خبرگزاری تسنيم
خبرگزاری رسمی
بر اساس گزارش بانک جهانی فقر مطلق در ایران کمتر از انگلیس است.
گمراهکننده
در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب ایران، خبری در برخی رسانههای ایران منتشر شد که مدعی بود: «بانک جهانی در جدیدترین گزارش خود اعلام کرد فقر مطلق در ایران کمتر از کشورهایی مثل انگلیس، بلژیک، اسپانیا، کرواسی، یونان و رومانی است».
خبرگزاری تسنیم در گزارشی که روز بیستم بهمن ۱۳۹۷ در این سایت منتشر شد، با انتشار تصویری از یک نمودار نوشت:
«فقر مطلق بر اساس این گزارش که بر پایه آمار سال ۲۰۱۵ تهیه شده است شامل کسانی میشود که درآمد کمتر از ۱/۹ دلار در روز دارند. بر اساس برآورد بانک جهانی فقط ۳۰۰ هزار نفر در ایران با درآمد کمتر از ۱/۹ دلار در روز زندگی میکنند. بر این اساس میان ۳۶ کشوری که مورد بررسی قرار گرفتهاند ۳۱ کشور فقر مطلق بیشتری نسبت به ایران دارند، حتی کشور توسعهیافتهای مثل انگلیس نیز فقر مطلق بیشتری نسبت به ایران دارد؛ در حالی که میزان فقر مطلق در ایران در حد صفر قرار دارد در انگلیس حدود ۰/۱ درصد مردم با فقر مطلق روبهرو هستند».
بانک جهانی: #فقر مطلق در ایران کمتر از #انگلیس است /بانک جهانی در جدیدترین گزارش خود اعلام کرد فقر مطلق در ایران کمتر از کشورهایی مثل انگلیس، بلژیک، اسپانیا، کرواسی، یونان و رومانی است
— خبرگزاری تسنیم 🇮🇷 (@Tasnimnews_Fa) February 9, 2019
https://t.co/r4s2XiIxme pic.twitter.com/Kw0vYVRadG
منبع این منبع گزارشی است با عنوان «چینش پازل فقر» (PIECING TOGETHER POVERTY PUZZLE) که بانک جهانی پاییز امسال منتشر کرده است.
تقریبا همه چیز با اصل گزارش همخوانی دارد. جمعیت افرادی که در ایران درآمدشان کمتر از ۱/۹ دلار در روز (با در نظر گرفتن ضریب برابری قدرت خرید دلار بر اساس سال پایه ۲۰۱۱) حدود ۳۰۰ هزار نفر و نرخ فقر ۰/۴ درصد محاسبه شده است.
اما پیش از هر چیز برای داشتن درک بهتری از واقعیت باید ببینیم ۱/۹ دلار در روز یعنی چه؟
بانک جهانی چند سالی است درآمد ۱/۹ دلار (به ارزش سال ۲۰۱۱) در روز را مبنای تعیین فقر خشن تعریف کرده است. این مبلغ بر اساس برابری قدرت خرید محاسبه میشود. مبنای این محاسبه نه ارزش اسمی دلار، یعنی رقمی که در بازار خرید و فروش میشود، بلکه قدرت خرید معادل یک دلار است.
به عنوان مثال در محاسبات بانک جهانی در حالی که قیمت اسمی یک دلار آمریکا در سال ۲۰۱۱ حدود ۱۰۹۶ تومان بوده ، قدرت خرید معادل آن در کل اقتصاد ایران حدود ۴۶۶ تومان محاسبه شده است. برای برای محاسبه این رقم یک سبد ثابت کالا را به ارزش یک دلار در یک سال پایه فرض مبنا قرار داده و بر اساس آن ارزش سبد را در سالهای بعدی محاسبه و معادل ریالی آن را به عنوان برابری قدرت خرید تعیین میکنند.
برای اینکه بتوانیم درک بهتری از وضعیت داشته باشیم، باید ببینیم در آمارهای بانک جهانی ارزش اسمی و ارزش محاسبه شده بر اساس برابری قدرت خرید چقدر با هم فرق دارند.
جدول بالا با محاسبه اعداد و ارقامی تهیه شده که در مرکز دادههای بانک جهانی از اقتصاد ایران در دسترس است.
حالا کافی است ارزش هر دلار را در عدد ۱/۹ و تعداد روزهای یک ماه ضرب کنیم تا ببینیم در براوردهای بانک جهانی، خط فقر در چه محدودهای تعریف شده است.
چنانکه پیدا است مبنای گزارش بانک مرکزی از وضعیت فقر در ایران در آمد ماهانه ۲۷ هزار تومان، ۳۲هزار تومان، ۴۲ هزار تومان، ۴۵ هزار تومان، ۴۴ هزار تومان (در دو سال ۲۰۱۵ . ۲۰۱۶) و ۴۷ هزار تومان طی سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۷ است.
چنانکه مشخص است خط فقر دستکم تا سال ۲۰۱۷ کمتر از ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان است. یعنی ۷۷ میلیون نفری که در ایران از دولت یارانه میگیرند به طور خودکار بالای خط فقر قرار میگیرند.
با این همه شواهد معتبری وجود دارند که نشان میدهند یارانههای نقدی پس از تاثیر آنی خود در بهبود وضعیت مردم تهیدست در سالهای اولیه طرح، به مرور باعث افزایش فشار اقتصادی به طبقات کمدرآمد شده و آنان را بیشتر در معرض فقر قرار داده است.
با این همه یک سوال اساسی در این میان وجود دارد و آن اینکه استاندارد ۱/۹ دلار بانک جهانی چقدر با واقعیت فقر در ایران همخوانی دارد؟
دست کم سه دلیل روشن وجود دارد که بر اساس آنها میتوان گفت که این استاندارد در حال حاضر تصویر روشنی از وضعیت فقر ارائه نمیکند.
دلیل اول؛ عدد قراردادی یا خط قطعی فقر
استاندارد ۱/۹ دلار در واقع یک عدد قراردادی است که به عنوان یک فرض بهینه از سوی کارشناسان بانک جهانی پذیرفته شده است. این عدد مبنای برنامهریزی این سازمان برای ریشهکن کردن فقر در سال ۲۰۳۰ است، اما ملاک خوبی برای اندازهگیری فقر محلی نیست. به عنوان مثال با ۱/۹ دلار، در یک منطقه روستای در یک کشور فقیر حتما میتوان یک نفر را از معرض فقر مطلق نجات داد، اما در یک شهر بزرگ چنین نیست. حتی در ایران هم محاسبات معتبر نشان میدهند خط فقر در شهر تهران ۳/۲۵ برابر بالاتر از خط فقر در مناطق روستایی سیستان و بلوچستان است.
اگرچه اعمال ضریب برابری قدرت خرید تلاش میکند این ایراد را برطرف کند، اما خطای آن در جوامعی مانند ایران بسیار بالاست؛ ساختار اجتماعی نسبتا پیچیده شهری در ایران که میان الگوی اجتماعی کشورهای پردرآمد و کمدرآمد در نوسان است؛ و از آن مهمتر اقتصاد پرنوسان باعث میشود استاندارد ۱/۹ دلار در عمل تصویر روشنی از فقر ارائه نکند.
دلیل دوم: تناقضهای آماری
بر اساس آمارهای بانک جهانی در فاصله سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ خط فقر در ایران بر اساس برابری قدرت خرید ۱/۹ دلار آمریکا ثابت است و حتی در حدود هزار تومان کمتر هم میشود. این به معنی آن است که قدرت خرید مردم ایران افزایش پیدا کرده، اما در واقعیت این طور نیست. آمارهای دیگری در سایت بانک جهانی وجود دارد که خلاف این را اثبات میکند.
نرخ تورم در ایران در سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶، به ترتیب ۱۷، ۱۴ و ۹درصد بوده است. یعنی یک کالای ۱۰۰ تومانی در سال ۲۰۱۴ یک سال بعد ۱۱۴ تومان و دو سال بعد حدود ۱۲۵ تومان قیمت داشته است. اما آمار درآمد ملی نشان میدهد افزایش درآمدها به طور متوسط در این سطح نبوده است. اگر فرض کنیم درآمد متوسط در سال ۲۰۱۴، حدود ۱۰۰ تومان بوده یک سال بعد به ۹۸ تومان کاهش پیدا کرده و در سال ۲۰۱۶ به حدود ۱۱۲ تومان رسیده است. این افزایش قیمتها بیش از افزایش درآمدها است و قدرت خرید واقعی در ایران کاهش داشته است.
و دلیل سوم؛ تناقض با برآوردهای داخلی
بر اساس ماده ۹۵ قانون برنامه چهارم توسعه دولت موظف به تعیین خط فقر است، اما سالها است در ایران آمار رسمی فقر اعلام نمیشود. با این همه مرکز پژوهشهای مجلس روز ۱۲ آذر ۱۳۹۷، گزارشی منتشر کرد که بر اساس آن جمعیت فقر مطلق در ایران در سال ۱۳۹۵ بیش از ۱۳ میلیون و ۳۲۶ هزار نفر تخمین زده شده بود که از این تعداد حدود ۱۰ میلیون و ۷۱۰ هزار نفر در مناطق شهری و بیش از ۲میلیون و ۶۱۷ هزار نفر در مناطق روستایی زندگی میکنند.
گزارش مرکز پژوهشها از نظر دقت و اعتبار علمی، با توجه به زمینه مطالعات و همینطور ارائه کامل مستندات و روش محاسبات، قابل درستیسنجی است. در این گزارش خط فقر بر اساس الگوی منطقهای درآمد و هزینه خانوار بر مبنای هزینه تامین ۲۱۰۰ کالری غذا محاسبه شده است. بر این اساس خط فقر سرانه در سال ۱۳۹۵ میان ۲۰۱ هزار تومان (در مناطق روستایی استانهای سیستان بلوچستان، کهگیلویه و بویراحمد و ایلام) تا ۷۶۹ هزار تومان برای یک نفر در تهران در نوسان است. نتایج این گزارش نشان میدهد چیزی حدود ۱۷درصد جمعیت کل کشور در سال ۱۳۹۵ در محدوده فقر مطلق قرار داشتهاند؛ به این معنی که درآمدشان کمتر از مقدار لازم برای تهیه و تامین غذای کافی بوده است.
پیشتر سایت روحانیسنج گزارش مفصلی با عنوان «ابعاد فقر مطلق در ایران» منتشر کرده و با استفاده از نقشههای اینتراکتیو دادههای مرکز پژوهشها را دستهبندی و ارائه کرده است.
دو نقشه اینتراکتیو زیر توزیع جمعیتی فقرا و همین طور خط را در استانهای مختلف ایران نشان میدهد. (اگر نقشه زیر را نمیتوانید ببینید، احتمالا باید افزونه خود را موقتا غیرفعال کنید)
!function(e,t,s,i){var n="InfogramEmbeds",o=e.getElementsByTagName("script")[0],d=/^http:/.test(e.location)?"http:":"https:";if(/^\/{2}/.test(i)&&(i=d+i),window[n]&&window[n].initialized)window[n].process&&window[n].process();else if(!e.getElementById(s)){var r=e.createElement("script");r.async=1,r.id=s,r.src=i,o.parentNode.insertBefore(r,o)}}(document,0,"infogram-async","https://e.infogram.com/js/dist/embed-loader-min.js");
!function(e,t,s,i){var n="InfogramEmbeds",o=e.getElementsByTagName("script")[0],d=/^http:/.test(e.location)?"http:":"https:";if(/^\/{2}/.test(i)&&(i=d+i),window[n]&&window[n].initialized)window[n].process&&window[n].process();else if(!e.getElementById(s)){var r=e.createElement("script");r.async=1,r.id=s,r.src=i,o.parentNode.insertBefore(r,o)}}(document,0,"infogram-async","https://e.infogram.com/js/dist/embed-loader-min.js");
این آمار البته مربوط به سال ۱۳۹۵ است. با توجه به نوسانهای شدید اقتصادی در سال ۹۷، به نظر میرسد بحران فقر به نسبت دو سال پیش عمیقتر شده باشد.
مبنای تعریف خط فقر ملی در بریتانیا داشتن درآمدی معادل ۶۰ درصد متوسط درآمد ملی است. بر اساس آخرین آمار ۷/۳ درصد از مردم بریتانیا در سال ۲۰۱۵ زیر این خط قرار داشتهاند.
با این همه مطالعات و طرحهای آماری دیگری هم وجود دارد که نشان میدهد چند درصد مردم از کمبود نیازهای زندگی رنج میبرند. به عنوان مثال در سال ۲۰۱۲ حدود ۹ درصد مردم خانههایشان به اندازه کافی گرم نبوده است. یا ۳ درصد مردم کمتر از دو وعده غذا در روز داشتهاند. یا ۸ درصد مردم این کشور کمتر از دو جفت کفش مناسب برای هر نوع آبوهوا داشتهاند و…
ما یکی از این موارد که نزدیک به فقر غذایی است، دسترسی روزانه به گوشت، ماهی یا سبزیجات کافی است که بر اساس آخرین آمارگیری در این کشور ۵ درصد جمعیت بریتانیا از آن محروم بودهاند.
چنانکه مشخص است مبنای تعریف خط فقر رسمی و غیررسمی در بریتانیا، بر اساس اقتضائات اقتصادی و اجتماعی این کشور است و متفاوت از ایران یا کشورهای فقیر است و با اطلاعات موجود در گزارش بانک جهانی هم همخوانی ندارد.
خبری که رسانههای ایرانی به نقل از بانک جهانی منتشر کردهاند، ظاهرا با گزارشی که بانک جهانی در پاییز امسال منتشر کرده همخوانی دارد، اما این به معنی آن نیست که جمعیت فقر مطلق در ایران نزدیک به صفر است. هنگام مطالعه گزارش بانک جهانی باید به چند نکته، از جمله روش محاسبه، وضعیت خاص اقتصادی ایران و البته برآوردهای و محاسبات معتبر داخلی توجه داشت.
۱- استاندارد بینالمللی ۱/۹ دلار، یک تخمین و برآورد کلی است که کارشناسان بانک جهانی بعد از مرور وضعیت کشورهای مختلف بعد از سال ۲۰۱۵، آن را مبنای محاسبه قرار دادهاند. این استاندارد چنانکه به آن اشاره شده یک برآورد و نقطه هدف در برنامه کاهش فقر بانک جهانی است که لزوما در همه جای دنیا در تعیین دقیق خط فقر کاربرد ندارد. حتی در یک کشور هم خط فقر میان مناطق مختلف با توجه به ملاحظات درآمد و هزینه خانوادهها متفاوت است، چه برسد در مقیاس جهان که امکان دسترسی به غذا و سرپناه در مناطق مختلف جهان تفاوت قابل ملاحظهای دارد.
۲- بانک جهانی در محاسبات خود ارزش دلار آمریکا را بر اساس برابری قدرت خرید در کشورهای مختلف محاسبه میشود. ضریب برابری قدرت خرید تحت تاثیر تورم و بر مبنای تغییرات قیمت یک سبد کالایی تعیین میشود. تحقیقات ما نشان میدهد ارزش یک دلار آمریکا در سال ۲۰۱۴ حدود ۷۸۰ تومان بوده و بر این اساس بانک جهانی در آن اساس درآمد ۴۵ هزار تومان در ماه را مبنای فقر مطلق قرار داده است.
۳- در کشوری مانند ایران شاخص ۱/۹ دلار حتی با در نظر گرفتن برابری قدرت خرید ملاک خوبی برای تعیین فقر نیست. ساختار خاص اجتماعی و سبک زندگی میان الگوی مرسوم در کشورهای پردرآمد و کمدرامد معلق است. به عنوان مثال هزینههای غیر خوراکی (مسکن، انرژی و…) در ایران سهم زیادی از هزینههای خانوار را تشکیل میهند، در حالی که در بسیاری از کشورهای فقیر عمده هزینه خانوار برای تهیه غذا مصرف میشود.
۴- نوسانهای شدید تورمی و تغییرات ناگهانی قیمت ارز در ایران، احتمال خطای محاسباتی ضریب برابری قدرت خرید را بیشتر میکند، به طور مشخص محاسبات فکتنامه نشان میدهد در حالی که در دوره خاصی (۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶) قدرت خرید مردم ایران به نسبت درآمد ملی و تورم کاهش پیدا کرده، محاسباتی که پایه ضریب برابری قدرت خرید انجام شده مدعی افزایش قدرت خرید مردم در ایران و کاهش فقر بودهاند.
۵- در گزارش بانک جهانی، فقط ایرانیانی را که در سال ۲۰۱۴ درآمد ماهانهشان کمتر از ۴۵ هزار تومان بوده به عنوان فقیر محاسبه کرده است. این در حالی است که رقم یارانه نقدی هر ایرانی در ماه بیش از این مبلغ است. در چنین شرایطی طبیعی است که در گزارش بانک جهانی جمعیت فقر مطلق ایران نزدیک به صفر باشد.
۶- اگرچه سالها است دولت ایران بر خلاف قانون از تعیین خط فقر و ارائه آمار رسمی درباره آن سرباز میزند، اما گزارشهای معتبر علمی از سوی مراکز رسمی وجود دارد که نشان میدهند دست کم چیزی در حدود ۱۷درصد جمعیت ایران، (بیش از ۱۳ میلیون نفر) در سراسر کشور زیر خط فقر مطلق قرار داشتهاند و درآمدشان کمتر از حداقل لازم برای تهیه حداقل امکانات زندگی، از جمله غذای کافی به اندازه ۲۱۰۰ کالری در روز بوده است.
۷- صرفنظر از اطلاعات ارائه شده در گزارش فقر بانک جهانی، نرخ فقر در بریتانیا بر اساس استانداردهای ملی این کشور بیش از ۷ درصد است. همچنین گزارشهای آماری در این کشور نشان میدهند فقط ۵ درصد مردم این کشور دسترسی به گوشت، ماهی یا سبزیجات کافی ندارند و فقط ۳درصد مردم کمتر از دو وعده در روز غذا میخورند. مقایسه این آمار با وضعیت فقر در ایران ثابت میکند این ادعا که فقر مطلق در ایران کمتر از بریتانیا است به هیچ عنوان صحت ندارد.
روشن است آنچه رسانههای ایرانی از بانک جهانی نقل کردهاند اگرچه با منبع اصلی همخوانی دارد، اما با واقعیات مستند درباره وضعیت فقر در ایران همخوانی ندارد.
بنابراین فکتنامه به این ادعا که «بر اساس گزارش بانک جهانی فقر مطلق در ایران نزدیک به صفر و کمتر از یک درصد است» نشان گمراهکننده میهد.
عکس: فواد اشتری، تسنیم/ دی ۱۳۹۵
گمراهکننده
گفته یا آمار، نادرست نیست اما به گونهای بیان شده تا بر فکت مهمی سرپوش بگذارد یا واقعیت را منحرف کند.
درباره نشانهای میرزاروش کار ما