علی خامنهای
رهبر جمهوری اسلامی ایران
در میان جنایات بشری دورانهای نزدیک، هیچ جنایتی در این حجم و با این شدت مانند فلسطین وجود ندارد.
نادرست
آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، روز جمعه دوم خرداد ۱۳۹۹، در سخنرانی تلویزیونی خود به مناسبت «روز قدس» گفت:
«در میان جنایات بشری دورانهای نزدیک، هیچ جنایتی در این حجم و با این شدت مانند فلسطین وجود ندارد: غصب یک کشور و بیرون کردن مردم از سرزمین خود، با فجیعترین جنایت و هلاک حرث و نسل؛ و دهها سال تداوم این ستم تاریخی، این یک رکورد جدید از سبعیت و شیطانصفتی بشر است.»
در میان جنایات بشری دورانهای نزدیک، هیچ جنایتی در این حجم و با این شدت مانند #فلسطین وجود ندارد: غصب یک کشور و بیرون کردن مردم از سرزمین خود، با فجیعترین جنایت و هلاک حرث و نسل؛ و دهها سال تداوم این ستم تاریخی، این یک رکورد جدید از سَبُعیّت و شیطانصفتی بشر است.#روز_قدس
— KHAMENEI.IR | فارسی (@Khamenei_fa) May 22, 2020
اول ببینیم معنی جمله او چیست؟
آقای خامنهای در جمله اول ادعایی را مطرح میکند که «در میان جنایات بشری [معاصر] جنایتی در این حجم و یا این شدت مانند فلسطین» بیسابقه است.
هم «حجم» و هم «شدت» قیدهای قابل سنجش و اندازهگیریاند. خوشبختانه رهبر جمهوری اسلامی در جمله دوم به روشنی توضیح میدهد منظور او حجم و شدت چه چیزی است:
«غصب یک کشور»، «بیرون کردن مردم از سرزمین خود» و «هلاک حَرث و نسل». مفهوم دو مورد اول روشن است، اما مورد سوم یک عبارت قرآنی است که نیاز به تفسیر و ترجمه دارد. ترجمه تحتالفظی «هلاک حرث و نسل» نابودی زراعت و نسل است و آن طور که در تفسیر نمونه آیتالله مکارم شیرازی، از مراجع تقلید شیعه آمده به معنی «از بین بردن هر موجود زنده» است. ما در این گزارش صرفا کشتار انسانها را در نظر میگیریم و فرض میکنیم منظور رهبر جمهوری اسلامی ایران از «هلاک حرث و نسل» کشتار است.
بنابراین سعی میکنیم با جواب دادن به سه سوال صحت و سقم ادعای آیتالله خامنهای را بررسی کنیم.
سوال اول، آیا غصب یا اشغال یک کشور، در تاریخ معاصر بیسابقه است؟
دوم، آیا حجم و شدت آوارگی مردم فلسطین از سرزمینشان بیسابقه است؟
و سوال سوم، آیا حجم و شدت کشتار در فلسطین در دوران معاصر بیسابقه است؟
۱- آیا غصب یا اشغال یک کشور، در تاریخ معاصر بیسابقه است؟
خیر. اشغال بخشی از یک کشور یا سرزمین توسط نیروهای خارجی و با استفاده از نیروی نظامی بیسابقه نیست. به عنوان مثال میتوان به اشغال مناطق شمالی قبرس توسط ارتش ترکیه در سال ۱۹۷۶ میلادی اشاره کرد که هنوز هم تحت کنترل و اشغال ارتش این کشور قرار دارد.
سایت ویکیپدیا فهرست طولانی از اشغال نظامی مناطق مختلف جهان، از سال ۱۹۰۹ تا امروز را منتشر کرده که البته طولانیترین آنها اشغال بخشهایی از سرزمین فلسطین توسط اسرائیل از سال ۱۹۶۷ است.
ماجرای فلسطین و اسرائیل البته قدیمیترین و طولانیترین مناقشه سرزمینی است که ۷۳ سال سابقه تاریخی دارد.
تا پیش از تشکیل دولت اسرائیل چیزی به نام «کشور فلسطین» وجود نداشته است، بنابراین اسرائیل از نظر حقوقی کشوری را اشغال نکرده است. این سرزمین پس از جنگهای صلیبی تا زمان فروپاشی امپراطوری عثمانی در جنگ جهانی اول، بخشی از قلمرو عثمانی بود. بعد از فروپاشی عثمانی هم تحت قیومیت بریتانیا قرار گرفت. بعد باز بالا گرفتن جنگ داخلی بعد از ۱۹۴۶ سرانجام سازمان ملل در سال ۱۹۴۷ قطعنامه ۱۸۱ را صادر کرد که بر اساس آن مقرر شد سرزمین فلسطین به دو پاره عرب و یهودی تقسیم شود.
نقشه زیر قسمتهای زرد رنگ دولت عربی و مناطق آبی دولت یهودی است. بر همین اساس دولت اسرائیل روز ۱۴ ماه مه ۱۹۴۸ تشکیل شد.
این نقشه بعدها بعد از جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۶۷ و تصویب قطعنامه ۲۴۲ سازمان ملل تغییر میکند. نقشه زیر در سایت سازمان ملل بارگذاری شده و نقشه مناطق اشغالی در سال ۱۹۶۷ را ترسیم کرده است. از این نقشه در حال حاضر، صحرای سینا، غزه و بخشهای پراکندهای در نوار باختری از اشغال درآمدهاند، ولی بقیه از نظر سازمان ملل مناطق اشغالی شناخته میشوند.
با این حساب باید مشخص است که اشغال سرزمینهای فلسطینی و یک فکت و واقعیت حقوقی است که سابقهای طولانی دارد، اما قطعا تنها مورد اشغال نظامی نیست.
۲- آیا حجم و شدت آوارگی مردم فلسطین از سرزمینشان بیسابقه است؟
خیر. طی ۷۰ سال گذشته در مناطق بسیاری در جهان، مردم زیادی از خانه و زندگیشان آواره شده و از شهر و خانههایشان رانده شدهاند. دست کم میتوان به چند مثال نقض اشاره کرد که به دنبال جنگهای داخلی و خارجی، میلیونها تن در مدت کوتاهی ناگزیر به ترک خانه، شهر و کشورهایشان شدهاند. اما اول ببینیم جمعیت آوارگان فلسطینی چقدر است؟
آوارگان فلسطین: سایت خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در گزارشی به نقل از آمار سازمان مرکزی فلسطین در گزارشی نوشته است از سال ۱۹۴۸ تا کنون ۷۷۴ روستا و شهر فلسطینی اشغال شده و ۵۳۱ شهر و روستا نابود شدهاند. همچنین در این گزارش گفته شده جمعیت آوارگان فلسطینی بر اساس دفتر مرکزی آمار فلسطین در حال حاضر ۶،۸۹۲،۸۵۱ تن است.
در این گزارش همچنین گفته شده در آغاز مناقشه در سال ۱۹۴۸، حدود ۷۰۰ هزار فلسطینی مجبور به فرار یا از محل زندگیشان اخراج شدهاند.
آنروا، آژانس امداد رسانی و کاریابی سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی هم این آمار را تایید میکند و میگوید: در سال ۱۹۵۰ و از زمان آغاز به کار این آژانس به ۷۵۰ هزار پناهنده فلسطینی سرویس ارائه کرده است. این آژانس هم جمعیت پناهندگان فلسطینی را که مجاز به استفاده از خدمات این آژانساند در حال حاضر حدود ۵ میلیون پناهنده برآورد میکند.
دائرهالمعارف بریتانیکا نیز جمعیت آوارگان فلسطینی را در فاصله تقریبا یک ساله دسامبر ۱۹۴۷ تا ژانویه ۱۹۴۹ بین ۵۲۰ تا یک میلیون تن برآورد میکند و عدد نزدیک به واقعیت را حدود ۷۰۰ هزار نفر تخمین میزند. حدود ۲۷۶ هزار عرب فلسطینی در آن زمان به کرانه باختری کوچ کردهاند، بین ۱۶۰ تا ۱۹۰ هزار نفر به سمت نوار غزه رانده شده و بیش از یک پنجم جمعیت آن زمان فلسطینی عرب به خارج از کشور فرار کردهاند. جمعیت آوارگان فلسطینی در خارج از کشور در آن زمان ۱۰۰ هزار تن در لبنان ، ۱۰۰ هزار تن در اردن بین ۷۵ تا ۹۰ هزار تن به سوریه، حدود ۱۰ هزار تن در مصر و ۴ هزار تن در عراق بود.
با این حساب دست کم حدود نیمی از جمعیت فلسطین که در نخستین سال تشکیل اسرائیل از سرزمین خود رانده و آواره شدهاند. اگرچه به نسبت جمعیت این تقریبا بزرگترین رکورد محسوب میشود، اما از نظر عددی در ۷۰ سال گذشته بزرگترین رکورد محسوب نمیشود.
نمونههای دیگر: این چند نمونه بزرگترین مهاجرتهای سیاسی تنها در جنوب آسیا در فاصله ۱۹۴۷ تا دهه ۱۹۷۸ است.
بعد از خروج بریتانیا از هند و چند پاره شدن این کشور، در فاصله سالهای ۱۹۴۷ تا ۱۹۷۸ بیش از ۲۸ میلیون تن در شبهقاره هند آواره شدند. از این تعداد ۱۵/۵ میلیون تن در سالهای ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۱ در پی چندپارگی شبهقاره هند بیش از ۱۴/۵ میلیون تن در هند و پاکستان مجبور به ترک خانههای خود شدند. در فاصله ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۶ هم چیزی بیش از ۲/۵ میلیون آواره دیگر به این آمار اضافه شدند.
در سال ۱۹۷۱ میلادی، در پی جنگ آزادیبخش بنگلادش و رویارویی مسلحانه میان پاکستان شرقی (بنگلادش امروزی) و غربی جمعیت بیش از ۱۰ میلیون تن آواره شدند.
در همسایگی ایران در پی جنگ شوروی و افغانستان در دهه ۸۰ بیش از ۶میلیون افغانستانی آواره و به ایران و پاکستان پناه آوردند.
جمعیت آوارگان جنگ بالکان نیز بیش از ۲ میلیون نفر میرسد. در رواندا در سال ۱۹۹۴، در عرض یک سال ۲/۱ میلیون نفر آواره شدند.
در نمونههای متاخر بعد از سال ۲۰۰۰، میتوان به سه بحران انسانی در سوریه، سودان و برمه اشاره کرد. بر اساس آمار رسمی، جمعیت پناهندگان سوری از سال ۲۰۱۲ تا الان بیش از ۵/۵ میلیون نفر است. این آمار با احتساب آوارگان داخلی به ۶/۶ میلیون میرسد.
در پی جنگ داخلی در سودان از سال ۲۰۱۱ آغاز شده نیز حدود ۲ میلیون نفر از کشور بیرون رانده شده و ۲ میلیون نفر دیگر در داخل سودان جنوبی ناگزیر به ترک خانه و زندگیشان شدهاند.
در برمه نیز جمعیت تعداد مسلمانان روهینگیا که از خانههای خود رانده شدهاند به ۱/۲ میلیون نفر میرسد.
۳- آیا حجم و شدت کشتار در فلسطین در دوران معاصر بیسابقه است؟
«مصطفی البرغوثی» دبیرکل جبهه ابتکار ملی فلسطین چند سال پیش گفته بود آمار دقیقی درباره تعداد کشتهشدگان فلسطینی بعد از سال ۱۹۶۷ وجود ندارد اما شهادت ۴۲ هزار فلسطینی ثبت شده است».
بعضی دیگر از منابع فلسطینی این آمار را از سال ۱۹۴۸ تا امروز در حدود ۱۰۰ هزار کشته برآورد کردهاند. این برآوردها، صرف نظر از اینکه چقدر درست و دقیق هستند، آمار کشتهشدگان نظامی، حتی در جریان جنگ اعراب و اسرائیل را هم شامل میشود.
ما در منابع ایرانی آماری درباره آمار کشتهشدگان غیرنظامی پیدا نکردیم. اما بگذارید وسواس به خرج ندهیم و فرض کنیم آمار تلفات مناقشه ۷۰ ساله فلسطین ۱۰۰ هزار کشته باشد. حتی در این صورت هم این رقم در مقایسه با تلفات سایر جنگهای داخلی، حتی جنگهایی که در یک دهه اخیر رخ داده ناچیز به نظر میرسد.
به عنوان مثال بحران چندپارگی هند پس از خروج بریتانیا در سال ۱۹۴۷ بیش از یک میلیون کشته بر جا گذاشت.
در دهه ۱۹۹۰ میلادی و در فاصله سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ دستکم ۱۰۰ هزار تن در جنگ بوسنی کشته شدند.
باز هم در دهه نود و در بهار ۱۹۹۴ در رواندا ۸۰۰ هزار غیرنظامی طی ۱۰۰ روز کشته شدند.
در سوریه آمارهای سازمان دیدهبان حقوق بشر نشان میدهد تا سال ۲۰۱۸ در حدود ۵۱۱ هزار تن جانشان را به دلیل جنگ داخلی از دست دادهاند. نهادهای حقوق بشری ناظر بر سوریه، تعداد کشتهشدگان غیرنظامی جنگ سوریه را در ۹سال اخیر بیش از ۲۲۶هزار تن اعلام کردهاند.
آمار کشتهشدگان جنگ داخلی سودان در فاصله سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۸ به حدود ۴۰۰ هزار نفر میرسد.
با این اوصاف مشخصا از نظر آمار کشتهشدگان بحران فلسطین قابل مقایسه با بحرانهای بزرگ و جنگهای داخلی مرگبار حتی یک دهه اخیر نیست.
جمعبندی
مساله فلسطین یکی از مناقشهبرانگیزترین مسائل جهان در ۷۰ سال گذشته بوده است. هر کسی ممکن است هر تحلیل، نظر یا موضعی درباره این مناقشه داشته باشد و از زاویه نگاه خود به مسائل آن نگاه کند.
اما وقتی ادعای قابل سنجش مطرح میشود، فرقی نمیکند که موضع ما چه چیزی است.
آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران در سخنرانی تلویزیونی خود در روز دوم خرداد ۱۳۹۹ با اشاره به سه شاخص «اشغال»، «آوارگی» و «کشتار» گفته: «در میان جنایات بشری دورانهای نزدیک، هیچ جنایتی در این حجم و با این شدت مانند فلسطین وجود ندارد».
بحران فلسطین، قدیمیترین بحران مداوم بینالمللی است اما به طور قطع تنها نمونه اشغال و تجزیه نیست. قطعا عمر طولانی بحران، اهمیت ژئوپلتیک و حساسیت دیگر کشورها باعث شده تا بحران فلسطین بیش از سایر بحرانهای مشابه به چشم بیاید.
به عنوان نمونه همزمان با آغاز بحران فلسطین در سال ۱۹۴۷، شبهقاره هند نیز بعد از خروج بریتانیا با بحران مشابه چندپارگی، جنگ داخلی، آوارگی و کشتار مواجه شد. بحرانی که دستکم تا دهه ۱۹۷۰ کم و بیش ادامه داشت. جمعیت آوارگان بحران هند و پاکستان و جمعیت کشتهشدگان این بحران چندین برابر فلسطین است.
آمار دقیقی از تلفات غیر نظامیان فلسطینی و اسرائیلی از سال ۱۹۴۸ تا امروز وجود ندارد، اما حتی اگر برآوردهای اغراقشده منابع فلسطینی را هم درست فرض کنیم باز هم تعداد افراد جانباخته در این بحران قابل مقایسه با بحران های ۱۰ سال اخیر مانند جنگ سوریه، جنگ داخلی سودان نیست.
مناقشه فلسطین و اسرائیل در ۷۰ سال گذشته هزینههای زیادی را به مردم بیگناه تحمیل کرده و باعث آوارگی و مرگ و نابودی زندگی هزاران تن شده است. اما با این حال در نقاط دیگری از جهان هم بحرانهای انسانی چه بسا بزرگتر و شدیدتر از فلسطین بوده و است.
صرف نظر از اینکه هر کسی چه موضعی درباره مناقشه فلسطین و اسرائیل دارد این گفته آیتالله خامنهای که «در میان جنایات بشری دورانهای نزدیک، هیچ جنایتی در این حجم و با این شدت مانند فلسطین وجود ندارد» نادرست است.