محسن هاشمی
رییس شورای شهر تهران
دانش آموزان تهرانی از پایینترین سرانههای آموزشی برخوردارند.
درست
محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران، روز جمعه ۱۹ مهر ۱۳۹۸ در حساب کاربری خود در توییتر مدعی شده «دانش آموزان تهرانی از پایینترین سرانههای آموزشی برخوردارند».
برای درستیسنجی این ادعا اول تلاش کردیم از آقای هاشمی درباره منبع این ادعا و منظور دقیق او از درآمد اقتصاد ملی سوال کنیم که تا این لحظه پاسخی به سوال ما داده نشده است.
برای همین خود دست به کار شدیم تا با استناد به آمارهای رسمی ببینیم سرانه آموزشی در تهران چقدر است.
برای این کار سالنامه آماری سال ۱۳۹۶ مرکز آمار ایران مراجعه کردیم. با توجه به عدم انتشار آنلاین گزارشهای آماری وزارت آموزش و پرورش، دادههای سال تحصیلی ۹۷-۱۳۹۶ آخرین مرجع معتبری است که میتوان با مراجعه به آن جمعیت دانشآموزان، معلمان، کل کادر آموزشی (معلمان به اضافه کادر مدیریت و کیفیتبخشی)، تعداد کلاسهای درس را به تفکیک استان پیدا کرد.
این آمار نشان میدهد در سال تحصیلی ۹۷-۱۳۹۶ نزدیک به ۱۵ درصد جمعیت کل دانشآموزان کشور در استان تهران به مدرسه رفتهاند، در حالی که حدود ۱۱ درصد معلمان و کادر آموزشی کل کشور در این استان مشغول به کار بوده است. تعداد کل کلاس درس استان تهران نیز در این سال ۷۵ هزار و ۴۷۰ کلاس بوده که حدود ۱۲ درصد کل کلاسهای درس در سراسر ایران است.
این نسبتها نشان میدهد در حالی نسبت جمعیتی دانشآموزان بیشتر از نسبت جمعیتی معلمان و نسبت فضای آموزشی است. یا به تعبیری سرانه معلم و فضای آموزشی در تهران کمتر از میانگین کشوری است. اما وضعیت تهران در مقایسه با سایر استانها چگونه است?
تهران از نظر نسبت دانشآموز به معلم و کادر آموزشی و همین طور فضای آموزشی در رتبه آخر قرار دارد. به لفظ ساده دانشآموزان تهرانی در کلاسهای شلوغتری به نسبت سایر دانشآموزان درس میخوانند.
در ایران به طور متوسط به ازای هر ۲۴ دانشآموز یک معلم و به ازای هر ۲۳ دانشآموز یک کلاس درس وجود دارد، در حالی که در تهران به ازای هر ۳۳ دانشآموز یک معلم مشغول فعالیت است و به ازای هر ۲۷ دانشآموز یک کلاس درس وجود دارد.
با این حساب به نظر میرسد این گفته محسن هاشمی که « در مورد سرانه معلم و فضای آموزشی صادق است. اما سرانه بودجه چطور؟
برای این سوال باید سراغ دادههای بودجه سالانه کشور رفت. معمولا بخش عمده اعتبارات آموزش و پرورش به ادارات کل استانها میرود که صرف رسیدگی به امور مدارس و پرداخت حقوق معلمان شود. به عنوان مثال، در قانون بودجه سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸، ۹۳ درصد اعتبارات وزارت آموزش و پرورش برای ادارات کل استانها در نظر گرفته شده است. با این همه مشکل اینجا است که در کتاب بودجه و پیوستهای آن مشخص نیست که سهم هر استان از این اعتبارات چقدر است.
اما یک راه برای پیدا کردن جواب سوال وجود دارد. در لایحه بودجه سال ۱۳۹۷، اعتبارات آموزش و پرورش استانها به بودجه استانی انتقال داده شده بود. اگرچه در قانون مصوب این اعتبارات دوباره به بودجه ملی بازگشت، اما جدول شماره ۲-۱۰ همچنان در لایحه موجود است. این جدول مبنای مطمئنی برای محاسبه سهم استانها از اعتبارات جاری آموزش و پرورش است.
بر این اساس برای آموزش و پرورش استان تهران در سال ۱۳۹۷ رقم ۳۴۱۱ میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته شده است. این رقم ۱۰/۳ درصد کل اعتبارات استانی آموزش و پرورش است، اما اگر آن را به تعداد دانشآموزان تقسیم کنیم در سال ۱۳۹۷ به هر دانشآموز تهرانی حدود یک میلیون و ۷۳۲ هزار تومان میرسد. این رقم پایینترین سرانه دانشآموزی در میان ۳۱ استان است. سرانه اعتبارات ادارات کل استانها برای هر دانشآموز در سال ۱۳۹۷ حدود ۲ میلیون و ۴۷۷ هزار تومان بوده است.
جمعبندی
تحقیقات ما نشان میدهد استان تهران در میان ۳۱ استان کشور، هم از نظر نسبت دانشآموز به معلم و کادر آموزشی، هم از نظر تراکم دانشآموز در فضای آموزشی و هم از نظر اعتبارات بودجهای پایینترین سرانه را در کل کشور دارد.
این شاخصها البته به معنی عدم برخورداری پایتختنشینان نیست، بلکه دلیل اصلی، تراکم بالای جمعیتی پایتخت به نسبت سایر مناطق کشور است.
با این حساب فکتنامه این گفته محسن هاشمی را که «دانش آموزان تهرانی از پایینترین سرانههای آموزشی برخوردارند»، درست ارزیابی میکند.
درست
گفته یا آمار واقعیت دارد، فکتهای قابل دسترس، درستی آن را تایید میکنند و نکته مهمی از قلم نیفتاده است.
درباره نشانهای میرزاروش کار ما