این روزها همزمان با اعتراضهای سراسری در ایران، صحبتهای زیادی درباره وضعیت اقتصادی ایران مطرح میشود.
اما باید دید وضعیت اقتصادی ایران، از نظر آمار و شاخصهای اشتغال و بیکاری، گرانی و کاهش قدرت خرید مردم و همین طور شکاف اقتصادی میان دهکهای جامعه چگونه است.
این مطلب تلاش میکند تا به طور کوتاه و بر اساس آمارهای رسمی و معتبر، برای برخی از سوالهای متداول در این روزها، پاسخهایی کوتاه به دست دهد؛ پاسخهایی که تصویری تا حدودی دقیق از وضعیت اقتصاد ایران ارائه میکند.
۱-آیا بیکاری در ایران بیشتر شده است؟
پاسخ این سوال مثبت است. طبق آمار رسمی تعداد بیکاران ایران طی سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۵ از ۲,۴۸۸,۳۷۳ به ۳,۲۰۳,۳۹۹ رسیده است. به عبارتی طی ۴ سال بیش از ۷۱۵ هزار نفر به جمعیت کسانی اضافه شده که مطلقا بیکار بودهاند. یعنی دنبال کار میگشتهاند، اما حتی موفق نشدهاند یک ساعت در هفته کار پیدا کنند.
از این فراتر آمار کسانی را که به طور ناقص* شاغل محسوب میشوند به جمعیت بیکار اضافه کنیم، میتوانیم تصویر دقیقتری از بحران بیکاری در ایران داشته باشیم. در واقع تعداد بیکاران ایران در سال ۱۳۹۵، ۵,۵۳۸,۸۷۷ نفر بوده است. این آمار چهار سال پیشتر ۴,۳۹۷,۵۴۲ بوده است.
به عبارتی از میان بیش از ۲۵ میلیون نفر جمعیت فعال ایران در سال ۱۳۹۵، بیش از ۵ میلیون نفر بیکار بودهاند. از هر ۵ نفر یکی.
* طبق تعریف مرکز آمار ایران، «افراد دارای اشتغال ناقص زمانی، شامل تمام شاغلانی است که در هفته مرجع، حاضر در سر کار یا غایب موقت از محل کار بوده، به دلایل اقتصادی نظیر رکود کاری، پیدا نکردن ساعت کار بیشتر، قرار داشتن در فصل غیرکاری و… کمتر از ۴۴ ساعت کار کرده و خواهان و آماده برای انجام کار اضافی در هفته مرجع بودهاند».
۲- دلیل بیکاری چیست؟
طبق آمارهای رسمی کارنامه اشتغالزایی دولت حسن روحانی در دوره اول چندان بد نیست. (متوسط سالانه ۲۰۳ هزار شغل کامل و ۱۰۶ هزار شغل ناقص بین سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶)، اما به پای آمار افزایش جمعیت جویای کار نمیرسد.
لینکها:نتایج آمارگیری سالیانه نیروی کار سالهای ۱۳۹۲، ۱۳۹۳، ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵
تحلیل این آمار نشان میدهد که در سالهای ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵، حدود ۲ میلیون نفر به جمعیت فعال* کشور اضافه شده، در حالی که تعداد افراد شاغل یک میلیون و ۲۸۳ هزار نفر افرایش پیدا کرده است که از میان آنها فقط ۹۹۱ هزار نفر شغل کامل تماموقت پیدا کردهاند. چیزی کمتر از نصف آمار افزایش جمعیت فعال.
به عبارتی به ازای هر ۱۰ نفر ایرانی که در این ۲ سال به جمعیت فعال آماده به کار کشور اضافه شدهاند، فقط ۵ نفر موفق شدند شغل کامل پیدا کنند.
این آمار نشان میدهد، اگر اوضاع بر همین منوال پیش رود، و شتاب افزایش جمعیت فعال بیش از شتاب اشتغالزایی باشد، هر سال به جمعیت بیکار افزوده میشود.
یعنی اگر فرض کنیم در سالهای آینده جمعیت فعال با همین شیب هم افزایش پیدا کند و دولت هم بتواند فقط برای نیمی از آنها اشتغال ایجاد کند، آن وقت باید منتظر افزایش ۲ میلیون نفری آمار بیکاران واقعی (فاقد شغل کامل) در ایران باشیم. در این صورت حتی اگر آمار اشتغال ناقص را کم کنیم، باز افزایش یک میلیون و ۵۰۰ نفری جمعیت بیکاران، تا سال ۱۴۰۰ گریزناپذیر خواهد بود.
* طبق تعریف مرکز آمار ایران، جمعیت فعال اقتصادی «تمام افراد ۱۰ ساله و بیشتر (حداقل سن تعیین شده) که در هفته تقویمی قبل از هفته آمارگیری (هفته مرجع) طبق تعریف کار، در تولید کالا و خدمات مشارکت داشته (شاغل) یا از قابلیت مشارکت برخوردار بودهاند (بیکار)» است.
۳- چند میلیون ایرانی زیر خط فقر زندگی میکنند
در ایران هیچ آمار رسمی وجود ندارد که بتوان گفت بر اساس آن خط فقر در حال حاضر چقدر است، اما برآوردها نشان میدهد حدود ۱۰ میلیون ایرانی زیر خط فقر زندگی میکنند و از تامین حداقل نیازهای زندگی یک انسان، ناتوانند.
محاسبه خط فقر فرایندی پیچیده است و بسته به هزینههای زندگی در مناطق مختلف کشور متفاوت است، با این همه میتوان برآوردهایی در دست داشت که نشان میدهد به طور تقریبی چقدر از جمعیت ایران زیر خط فقر زندگی میکنند.
با این حال براساس نتایچ آخرین پژوهشها، خط فقر سرانه در سال ، ۱۳۹۲ درآمد سالانه ۳ میلیون تومان (ماهیانه ۲۵۰هزار تومان) در شهر و حدود ۲ میلیون تومان (۱۶۵هزار تومان ماهیانه) در روستا بوده است. اگر فرض کنیم خط فقر صرفا بر اساس تورم و تغییر شاخص کلی قیمت کالا و خدمات در این سالها تغییر کرده، آن وقت میتوان گفت که خط فقر سرانه در سال ۱۳۹۵ باید چیزی در شهر درآمد سالانه ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان (ماهانه ۳۵۰ هزار تومان) و در روستا ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان (ماهانه ۲۳۴ هزار تومان) است.
به جز این اگر بر اساس استانداردهای جهانی خط فقر مطلق را درآمد حدود ۲ دلار در روز در نظر بگیریم، (با نرخ متوسط دلار ۳۷۰۰ تومان در سال ۱۳۹۵) درآمد زیر ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان در سال زیر خط فقر مطلق محسوب میشود.
مقایسه این آمار با آخرین نتایج آمارگیری هزینه و درآمد خانوار میتواند تصویری نسبی از وضعیت اقتصادی خانوار به دست دهد.
اطلاعات جدولهای زیر بر اساس آمارهای رسمی منتشرشده در مرکز آمار ایران در مورد هزینه و درآمد خانوار شهری و روستایی سال ۱۳۹۵ به دست آمده است.
اطلاعات مربوط به جدولهای ۳-۱ با عنوان «درصد خانوارهای شهری بر حسب وسعت خانوار در هر یک از گروههای درآمد سالانه: ۱۳۹۵» در صفحه ۱۲۱ آمار هزینه و درآمد خانوار شهری سال ۱۳۹۵ است.
تعداد کل خانوار شهری بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ برابر ۱۸ میلیون و ۱۲۵ هزار و ۴۸۸ خانوار بوده است.
اطلاعات مربوط به جولهای ۳-۱ با عنوان «درصد خانوارهای روستایی بر حسب وسعت خانوار در هر یک از گروههای درآمد سالانه: ۱۳۹۵» در صفحه ۱۲۱ آمار هزینه و درآمد خانوار روستایی سال ۱۳۹۵ است.
تعداد کل خانوار شهری بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ برابر ۶ میلیون و ۵۴ هزار و ۹۳۹ خانوار بوده است.
با این اوصاف در صورتی که فرض کنیم بر اساس پژوهشهای پیشین متوسط سرانه خط فقر در شهر ۴ میلیون تومان و در روستا ۳ میلیون تومان باشد، آن وقت درآمد متوسط خانوار شهری با بعد متوسط ۳/۴۳ باید بیش از ۱۳ میلیون تومان و خانوار روستایی با بعد متوسط ۳/۶۵ باید حدود ۱۱ میلیون تومان در سال باشد. با این حساب به طور قطعی بیش از ۳ گروه درآمدی شهری و دو گروه روستایی زیر خط فقر زندگی میکنند. برآوردها نشان میدهد تعداد این خانوارها بیش از ۲ میلیون خانوار شهری و یک میلیون خانوار روستایی است و جمعیتشان بیش از ۱۰ میلیون نفر برآورد میشود.
به تعبیری برآوردها نشان میدهد بیش از ۱۲ درصد جمعیت کل کشور که از تامین حداقل نیازهای زندگی مانند غذا و مسکن درماندهاند.
ریشهکن کردن خط فقر مطلق یکی از وعدههای حسن روحانی در انتخابات ۹۶ بود. پیشتر روحانیسنج نیز در گزارشی به بررسی وضعیت فقر مطلق در ایران پرداخته بود که بر اساس آن طبق دادههای سال ۱۳۹۴، ۱۱ درصد ایرانیان به طور قطع زیر خط فقر به سر میبردهاند.
۴- آیا اختلاف طبقاتی در ایران بیشتر شده؟
بله، بر اساس آخرین آمار، اختلاف طبقاتی در ایران بیشتر شده است.
ضریب جینی دقیقترین شاخصی است که نشاندهنده وضعیت شکاف اقتصادی است. آمار ضریب جینی در ایران بعد از سال ۱۳۹۴ منتشر نشده، اما بر اساس آخرین آمار، ضریب جینی شهری در سال ۱۳۹۴ به ۰/۳۷ رسیده که ۰/۰۳ بیشتر از سال ۱۳۹۲ بیشتر است. ضریب جینی روستایی نیز با افزایش ۰/۰۲ واحدی به ۰/۳۴ رسیده که نشان میدهد شکاف اقتصادی در کل کشور و بیشتر در مناطق شهری عمیقتر شده است.
افزایش میزان هزینههای پردرآمدترین و کمدرآمدترین دهکها نشان میدهد که در سال ۱۳۹۴ ثروتمندترین دهک جامعه، نزدیک ۱۳ برابرِ فقیرترین دهک خرج زندگی کرده است. این نسبت در سال ۱۳۹۲ کمتر از ۱۱ برابر بوده که نشان میدهد اختلاف طبقاتی در ایران بیشتر شده است.
آمار هزینه و درآمد خانوار بانک مرکزی نشان میدهد هزینه خالص خانوار دهک دهم ۱۴/۴ برابر بیشتر از دهک اول است.
۵- آیا درآمد خانوارهای ایرانی طی سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۵ کمترشده است؟
اگرچه درآمد متوسط خانواده ایرانی به مراتب کمتر از درآمد متوسط در یک دهه گذشته است (حدود ۴۵۰ هزار تومان در ماه)، اما آمار نشان میهد درآمد متوسط خانوادههای شهری به نسبت سال ۱۳۹۲ ماهانه ۳۷ هزار تومان بیشتر شده است.
آخرین آمارهای هزینه و درآمد خانوار شهری که از سوی بانک مرکزی منتشر شده نشان میدهد متوسط درآمد خالص خانوارهای شهری در سال ۱۳۹۵، ۳۷ میلیون و ۲۸۱ هزار و ۱۲۶ تومان بوده است. در سال ۱۳۹۲ این عدد ۲۶ میلیون و ۱۱۷ هزار و ۳۰۲ تومان بوده است. اما اگر این آمار را بر اساس تورم و تغییر شاخص بهای کالا و خدمات حساب کنیم به عبارتی میتوانیم بگوییم که متوسط خالص خانوار ایرانی در سال ۱۳۹۲، معادل ۳۶ میلیون و ۸۲۸ هزار و ۵۰۴ تومان بوده است.
در واقع به طور متوسط درآمد خانوار ماهانه حدود ۱۰۰ هزار تومان زیاد شده، با این همه اگر کمی بلندمدت نگاه کنیم درآمد خالص حانوارهای شهری را با آمار ۱۰ سال ۱۳۸۶ مقایسه کنیم، درخواهیم یافت که درآمد متوسط خانوار ایرانی (به قیمت ثابت سال ۱۳۹۵) به نسبت ۱۰ سال پیشتر نزدیک به ۴۵۰ هزار تومان در ماه کمتر شده، عمده این کاهش مربوط به سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲ است و از آن زمان تغییر چندانی در وضعیت درآمد خانوار اتفاق نیفتاده است.
۶- آیا سفره ایرانیان به نسبت سال ۱۳۹۲کوچکتر شده است؟
بله. آمارها نشان میدهد سفره ایرانیان به نسبت سال ۱۳۹۲ کمی و به نسبت ۱۰ سال پیش بسیار کوچک شده است.
آمارهای بانک مرکزی از هزینه و درآمد خانوار شهری در سال ۱۳۹۵ نشان میدهد که هزینههای زندگی ایرانیان شهرنشین در سال ۱۳۹۵ به نسبت سال ۱۳۹۲، بیش از ۵۰۰ هزار تومان و به نسبت سال ۱۳۸۶، بیش از ۵ میلیون تومان کمتر شده است.
باید توجه داشت کاهش هزینه خانوار، در شرایطی که درآمد خانوار ثابت مانده یا کمتر شده، نشان دهنده صرفهجویی و کوچکتر شدن سفره خانوار است.
به عنوان مثال مقایسه هزینههای خوراکی با قیمت ثابت نشان میدهد یک خانواده ایرانی ۱۰ سال پیش معادل ۹۰۰ هزار تومانِ الان هزینه خوراک میکرده. این هزینه در سال ۱۳۹۲ به ۸۷۸ هزار تومان و پارسال به ۷۴۹ هزار تومان کاهش پیدا کرده است. این نشان میدهد سفره خانوارهای شهری در ایران کوچکتر شده است.
چه کسانی در ایران بیشتر مالیات میدهند؟
سهم مالیات بر درآمد کارمندان و کارگران و مشاغل آزاد تقریبا برابر است و پیشبینی شده هر کدام سال آینده حدود ۶ هزار میلیارد تومان مالیات بپردازند. در میان اشخاص حقوقی، بیشترین مالیات را شرکتهای خصوصی میپردازند. نسبت مالیات بخش خصوصی، به کل مالیاتی که شرکتهای دولتی، نهادهای عمومی و نهادهای انقلابی میپردازند ۶۵ به ۳۵ است.
کل درآمدهای مالیاتی دولت (درآمدهای عمومی و اختصاصی)، طبق پیشبینی لایحه بودجه سال ۱۳۹۷ سال ۱۳۹۷، ۱۳۱ هزار و ۶۹ میلیارد تومان است. چیزی در حدود ۳۱ درصد کل منابع عمومی پیشبینی شده برای دولت در سال ۹۷ که ۴۲۴ هزار و ۹۱۱ میلیارد تومان است. خودِ درآمدهای مالیاتی به ۵ بخش تقسیم میشوند: مالیات اشخاصِ حقوقی، مالیات بر درآمد، مالیات بر ثروت، مالیات بر صادرات و واردات و مالیات بر کالا و خدمات.
از این میان سهم مالیات بر کالا و خدمات ۴۷ هزار و ۷۱۸ میلیارد تومان، مالیات اشخاص حقوقی یا همان شرکتها ۳۶ هزار و ۳۲۹ میلیارد تومان، مالیات بر واردات ۲۳ هزار و ۸۰۵ میلیارد تومان و مالیات بر درآمد ۱۹ هزار و ۵۹۱ میلیارد تومان و سهم مالیات بر ثروت ۳ هزار و ۵۲۶ میلیارد تومان است.
شاید بیش از هر چیز سهم اندک مالیات بر ثروت به چشم بیاید که حدود ۵/۵ برابر کمتر از مالیات بر درآمد است. مالیاتی که جزییات بودجه نشان میدهد، عمده آن را حقوقبگیران میپردازند. حجم مالیات کارگران و کارمندان روی هم ۱۱ هزار و ۹۶۹ میلیارد تومان است. مالیات بر درآمد مشاغل نیز ۶ هزار و ۱۸۰ میلیارد تومان پیش بینی شده است.
اما در حوزه مالیات اشخاص حقوقی ، پیشبینی دولت این است که سال آینده اشخاص حقوقی ۳۶ هزار و ۳۲۹ میلیارد تومان به حساب خزانه واریز کنند. عمده این مالیات (۲۳هزار و ۶۱۹ میلیارد تومان) بر عهده شرکتهای خصوصی و غیر دولتی گذاشته شده است. سهم شرکتهای دولتی و عمومی و نهادها و بنیادهای انقلاب اسلامی کمتر از ۳۵ درصد است.
نکته جالب درباره مالیات اشخاص حقوقی آنکه امسال دولت در لایحه بودجه، برای اولین بار ۳۰ میلیارد تومان مالیات برای آستان قدس رضوی در نظر گرفته است.