بعد از اینکه حادثه پیش آمد، تشخیص من این بود که این اقدامی از سوی پاکستان است، چون قبل از آن، از تهران به ما میگفتند ما شما را به پاکستانیها سپردهایم که حافظ شما باشند. وقتی ترکیب این گروه آمدند، معلوم بود که گروهی جدا از طالبان هستند. ماموریتی داشتند، انجام دادند و سریع آنجا را ترک کردند. وقتی یکی از مهاجمان پرسید آیا میتوانم با پاکستان تماس بگیرم؟ به آنها شک کردم. همانجا مطمئن شدم که کار پاکستان است. وقتی به وزارت خارجه رسیدم هم این موضوع را اعلام کردم.»
در سال ۱۳۹۴ خبرگزاری تسنیم میزبان عوامل فیلم سینمایی «مزار شریف» و خانواده تعدادی از کشتهشدگان این حادثه تروریستی بود. در این میزگرد اللهمدد شاهسوند، تنها بازمانده این واقعه گمانههایی را درباره دلایل احتمالی کشتار دیپلماتها مطرح کرده است:
«وقتی که آنها در مزارشریف به داخل سفارت هجوم آوردند؛ یکی از آنها در آن زمان خواست با پاکستان تماس بگیرد… من با ابزاری که داشتم از مطالبی که میگویم مطمئن هستم، ملاعمر نمیخواست بچههای ایران شهید شوند…قرار بود طالبان در آلمان [توسط ایران] به رسمیت شناخته شود… پاکستان بسیار مایل به این اتفاق بود چرا که آنها نمیخواستند طالبان به سمت ایران کشیده شود و از این مسئله ترس داشتند و به دلیل معاهده مرزی که با افغانستان داشتند نمیخواستند که افغانستان هم شرایط آرامی پیدا کند یا به سمتی برود که طالبان از زیر سلطه آنها خارج شود.»
تا این اواخر هیچ منبع رسمی به طور قطعی مسئولیت مستقیم حمله به کنسولگری ایران را متوجه پاکستان نکرده است.
تنها اظهار نظری که ما پیدا کردیم اشارات تلویحی علاءالدین بروجردی نماینده وقت وزارت امور خارجه در امور افغانستان و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی دوره هفتم، هشتم و نهم است. او در سال ۱۳۹۱ در مصاحبهای با یک نشریه گفته:
«این فرضیهای است که قطعا مردود نیست؛ البته نیاز بهکار اطلاعاتی و مستندسازی دارد که آدم بتواند به این جمعبندی برسد. در اینکه طالبان، آدمِ پاکستان هستند، حرفی نیست. اینکه طالبها بدون اجازه پاکستانیها این کار را انجام نمیدادند، یا اگر پاکستانیها نمیخواستند، این کار انجام نمیشد فرض کاملا واردی است. این هم که جمهوری اسلامی رسما مسئولیت حفظ کنسولگری ایران در مزارشریف را بر عهده پاکستان گذاشته است، صددرصد است. وقتی این حلقهها را کنار هم میگذاریم، متهم شماره یک، چندان مبهم نخواهد بود.»
علاءالدین بروجردی به گفتههای، محمدحسین جعفریان که در آن وقت به عنوان رایزن یا کارمند فرهنگی ایران در افغانستان استناد میکند و داستان را این طور روایت میکند:
«...طالبان آمدند و به مزارشریف وارد شدند و بچهها را به شهادت رساندند و البته به نظرم در این کار ماموریت داشتند. آقای جعفریان [رایزن وقت فرهنگی ایران در افغانستان] حرفی را برای من نقل کرد که خیلی حرف مهمی است. او میگفت با یک افسر عالیرتبه سازمان استخبارات ارتش پاکستان ISI که در آن زمان مسئولیت داشته است صحبت کرده و او گفته است که ما یک ماه قبل از حادثه به نحوی به سفارت ایران در پاکستان اطلاع داده بودیم که ISI تصمیم گرفته است این کار را انجام دهد و متعجبم که چرا بر اساس این اطلاعرسانی اقدام نشده است. اگر این خبر صحت داشته باشد، یا نمایندگی اصلا منتقل نکرده، یا اگر منتقل کرده بههنگام نبوده است، یا منتقل شده اما وزارت خارجه اقدام نکرده است. در هر صورت اقدامی صورت نگرفته است، چون با وجود این خبر -که تا این اندازه مهم است- احتیاط حکم میکرد که نمایندگی را به سرعت و در یک وضعیت فوقالعاده تعطیل کنیم و اجازه ندهیم که دشمن این طراحی را به انجام برساند.»
محمد حسین جعفریان در تابستان فیلم مستندی با عنوان «چه کسی ما را کشت» با گفتار بهروز افخمی، در این باره ساخت. در این مستند ادعاهای تازهای درباره نقش احتمالی پاکستان در حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف مطرح شده است. ما نمیتوانیم ادعاهای مطرح شده در فیلم را تایید یا رد کنیم، اما آنچه مشخص است در اعتبار برخی منابع تردیدهای زیادی وجود دارد.
نکات مهم فیلم را یک بار با هم مرور کنیم:
اللهمدد شاهسون در این فیلم (حدود دقایق ۲۰ تا ۳۰) ماجرا را در صحنه روایت میکند. ساختار کلی این روایت، مشابه سایر روایتهایی است که پیش از آن مطرح شده، با این تفاوت که در این مستند راوی جزئیات بیشتری در محل حادثه ارائه میکند.
در حدود دقیقه ۳۰، متن فیلم با صدای بهروز افخمی این ادعا را مطرح میکند «طالبان بارها و بارها هر بار با شدت دخالت خود را در این فاجعه تکذیب کرده است.» نمیدانیم منظور متن از قیدهایی مثل «بارها» و «بهشدت» چیست، اما آنچه مشخص است طالبان در همان ابتدا صرفا اعلام کرد حمله به کنسولگری توسط نیروهای خودسر انجام شد و برنامهریزی شده نبود.
در ادامه فیلم، روایتی از اختلاف نظرهای علاءالدین بروجردی و کمال خرازی، وزیر وقت امور خارجه درباره بازگشت یا عدم بازگشت دیپلماتها در شرایط جنگی ارائه میشود.
بعد از آن رفته رفته تمرکز فیلم به سمت و سوی آن میرود که منابعی را رو کند که نشان دهد کار زیر سر پاکستان بوده.
بعضی از این منابع ادعاهای کلی مطرح میکنند، به عنوان مثال حدود دقیقه ۳۵ محمد اکبری که «نماینده استان بامیان در مجلس افغانستان» معرفی شده به همکاری «استخبارات پاکستان با استخبارات انگلستان، آمریکا و عربستان» در این جریان اشاره میکند.
در حدود دقیقه ۴۰ منبعی ناشناس که گفته میشود بازنشسته ارتش پاکستان است مدعی میشود نواز شریف، نخستوزیر وقت پاکستان به پرویز مشرف که در آن زمان وزیر دفاع بود، دستور داده ۵ تا ۶ هزار نیرو به پادگان طالبان، در نزدیکی مزار شریف و حمله به مزار شریف ارسال کند. به گفته این منبع ناشناس دستور کشتار دیپلماتها و خبرنگار (نه فقط ایرانی) نیز در همین نامه صادر شده است. او به یک نامه دیگر اشاره میکند که یک هفته بعد آمده و در آن نوشته شده بود ۹ ایرانی کشته شده و یکی فرار کرده است.
صحبتهای این منبع قابل راستیآزمایی نیست، حتی اشاره این منبع به دیدن نامهای مکتوب از عالیترین مقامات دولت پاکستان که در آن دستور قتل دیپلماتهای خارجی صادر شده، تردیدهایی در صحت گفتههایش ایجاد میکند. حتی اگر چنین نامهای وجود داشته باشد، این سوال پیش میآید که منبع ناشناس فیلم چه جایگاهی در ارتش پاکستان داشته که موفق شده چنین نامه مهم و محرمانهای را ببینید و چند سال بعد درباره محتوای آن با یک مستندساز ایرانی گفتوگو کند؟
بعد از آن در دقیقه ۴۳ وحیدالله مژده، که در فیلم «از مقامات ارشد طالبان در زمان واقعه» معرفی شده میگوید بر اساس شنیدههایش حمله به کنسولگری ایران کار گروهی بود که در میان آنها پاکستانیها هم بودند» به گفته آقای مژده هدف از این کار کشاندن ایران به جنگ بود. وحیدالله مژده آبان پارسال در کابل به ضرب گلوله کشته شد.
آیا طالبان نقش خود را در این واقعه تکذیب کردهاند؟
حدود یک ماه بعد از حمله به کنسولگری ایران در مزار شریف منتشر شد، در گزارش نیویورک تایمز در تاریخ ۱۱ سپتامبر ۱۹۹۸ (۲۰ شهریور ۱۳۷۷) آمده است که طالبان گفته نیروهای خودسر بدون دستور به کنسولگری ایران حمله کرده و دیپلماتها و خبرنگار ایرانی را کشتهاند.
در منابع رسانهای ایرانی تا این اواخر نشانهای جدی و قابل تامل از تکذیبیه جدی به چشم نمیخورد. بعضا در مستند آقای جعفریان و برخی گزارشهای رسانهای به این اشاره شده که طالبان نقش خود را در حمله به کنسولگری ایران تکذیب کرده، اما ما در جستوجو در آرشیو اخبار خبری که مضمون آن تکذیب رسمی طالبان باشد پیدا نکردیم.
تنها خبر موجود اظهارات اخیر سخنگوی سابق طالبان و عضو هیات مذاکرهکننده با جمهوری اسلامی در تهران است. سهیل شاهین روز ۱۴ بهمن ۹۹ در نشست خبری که در تهران برگزار کرد مدعی شد طالبان در قتل عام دیپلماتها و خبرنگار ایرانی در مزار شریف نقشی نداشتند.
«اتفاق دردناکی بود، آن وقت من معاون سفیر در اسلام آباد بودم. و با سوالاتی این چنینی روبرو میشدم. این واقعه نیمههای شب اتفاق افتاده بود و قبل از حضور ما در آنجا اتفاق افتاده بود. ما به سفیر ایران آن زمان این موضوع را گفتیم. ما نمیدانیم این چه منافعی بود.»
تا قبل از سال ۹۳ در منابع ایرانی نام هیچ گروهی به جز طالبان، به عنوان عامل حمله به کنسولگری ایران در مزارشریف برده نشده است. اما به طور مشخص در سال ۱۳۹۳ و در فیلم داستانی مزار شریف، ساخته عبدالحسن برزیده، اسم «لشکر صحابه» برای اولین بار مطرح شده است.
با این همه این روایتها بعضا از سوی برخی منتقدان تلاش نزدیکان طالبان برای «تبرئه» این گروه توصیف شده است. به عنوان مثال در خبرگزاری تابناک نیز در سال ۱۳۹۷ در گزارشی کوتاه به تلاشها برای «تبرئه طالبان» و به نقش «اشخاص نزدیک به طالبان از جمله یکی از مستندسازان مرتبط با طالبان [احتمالا منظور محمد حسن جعفریان]» اشاره شده است.
«سپاه صحابه»، یکی از گروههای ضد شیعه است که منشاء پاکستانی دارد. این گروه یکی از گروههای همراه و همپیمان طالبان در جریان حمله به مزار شریف بوده است و به گفته برخی منابع غربی مسئول حمله به کنسولگری ایران و کشتن دیپلماتها و خبرنگار ایرانی بوده است.
از جمله در پروفایل سپاه صحابه در سایت دانشگاه استنفورد به نقل از کتاب «طالبان: اسلام، نفت و بازی بزرگ در آسیای میانه» نوشته احمد رشید در سال ۲۰۰۱، این گروه مسئول حمله و کشتار کنسولگری ایران معرفی شده است.
بروس ریدل نیز در کتاب «القاعده؛ از رهبری، ایدئولوژی و آینده» چاپ ۲۰۰۸ همین نظر را تکرار میکند که کشتار دیپلماتهای ایرانی کار مستقیم طالبان نبوده و سپاه صحابه این کار را انجام داده است.
بله. به طور مشخص موضوع سرمقاله روزنامه جوان سفر هیات رسمی طالبان به ایران است و نویسنده تلاش کرده تا در این مورد ابهامزدایی بکند.
عبدالله گنجی، حتی به احتمال اطلاع رهبر جمهوری اسلامی از «واقعیت» پیش از مخالفت با جنگ اشاره کرده است که اگر این طور باشد این سوال مطرح است که چطور ۶ سال بعد از ماجرا آیتالله خامنهای دوباره طالبان را مسئول کشتن دیپلماتها و خبرنگار ایرانی معرفی کرده است.
البته آقای گنجی تنها کسی نبوده که همزمان با سفر هیات سیاسی طالبان به ایران به این مساله قدیمی پرداخته است.
فداحسین مالکی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس که در سالهای ۸۹ تا ۹۱ سفیر ایران در افغانستان بوده نیز روز دهم بهمن ۹۹ به خبرگزاری مدارا گفته:
«حمله تروریستی به دیپلماتها و نیروهای ما در مزارشریف توسط هیچ کدام از نیرویها افغانستانی صورت نگرفته و کار بیگانگان و سرویسهای امنیتی یکی از کشورهای همسایه بوده است. ما هیچ شواهدی در دست نداریم که طالبان اقدام به حمله تروریستی کرده باشد اما شواهدی داریم که این اقدام توسط یکی از سرویسهای کشورهای همسایه صورت گرفته است.»
پیش از این هم بعضی اشخاص صاحب منصب رسمی به طور تلویحی چنین بحثهایی را مطرح کرده بودند، اما احتمالا گفتههای آقای مالکی اولین اظهار نظر یک مقام رسمی که با قطعیت میگوید طالبان نقشی در حمله به کنسولگری ایران در مزار شریف نداشته است.
همزمان با سفر هیات سیاسی طالبان به تهران، عبدالله گنجی مدیر مسئول روزنامه جوان در سرمقاله این روزنامه نوشته است «طالبان افغانستان در شهادت دیپلماتهای ایران نقش نداشتند و جمهوری اسلامی نیز به این باور رسید که ترور آن عزیزان با هماهنگی سیستم اطلاعاتی یک کشور ثالث صورت گرفتهبود.»
این اولین بار نیست که ادعاهایی درباره نقش سرویسهای امنیتی پاکستان در حمله به کنسولگری ایران و کشتن دیپلماتها و خبرنگار ایرانی مطرح میشود، اما اولین بار است که گفته میشود «جمهوری اسلامی به این باور رسیده» که طالبان مسئول این واقعه نبوده است.
ما نمیدانیم «باور» جمهوری اسلامی چه بوده اما میدانیم از روز ۱۷ مرداد ۱۳۷۷ تا این اواخر در تمام روایتهای غالب و رسمی طالبان مسئول کشتار دیپلماتهای ایرانی معرفی شده و به جز برخی روایتهای پراکنده و غیررسمی کسی از طالبان سلب مسئولیت نکرده است.
سخنگوی طالبان چند روز پیش و در تهران نقش طالبان را در این واقعه رد کرده است. آرشیو روزنامه نیویورک تایمز نیز نشان میدهد چندین روز بعد از واقعه طالبان آن را اقدام گروههای خودسر توصیف کرده است.
در ۶ سال گذشته برخی روایتهای غیررسمی و پراکنده در این باره نقش گروهی غیر از طالبان در این واقعه مطرح شده و حتی در این باره فیلم مستند و یک فیلم داستانی نیز ساخته شده است.
برخی منابع معتبر بینالمللی «سپاه صحابه» را عامل حمله به کنسولگری ایران معرفی کردهاند که یک گروه تروریستی ضد شیعه است. گفته میشود منشاء پاکستانی دارد. سپاه صحابه در زمان حمله به کنسولگری یکی از شاخههای ائتلاف طالبان در اشغال مزار شریف بود.
اسناد و شواهد عمومی به اندازهای نیستند که بتوان با اطمینان و قطعیت روایتها را درستیسنجی کرد، اما اگر به فرض برای سپاه صحابه هویتی مستقل از طالبان قائل شویم و بپذیریم روایتهای غیررسمی درست باشند، باز هم قالب کردن یک روایت غیررسمی به عنوان «باور رسمی» همزمان با تغییر سیاست جمهوری اسلامی سوالبرانگیز است.
به همین دلیل فکتنامه این گفته عبدالله گنجی را که «طالبان افغانستان در شهادت دیپلماتهای ایران نقش نداشتند و جمهوری اسلامی نیز به این باور رسید که ترور آن عزیزان با هماهنگی سیستم اطلاعاتی یک کشور ثالث صورت گرفته بود.» در بهترین حالت ادعایی «گمراهکننده» میداند.
گمراهکننده
گفته یا آمار، نادرست نیست اما به گونهای بیان شده تا بر فکت مهمی سرپوش بگذارد یا واقعیت را منحرف کند.
درباره نشانهای میرزاروش کار ما