بسیاری از کشورهای دنیا این روزها با کرونا دست و پنجه نرم میکنند. بازار اخبار جعلی و بیاساس هم همه جا داغ است، اما در ایران یک مشکل جدی وجود دارد که کار درستیستجی را سخت و بازار تولید و پخش اخبار جعلی را پررونق میکند: فقدان مرجع معتبر رسمی.
تجربه نشان داده که جمهوری اسلامی در رویارویی با بحرانهای بزرگ ابایی از پنهانکاری و حتی جعل واقعیت ندارد. دست کم در دو بحران اخیر، سرنگونی هواپیمای مسافری توسط پدافند سپاه و همینطور اعتراضات آبان ماه، مجموعه بزرگی از نهادهای گوناگون، از رسانهها گرفته تا نهادهای تخصصی، در پنهانکاری و بعضا انتشار اطلاعات نادرست مشارکت داشتهاند.
در ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی، سپاه و دولت به رغم انتشار شواهدی از برخورد موشک به هواپیما، به مدت سه روز حقیقت را پنهان و انکار کردند. در عین حال، تمرکز رسانههای رسمی و سازمان هواپیمایی کشوری به عنوان مرجع تخصصی، دانسته یا نادانسته، صرفا روی انکار واقعیت بود.
در ماجرای کشته شدن شهروندان معترض در اعتراضات آبان ماه ۱۳۹۸، اگرچه حکومت ایران اصل کشته شدن معترضان را پذیرفته، اما تا امروز مجموعه متنوعی از نهادهای دولتی، نظامی و انتظامی و قضایی و سازمانهای تخصصی مثل پزشکی قانونی از اعلام آمار سرباز زده است و رسما پنهانکاری کرده است.
قطعا در چنین ساختاری که در مظان پنهانکاری و انتشار اطلاعات نادرست به صورت سازمانیافته است، بیاعتمادی به نهادهای رسمی، حتی نهادهای تخصصی پدیدهای طبیعی است،
در ماجرای کرونا تا اینجای کار، مقامهای وزارت بهداشت (به عنوان نهاد مرجع تخصصی)، منابع و رسانههای رسمی در مرجع مطمئنی برای ارائه اطلاعات درست نبودهاند. اما چرا آمارها و گزارشهای رسمی در ایران برای افکار عمومی قانعکننده نیست و نمیتوان آنها را فکت قطعی به حساب آورد؟
۱- تکذیبهای قطعی، تایید ناگهانی
برای اولین بار عصر روز چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۸، خبر ورود کرونا به ایران همزمان با اعلام مرگ دو شهروند قمی به طور رسمی توسط رئیس دانشگاه علوم پزشکی قم اعلام شد. یک روز پیشتر روابط عمومی همین دانشگاه - علوم پزشکی قم- با انتشار بیانیهای خبر فوت دو بیمار با عوارض تنفسی در اثر کرونا را با اطمینان تکذیب کرده بود.
فاصله انتشار این دو خبر کمتر از ۲۰ ساعت است. لحن بیانیه دانشگاه قطعی است، اما ۲۰ ساعت بعد رئیس همان دانشگاه اعلام میکند «پیک بیماریهای تنفسی ظرف سه چهار روز اخیر» باعث شده تا احتمال ابتلا به کرونا بررسی شود.
در فاصله یک هفته پیش از اعلام رسمی ثبت اولین موارد کرونا در قم، زمزمههای زیادی در شبکههای اجتماعی درباره ورود کرونا به ایران مطرح بود، اما مراجع رسمی به طور فعال و بدون اشاره به آزمایشهای احتمالی و بررسی احتمال شیوع کرونا در ایران، صرفا خبر را تکذیب میکردند.
۲- تناقض ادعای منابع
احمد امیرآبادی فراهانی، نماینده مردم قم، روز پنجم اسفند ماه در مجلس اعلام کرد: «۵۰ نفر در دو هفته اخیر به دلیل ابتلا به کرونا درگذشتهاند و سه هفته است کرونا به قم آمده و این موضوع دیر اعلام شده است.»
ایرج حریرچی، معاون وزیر بهداشت به همراه سخنگوی دولت این ادعا را تکذیب کرد، اما به نظر میرسد این تکذیب برای قانع کردن مخاطب کافی نیست. مخاطبی که پیش چشم خود طیف متنوعی از ادعاهای رسمی، نیمه رسمی و غیررسمی را میبیند که در تناقض با روایت رسمی وزارت بهداشت است.
رحمتالله حافظی، پزشک و عضو پیشین شورای شهر تهران را میتوان یک مقام نیمه رسمی و تا حدودی آگاه به حساب آورد. او در توییتر نوشت: آمار صحیح مرگ و میر کرونا در قم ۵۳ نفر است.
در عین حال گزارشهای میدانی زیادی از شیوع گسترده کرونا و مرگ و میر در رسانههای فارسیزبان خارج از کشور و شبکههای اجتماعی منتشر شده است. گزارشهایی که بعضا در آنها نشانههایی در تایید ادعای مطرح شده وجود دارد.
۳- ابهامهای آماری
ابهامهای آماری، چه از روی خطا و سهلانگاری، چه عامدانه و برای توجیه شرایط و مثبت جلوه دادن اوضاع، نتیجهای جز افزایش بیاعتمادی و بیاعتباری بیشتر مرجع رسمی نخواهد داشت. به عنوان نمونه به دو مورد زیر میتوان اشاره کرد:
ابهام در آمار «بهبود یافتهها»: بر اساس آخرین آمارهای منتشر شده در خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) تا ساعت ۱۷:۳۰ روز پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۸، در کل ایران ۲۴۸ مورد ابتلای قطعی به کرونا ثبت شده است. ۲۶ نفر درگذشته و ۴۷۶ نفر بهبود پیدا کردهاند.
وقتی ما این آمار را با گزارش قبلی ایرنا که دو ساعت و نیم قبل منتشر شده مقایسه کردیم متوجه شدیم که آمار افراد «بهبود یافته» جهش قابل ملاحظهای داشته و از ۵۴ نفر به ۴۷۶ نفر رسیده. این در حالی است که آمار افراد مبتلا فقط ۳ نفر اضافه شده است و از ۲۴۵ به ۲۴۸ نفر افزایش یافته.
با پیگیری ماجرا فهمیدیم وزارت بهداشت در گزارشهای خود تعداد افراد مشکوکی که نتیجه آزمایش آنها منفی اعلام شده و اصلا به کرونا مبتلا نبودهاند نیز جزو آمار بهبودیافتهها در نظر گرفته شده است.
ناهمخوانی آمارها: به عنوان مثال طبق آخرین گزارش رسمی (ساعت ۱۷:۳۰ دقیقه روز پنجشنبه ۸ اسفند) نرخ مرگ و میر کرونا در ایران بیش از ۱۰ درصد بوده است. این نرخ حدود سه برابر نرخ مرگ و میر در سراسر دنیا است.
احتمالا تعداد زیادی افراد مبتلا هنوز شناسایی نشدهاند، اما دست کم در روزهای نخست در هیچ گزارش رسمی گفته نشد. احتمالا جمعیت افراد مبتلا بیش از موارد شناساییشده است.
یکی از کارهای معمول در مدیریت بحران، مدلسازیها و برآورد علمی برای تشریح وضعیت است. احتمالا در ایران نیز از این دست اقدامات انجام شده، اما بهترین ابزار با رفع ابهامهای آماری است. به عنوان نمونه میتوان مدلسازی پژوهشگران کانادایی روی شیوع کرونا در ایران اشاره کرد. بر اساس این مدل جمعیت مبتلا به کرونا در ایران تا روز ششم اسفند ۱۳۹۸ بیش از ۱۸ هزار نفر برآورد شده بود.
۴- تئوری توطئه؛ نظریه غالب
در ایران نیز بازار تئوری توطئه داغ بود و هنوز است. علاوه بر نظریههای پرطرفداری که در تمام دنیا رواج دارد، ایران روایتهای منحصر به خود را دارد. روایتهایی که با توجه به خاستگاه آنها و بیانشان از سوی عالیترین مقامهای کشور تبدیل به روایتهای غالب و رسمی میشوند.
توطئه کرونا و انتخابات: یکی از فرضیات توطئه «دشمنان» ایران برای خلوت کردن انتخابات دوم اسفند در ایران هم مطرح شد.
علی اکبر رائفیپور یکی از نظریهپردازان توطئه در ایران یک روز پیش از انتخابات در توییتر نوشت: «عجب ویروس هوشمندی است این کرونا! دقیقاً روز قبل از انتخابات سروکله اش در ایران پیدا شده.»
اما سطح تئوری توطئه از این بالاتر است و به عالیترین مقام سیاسی ایران میرسد. آیتالله خامنهای، رهبر ایران در اولین اظهار نظر رسمی خود گفت:
«علیه شرکت مردم در انتخابات چه حجمی کار شد… حالا آخری هم این بیماری [جدید] که این هم شد یک بهانهی خوبی. شب پنجشنبه که جمعهاش انتخابات بود، خبر بروز این ویروس و این بیماری در قم مثلاً داده شد، [دشمن] از سحر پنجشنبه شروع کرد تبلیغات کردن که «مردم مبادا بروید در صف انتخابات بِایستید، در صف رای دادن بِایستید، آنجا چنین است، چنان است، بیماری هست، مرض هست، ویروس هست»؛ ببینید! یعنی از کمترین فرصتی استفاده کردند و نگذاشتند حتی چند ساعت هدر برود؛ بلافاصله شروع کردند به گفتن و دائم تأکید کردند.»
جنگ تبلیغاتی و «کرونا هراسی...»: فراتر از توطئه انتخاباتی یک کلیدواژه رسمی هم وجود دارد که از روز ۳۰ بهمن تا امروز در تمام لایههای حکومت ایران مطرح شده است: «جنگ تبلیغاتی».
این واژه هم از سوی مقامهای دولتی از رئیسجمهوری گرفته تا مقامهای وزارت بهداشت و هم رسانههای رسمی (مثل این گزارش تسنیم) از جمله صدا و سیما مطرح شده است.
حسن روحانی روز ششم اسفند در جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا گفت:
«از روز شنبه کار و فعالیت در کشور باید به صورت آنچه که در هفتههای گذشته جریان داشته، ادامه یابد و هراس افکنی و تلاش برای به تعطیلی کشاندن کشور، توطئه دشمنان است.»
به عنوان مثال میتوان به بخشی از گزارش اخبار ۲۰:۳۰ با عنوان «کرونا هراسی...» در روز هفتم اسفند ماه اشاره کرد. این گزارش میگوید «کرونا» اسم رمز رسانههای خارج از کشور برای گسترش «کرونا هراسی» و ایجاد اختلاف در ایران است.
۵- نداشتن اختیار کافی و ناتوانی از مداخله
سعید نمکی، وزیر بهداشت ایران، روز هفتم اسفند ماه هنگام اعلام مصوبات ستاد ملی مبارزه با کرونا، به نکتهای اشاره میکند که میتوان آن را نشانهای از محدودیت دایره اختیار و عملکرد او و وزارت بهداشت در نظر گرفت. به گفته او وزارت بهداشت خواستار محدودیت بیشتر (احتمالا تعطیلی) حرم قم بوده ولی به دلیل مخالفت برخی اعضای ستاد اجازه این کار داده نشده است.
قم بزرگترین کانون کرونا در ایران است. حرم حضرت معصومه نیز بزرگترین فضای عمومی و اجتماع مردم در این شهر است. در حالی که فضاهای عمومی کوچکتر مانند مدارس و دانشگاهها در قم با تصمیم ستاد تعطیل شدهاند، اما بزرگترین فضای عمومی قم به دلیل «مخالفت برخی اعضای ستاد» همچنان باز است.
ستاد ملی مبارزه با کرونا، مهمترین تشکیلات ملی برای مدیریت بحران است. اما معلوم نیست اعضای این ستاد چه کسانیاند. تا آنجا که ما گشتیم اطلاعاتی درباره ساختار این ستاد و اعضای آن پیدا نکردیم. بنابراین نمیدانیم کدام اعضا مخالف تعطیل کردن حرم بودهاند، اما با توجه به مخالفت صریح مقامهای پرنفوذ مذهبی میتوان حدس کرد که گروههای بانفوذ مذهبی مانع تعطیل شدن زیارتگاههای قم شدهاند.
محدودیت دایره اختیارات مقامهای بهداشتی و درمانی در حد ناتوانی از تعطیل کردن یک زیارتگاه مقدس در یک شهر، باعث کاهش اعتبار مرجعیت این نهاد میشود. اگر فرض کنیم یک نهاد قدرتمند سیاسی، نظامی یا امنیتی به هر دلیلی احساس کند نباید در حال حاضر اطلاعات مربوط به کرونا به طور عمومی منتشر شود، یا دست کم با تاخیر منتشر شود، در این صورت عملا کار وزارت بهداشت، به عنوان مرجع رسمی در بحران کرونا را باید تمام شده دانست.
***
طبق آمار رسمی منتشر شده در خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)، تا ساعت ۲ بعد از ظهر نهم اسفند در ایران ۳۸۸ مبتلا به کرونا وجود داشته که ۳۴ نفر از آنها جانشان را از دست دادهاند.
درست در همین روز بیبیسی در خبری فوری به نقل از منابع بیمارستانی اعلام کرد دست کم ۲۱۰ نفر در ایران به دلیل کرونا جانشان را از دست دادهاند.
آمار بیبیسی ۶ برابر بزرگتر از آمار خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی است. منبع ایرنا مشخصا «وزارت بهداشت» و منبع بیبیسی «منابع بیمارستانی» است. در شرایط عادی باید خبری را که منبع آن وزارت بهداشت است مقدم و معتبرتر از خبر دوم دانست، اما در بیاعتباری مرجع رسمی کار برای افکار عمومی، رسانهها و نهادهای مستقل پیچیده میشود.
دسترسی مطمئن به آمار مبتلایان به کرونا و مرگ و میر ناشی از آن در بسیاری از کشورهای دنیا، نیازمند یک جستوجوی ساده است. اما در ایران برای این کار باید اول عیار و سابقه رسانهها را سنجید، مواضع و عملکرد حرفهایشان را تحلیل و بررسی کرد و دست آخر با یک تردید دائمی، واقعیت احتمالی را باور کرد.