داستان و نام حسین عطایی سنگرودی این روزها، سر زبانها افتاده است. او کودک ۱۰ سالهای (متولد ۱۳۸۶) است که با حضور در یک برنامه تلویزیونی مدعی شده، تواناییهای خارقالعاده در زمینه طراحی خودرو دارد. از شرکتهای معتبر خودروساز جهانی مانند تسلا و ولوو پیشنهاد کار گرفته و از یک کالج کانادایی (بدون ذکر نام کالج) برایش دعوتنامه فرستاده شده است.
او همچنین از "پهباد عمود پرواز سه وضعیتی"، "قایق تندروی جنگی (در حوزه کشتیسازی)"، "کنترل چند منظوره تلویزیونهای هوشمند (در حوزه صنایع الکترونیک)" به عنوان نمونههایی از اختراعات خود نام برد. میگوید به مدرسه نمیرود و در خانه درس میخواند. با دانشجوها نشست و برخواست دارد، از او برای تدریس طراحی صنعتی در سطح عالی دعوت شده، در آزمون نرمافزارهای تخصصی طراحی رتبه اول را به دست آورده و…
هرنکتهای درباره ادعاهای حسین عطایی و تایید امروز پدرش را در https://t.co/pkDMdlyYhE پوشش میدیم
— پیام پرهیز Payam Parhiz (@parhiz) January 10, 2018
متنی آماده میکنیم تا نوبخت و مدیران سایپا و ایرانخورو را ملزم به توضیح درباره مشاورهها و علت انتخاب این بچه کنه
بهخاطر اثر این الگو بر خانوادهها جاداره @factnameh هم ورودکنه
طی این چند روز گذشته، بسیاری از این ادعاها توسط روزنامهنگاران مستقل و کاربران عادی زیر سوال رفته و شواهدی مبنی بر نادرستی اغلب این ادعاها منتشر شده است. بنابراین نیازی به ورود و بررسی مستقل فکتنامه نیست، اما این داستان میتواند برای رسانهها و منابع رسمی عبرتآموز باشد چراکه انتشار چنین گزارشهایی در مقیاس انبوه، از یک سو اعتبار رسانه و منبع رسمی را زیر سوال میبرد و از سوی دیگر کودکی ۱۰ ساله را درموقعیتی آسیبپذیر قرار میدهد.
در این میان انگشت انتقاد، بیش از حسین، به سوی خانوادهاش و رسانهها و منابع رسمی است که سهلانگارانه اطلاعات نادرست را به خورد میلیونها مخاطب خود داده و روی آن اصرار کردهاند.
سهلانگاری رسانهای
به احتمال زیاد حسین عطایی، کودکی مستعد و توانا است، اما آنچه طی ماههای اخیر درباره او گفته شده بیشک اغراقشده، غیرواقعی و غیرعادی است و تا مدرکی در اثبات آن ارائه نشود، سخت میتوان آن را پذیرفت.
قاعدتا نخستین کار هر رسانه یا مرجع رسمی در مواجهه با هر ادعای غیرعادی، باید درخواست مدارک مستند و تحقیق برای اطمینان از صحت آن ادعاها باشد. مورد حسین عطایی، یک مورد ویژه و خاص و غیر از عادت معمول کودکانی در سن و سال او بود که باور کردن آن بدون مدرک مستند، برای یک تیم رسانهای غیرقابل قبول است.
حتی میتوان به نشریه محلی کمتیراژ پیام آشنا هم خرده گرفت که برای اولین بار در اول آذر ۱۳۹۶ با این کودک ۱۰ ساله گفتوگو کرده بود، چه برسد به برنامه تلویزیونی پربیننده حالا خورشید و رضا رشیدپور.
کارشناسان احتمالی برنامه «حالا خورشید»، نه تنها در برنامهشان مدرکی ارائه ندادند، بلکه شواهد نشان میدهد که بدون تحقیق کافی، برنامه را روی آنتن سراسری صدا و سیما پخش کردهاند.
حتی به اعتبار سابقه اخباری نظیر تقدیر رییس سازمان برنامه و بودجه نیز، باز هم اطمینان از صحت ادعاهای مطرح شده کار سختی نبود. یک مصاحبه کوتاه و دوستانه با عطایی (یا پدرش، که ظاهرا نقشی مشابه مدیر برنامه را برای پسرش بازی میکند) از سوی تهیهکنندگان پیش از جلوی دوربین بردن او، میتوانست صحت ادعاهای او را روشن کند. تهیهکنندگان برنامه باید میپرسیدند نام کالج کانادایی که برای حسین دعوتنامه فرستاده چیست یا در کدام دانشگاه طراحی صنعتی تدریس میکند (به دنبالش استعلام از کالج و دانشگاه). اگر حسین در آزمون نرم افزا تخصصی اول شده، کارنامهاش کجا است؟ آیا نمیشد نمونههایی از کارهای طراحی صنعتی حسین را درخواست کرد تا دستکم در طول مصاحبه با او به بینندگان نشان داده شود؟
پیدا کردن جواب این سوالها سخت نیست، کمااینکه به فاصله کوتاهی بعد از دیده شدن برنامه، بسیاری از این ادعاها از سوی افراد عادی بررسی شد و به سرعت مشخص شد که هیچ پیشنهاد کاری از شرکتهای خودروسازی بینالمللی در کار نیست.
ما در فکتنامه با صرف زمان کوتاهی موفق شدیم نتایج آزمون نرم افزار کتیا که حسین عطایی در آن شرکت کرده را پیدا کنیم و ببینیم این کودک ۱۰ ساله نهتنها نفر اول نشده، بلکه با درصد منفی، در جایگاه آخر قرار دارد. یادمان نرود که این بیش و پیش از هرچیز وظیفه رسانه است که از درستی آنچه منتشر و پخش میکند اطمینان حاصل کرده باشد نه مخاطبان وقتی کار از کار گذشت.
با این همه رضا رشیدپور و همکاران او، بیش از آنکه با تردید به ادعاهای بزرگ یک کودک ۱۰ ساله نگاه کنند، خود تحت تاثیر قرار گرفته و ذوق زده، هر آنچه را که حسین عطایی گفت، به حساب خود تایید و روی آن اصرار کردند.
جالب اینجا که حتی بعد از بالا گرفتن بحث در شبکههای اجتماعی و انتشار شواهدی که نشان از طرح غیرواقعی ادعاها میداد، باز هم رضا رشیدپور و همکاراناش به جای تحقیق و جستوجو درباره صحت ادعاها، پدر حسین عطایی را روی خط آورده و به جای توضیح و روشنگری ادعاهای مبهم دیگری را به ادعاهای قبلی اضافه کردند.
سهلانگاری منابع رسمی
در جستوجوی نام حسین عطایی سنگرودی میتوان اخبار متنوعی را دید که از پاییز امسال به طور پراکنده در رسانهها منتشر شده است. برای اولین بار در اوایل آذرماه، نشریه محلی پیام آشنا در استان البرز گفتوگوییش با عطایی را منتشر کرد. چند روز بعد، خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) گزارشی درباره او منتشر کرد و در این گزارش به نقل از رییس پارک علم و فناوری البرز نوشت: این نابغه کرجی تحت حمایت پارک علم و فناوری استان قرار گرفته و قرار است در هفته پژوهش و نمایشگاهی که به مناسبت این هفته برگزار شده، معرفی شود.
ما در فکتنامه تلاش کردیم تا با پارک علم و فناوری البرز تماس بگیریم و از آنها بخواهیم به طور روشن بگویند رابطه پارک البرز، به عنوان یک نهاد معتبر علمی و پژوهشی با این کودک ۱۰ ساله چیست؟ متاسفانه پارک البرز پاسخی به این سوال ما نداد، کمااینکه مسئولان سازمان برنامه و بودجه نیز توضیح ندادند بر چه مبنایی معاون رییسجمهور و رییس سازمان برنامه و بودجه به این کودک ۱۰ ساله تقدیرنامه داده و با او به عنوان یک نابغه عکس یادگاری گرفته است.
تنها واکنش رسمی سازمان برنامه و بودجه، پس از پخش برنامه حالا خورشید، صرفا جوابیهای بود که در آن گفته شده بود: «ملاقات با آقای حسین عطایی نوجوان دهساله و آشنایی با تواناییها و ظرفیتهای وی، ضمن قدردانی و تشویق، به رییس سازمان مدیریت و برنامهریزی استان البرز ابلاغ نمودند تا با هدف حمایت از نخبگان تمهید شایستهای برای بهرهمندی از ظرفیتهای این نوجوان نخبه به عمل آورد.»
«تقدیر و قدردانی و تشویق» مورد نظر محمدباقر نوبخت، البته بیش از معمول بود، چه به فاصلهای کوتاه رییس سازمان مدیریت استان البرز، حکم مشاوره افتخاری به نام حسین عطایی صادر کرد.
هیچ کدام از این مدارک، نمیتواند مبنای اطمینان به ادعاهای بزرگ و غیرعادیای باشند که از سوی حسین عطایی و خانوادهاش مطرح شده است. اگرچه محمدباقر نوبخت، زهرا عربشاهی یا عطاالله ربانی به عنوان معاون رییسجمهور، رییس سازمان مدیریت استان البرز و رییس پارک علم و فناوری البرز را میتوان به عنوان مقامات مسئول و منابع معتبر در نظر گرفت، اما معلوم نیست این مقامهای رسمی چه چیزی را تایید کرده و چه را نکردهاند. آیا صرفا تایید کردهاند که حسین عطایی سنگرودی یک نخبه جوان و مستعد و چهبسا ویژه است، یا اینکه ادعاهای او را در مورد همکاری با شرکتهای بزرگ خودروسازی یا اختراعات شانزده گانه تایید کردهاند؟
بنابراین باید اینجا به منابع رسمی، علمی و مدیریتی هم تذکر داد که بدون در نظر گرفتن ملاحظات مختلف، یک امر کلی را تایید کردهاند.
قاعدتا تا زمان پاسخگویی شفاف در این باره، منابع رسمی نیز در مظان اتهام سهلانگاری قرار دارند. هنوز نمیتوان به طور دقیق گفت آیا آنها نیز بدون تحقیق، امر نادرستی را تایید کردهاند یا اینکه خانواده عطایی اقدام به تاییدیههای کلی کرده است.
جمعبندی
تصویر زیر، یکی از طرحهای حسین عطایی سنگرودی است و از روی فیلمی در مراسم هفته پژوهش (آذرماه) در استان البرز برداشته شده است.
نقاش این اتود حسین ۱۰ ساله است که به احتمال زیاد در زمینه طراحی استعداد دارد، اما همین تصویر هم کافی است که شنونده با نگاه تردید به ادعاهایی همچون دعوتنامه یک کالج نامعلوم کانادایی، یا گرفتن پیشنهاد همکاری از پیشروترین شرکتهای خودروسازی جهان یا اختراع دستگاههایی با عناوین مبهم دهانپرکن و… مواجه شد. آنچه از تلویزیون ملی ایران پخش شده، بیش از آن بعید و دور از ذهن است که حتی مخاطب عادی هم بدون مشاهده مدرکی معتبر و مستند، سخت آن را میپذیرد.
با این همه چه رسانه و چه منابع رسمی، رفتاری غیرمسئولانه با چنین پدیدهای دارند. ادعاهایی که رد آن با یک جستوجوی سردستی ممکن بود، تبدیل به یک گزارش غیرواقعی میشود که هم رسانه را بیاعتبار میکند، هم اعتبار نهادهای علمی و هم سیاسی را زیر سوال میبرد و مهمتر از همه کودک ۱۰ ساله را در جایگاه دروغگویی در فضای عمومی مینشاند.